شهدای ایران: سرویس سیاسی/معاون حقوقی و پارلمانی رئیسجمهور در دولت هاشمی، در یادداشتی به بررسی این سؤال پرداخت که چرا سال ۶۹ موافق مذاکره مستقیم با آمریکا بود و امروز مخالف است؟
به گزارش کیهان، عطاءالله مهاجرانی در روزنامه زنجیرهای اعتماد نوشت: «اردیبهشتماه سال ۱۳۶۹ که مقاله مذاکره مستقیم را در روزنامه اطلاعات نوشتم، جهان دوقطبی بود. ما تازه از مرحله دشوار و تابسوز جنگ ۸ساله نجات پیدا کرده بودیم. هاشمیرفسنجانی و آیتالله خامنهای هر کدام در نخستین سال مسئولیت خویش بودند. بعد از جنگ شاهد وحدت ملی و انسجام بیشتر دولت- ملت بودیم و نهایتاً این آمریکا بود که بدون هیچ پیششرطی جورج بوش پدر، پیشنهاد مذاکره را مطرح کرد.
اکنون پس از ۳۴ سال، جهان دگرگون شده و تفسیرهای متفاوتی دارد. نتانیاهو و ترامپ گمان میکنند در قضیه فلسطین و حزبالله پیروز شدهاند. سخن از پایان حزبالله در لبنان و پایان غزه بر زبان میآورند. باور دارند که ایران تضعیف شده و دیگر امکان دفاع از جبهه مقاومت یعنی حزبالله و حماس را ندارد. بر اساس چنین پیشداوریهایی، ترامپ دستورالعمل اجرائی درباره ایران را امضا کرد. روح آن دستورالعمل نهتنها خلع سلاح بلکه تسلیم ایران است. ایران یکبار با آمریکا مذاکره کرد. برجام محصول مذاکره بود. ترامپ برجام را ترک کرد و در واقع مذاکره را از معنی و فایده انداخت. اکنون او چگونه انتظار دارد که ایران به او اعتماد کند؟
دقت در متن فرمان یا دستورالعمل اجرائی ترامپ تردیدی باقی نمیگذارد که ماهیت این دستورالعمل صهیونیستی است و با ادبیات نتانیاهو نوشته شده است.
با توجه به نکاتی که نوشتم به نظرم موضع آیتالله خامنهای در بیهوده دانستن و نفی مذاکره، تصمیم و رویکردی خردمندانه و متناسب با دفاع از منافع و مصالح ملی است. خوشبختانه سخنان بسیار سنجیده پزشکیان در راهپیمایی ۲۲ بهمن، باطلالسحر دامی بود که پهن کرده بودند تا بتوانند دوباره از حاکمیت دوگانه سخن بگویند. پزشکیان در بهترین موقعیت، صریحترین سخنان را در دفاع از موضع رهبری بیان کرد.»
درباره این تحلیل روزنامه اعتماد باید یادآور شد که اولاً ترامپ، با همه هارتوهورتهایش، باور ندارد ایران ضعیف شده بلکه در حضور نتانیاهو و در پاسخ خبرنگاری که پرسیده بود «حالا که ایران ضعیف شده، چرا به تاسیسات هستهایاش حمله نمیکنید!؟»، پاسخ داد: «ممنونم که این را میگویی! اما ایران در حال حاضر، نهتنها ضعیف نیست، بلکه آنها بسیار قدرتمند هستند.»
برخلاف تصویرسازی مهاجرانی، ایران امروز دهها برابر قدرتمندتر از سال ۱۳۶۹ است که فاقد زیرساختهای دفاعی و نظامی و اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک قدرتمند مانند امروز بود و تازه هم از هشت سال جنگ بیرون آمده بود.
ثانیاً دولت مرحوم هاشمی یکبار مذاکره با بوش پدر را تجربه کرد و جز خدعه و کلاهبرداری از طرف آمریکایی ندید. سیدحسین موسویان (از افراد معتمد مرحوم هاشمی و روحانی) در کتاب خود مینویسد: «رفتار آمریکاییها، دیدگاه آیتالله خامنهای را مبنی بر اینکه آمریکا به دنبال یک رابطه عادلانه و متوازن نیست تقویت میکند و همانطور که گفته، آمریکا بهدنبال یک رابطه ارباب و رعیتی است. با این حال، علیرغم دیدگاه بدبینانه آیتالله خامنهای درباره آمریکا، رفسنجانی و خاتمی هر دو به شکل واضحی بهدنبال مصالحه با ایالاتمتحده بودند... هاشمیرفسنجانی به سختی تلاش کرد تا بتواند به این هدف برسد و تأکید کرد اگر سیاستهای آمریکا به درستی اصلاح شود، از سرگیری روابط با واشنگتن با اهداف ایران تناقضی نخواهد داشت. رفسنجانی تمامی تلاش خود را برای پایان بخشیدن به بحران گروگانگیری لبنان انجام داد، با این امید که بوش (پدر) رئیسجمهور آمریکا پایبندی وی به سیاست «حسننیت، حسننیت را در پی خواهد داشت» را ارج نهد. اما وی در این امر ناکام ماند».
ماجرا از این قرار بود که بوش پدر یکی از دستورکارهایش را آزادی آمریکاییهایی که در لبنان توسط حزبالله بازداشت شده بودند، اعلام کرده بود و بر همین اساس نیاز به کمک ایران داشت. او با صدور بیانیهای فریبکارانه، ایران را تنها ابزار ممکن برای آزادی گروگانها دانست و نوشت: «حسننیت، حسننیت میآورد». بوش پدر با دکوئیار دبیرکل سازمان ملل تماس گرفت و گفت: «میتواند امتیازهایی به ایران بدهد».
پس از آن، مشاور دکوئیار در دیدار با هاشمی میگوید: «رئیسجمهور آمریکا تقاضا کرده که به آزادی گروگانها در بیروت کمک کنید. البته این کمک بیاجر نمیماند». دولت هاشمی پس از کمک به آزادی افراد موردنظر، در انتظار حسننیت طرف مقابل میماند اما پس از گذشت مدتها خبری از وعده طرف آمریکایی نمیشود. بنابراین مقامات ایرانی با پیکو مشاور دبیرکل سازمان ملل تماس میگیرند و اعتراض میکنند که چرا خبری از تحقق وعده آمریکا نشد؟ پیکو نیز به مقامات آمریکایی منتقل میکند، «ایرانیها منتظر عملیشدن وعده آمریکا هستند. باید منصف باشیم، چون من به آنها قول دادم». اما آمریکا زیر تعهدش میزند.
محمدجواد ظریف هم در کتاب «آقای سفیر» با اشاره به این بدعهدی مینویسد: «آمریکاییها پیغام داده بودند اگر شما به آزادی گروگانهای آمریکایی کمک کنید، ما حسننیت خواهیم داشت، که به معنای آزاد کردن داراییهای ایران و اینگونه کارها بود. اما به قولشان عمل نکردند. ۸ گروگان آمریکایی آزاد شدند. این یکی از نشانههای عدم پایبندی آمریکاییها به تعهداتشان بود که در مرحله آخر گفتند بهدلایل انتخاباتی نمیتوانند قولشان را عملی کنند».
مرحوم هاشمیرفسنجانی هم در خاطرات روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۹ مینویسد: «شب به خانه آمدم. در حالی که مشغول نوشتن خاطرات بودم، به اخبار بخش فارسی صدای آمریکا گوش میدادم، خبر داد که دومین گروگان آمریکایی در لبنان، امشب آزاد شد. اظهاراتی شده که نشان میدهد، دولت آمریکا میخواهد تا پایان آزادی همه گروگانهایش، امتیازی ندهد».