شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۴۴۸۴۳
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۰
حالا هم که جنگ تمام شده زخم زبان‌هایشان به بازماندگان جانبازان و شهدا و ایثارگران را از آنان دریغ نمی‌کنند و با بی‌معرفتی و پستی تمام، زخم زبان می زنند که چرا مثلا به فرزندان شهدا و ایثارگران سهمیه تعلق گرفته ...

 شهدای ایران:به نقل از فاش نیوز،  ضد انقلاب و اراذل و اوباشی مانند سلطنت‌طلبان و افراد مغرض و مریضی که در حرف خود را ایرانی اصیل و وطن‌پرست با عناوین نژادپرستانه‌ای چون آریایی بودن و اینطور چیزها وقتی جنگ تحمیلی درگرفت خود و فرزندانشان فرار را برقرار ترجیح دادند و رفتند و یا اگر هم نتوانستند بروند در اینجا هم یار و نوش که نبودند هیچ، نیش بودند و با همصدایی با دشمنان،  مدام می‌گزیدند و در حال نق و غر و سنگ‌اندازی بودند.


سهمیه‌ی فرزندان شاهد در پیش از انقلاب

اینان حالا هم که جنگ تمام شده زخم زبان‌هایشان به بازماندگان جانبازان و شهدا و ایثارگران را از آنان دریغ نمی‌کنند و با بی‌معرفتی و پستی تمام، زخم زبان می زنند که چرا مثلا به فرزندان شهدا و ایثارگران سهمیه تعلق گرفته یا امتیازی داده می‌شود و از این اراجیف. باز اگر این کار پلشت اینان از روی نادانی و ناآگاهی بود، قابل گذشت بود؛ اما وقتی از روی غرض و مرض و کینه و دشمنی به حافظان خاک و ناموس این کشور می‌تازند بیشتر آدم به پلیدی آنان تأسف می‌خورد. 

اما جالب است که اتفاقاً بنیان این‌ کار از زمان پیش از انقلاب گذاشته شده شواهد و اسناد و حافظه تاریخی مبین این واقعیت است که در آن زمان هم حتی برای جنگ‌های نیابتی از سوی آمریکا و استکبار و امپریالیست‌ها، فرزندان این آب و خاک را به جان جنبش‌های مقاومت و آزادی‌بخش می انداختند و خب این اقدام کشته و مجروح هم داشت و....

برای نمونه روزنامه‌ی اطلاعات زمان طاغوت را که‌ بخوانید هم از تحصیل رایگان ۱۱۰۷ نفر از فرزندان شهدا در مدارس و دانشگاه‌ها گفته و هم اشاره کرده است که در سال ۱۳۵۰ تعداد ۱۰۷ نفر از همسران و فرزندان شهدا به خاطر سهمیه‌ی شهدا استخدام رسمی شده‌اند.(روزنامه اطلاعات،۲۲ اسفند ۱۳۵۰)

گروه پژوهشی آرتا(https://eitaa.com/joinchat/2525560832C7caee8d264)
با این تفاوت که جوانانی که برای منافع آمریکا در ارتش ایران، در عمان و دیگر مناطق کشته می‌شدند را شهید قلمداد می‌کردند و امروز افرادی که برای دفاع از اسلام و ایران اسلامی کشته می‌شوند، شهید هستند.
ما در ایران اسلامیمان هیچ توقع مادی نداریم.
ما همانند بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا و آسیای شرقی که بعضی برای تجاوز می‌جنگند و برای حضور و یا زخمی و کشته شدن در این جنگ‌ها از امکانات مادی بسیاری بهره می‌برند، نیستیم؛ چرا که اعتقاداتمان این اجازه را به ما نمی‌دهد.
نظام اسلامی در حد توان و البته قانونی، به اقشار جامعه‌ی هدف رسیدگی می‌کند؛ و زیاده‌خواهی از آن و ادعای سهم‌خواهی، در ضمیر هیچ‌ یک از رزمندگان و جانبازان واقعی نیست.

و اما بازخوانی؛

«تقدیر و تشکری از خانواده‌ام و همه‌ی خانواده‌های جانبازان سرافراز سرزمینم»

پیر‌شید بابایی‌ها؛
چه‌قدر خسته‌تان کردم و شما فقط گفتید، عشق است بابا!
خیلی اذیتتان کردم و شما گفتید، عشق است بابا! اشک‌ها‌تون رو می‌دیدم در خفا، بازهم گفتید، عشق است بابا!
محمدم، خیلی زحمتت می‌دهم بابا، استحمام و انتقال از ویلچر به تخت، فقط یک نمونه از زحمات توست، تخلیه کیسه، لباس پوشیدنم، واقعا خسته‌ات نکرده؟
و تو در جواب بازهم می‌گویی، عشق است بابا.

نفس بابا، از دست  چک‌کردن‌های موارد درمانی و دارو و سرم و ... من خسته شدم؛ اما تو با عشق ادامه می‌دهی. چه‌قدر هم تأکید داری. وقتی بیرون می‌روم، ماسک و مایع ضدعفونی همراهم باشد.
عزیز بابا، چه‌قدر تعصب‌داری بر روی سر و وضعم. بابا این پیراهن، بابا این کت و شلوار، بابا آماده شو، موهات رو شانه کنم، و بازهم می‌گویی، عشق است بابا.
و همه‌ی این موارد را با مدیریت کدبانوی خانه، همسر فداکار انجام می‌دهند، آخه الان خودش هم به‌نوعی جانباز شده! چرا‌که همه‌ی این موارد را روزی خودش تنها انجام می‌داده است.
و البته من بازهم شرمنده‌ی همه‌ی شما هستم.
حال شاید قطره‌ای از زحمات خانواده‌ام را می‌دیدند، و این فقط قطره‌ای‌ست در دریای بیکران عشق خانواده‌ام به من.
و این امور، داستان زندگی خیلی از بچه‌های دفاع مقدس است که خودش به نوعی، زیبایی است.
حالا یک سئوال؟
چه‌کسی حاضر است جایش را با من عوض کند؟
همیشه، دل‌های ما را با سخن‌ها و تهمت‌های کذب، رنجاندند.
فلانی، جانباز است؛
همه‌ی امکانات مادی در اختیارش است؛
بچه‌هایش را بدون آزمون استخدام کردند؛
و... این بزرگ‌ترین دردی‌ست که بچه‌های جنگ متحمل می‌شوند.
واقعاً آنهایی که این صحبت‌ها را می‌کنند، بیایند خانه‌ی من، نه؛ خانه‌ی هر یک از بچه‌های جنگ. آزادگان و جانبازان، و از نزدیک ببینند که، چند جوان بیکار دارند.
چند دختر و پسر دم‌ بخت دارند که به همین علت و یا در این وانفسای گرانی، به جهت جهیزیه به دنبال وام می‌گردند، و یا ازدواج کرده‌اند، اما هنوز هم با فرزندانشان در خانه‌ی پدر، آن‌هم فقط با همان حقوق دریافتی ارتزاق می‌کنند.
به خدا دیگر بی‌انصافی نکنید.

اصلاً ما از نظام هیچ انتظاری نداریم.
همانند کشورهایی که بعضی برای تجاوز جنگیدند و رزمندگانشان گاهی پس از سال‌ها، مورد احترام معنوی و مادی جامعه‌ی خود هستند، نیستیم؛ چون اعتقادات ما این اجازه را نمی‌دهد.
قبلاً هم اشاره کرده‌ام.  
ما نه‌ تنها طلبکار بلکه بدهکار نظام هستیم.
ما رفتیم که جان تقدیم کنیم.
عزیزانی به افتخار شهادت، و عده‌ایی هم چون ما، جامانده گردیدیم.
اصلاً ما با خدا معامله کرده‌ایم و خدا را شاکریم که توانسته‌ایم در عصر ولایت، در جمهوری اسلامی ایران، حتی به اندازه‌ی یک ساعت، از حریم ولایت در کشور اسلامی دفاع کرده‌ایم.
و این خود بالاترین و بزرگ‌ترین هدیه‌ایی است از سوی نظام اسلامی که ما را به مدافعین حریم امن کشور اسلامی ایران لقب داده‌اند.  
اصلاً
چه دلیلی دارد که ما از نظام طلبکار و انتظار مادی داشته باشیم.
نظام اسلامی و بالاخص، بنیاد شهید و امور ایثارگران در حد قانونی و البته در این مدت اخیر دولت انقلابی تلاش زیادی برای تکریم جامعه‌ی هدف و پیگیری برخی مشکلات داشته و دارد، و زیاده‌طلبی و سهم‌خواهی، در مرام هیچ‌ یک از جاماندگان آن دوران طلایی نیست.
البته اجرای قوانین ایثارگری از انتظارات همه‌ی ماست.

البته قبول دارم، گاهی تواضع خود این بچه‌های جنگ، در بیان مشکلات خود، باعث شده که جامعه، دید دیگری نسبت به این خاک‌نشینان عرش آرزو، داشته باشند.  
و بازهم البته، رفتار برخی گرینوف مسلک‌ها که رزم مقطعی(چند روز که در پشت خط بودند) خود را سکوی پرتاب به مناصب و ظواهر مادی کردند، در نگاه جامعه، بی‌تاثیر نبوده. و اگر به این نوع رفتارشان اعتراض می‌کردیم. آماج تهمت‌ها قرار می‌گرفتیم، که البته یکی از دوستان مجبور شد که پرونده‌ی قضایی تشکیل دهد که دادگاه فرد هتاک را ‌که ایثارگری‌اش را زیر سئوال برده بود. به جهت عدم ارائه‌ی مدرک و اعتراف به اینکه اشتباه کرده‌ام و به دروغ تهمت‌زده‌ام را محکوم کرد، اما شاکی دست‌بردار نیست، که ما فقط برای آنان دعا می‌کنیم که دست‌ بردارند، هر چند دیگر خیلی‌دیر شده،
اگرچه از این آب گل‌آلود خفاشان دیگری هم به دنبال ماهی‌گیری بودند و البته هستند.
و بازهم همان جمله‌ی همیشگی:
بچه‌های جنگ را به رسم‌شان بشناسید، نه اسمشان.

پاینده و پایدار و سلامت و پیروز باشید ان‌شاءالله.

|| علیرضا ضابطی(آزاده و جانباز هفتاد درصد ضایعه‌‌نخاعی، فرزند شهید محمدعلی ضابطی سیستان)

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار