به گزارش شهدای ایران به نقل از جوان،مهار رژیم موقت صهیونیستی، این سگ هار منطقه، صرفاً محدود به اقدامات نظامی، امنیتی و حقوقی نیست بلکه بُعد اقتصادی نیز حائز اهمیت است و باید شریانهای اقتصادی آن قطع شود و به گفته رهبر حکیم انقلاب، «امروز قدم اول و اولین کار در اتحاد دنیای اسلام ضد این باند جنایتکار و باند تروری که بر فلسطین حکومت میکنند و غصب کردند سرزمین فلسطین را این است که کشورهای اسلامی ارتباطات اقتصادیشان را به کلی با این باند جنایتکار قطع کنند.» البته سران برخی کشورهای اسلامی رفتارهای دوگانهای دارند به طوری که در شعار و حرف از جنایتهای رژیم کودککش ابراز انزجار میکنند، اما عملاً نهتنها کاری برای توقف ماشین کشتار جمعی و نسلکشی شبکه جهانی صهیونیسم نمیکنند، بلکه شوربختانه مبادلات تجاری با این غده سرطان منطقه غرب آسیا را ادامه میدهند.
طبعاً این کنشها به معنی آن نیست که دنیای اسلام نمیتواند جریان و شریان حیاتی رژیم صهیونیستی را قطع کند، چراکه ابزارهای لازم برای تحقق چنین مهمی موجود است. به باور برخی کارشناسان از جمله محمدطاهر رحیمی، یکی از راهبردهای تضعیف رژیم صهیونی، توسعه شدید کریدور INSTC است که مسیر ارتباطی شرق و جنوب شرق آسیا را با محوریت «جمهوری اسلامی ایران» به روسیه و اروپا را دو هفته کوتاهتر و اقلاً ۳۰ درصد ارزانتر میکند. در قیاس با مسیر سنتی دریای مدیترانه- کانال سوئز- دریای سرخ- تنگه باب المندب. جریانات دانشجویی و مردمی برای تضعیف پایدار رژیم منحوس صهیونیستی و تقویت پایدار جبهه مقاومت، از دولت و وزارتخانههای مربوطه باید توسعه چنین کریدورهایی را مطالبه کنند. قطع جریان و شریان حیاتی رژیم صهیونیستی و توقف ورود نفت و انرژی و کالا به سرزمینهای اشغالی یک ضرورت است، اما چگونه؟ برای بررسی چگونگی این مهم با فرشاد عادل، پژوهشگر مسائل استراتژیک به گفتگو نشستیم.
رهبر انقلاب اسلامی خطاب به مسئولان کشورهای اسلامی گفتند قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی دست شماست و میتوانید ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید. تحقق چنین امری چرا مهم است؟
این نکته بدیهی است که رژیم اسرائیل با قرار گرفتن در منطقه غرب آسیا که اکثریت آن کشورهای مسلمان هستند، به طور طبیعی نیازمند تعامل اقتصادی با این کشورهاست. از طرفی در جهان امروز با وضعیت جدیدی روبهرو هستیم. در وضعیت جدید به رغم پابرجا بودن رقابتهای طبیعی میان کشورهای مختلف، شاهد گره خوردگی اقتصادی گستردهای هستیم که میتواند بر رقابتهای قدرت نیز اثرگذار باشد. در این شرایط «چسبندگی اقتصادی» میان کشورهای مختلف عاملی اثرگذار بر روندهای امنیتی است. وضعیت جدید را میتوان به عنوان وضعیت «برابری اقتصاد و امنیت» توصیف کرد، چراکه با استقبال امریکا از روندهای زمینهساز جهانی شدن به عنوان تنها ابرقدرت جهان پس از جنگ سرد، شرایط لازم به منظور گره خوردگی بازارها به یکدیگر و ایجاد جامعه اقتصادی به هم پیوسته بینالمللی فراهم شد. این شرایط مترادف بود با افزایش حجم جریانهای مالی بینالمللی و درهم پیچیدن زنجیرههای تأمین و ارزش در سطح جهان که در نهایت اقتصاد و واکنش بازارها را به امری غیر قابل چشمپوشی برای قدرتهای بزرگ بینالمللی تبدیل کرد.
در شرایط کنونی استراتژیهای قدرتهای جهانی به هیچ وجه امری جدا از مسائل اقتصادی تعریف نمیشوند و آینده جهان چشم اندازی را به ما عرضه میکند که در آن توسعه اقتصادی ارتباطی معنادار با توسعه فناوریهای نوین نظیر «ریزتراشهها، هوش مصنوعی، باتریها و انرژیهای تجدیدپذیر» دارد. به بیان دیگر امروزه دسترسی کشورها به صنایع تک و تکنولوژیهای برتر اصلی غیرقابل انکار برای تضمین نقشآفرینی قدرتمند در عرصه اقتصادی است. این مسئله به معنای ورود جهان به وضعیتی جدید است که بازیگرانش به میزان برخورداری سهمی مناسب از قدرت اقتصادی، از ظرفیت بازیگری در عرصه امنیت بینالملل نیز برخوردار میشوند. بر همین اساس میتوان مدعی بود قرارگیری و تثبیت نقش کشورها در «زنجیرههای ارزش بینالمللی» و اتحادیههای اقتصادی میتواند به اندازه حضور آنها در پیمانهای امنیتی و نظامی بینالمللی کارکرد داشته باشد و این مسئله برای ایران به عنوان کشوری برخوردار از ظرفیتهای چشمگیر جغرافیایی، صنعتی، معدنی و... میتواند فرصتی تاریخی برای گسترش نقشآفرینی در اقتصاد و امنیت بینالملل فراهم کند. رژیم اسرائیل نیز تلاش دارد از این وضعیت جدید برای تثبیت موجودیت خود در منطقه غرب آسیا استفاده کند و به همین دلیل با در پیش گرفتن هدف چسبندگی اقتصادی با کشورهای مسلمان، تلاش دارد امنیت خود را نیز در منطقه تضمین کند که در این راستا میتوان گفت موفق نیز عمل کرده است و این موفقیت با به سرانجام رساندن طرح موسوم به پیمان ابراهیم کامل خواهد شد.
«شریانهای اقتصادی» رژیم موقت صهیونیستی کدامند و چگونه قطع آنها محقق میشود؟
تجارت بین اسرائیل و کشورهای اسلامی بهویژه آنهایی که هنوز روابط رسمی با اسرائیل ندارند، معمولاً بهصورت غیرمستقیم و از طریق واسطهها یا شرکتهای ثالث انجام میشود. اما با توجه به توافقهای ابراهیم و عادیسازی روابط با برخی کشورهای عربی مانند امارات متحده عربی، بحرین و مراکش، تجارت مستقیم با این کشورها افزایش یافته و باعث رشد قابلتوجهی در تبادلات اقتصادی شده است.
یکی از مهمترین واردات اسرائیل از کشورهای اسلامی، نفت و محصولات پتروشیمی است. با وجود اینکه اسرائیل یکی از واردکنندگان عمده نفت در خاورمیانه است، به دلیل عدم روابط رسمی با برخی کشورهای تولیدکننده نفت، نفت بهطور غیرمستقیم از کشورهای عربی وارد میشود. پس از توافق ابراهیم، امارات متحده عربی بهطور رسمی صادرات نفت و محصولات مرتبط را به اسرائیل آغاز کرده است.
اسرائیل از برخی کشورهای اسلامی مانند امارات و مراکش، محصولات کشاورزی و مواد غذایی وارد میکند. این محصولات شامل میوهها، سبزیجات، خرما و محصولات غذایی فرآوری شده است. روابط تجاری با مراکش و امارات پس از عادیسازی روابط، گسترش و صادرات این محصولات به اسرائیل افزایش یافته است.
مراکش یکی از تأمینکنندگان عمده فسفات در جهان است و با توجه به عادیسازی روابط، اسرائیل از این کشور مواد معدنی بهویژه فسفات وارد میکند. فسفات یکی از مواد حیاتی برای صنایع کود شیمیایی و تولیدات کشاورزی است که اسرائیل از آن بهره میبرد.
با گسترش روابط تجاری بین اسرائیل و امارات، این کشور شروع به صادرات تجهیزات الکترونیکی و صنعتی به اسرائیل کرده است. امارات به عنوان یک مرکز تجارت جهانی، کالاهای الکترونیکی و صنعتی از کشورهای مختلف را وارد و سپس به اسرائیل صادر میکند.
برخی کشورهای شمال آفریقا مانند مراکش و تونس که روابط تجاری غیررسمی یا رسمی با اسرائیل دارند، محصولات نساجی و پوشاک به این کشور صادر میکنند. این کالاها از طریق شرکتهای واسطه یا حتی بهطور مستقیم پس از عادیسازی روابط به اسرائیل ارسال میشوند.
امارات متحده عربی و بحرین بهعنوان مراکز فناوری در منطقه خاورمیانه، خدمات فناوری و محصولات مرتبط با فناوری اطلاعات را به اسرائیل صادر میکنند. این خدمات شامل نرمافزار، تجهیزات شبکه و فناوریهای مرتبط با امنیت سایبری است.
در مواردی که روابط رسمی وجود ندارد، اسرائیل از طریق کشورهای ثالث مانند قبرس، ترکیه یا یونان کالاهای خود را از کشورهای اسلامی وارد میکند. این روشها به اسرائیل اجازه میدهد تحریمها و محدودیتهای تجاری را دور بزند و به منابع مورد نیاز خود دست یابد.
گفتهاید رژیم موقت صهیونیستی برای تثبیت موجودیت خود به دنبال ایجاد چسبندگی اقتصادی با کشورهای منطقه است. آیا چنین چسبندگی ایجاد شده است؟ وضعیت آن قبل و بعد از نقطه عطف «طوفانالاقصی» چگونه قابل ارزیابی است؟
همانطور که بیان شد شاهد هستیم که این چسبندگی اقتصادی در حال حاضر تا حدودی حاصل شده است. یک نمونه واضح از این امر که در ایران به شکلی که باید مور