شهدای ایران shohadayeiran.com

هنوز لحظاتی از حضورمان در کنار مزار حاج علی نگذشته بود که خانواده‌ای سراسیمه و اشک‌ریزان خودشان را به مزار می‌رسانند. صدای ناله‌های مادر خبر از بیماری فرزندش می‌دهد. مادر ملتمسانه از شهدا حاجت و شفا می‌خواهد، گویا فرزندش در بستر بیماری است. گلزار شهدای دقوق‌آباد محل رفت و آمد زائران زیادی است. خیلی‌ها که نام و نشان حاج‌علی فرمانده عارف جبهه‌ها را می‌شنوند، خودشان را به این میعادگاه عاشقی می‌رسانند

به گزارش شهدای ایران به نقل ازجوان،بعد از روایت از شهید علی اسماعیلی‌پور در صفحه ایثار و مقاومت حالا نوبت شهید حسین جمالی‌زاده است. شهید متولد ۲۰ خرداد ۱۳۴۵ در شهر نوق از توابع شهرستان رفسنجان بود که به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور پیدا کرد. او در ۱۹ دی ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. شهید حسین جمالی‌زاده یکی از ۹ شهید کربلای ۵ محله دقوق‌آباد رفسنجان است. در سفر به رفسنجان برای روایت از او با محمد جمالی‌زاده برادرش همکلام شدیم؛ با هم می‌خوانیم.

 حاج علی فرمانده عارف جبهه‌ها
در ادامه حضورمان در رفسنجان همراه با همسر فرمانده عارف شهید علی محمدی‌پور به گلزار شهدای دقوق‌آباد نوق می‌رویم. این گلزار میزبان ۲۰ شهید دوران دفاع‌مقدس است. شهیدان علی اسماعیلی‌پور، شهید رضا قربانی‌زاده، شهید حسین جمالی‌زاده، شهید عارف حاج‌علی محمدی‌پور (فرمانده)، شهید حسین محمدی‌پور، شهید محمود رضایی، شهید اکبر عباسی، شهید علی‌حسین عسکری، شهید حمید غلامرضایی‌نژاد، اکبر عباسی، احمد اسماعیل‌پور، علی رمضانی‌زاده، احمد پدیدار، غلامحسین رفسنجانی، مجید حسین‌زاده، مهدی غلامرضایی، حسین رمضانی‌زاده، حسن جمالی‌زاده، محمود رمضانی‌زاده، محمود اسماعیلی‌پور و حبیب‌الله اسماعیلی. فضای معنوی و محصور گلزار شهدا جای خوبی است که ساعت‌ها بنشینی کنار شهدا؛ به محض ورودمان زائران زیادی را می‌بینم که در گوشه و کنار نشسته‌اند و با شهدا نجوا می‌کنند. 
مردم معتقدند که شهدا می‌توانند واسطه اجابت دعاهای‌شان شوند. 
به رسم ارادت ابتدا به زیارت فرمانده حاج‌علی محمدی‌پور می‌روم. همراه همسر شهید به محضرش می‌رسم. هنوز لحظاتی از حضورمان در کنار مزار حاج علی نگذشته بود که خانواده‌ای سراسیمه و اشک‌ریزان خودشان را به مزار می‌رسانند. صدای ناله‌های مادر خبر از بیماری فرزندش می‌دهد. مادر ملتمسانه از شهدا حاجت و شفا می‌خواهد، گویا فرزندش در بستر بیماری است. گلزار شهدای دقوق‌آباد محل رفت و آمد زائران زیادی است. خیلی‌ها که نام و نشان حاج‌علی فرمانده عارف جبهه‌ها را می‌شنوند، خودشان را به این میعادگاه عاشقی می‌رسانند. 


 کار بنایی و خرید زمین 
کمی بعد به زیارت مزار شهید حسین جمالی‌زاده می‌رویم؛ او یکی از یاران شهید کربلای ۵ است. برای روایت از شهید جمالی‌زاده با برادرش محمد جمالی‌زاده همراه می‌شویم که او نیز از جانباز و از همرزمان شهید حاج‌علی محمدی‌پور است. با او همراه می‌شویم تا برای ما از برادر شهیدش بگوید که گوی سبقت را از او ربود و شهادت را نصیب خود کرد. او می‌گوید: من سه خواهر دارم و یک برادر به نام حسین که یک‌سالی از من کوچک‌تر و فرزند سوم خانواده بود. 
او در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. پدرم به شغل بنایی مشغول و در کارش بسیار توانمند بود و به رزق حلال اهمیت می‌داد. این خصلت همه مردان روستای ما بود. همه مردم اینجا به این موضوع اهمیت زیادی می‌دادند. بچه‌ها با زحمات بی‌دریغ پدر و مادر رشد کرده و پرورش پیدا کرده بودند که نهایتاً تعدادی از آنها به افتخار شهادت نائل آمدند. 
ما اهل دقوق‌آباد بخش نوق رفسنجان بودیم. پدر از اینجا تا کرج برای کار بنایی می‌رفت. مدت‌ها دوری از مادر و خانه و اهل و عیال را تحمل می‌کرد و با سختی در غربت زندگی می‌گذراند تا همه آنچه به دست می‌آورد را پس‌انداز کرده و بتواند در روستای خودمان، یک قطعه زمین بخرد. زمینی که برای خودش باشد و روی آن کار کشاورزی انجام دهد. 


 پذیرش در دانشکده پزشکی اهواز 
مادرم زنی با ایمان و باتقوا بود. در نبود پدر تلاش مادر در تربیت دینی و مکتبی بچه‌ها بود. روستای ما امکانات زیادی نداشت، اما مادر با درآمد ناچیزی که پدر به خانه می‌آورد امور خانه و اهلش را سروسامان می‌داد. الحمدلله موفق هم بود. شهادت برادرم حسین شاید اجری بود بر آن صبوری‌های مادر و زحمات پدر. حسین در روستای دقوق‌آباد و بهرامان درس خواند؛ او مقطع راهنمایی را در صفائیه گذراند و دوران دبیرستان را هم در یزد سپری کرد. 
غیرت او اجازه نمی‌داد که برای تحصیل از پدر و مادر پولی دریافت کند. او به خوبی می‌دانست که پدر با چه تلاشی کار و دوری و فراق از خانه را تحمل می‌کند. برای همین خودش کار می‌کرد و با درآمدی که داشت خرج تحصیلش را می‌داد. خیلی هم درسخوان و زرنگ بود. همان سال شهادتش کنکور داد و دانشگاه پزشکی اهواز پذیرفته شد، اما عملیات که شد او راهی جبهه شد و نهایتاً قبل از ثبت‌نام در رشته پزشکی به شهادت رسید. 


 انقلاب در خانه!
انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ تأثیر عمیقی بر فضای خانواده‌ها و جامعه گذاشت. در دوران انقلاب، خانواده‌ها نقش مهمی در حمایت و گسترش اندیشه‌های انقلابی داشتند. در رفسنجان کرمان، شخصیت‌های مذهبی مانند آقای فلاح (دادستان استان کرمان) و شیخ محمد هاشمیان (امام جمعه رفسنجان) نقش مهمی در انتقال پیام‌های انقلابی و هدایت مردم و حفظ ارزش‌های انقلابی داشتند. این روحانیون مبارز، رساله‌ها، بیانات امام‌خمینی و اعلامیه‌ها را در میان مردم پخش می‌کردند. خانواده ما از جمله پدرم این رساله‌ها را از آقای فلاح دریافت می‌کرد. او بسیار به آرمان‌های امام و بیانات ایشان پایبند بود و ما را هم به تبعیت از ایشان سفارش می‌کرد. 
پدر یکی از پیشگامان این عرصه بود که همراه با فرزندانش در راهپیمایی‌ها نقش داشت. این مشارکت، تأثیر عمیقی بر شکل‌گیری هویت انقلابی در نسل‌های بعدی خانواده گذاشت. 
پس از پیروزی انقلاب، تغییرات مثبتی در زندگی مردم، به ویژه در مناطق روستایی رخ داد. گسترش امکانات و خدمات به روستا‌ها یکی از دستاورد‌های انقلاب بود که بر کیفیت زندگی خانواده‌ها تأثیر مثبت گذاشت. 


 مهربان و دوست داشتنی 
حسین شخصیتی دوست‌داشتنی، مهربان و خونگرم داشت. او فردی بسیار مذهبی و معنوی بود که به عبادت اهمیت زیادی می‌داد. نماز شب خواندن و تهجد جزئی از برنامه همیشگی‌اش بود. یکی از ویژگی‌های برجسته حسین، احترام عمیقی بود که برای خانواده‌اش قائل بود. او به پدر، مادر و سایر اعضای خانواده احترام خاصی می‌گذاشت. همیشه خنده‌رو بود. حسین پسری کوشا و کمک حال خانواده بود. او همراه پدرش به محل کار می‌رفت و در کار‌های بنایی نیز به خانواده کمک می‌کرد. 


 جهاد برای اسلام 
من به عنوان اولین رزمنده خانواده، در عملیات بیت‌المقدس آموزش دیدم. این عملیات یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های جنگ ایران و عراق بود که در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ آغاز و به آزادسازی خرمشهر انجامید. پس از آن در عملیات رمضان شرکت کردم. 
برادرم حسین در چند عملیات مهم از جمله کربلای یک، بدر، خیبر و کربلای ۵ حضور داشت. او همچنین مسئولیت پایگاه دقوق‌آباد را بر عهده داشت و از بسیجیان و رزمندگان پشتیبانی می‌کرد. ما در عملیات بدر با هم همرزم بودیم. حضور هر دو پسر خانه، والدین‌مان را نگران کرده بود. آنها پیشنهاد می‌کردند که یکی از ما در خانه بماند یا به نوبت به جبهه برویم. حسین معتقد بود که هر کس جایگاه خودش را دارد و باید تلاش کند تا قدمی برای کشور و اسلام بردارد. نهایتاً در سن ۲۰ سالگی به شهادت رسید. این نشان می‌دهد که او روحیه‌ای بزرگ و فداکارانه‌ای داشت که حاضر شد جان خود را برای دفاع از کشورش فدا و در مسیر تحقق اسلام جهاد کند. قبل از عملیات والفجر ۸، گردان‌ها شماره‌گذاری شدند. شهید حاج‌علی محمدی‌پور فرمانده گردان ۴۱۲ بود و من نیز در این گردان خدمت می‌کردم. در عملیات کربلای ۵ من جانشین گروهان امام حسن (ع) بودم. در عملیات‌های دفاع‌مقدس، ایمان و تقوای رزمندگان نقش بسیار مهمی در قدرت و روحیه آنها داشت. این ویژگی‌ها باعث شده بود که رزمنده‌ها با قدرت و انگیزه بیشتری در نبرد‌ها حاضر شوند. 


 کربلای ۵ و شهادت حسین 
عملیات کربلای ۵ تجربه‌ای پر از خاطرات تلخ و شیرین برای رزمندگان بود. در کربلای ۵ گردان ما به دو بخش تقسیم شد و بسیاری از رزمندگان به خط مقدم اعزام شدند. در مرحله دوم عملیات من مجروح شدم و ترکشی به پایم اصابت کرد. 
پس از بازگشت به خانه، من با واقعیت تلخ شهادت همرزمانم روبه‌رو شدم. در کوچه و خیابان‌ها پارچه‌های شهادت بچه‌هایی که با هم راهی عملیات شده بودیم، نصب شده بود و مردم برای استقبال از شهدا جمع شده بودند؛ در مسجد محل، خانواده‌های شهدا حضور داشتند. 
وقتی آمدم، نمی‌دانستم چگونه باید با پدر و مادرم روبه‌رو شوم. چطور با وجود شهادت برادر در چشمان‌شان نگاه کنم؟! خیلی سخت بود، ما با هم به عملیات رفته بودیم و حالا من بدون برادر به خانه بازگشته بودم، وقتی به خانه رسیدم پدر و مادر را دیدم. 
مادرم گفت حسین هدیه خدا بود، خدا داد و خودش هم گرفت. بابا هم تا مرا دید، گفت خب خداراشکر تو آمدی. الحمدلله روحیه بالایی داشتند. پدرو مادر‌ها به ما روحیه می‌دادند؛ آنها با صبر و ایمان با این مصیبت روبه‌رو شدند. 


 روح والای شهدا
امروز خاطرات گذشته‌مان را با تصاویری که از رزمندگان و شهدا باقیمانده مرور می‌کنیم. تصاویری که با وجود محدودیت‌های فنی و امکانات کم در زمان جنگ، همچنان تأثیرگذار و ارزشمند هستند. این عکس‌ها نه تنها چهره‌های ظاهری، بلکه روح و ایمان شهدا را نیز نشان می‌دهد. جنگ و شهادت به‌رغم سختی‌هایش، درس‌های ارزشمندی به ما آموخت. ما یاد گرفتیم در شرایط دشوار زندگی کنیم و قدر نعمت‌های موجود را بدانیم. تجربه‌های سخت دوران جنگ، مانند قطعی برق و کمبود امکانات ما را برای مواجهه با چالش‌های امروز آماده کرده است. شهدا به‌ویژه نوجوانانی که در راه دفاع از وطن، اسلام و ولایت جان خود را فدا کردند، الگو‌های ایثار و فداکاری هستند. رژیم صدام ظلم بزرگی در حق شیعیان و مردم ایران روا داشت. در مقایسه با شرایط امروز غزه می‌بینیم که برخی کشور‌ها برای منافع خود و فروش تسلیحات از اسرائیل حمایت می‌کنند. این وضعیت نشان می‌دهد که درس‌های تاریخ و ارزش‌های انسانی همچنان باید مورد توجه قرار گیرند. 


شهید حسین جمالی‌زاده در بخش‌هایی از وصیتنامه خود اینگونه نگاشته است 
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
آنان که (گمان مبرید در راه خدا کشته شده‌اند، مرده‌اند بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند.)
شهادت تصادفی نیست، بلکه سعادت لیاقتی بزرگ است. خدایا، بارالها، پروردگارا، معبودا، معشوقا مولایم من ضعیف و ناتوان که تحمل رنج از دست‌دادن پاهایم را ندارم. چگونه تحمل عذاب تو را می‌توانم بکشم خدایا مرا ببخش از گناهان من در گذر تو کریم و رحیم هستی، خدایا ما با تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راه برویم و در پیمان خویش همچنان استوار هستیم و حاضریم در راهت جان خود را نثار کنیم و در راهت کشته شویم. خدایا‌های و هوی بهشت را می‌بینم چه غوغایی حسین به پیشواز یارانش آمده چه صحنه‌ای، فرشتگان نــدا دهند که همرزمان، ابراهیم همراهان موسی همدستان کیشان محمد، همسنگران علی (ع)، همفکران عیسی، هم حسین همگامان خمینی از سنگر کربلا آمده‌اند و چه شکوهی. من با امام‌خمینی عزیز میثاق بسته‌ام و به او وفا دارم، زیرا او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و زنده کنند دست از او نخواهم کشید. خدایا از من جان دادن از تو پذیرفتن گرچه ماگنهکار و شرمنده هستیم، ولی تو مهربان‌ترین مهربانان هستی، بپذیر و این بدن ناقابل را فدای دین تو و اسلام می‌کنم و در هر کجا خدایا تو صلاح بدانی حاضرم جان را فــدا کنم. پدر عزیز، مادر گرامی‌ام و خواهران من را حلال کنید و اگر شهادت در راه خدا نصیب من شد بر من گریه و زاری نکنید که دشمنان اسلام شاد می‌شوند. اگر کسی از من طلب کار است، طلبش را بدهید. در سختی‌ها و مصیبت‌ها صبور و استوار باشید و هر وقت به یاد من افتادید برای مظلومیت حسین گریه کنید و بگویید خدایا این قربانی را از ما قبول بگردان و گناهانش را ببخش و اگر بدنم ناپدید شد بگذارید در بیابان‌ها بماند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار