شهدای ایران shohadayeiran.com

نسبت به دوستان شهیدش ادب و نزاکت خاصی را رعایت می‌کرد. دو زانو می‌نشست. انگار که او حضور دارد و در حضورش قدرت تکلم ندارد.

به گزارش شهدای ایران به نقل ازجهان،وقتی کاظم می آمد کنارش می‌نشستم و گرم صحبت می‌شدیم. من از دوستانم و او از دوستانش. نسبت به دوستان شهیدش ادب و نزاکت خاصی را رعایت می کرد.

ماجرای فرمانده‌ای که حضور شهدا را احساس می‌کرد

دو زانو می‌نشست. انگار که او حضور دارد و در حضورش قدرت تکلم ندارد.
کانال ایتا جهان نیوز
از خلق و خوی‌شان می‌گفت و لحظه شهادت‌شان و سلام بر سیدالشهدای آخرشان و بی رودر بایستی گریه می کرد.

با خودم فکر می‌کردم که کاظم با آنها به حدی زیسته که فقط یاد آنها آرامش می‌کند.

کانال تلگرام جهان نیوزصحبتش که تمام می‌شد به جمع دو نفره خودمان برمی‌گشت و راحت می‌نشست و پایش را دراز می‌کرد و یا لم می‌داد.

راوی: اکرم حاج ابوالقاسمی؛ همسر شهید
مجموعه نیمه پنهان ماه، جلد ۲۶، رستگار به روایت همسر شهید

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار