به گزارش شهدای ایران به نقل ازجوان، حقانیها در بین مقامهای ارشد و رهبران طالبان در افغانستان همچنان در صدر لیست ترور عوامل پیدا و پنهان داعش قرار دارند. پس از حمله انتحاری ماه اسد ۱۴۰۱ شاخه خراسان داعش که به کشتهشدن شیخ رحیم الله حقانی از علمای معروف دینی طالبان و مسئول مدرسه حقانیه در کابل منجر شد، حالا خلیلالرحمن حقانی، وزیر کشور حکومت سرپرست «امارت اسلامی» نیز چهارشنبه ۲۱ آذر در یک حمله انتحاری دیگر گروه داعش جان باخت. او اعضای برجسته شبکه حقانی، برادر جلالالدین حقانی، مؤسس این شبکه و همچنین عموی سراجالدین حقانی که ترور او را شاخه خراسان داعش رسماً به عهده گرفته است. هرچند رحیمالله حقانی هیچ ارتباطی با شبکه حقانی نداشت، اما این دو حقانی در کنار محمدداود مزمل، استاندار سابق وابسته به شبکه حقانی در ولایت بلخ در شمال افغانستان، سه مقام ارشد طالبانند که در طول بیش از سه سال گذشته در حملات تروریستی به نام گروه داعش کشته میشوند. به تعبیر دیگر، خلیلالرحمن حقانی را میتوان بلندپایهترین مقام طالبان دانست که پس از به قدرت رسیدن دوباره امارت اسلامی در افغانستان ترور میشود و به همین خاطر، این رویداد و از دستدادن این شخصیت یک ضایعه بزرگ برای طالبان به حساب میرود.
چه عواملی پشت پرده ترور حقانی قرار دارد؟ سناریوی تصفیه حساب درون گروهی؟!
در اولین ساعات پس از حمله انتحاری به جان خیلالرحمن حقانی، همه نگاهها به خصوص در بین مخالفان طالبان، به مسئله اختلافات داخلی بین مقامهای ارشد طالبان معطوف شد، بهخصوص پس از نشست کابینه با حضور رهبر طالبان در قندهار که پیرامون مسائل مهمی، چون ممنوعیت آموزش دختران در مؤسسات آموزشی پزشکی و همچنین طرح متوقف کردن فعالیت تمام مؤسسات خارجی در افغانستان برگزار شد و براساس برخی گزارشها، سراجالدین حقانی از مخالفان جدی تداوم اقدامات محدودکننده ملا هبتالله آخندزاده بوده است. به همین خاطر، مخالفان طالبان با شادی و شعف به استقبال این رویداد رفتند و از آن به عنوان یک ترور سیاسی درون گروهی و عمیقترشدن اختلافات بین رهبران طالبان استقبال کردند.
هرچند نشانهها و گزارشهای متعددی در مورد افزایش اختلافات در بین مقامهای ارشد و رهبری امارت اسلامی به خصوص پیرامون فرمانهای محدودکننده و آزاردهنده ملا هبتالله وجود دارد، اما این مقامها حداقل تاکنون در بحث «بیعت» و تبعیت از رهبری متعهد و پایبند بودهاند. رسانههایی، چون افغانستان اینترنشنال و بیبیسی تلاش میکنند با انتشار گزارشهای ضد و نقیض و برجستهکردن شکافهای موجود بین مقامهای ارشد طالبان، آنها را تا مرز جدایی و تقابل عمیقتر کنند، اما مقامهای ارشد طالبان نیز به حساسیت و تأثیرگذاری مخرب این اقدامات واقف هستند. به همین خاطر به نظر میرسد مخالفان طالبان و همچنین رسانههای ضد آنها در صدد بزرگنمایی این اختلافاتند، اما گاه این بزرگنمایی و تبلیغ چنان غیرواقعی میشود که صدای خبرنگار بیبیسی فارسی در افغانستان را نیز در میآورد. سیدعلی حسینی در دو مطلب در شبکه ایکس طی ۱۰ روز گذشته نوشته است:
فعلاً خبر این است: «خلیلالرحمن حقانی کشته شده است.» اینکه چه زمانی کشته و چرا کشته شده، نشانگر اختلافات درونی طالبان است و هبتالله گفته به خاطر سراج او را بکشید را از کجا آوردید؟!» عده زیادی از تحلیلگران و خبرنگاران افغان سطح اختلافات درونی مقامهای حکومت طالبان را بدون فکت و براساس آرزوهای خود، بیش از آنچه که هست، نشان داده و انتظارات و توقعات حاصل از این اختلافات را بالا میبرند. اگر انتظارات برآورد نشد، چه؟ این در حالی است جدای از اینکه عامل اصلی ترور خلیل الرحمن حقانی چه کسی است در قضیه واکنشهای گسترده به این رویداد شاهد انسجام بیشتر درونی بین رهبران طالبان و دورشدن آنها از اختلافات کم و بیش کنونی هستیم.
نقش مستقیم و غیرمستقیم داعش
بعد حمله تروریستی به جان وزیر امور مهاجرین طالبان، دیری نپایید که ذبیحالله مجاهد، سخنگوی عمومی امارت اسلامی انگشت اتهام را به سمت «خوارج» دراز کرد. اصطلاحی که طالبان در مورد نیروهای داعش از آن استفاده میکند و البته شاخه خراسان داعش نیز با انتشار بیانیهای مسئولیت ترور حقانی را به عهده گرفت.
هرچند در طول سه سال گذشته و حتی قبل از آن، داعش و طالبان بارها نشان دادهاند که دشمنان جدی فکری، ایدئولوژیک و همچنین نظامی هم هستند، اما پیرامون حمله اخیر دو احتمال وجود دارد که هر دو به نوعی به یکدیگر وابستهاند؛ یکی اینکه این حمله را داعش مستقیماً انجام داده باشد و دوم، این حمله به نام گروه داعش و به صورت غیرمستقیم از سوی عامل دیگری انجام شود. برای یافتن پاسخ این سؤال سخنان مولوی امیرخان متقی، سرپرست وزارت امورخارجه طالبان در مراسم به خاکسپاری خلیلالرحمن حقانی بسیار مهم است.
متقی در سخنان مهمی در این مراسم گفت: تمام حملات گروه تروریستی داعش در افغانستان طی سال جاری در خارج از این کشور برنامهریزی شده و پس از تحقیقات مشخص خواهد شد که این حملات به کجا مرتبط است؟!
وی از برخی کشورهای همسایه (به صورت غیرمستقیم پاکستان و همچنین تاجیکستان) خواستار همکاری و هوشیاری در برابر این گروه تروریستی شد و گفت: «ما از همه کشورهای همسایه میخواهیم چشم خود را بر این ظالمان نبندند. داعش نهتنها تهدیدی برای ما، بلکه خطری برای شما نیز محسوب میشود. به آنها پناه ندهید و از آنها حمایت نکنید، این آتش دامن همه را خواهد گرفت.»
ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان هم در یک مصاحبه گفته است: «در مورد حمله به خلیلالرحمن حقانی هنوز تحقیقات جریان دارد و نمیتوان نتیجه تحقیقات را پیشبینی کرد، اما لانههای داعش در افغانستان از بین رفته است و در اینجا پایگاه ندارد. بعضی پروژهها و مشکلات در منطقه وجود دارد که داعش از آن استفاده میکند.» او مشخصاً به حضور پایگاههای داعش در منطقه «مستنگ» ایالت بلوچستان پاکستان اشاره کرد که به گفته او در گذشته برخی از حملات داعش در افغانستان از پایگاههای این گروه در همین منطقه سازماندهی شده است.
در طول یکسال گذشته منابع امنیتی طالبان از ایجاد پایگاههای آموزشی و حمایتی داعش خراسان در مناطق قبایلی پاکستان، به عنوان خطری جدی برای کل امنیت منطقه خبر داده و اطلاعات و جزئیاتی را در این مورد منتشر کرده و حتی برخی از مقامهای طالبان، دولت و نظامیان پاکستان را به پشتیبانی از داعش در این کشور در محور اهداف و منافع منطقهای پاکستان متهم میکنند.
به همین خاطر، یکی از گزینههای محتمل در قضیه ترور خلیلالرحمن حقانی، میتواند نقش پاکستان و برخی حلقات در این کشور، برای تحت فشار قراردادن طالبان و بهخصوص شبکه حقانی، در اوج اختلافات داخلی به وجود آمده بین رهبری آنهاست و دست یافتن به چنین نتیجهای، همزمان منافع داعش خراسان و همچنین طرف پاکستانی را تأمین میکند.
براساس گزارشها، بیشتر نیروهای تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی- TTP) در افغانستان که نماینده دائمی پاکستان در سازمان ملل تعداد آنها را به ۶ هزار تن برآورد کرده، در مناطق جنوب شرق و شرق افغانستان حضور دارند، مناطقی که به صورت سنتی در دایره نفوذ و قدرت شبکه حقانی قرار دارد. هرچند طالبان در افغانستان حضور و برنامهریزی تیتیپی در خاک افغانستان علیه دولت پاکستان را همواره رد کرده، اما شرایط اینطور هم نیست که آنها به خصوص برخی فرماندهان ارشدشان هیچ حضور محسوسی در افغانستان نداشته باشند. به همین خاطر، دولت و نظامیان پاکستان پیرامون تداوم تحرکات تیتیپی و ناامنیها در این کشور، طالبان و به خصوص شبکه حقانی را مقصر میدانند.
جمعبندی
هرچند طالبان در طول بیش از سه سال گذشته موفقیتهایی در نابودی هستههای فکری ـ ایدئولوژیک و همچنین نظامی داعش در افغانستان داشته، اما با توجه به تغییراتی در رویکرد و عملکرد داعش خراسان در منطقه، به خصوص ایجاد پناهگاههای امن در پاکستان و همچنین سربازگیری از جوانان تاجیکستانی داشته، این گروه همچنان به عنوان یک تهدید مهم و جدی برای افغانستان و همسایگان آن، به خصوص قدرتهای مهمی، چون جمهوری اسلامی ایران و روسیه به حساب میرود. در نگاهی به اهدافی که شاخه خراسان داعش در طول دو سال گذشته در منطقه دنبال کرده، به یک نقطه مشترک میرسیم و آن، هدف قراردادن رقبا و دشمنان امریکا و در کنار آن، شیعیان است. پس در یک حساب ساده به راحتی میتوان به این نتیجه رسید که شاخه خراسان داعش در منطقه در خدمت اهداف و منافع امریکا قرار دارد. انتقال پایگاههای امن این گروه به مناطق قبایلی پاکستان نیز امکان دسترسی امریکاییها به آنها را آسانتر از هر زمانی دیگر کرده است. در این مورد، اتهامهایی به سمت پاکستان نیز وجود دارد، پاکستانی که در بعضی موارد به عنوان همپیمان امریکا در بعد نظامی و امنیتی در منطقه عمل کرده است.
گرچند بیبیسی فارسی در گزارشی در مورد عوامل ترور حقانی، به برخی گزارشها در مورد تلاش شبکه حقانی برای برقراری روابط با امریکا و مصاحبه اخیر روزنامه نیویورک تایمز با سراجالدین حقانی اشاره کرده و گفته که داعش خراسان به همین دلیل به دنبال حذف مقامهای ارشد حقانی برآمده، اما با توجه به آنچه مطرح شد، واقعیت چیز دیگری است.