شهید عبدالقادر بزرگامید دهم مهرماه 1315 در روستای اپریز مریوان در دامن شیرزنی کرد دیده به جهان گشود و با تولدش شادی و نشاط را به محیط گرم و صمیمی خانواده مهمان کرد.
وی خواندن، نوشتن و قرائت آیات نورانی قرآن را از پدر عالم و فرهیخته خود آموخت و پس از آن به عنوان شاگرد در کلاس حاجکریم و سیدعلی حسینی حاضر شد و از فضل و دانش آنان برخوردار گشت.
18 بهار از زندگیش میگذشت که با دختری مومن و عفیفه از همان روستا ازدواج کرد.
ملاعبدالقادر ضمن تحصیل علم دینی در مذهب امام شافعی، از مظالم و فساد حکومت شاهنشاهی آگاهی یافت.
اسباب اصلی ستم دربار و عمال حکومت را بیدینی و دوری از معارف اسلام میدانست و به همین دلیل به ترویج عقاید و معارف اسلامی پرداخت و از شاه و عمال او بیزاری جست.
مبارزه او از نظر ماموران و مزدوران شاه پنهان نماند به همین دلیل مجبور شد روستای محل اقامت خود را تغییر دهد تا بتواند به مبارزهاش ادامه دهد. مدتی نیز در روستای تپهکوئیک شهر روانسر به سر برد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم به مبارزه علیه گروهکهای فریبخورده پرداخت.
برشمردن ویژگیهای احزاب گروهکهای مردمی به نامردمی بودن گروهکها و مزدوران آنها گواهی داد و مردم را از افتادن در دام آنان برحذر میداشت.
ملاعبدالقادر با پیوستن به مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور فعالیتهایش را منظمتر و گستردهتر ساخت به گونهای که افراد ضدانقلاب او را تهدیدها کردند.
اما او به درستی راهی که برگزیده بود ایمان داشت و باکی از منافقین نداشت حتی زمانی که او را به اسارت بردند و شکنجه کردند خللی در عقیده او پدید نیامد و در راه دفاع از نظام، شهادت را بر تمکین به خواستههای نامعقول ضدانقلاب ترجیح داد و در این راه به شهادت رسید.
خصوصیات شهید
انس با قرآن کریم و تقوای الهی دو ویژگی اساسی در زندگی ملا عبدالقادر بود. فاصله عمیق اغنیا با فقرا او را ناراحت میساخت از این رو به مبارزه علیه بیداد خونین و عمال حکومت پهلوی پرداخت و در برابر شکنجهها و آزارها صبر و مقاومت میکرد.
شهید از زبان همسر
امید به خداوند و شوق شهادت سختیهای مبارزه را بر او آسان و گوارا میساخت.
زمانی که در بند اسارت گروهکهای ضدانقلاب گرفتار شده بود برای آزادی او تلاشهای زیادی کردم.
در مدت زمان اسارتش چندین بار به ملاقاتش رفتم همواره ما را به حرکت در مسیر خدا و تلاش در راستای حفظ ارزشهای دین و قرآن تشویق میکرد.
در یکی از همین ملاقاتها شهید میگفت: "به خاطر آزادی از بند و زنجیر، هیچگاه از راه خود برنمیگردم".
از من میخواست در تربیت فرزندان هیچگاه کوتاهی نکنم. همواره از من میخواست فرزندانمان را به گونهای پرورش و تربیت کنم که برای حق و در راه حق زندگی نموده و از باطل پرهیز کنند.
ملاعبدالقادر آن زمان امام جمعه و جماعت روستای لون سادات و راهنمای مردم در مسائل دینی و سیاسی بود، افراد ضدانقلاب وقتی او را نفوذناپذیر یافتند تصمیم گرفتند او را به شهادت برسانند. پنجم خرداد ماه 1361 همراه برادرزادهاش که عضو بسیج بود به قصد کامیاران سفر کردند لیکن افراد ضدانقلاب آنها را در میانه راه به اسارت بردند و پس از شکنجه بسیار به شهادت رساندند.
پیکر شهید ملاعبدالقادر به همراه برادرزاده شهیدش در گلزار شهدای مریوان به خاک سپرده شد.
روحانیون و عالمان دینی در همه انقلابها و قیامها نقش و تاثیر شگرفی داشتهاند جدای از آنکه به روشنگری پرداختهاند، همواره در صف مقدم مبارزهها قرار داشتهاند و برای تداوم و اقتدار و سربلندی دین اسلام جانشان را ایثار کردند.
این عزیزان در برابر امواج فتنه، تهمت و شکنجه و تهدید دشمنان دین ایستادگی کردهاند و به همین دلیل به لطف خداوند در کار خویش توفیق یافتهاند.