شهدای ایران shohadayeiran.com

همسرم هر ماه یک‌بار به مطب می‌آید و برای خرج و مخارج خانه و تهیه مایحتاج منزل، از کشو پول برمی‌دارد.

به گزارش شهدای ایران به نقل ازجهان،یک‌بار با دکتر در مطبش برخورد کردم، ایشان با شرمندگی از من درخواست کرد هزار تومان پول توی دخل مطبش بگذارم. وقتی کشوی میزش را باز کردم، تنها چند سکه و اسکناس خرد دیدم و فهمیدم ایشان اکثر مراجعان خود را رایگان ویزیت کرده و حتی به برخی بیماران برای خرید دارو هم کمک کرده.

موقع رفتن گفتم: «آقای دکتر تعارف نکنید. پول بیش از این هست. اگر لازم شد تعارف نکنید. شما بیش از این بر گردن مردم ما حق دارید».

ایشان گفتند: «نه! همون هزار تومان که گفتم کافیه. شرمنده‌ شما! إن شاء الله سرفرصت به شما برمی‌گردونم؛ ولی خواهش می‌کنم این موضوع را به کسی نگید».

گفتم: «چشم آقای دکتر! اما من که غریبه نیستم میشه بگید این پول را آخر شب برای چه می‌خواهید!».

گفت: «همسرم هر ماه یک‌بار به مطب می‌آید و برای خرج و مخارج خانه و تهیه مایحتاج منزل، از کشو پول برمی‌دارد.

نخواستم وقتی ایشان می‌آید با دخل خالی مواجه شود و برایش سؤال ایجاد شود که درآمد یک‌ماهه مطب کجاست؟!».

وقتی این جمله را گفت او را بغل کردم و پیشانی‌اش را بوسیدم و از داشتن چنین دوستی گریه شوق کردم.

کتاب «رساله ناتمام»؛ زندگی‌نامه شهید دکتر سید رضا پاک‌نژاد

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار