شهدای ایران shohadayeiran.com

در حالی که اصلاح‌طلبان خود را مدعی کاهش تنش و جلوگیری از جنگ معرفی می‌کنند، اما در عمل، با درک نادرست از معادلات بین‌المللی و دیپلماسی، امنیت ملی ایران را در معرض تهدید قرار داده‌اند.

شهدای ایران:سرویس بین الملل/ بررسی مواضع اخیر مقامات آمریکایی، به‌ویژه اظهارات «مایک والتز»، مشاور امنیت ملی دولت ایالات متحده و «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور این کشور، نشان‌دهنده وجود نوعی اجماع در میان محافل تصمیم‌سازی سیاست خارجی آمریکا در خصوص جایگاه جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی است.
 
اشتباه محاسباتی دشمن
مایک والتز، مشاور امنیت ملی دولت ترامپ، در گفت‌وگویی با شبکه خبری سی‌بی‌اس نیوز در تاریخ ۳۰ دی ۱۴۰۳ اظهار داشت: «ایران در وضعیت ضعف قرار گرفته و اکنون زمان اتخاذ تصمیمات کلیدی است. ما تا یک ماه آینده این تصمیمات را خواهیم گرفت.»
 
همچنین، دونالد ترامپ در مصاحبه‌ای با شبکه فاکس نیوز در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ در ادامه لفاظی‌های خود علیه ایران گفته است: «همه فکر میکنند که اسرائیل با کمک یا تایید ما قصد دارد آنها را بمباران کند. من ترجیح می‌دهم این اتفاق نیفتد. من ترجیح می‌دهم به معامله ای با ایران برسیم که در آن بتوانیم توافقی انجام دهیم، نظارت کنیم، بررسی کنیم، بازرسی کنیم و سپس یا آن را نابود می کنیم یا فقط مطمئن شویم که این برنامه وجود ندارد. توافق قبلی اوباما (برجام) که در حال انقضا است به آنها اجازه می داد سلاح هسته ای داشته باشند. شما بطور ویژه نمی توانید به ایران اجازه دهید سلاح هسته ای داشته باشد، زیرا آنها بسیار بسیار ستیزه جو هستند.  اما دو راه برای متوقف کردن آنها وجود دارد: با بمب یا با یک تکه کاغذ نوشته شده. و من ترجیح می دهم توافقی را انجام دهم که به آنها آسیبی نرساند. و فکر می کنم آنها هم همین را می خواهند. من فکر میکنم ایران بسیار نگران است. اگر با شما صادق باشم، من فکر میکنم ایران بسیار ترسیده است، زیرا دفاع هوایی آنها تقریباً از بین رفته است. شاید آنها در حال تلاش برای تدارک دفاع جدید هستند، اما دفاع آنها تا حد زیادی از بین رفته است. ایران در وضعیت بسیار بدی است.»
 
از سیگنال‌های داخلی تا تهدیدهای خارجی
بررسی مواضع و اظهارات مقامات آمریکایی درباره ایران نشان‌دهنده وجود شکاف‌های جدی در درک صحیح آن‌ها از موقعیت منطقه‌ای و ظرفیت‌های جمهوری اسلامی ایران است. این تحلیل‌ها حاکی از آن است که در فرآیند تصمیم‌سازی سیاست خارجی ایالات متحده، این باور تقویت شده که تحولات اخیر در غرب آسیا به تضعیف جایگاه ایران منجر شده و شرایط را برای افزایش فشارها و کسب امتیازات بیشتر از تهران فراهم آورده است.
 
اصلاح‌طلبان یار دوازدهم ترامپ
یکی از عوامل کلیدی در شکل‌گیری این برداشت نادرست، عدم شناخت صحیح ایالات متحده از قدرت مردمی، نظامی و دفاعی ایران است. این مسئله تا حد زیادی ناشی از کنش‌های جریان غرب‌زده داخلی است که از طریق ارسال سیگنال‌های ضعف، زمینه را برای تداوم فشارهای خارجی فراهم کرده‌اند. در حالی که اصلاح‌طلبان خود را مدعی کاهش تنش و جلوگیری از جنگ معرفی می‌کنند، اما در عمل، با درک نادرست از معادلات بین‌المللی و دیپلماسی، امنیت ملی ایران را در معرض تهدید قرار داده‌اند. در ماه‌های اخیر، برخی از مسئولان غرب‌زده و رسانه‌های همسو با آن‌ها، به‌طور مداوم پیام‌هایی مبتنی بر ضعف و نیاز به توافق با غرب را مخابره کرده‌اند. این موضع‌گیری‌ها که با درخواست‌های مکرر برای مذاکره همراه بوده، منجر به شکل‌گیری تصور نادرستی در میان سیاست‌گذاران آمریکایی شده است. در نتیجه، این سیگنال‌های داخلی، به تصمیم‌سازان آمریکایی القا کرده که ایران در موقعیتی شکننده قرار دارد و می‌توان از طریق فشار حداکثری، جمهوری اسلامی را به پذیرش مطالبات یک‌جانبه وادار کرد.
 
در همین راستا، دولت دونالد ترامپ با اتکا به این ارزیابی‌های نادرست، دو گزینه محدود را در برابر ایران ترسیم کرده است: پذیرش شروط یک‌جانبه ایالات متحده و خلع سلاح دفاعی، یا مواجهه با اقدام نظامی. این سیاست که به‌عنوان راهبرد «چماق و هویج» شناخته می‌شود، در مورد ایران تحت تأثیر اقدامات نابخردانه و پیام‌های نادرست جریان‌های غرب‌زده داخلی، شکل ویژه‌ای به خود گرفته است، به‌گونه‌ای که حتی گزینه امتیازدهی متقابل نیز از معادلات حذف شده است. در واقع، ایالات متحده با این محاسبه نادرست، تلاش کرده است که ایران را در برابر انتخابی دوقطبی، یعنی «تسلیم» یا «تقابل» قرار دهد و از این طریق فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی را در چارچوب راهبردهای تهدیدمحور تشدید کند.
 
با وجود تأکید رهبر معظم انقلاب بر ضرورت اصلاح اشتباه محاسباتی دشمن، همچنان برخی از مسئولان با گرایش‌های غرب‌گرایانه بر مذاکره با آمریکا و ارسال سیگنال‌های ضعف اصرار دارند. این رویکرد نه‌تنها در تضاد با راهبردهای کلان نظام برای خنثی‌سازی فشارهای خارجی است، بلکه عملاً به تکمیل دستگاه اشتباه محاسباتی دشمن کمک می‌کند. اصرار بر مذاکره یک‌جانبه و نادیده گرفتن تجارب گذشته، موجب تقویت این تصور در میان سیاست‌گذاران آمریکایی شده که جمهوری اسلامی در برابر فشارهای فزاینده، ناگزیر به عقب‌نشینی است. این در حالی است که راهبرد صحیح در مواجهه با چنین تهدیداتی، تقویت مؤلفه‌های قدرت ملی و افزایش بازدارندگی در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی است. از این منظر، اتخاذ سیاست‌هایی که دشمن را در محاسبات نادرست خود ثابت‌قدم نگه می‌دارد، نه‌تنها امنیت و منافع ملی را به خطر می‌اندازد، بلکه هزینه‌های بیشتری بر کشور تحمیل خواهد کرد. اصلاح این روند و حرکت در مسیر تقویت درک واقعی از قدرت جمهوری اسلامی ایران، نه‌تنها در سطح داخلی بلکه در نظام بین‌الملل، ضرورتی انکارناپذیر است که نیازمند انسجام داخلی، هوشیاری نخبگان و اتخاذ راهبردهای دیپلماتیک هوشمندانه است.
 
قدرت ایران، فراتر از محاسبات دشمنان
در چنین شرایطی، نمایش قدرت و اقتدار ملی جمهوری اسلامی ایران در برابر دشمنان، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. توانمندی‌های بی‌نظیر نظامی و دفاعی کشور باید به‌گونه‌ای آشکار شود که هرگونه خطای محاسباتی دشمن در برآورد میزان قدرت بازدارندگی ایران تصحیح گردد. در این راستا، حرکت به سمت حداکثرسازی توان نظامی و دفاعی نه‌تنها یک راهبرد منطقی، بلکه یک الزام راهبردی برای حفظ ثبات و امنیت ملی محسوب می‌شود. همچنین، تبیین و تأکید بر خطوط قرمز ایران در سیاست خارجی و دفاعی باید به‌گونه‌ای باشد که دشمنان درک روشنی از حدود و مرزهای غیرقابل مذاکره جمهوری اسلامی داشته باشند.
 
انسجام ملی، که یکی از مؤلفه‌های کلیدی قدرت کشور است، باید به‌طور مستمر تقویت و به نمایش گذاشته شود. در همین راستا، حضور پرشور و گسترده ملت شریف ایران در راهپیمایی ۲۲ بهمن، پاسخی قاطع به ادعاهای بی‌اساس دشمنان درباره شکاف داخلی در ایران بود و موجب تصحیح بخشی از اشتباه محاسباتی آن‌ها شد. در این چارچوب، مسئولان کشور موظف‌اند که با اتخاذ سیاست‌های صحیح، این روند را تکمیل کنند. مسئولان باید با اجتناب از ارسال هرگونه پیام ضعف و پرهیز از پذیرش محاسبات نادرست طرف مقابل، دستگاه تحلیل و تصمیم‌گیری دشمن را اصلاح کرده و تصویری واقعی از قدرت و اراده ملی ایران ارائه دهند. تحقق این امر، مستلزم همسویی کامل سیاست‌گذاران با راهبردهای کلان رهبر معظم انقلاب و اتخاذ مواضعی قاطع و اصولی در برابر فشارهای خارجی است.
 
ایالات متحده آمریکا در طول تاریخ، همواره در تحلیل و ارزیابی‌های خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران دچار خطای محاسباتی بوده است. این خطای راهبردی موجب شده تا سیاست‌های خصمانه این کشور، نه‌تنها به تحقق اهداف موردنظر واشنگتن منجر نشود، بلکه در نهایت به ناکامی و شکست سیاست‌های مداخله‌جویانه آن بینجامد. تجربه تاریخی نشان می‌دهد که هرگاه آمریکا تلاش کرده است با اعمال فشارهای اقتصادی، سیاسی یا حتی تهدیدات نظامی، اراده ملت ایران را متزلزل کند، نتیجه‌ای معکوس دریافت کرده است؛ چرا که چنین اقداماتی همواره به افزایش انسجام داخلی، تقویت قدرت بازدارندگی و تثبیت جایگاه ایران در نظام بین‌الملل منجر شده است.
 
در شرایط کنونی نیز، سیاست‌های خصمانه دولت ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران سرنوشتی جز شکست نخواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران، با اتکا به اراده مردمی، مقاومت و خوداتکایی، توانایی ایستادگی در برابر فشارهای خارجی را دارا بوده و قابلیت تبدیل تهدیدات به فرصت‌های راهبردی را فراهم می‌آورد. تاریخ معاصر به‌وضوح نشان داده است که هیچ‌یک از راهبردهای فشار حداکثری و تهدیدهای نظامی نتوانسته است ایران را وادار به عقب‌نشینی از مواضع اصولی خود کند. بر این اساس، تداوم این رویکردهای خصمانه نه‌تنها ناکارآمد خواهد بود، بلکه به تقویت هرچه بیشتر عزم ملی و ارتقای جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی منجر خواهد شد./رجانیوز

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار