آیت الله مجتبی تهرانی در نوزدهمین جلسه سخنرانی خود در ماه مبارک رمضان 91 که با موضوع «دعا» دنبال می شود، به مسئله نشب قدر» پرداخت که در پی می آید.
أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»
مروری بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است، دعای به خیر برای خود و دیگران. در سیر مباحثی که کردیم، به مناسبت ایّام عرض کردم تذکّری بدهم. در دو جلسه قبل بیان کردم که بدانید، بحث شخصی نیست، بلکه کلّی است. رابطه مستقیم بین کثرت دعا و قلّت بلا، قلّت دعا و کثرت بلا را که در روایتی از پیغمبراکرم(ص)مطرح کردم: «إِذَا قَلَ الدُّعَاءُ نَزَلَ الْبَلَاء». در همین زمینه می خواستم تذکّر دیگری بدهم.
تأثیر دیدِ انسان بر دعایش
دیدِ انسان همیشه اینطور است که دیدِ کوتاه و مادّی است یعنی در عالم مادیّت قرار دارد و محدود است. این دیدِ محدود، کوتاه و به تعبیر بنده نظر تنگ بر همه چیز و بدتر از همه بر روی دعای شخص اثر می گذارد. یعنی بر روی درخواستهایش از خداوند تأثیر دارد.
آیا از خدا کاری برمی آید؟!
به دو مطلب اشاره می کنم. اوّل: فرض کنید برای او مشکل و گرفتاری پیش آمد؛ در این وقت او چون در بستر مادیّت است اوّل فکرش به طرف ابزار مادّی می رود. غیر از این است؟ شخص می خواهد تدبیر کند و مشکل خود را حل کند، پس وسائل و ابزار مادیّت را پیش می کشد. غالباً اینطور است چون در بستر مادیّت قرار دارد. بعد سرش که به سنگ می خورد و دیگر می بیند راهها بر او بسته شد، آن وقت یادش می افتد که خدایی هم وجود دارد. می گوید: چه بسا ممکن است از او کاری هم ساخته باشد! و حال اینکه، بدانید! مؤمن نباید اینطور باشد.
آن کسی که اعتقاد به مبدأ و معاد دارد و اعتقاد دارد که مسبب الأسباب موجود دیگری است، موجودات زمینی نیستند و اعتقاد دارد که: «أَزِمَّةِ الأُمُورُ طُرّاً بِیَدِه»؛ تمام امور در دست قدرت او است و واقعاً اعتقاد دارد وقتی که میگوید: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛ این شخص اوّل چه کسی به یادش می آید؟ منبع قدرت، یعنی خدا را. به سراغ ابزار و وسائل مادّی مثل حسن و حسین و تقی و نقی و... نمی رود که بعد هم اگر درست شد تصوّر بکند که این واسطه ها کرده اند. اینها را قبلاً مفصّل عرض کرده ام امّا می خواستم تذکّر بدهم. مؤمن نباید اینطور باشد. وقتی گرفتاری پیش آمد، اوّل خدا. بگوید: خدایا! این مشکل پیش آمده، مشکل من را حل کن.
خدا دعاهای کوچک را هم می پذیرد/ ما ضعف ایمان داریم!
مطلب دوّم که این هم منشأش ضعف ایمان است، این است که بنده تصوّر می کند، نسبت به کارهای بسیار بسیار مهم باید سراغ خدا رفت و در مورد کارهای کوچک اینطور نیست. این برای ضعف ایمان است.
به شما بگویم، وقتی می خواهید دعا کنید بفهمید و بدانید که همه چیزتان وابسته به این دعاها است؛ کوچک و بزرگ هم ندارد. اینکه تصوّر کنم: «فقط چیزهای قابل اعتنا و بزرگ را با خدا مطرح کنم نه کوچکها را» از ضعف ایمان است. واقع این است که این شخص خداشناس نیست. ما در معرفت خود نسبت به خالق نقص داریم.
تو کوچک هستی، نه خدا!
دعا، کوچک و بزرگ ندارد و خدا هم خستگی ناپذیر است! او این دعا را خیلی هم دوست دارد. همه اینها را بحث کرده ام و نمی خواهم وارد بشوم، بلکه فقط خواستم تذکّری برای لیالی قدر بدهم و بگویم این فرصت را از دست نده! خودت را از قالب حقارت بیرون بکش! تو کوچک هستی و کوچک هم فکر می کنی؛ طرفِ خود را اصلاً نشناخته ای. تو آدمی هستی که اگر یک نفر روزی ده بار در خانه ات بیاید و در بزند و بگوید: این را می خواهم، آن را می خواهم، دیگر در را بر روی او باز نمی کنی. غیر از این است؟ امّا خالق تو اینطور نیست، اگر ده تا، یازده تا بشود امروز بیشتر از تو خوشش می آید و اگر یازده تا بشود دوازده تا، بیشتر خوشش می آید. این جزو معارف ما است.
مراجعه بیشتر، معرفت بالاتر/ آن چیزی که از دیگری می خواهی، از خدا بخواه
اینها سرّ دارد؛ چون، مراجعه بیشتر، کاشفِ از معرفت بالاتر، نسبت به کسی است که از او درخواست می کنم و او را همه کاره می دانم. دلیل بر این می شود، که همه چیز دست اوست، از دست او بر می آید و کسی غیر از او نمی تواند انجام دهد؛ این کاشف از معرفت است.
در روایتی داریم که از پیغمبراکرم است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلّی الله علیه واله وسلّم): إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَحَبَ شَیْئاً لِنَفْسِهِ وَ أَبْغَضَهُ لِخَلْقِهِ مِنْ فَضْلِهِ»؛ خداوند چیزی را برای خودش دوست می دارد، امّا همان را برای خلق خودش مبغوض می دارد. برای خودش خوشش می آید امّا برای مخلوق خود بدش می آید. توضیح اینکه: «أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ»؛ بدش می آید از عبدی که گرفتار شده و به مثل خودش رو می اندازد، «أَبْغَضَ لِخَلْقِهِ الْمَسْأَلَةَ».
اینکه بنده هایش برای کارهایشان از هم درخواست کنند و به همدیگر مراجعه کنند. «وَ أَحَبَ لِنَفْسِهِ أَنْ یُسْأَلَ»؛ و دوست دارد که از او درخواست کنند. به این و آن رو بیاندازی، بدش می آید امّا به او رو بیاندازی خوشش می آید. «وَ لَیْسَ شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ»؛ هیچ چیز در نزد خدا محبوبتر از این نیست که در خانه اش را بزنی و بگویی می خواهم، می خواهم، می خواهم. برخلاف من و تو، که اگر بچّه مان هم باشد بیرونش می کنیم. خدا که من و تو نیست. چون او را نشناخته ایم که تمام خزائن وجود در ید قدرت اوست.
خدایا! بند کفش می خواهم!
«فَلَا یَسْتَحْیِی أَحَدُکُمْ أَنْ یَسْأَلَ اللَّهَ» پس خجالت نکشد و حیا نکند، به اینکه یکی از شما از خدا درخواست کند. اگر می خواهی، خجالت و حیا ندارد. «وَ لَوْ بِشِسْعِ نَعْلٍ»؛ پیغمبر سطح را اینقدر پائین آورد. نگاه نکن به اینکه تصوّر کنی حاجتهایت بد است. مثل اینکه بند کفشت گم شده؛ بگویی: خدا! بند کفش می خواهم! ببین کار را به کجا رساند.
کوچکی و بزرگی در نزد خدا مطرح نیست
روایات زیاد داریم. روایتی از امام باقر(ع) در ارتباط با همین که گفتم است: «لَا تُحَقِّرُوا صَغِیراً مِنْ حَوَائِجِکُمْ فَإِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَسْأَلُهُمْ»؛ فکر نکنید که حاجت، کوچک است. بلکه محبوبترین بندگان آن بنده ای است که از خدا بخواهد؛ کوچک و بزرگ ندارد. در آن روایت دارد از امام باقر(ع) می فرماید: «لَا تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا فَإِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ». حضرت مطلب را خیلی زیبا بیان می کنند که: اینجا کوچکی و بزرگی خبری نیست.
تنگ نظری را کنار بگذارید
تذکّر عمده ای که می خواهم بدهم این است؛ در بین سال به خصوص برای دعا و حوائج زمانهایی را آورده اند و از نظر ارزشی ما را ترغیب کرده اند که اهمیّت دارد. مثل ماه مبارک رمضان و در ماه رمضان هم لیالی قدر که گفته اند باید کمال بهره برداری را برد. نظر تنگی را کنار بگذارید و فرو گذار نکنید. البته یک سنخ مسائل است که نمی خواهم وارد آن بشوم و فقط مطلب کلّی را می خواهم عرض کنم. ما نباید در دعاها و درخواستهایمان از خداوند کوتاه بیاییم و هیچ چیز نباید برای ما مانع و رادع بشود از اینکه درخواست کنیم، حالا در هر رابطه ای که می خواهد باشد. اوّل خدا، وسط خدا، آخر خدا! هرچه برایم پیش می آید اوّل خدا را در نظر بگیرم. این هیچ منافاتی هم با توسّل به وسائل ندارد. اینها را بحث کرده ام و وارد آن نمی شوم. بروم سراغ توسّلم.