شهدای ایران shohadayeiran.com

سال ۱۳۶۹ سالی پر تلاطم برای مردم ایران بود، در گرماگرم تابستان، بالاخره رزمندگانی که مجاهدانه از دین و ناموس و خاک کشور دفاع کرده و در دست دشمن اسیر شده بودند پس از تحمل دردهایی تا مغز استخوان به وطن بازگشتند، آن‌ها که خوب ارزش وطن و سرزمین مادری را می‌دانستند بوسه‌های گرانبهای خود را نثار خاک زرین ایران کردند.

به گزارش شهدای ایران به نقل ازایرنا، وقتی پس از تحمل سال‌ها رنج و مشقت در دیار غربت، به میهن خود بازمی‌گردی تازه معنای حقیقی خانه را متوجه می‌شوی، خانه! وطن! سرزمین! کلماتی مملو از مفهوم هستند و تو باید آنقدر بزرگ شده باشی تا این مفاهیم ارزشمند را درک کنی چراکه ایران سرافرازمان نوجوانان و جوانانی را به خود دید که خیلی زود بزرگ شدند، برای دفاع از ملت و کشورشان به میدان نبرد با دشمن متجاوز رفته بودند و در آن نبرد نابرابر به لحاظ تسلیحاتی، برخی‌شان اسیر دشمن، برخی جانباز و برخی هم شهید شدند.

آن‌ها که اسیر شده بودند در چنین روزهایی به وصال معشوق رسیدند و شرافتمندانه و در اوج عزت وارد خاک پاک ایران شدند و به یکی از زیباترین صفت‌های دنیا «آزاده» شهرت یافتند، آری ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، میهن اسلامی‌مان شاهد حضور نخستین گروه آزادگان سرافرازی بود که پس از سال ها اسارت در زندان ها و اسارتگاه های رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند. ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در ۲۲ مرداد ۶۹ تشکیل شده بود، تبادل حدود ۵۰ هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی و با هماهنگی دستگاه‌های دیگر برعهده گرفت. با این تفاوت که اسرای آنها نظامی و اسرای ما بیشتر بسیجی و غیرنظامی بودند.

آزادگان سینه هایی فراخ تر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند. آزاده نامیده شدند چون مردانه ایستادند و مقاومت کردند و از ارزش‌های امام و انقلاب خود عقب نشینی نکردند.

اسرای سرافراز ایرانی از چند نقطه مرزی با تشریفات وارد کشور شدند و نخستین واکنش آنان، بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود. زیارت مرقد مطهر حضرت امام خمینی(ره) و هم‏چنین بیعت با جانشین خلف وی حضرت آیت ‏الله خامنه ‏ای، از نخستین برنامه ‏ها و اقدامات مشترک آزادگان سرافراز ایرانی بود.

رهبرمعظم انقلاب درباره آزادگان چنین فرموده ‏اند: یکی از چیزهایی که شما را، دلهایتان را زنده نگه میداشت، پر امید نگه می‏داشت، یاد آن چهره و روحیه پرصلابت امام عزیزمان بود. آن ‏بزرگوار هم خیلی به یاد اسرا بودند. حال پدری را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت می‌شود فهمید....

اسمم را با خودکار قرمز نوشته بودند «حرس الخمینی»

دادشاه جاودان که از نخستین اسیران استان هرمزگان است، این گونه از دوران اسیری خود می‌گوید: بیشترین دوران اسارت را نسبت به سایر همشهریانم تحمل کردم، یعنی حدود هشت سال و ۹ ماه در اسارت بعثی‌ها بودم.

وی متولد سال ۱۳۴۰ صاحب ۲ فرزند دختر و ۲ پسر، جانباز دفاع مقدس و آزاده‌ زندان‌های صدام است که در آذرماه سال ۱۳۶۰ صاحب فرزند دختری به نام مریم شد اما وقتی از اسارت بعثی‌ها آزاد شد دخترش ۹ ساله بود و او فرزندش را بعد از ۹ سال در آغوش گرفت.

این جانباز دوران دفاع مقدس با اشاره به خاطراتش از آن روزهای سخت اسارت گفت: شکنجه‌های بی‌رحمانه بعثی‌ها سال‌ها ما و سایر رزمنده‌های فتح المبین را در کنج زندان‌های صدام حبس کرد که برخی زیر شکنجه و باتوم‌ها شهید شدند و برخی مقاومت و ایستادگی کرده و زنده از زیر این شکنجه ها بیرون آمدند.

دادشاه این آزاده دوران جنگ تحمیلی ادامه داد: امروز دیگر از صدام جنایتکار و آن همه ابهت پوشالی و تکبرش خبری نیست.

وی در خصوص شکنجه‌های اسیران در زندان بغداد نیز گفت: در زندان بغداد شکنجه‌ها سرگرمی هر روز بعثی‌ها بود و تا مدت‌ها ادامه داشت، از کشیدن ناخن‌ها و خاموش کردن آتش سیگار روی دست‌هایم لذت می‌بردند، بعد از تمام شدن شکنجه‌ها مرا به یک سلول انفرادی انتقال دادند که فقط ایستاده می‎توانستی بخوابی و از چهارزانو نشستن هم خبری نبود.

جاودان عنوان کرد: بیشتر اسرا از رزمنده‌های فتح‌المبین بودند بعثی‌ها یک فضای مذهبی خشکی به راه انداخته بودند، نمی‌گذاشتند نماز و قرآن بخوانیم شکنجه‌ها زیاد بود معمولا همه اسیران را جمع می‌کردند و لباس اسرا را به زور در ‌می‌آوردند و آب سرد روی رزمنده‌ها می‌ریختند و با کابل می‌زدند.

جاودان در گفت ‎و گو با خبرنگار ایرنا گفت: عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس و رمضان را چندباری مرخصی ‌آمدم، قرار بود برای عملیات رمضان خودمان را آماده کنیم گفتند هرکس می‌خواهد قبل از عملیات به دیدن خانواده برود می‌تواند برود، برگشتم و چند روزی را در کنار خانواده بودم.

وی افزود: ریش‌هایم تازه درآمده بود سربازهای بعثی دانه‌دانه ریش‌هایم را می کندند. بردنمان خط سوم عراق، در مسیر خیلی اذیتمان می‌کردند یکی از اسیرها را به خودروی جیپ بستند و دومی هم با ماشین از روی سرش عبور کردند اما به من گفتند باید تیرباران شوی...

این آزاده دوراه جنگ تحمیلی ادامه داد: سربازان بعثی گفتند خواسته‌ای نداری؟ گفتم فقط ۲ رکعت نماز پایان عمرم را بخوانم. دست‌هایم از پشت بسته بود، دست بسته نمازم را خواندم سلام را که دادم خواستم بلند شوم عکس مریم در جیبم بود افتاد روی زمین، عراقی گفت هذا شنو؟ گفتم بنتی، کشیده‌ای محکم خواباند در گوشم که خون از بینی‌ام شرشر کرد.

جاودان اضافه کرد: به درختی بستنم فرمانده‌شان عکس مریم را توی دستش گرفته بود و سربازان هم آماده تیرباران من بودند یکی به سیگارش می‌زد و عکس مریم را هی نگاه می کرد تا سیگارش تمام شد برگشت رو به سربازها گفت: نَکُشیدش...

وی اضافه کرد: طناب را باز کردند و دوباره در ماشین انداختن و بردنم سمت بصره، آنجا بازجویی سخت و طولانی داشتم، می‌گفتند فرمانده‌ات کی بود؟ پاسداری؟ گفتم نه بسیجی هستم، قبول نمی‌کردند، اسمم را با خودکار قرمز نوشته بودند 'حرس الخمینی' و من را داخل گونی انداختند و با کابل که انگار میخ‌های سوزنی به آن وصل باشد محکم می‌زدند، با هر کابلی که به پشتم می‌خورد خون از کمرم شره می‌گرفت و تا مغز استخوانم می‌سوخت.

این جانباز و رزمنده دفاع مقدس در خصوص شکنجه‌های اسرا در زندان بغداد نیز گفت: در زندان بغداد شکنجه‌ها سرگرمی هر روز بعثی‌ها بود و تا مدت‌ها ادامه داشت، از کشیدن ناخن‌ها و خاموش کردن آتش سیگار روی دست‌هایم لذت می‌بردند، بعد از تمام شدن شکنجه‌ها مرا به یک سلول انفرادی انتقال دادند که فقط ایستاده می‎توانستی بخوابی و از چهارزانو نشستن هم خبری نبود.

جاودان عنوان کرد: بیشتر اسرا از رزمنده‌های فتح‌المبین بودند بعثی‌ها یک فضای مذهبی خشکی به راه انداخته بودند، نمی‌گذاشتند نماز و قرآن بخوانیم شکنجه‌ها زیاد بود معمولا همه اسیران را جمع می‌کردند و لباس اسرا را به زور در ‌می‌آوردند و آب سرد روی رزمنده‌ها می‌ریختند و با کابل می‌زدند.

نخستین شبی که ماه و ستاره را در آسمان دیدیم

دیگر آزاده هرمزگانی که هفت سال در اسارت نیروهای بعثی عراق بود و در بیان خاطراتش از روزهای اسارت خود در زندان‌های عراق گفت: ششم تیرماه سال ۶۲ در تپه بوسران در منطقه سردشت اسیر شدم و بعد از اسارت ما را به منطقه کرکوک عراق بردند و بعد به اردوگاه موصل ۲ منتقل کردند.

اردشیر ارچنگ در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا افزود: به محض ورود به اردوگاه فرمانده عراقی اردوگاه موصل گفت هرچه پول و وسایل دارید بیرون بیاورید، بعد با کابل ما را می زد و می‌گفت چرا به خاک عراق حمله کردید!

وی خاطرنشان کرد: یک سال در آنجا ماندیم که بعد به دلیل درگیری زیاد بین سربازان عراقی و اسرای ایرانی ما را به اردوگاه ۴ موصل که حاج آقا ابوترابی هم در آنجا بود بردند و طولی نکشید که دوباره ما را به اردوگاه موصل یک منتقل کردند.

این آزاده هرمزگانی عنوان کرد: در این اردوگاه یک فرمانده سنگدلی بود به اسم جبارسینگ معروف بود و اسرا را به بدترین شکل کتک می‌زد و شکنجه می‌کرد.

ارچنگ ادامه داد: یک روز که عکس امام خمینی(ره) که در روزنامه‌ای با نام "حقیقت" که متعلق به منافقین بود و به زبان فارسی ضد جمهوری اسلامی مطلب می‌نوشتند، چاپ شده بود، یکی از اسیران عکس امام را قیچی کرد و برداشت.

وی اضافه کرد: عراقی‌ها بعد که روزنامه را تحویل گرفتند متوجه شدند و به خاطر این همه اسرای آسایشگاه که ۴۰نفر بودند داخل حوض یخ زده انداختند و می‌گفتند اگر عکس پیدا نشد دوباره اینکار تکرار خواهد شد و البته فرصتی شد برای جبار سینگ فرمانده عراقی اردوگاه که بچه‌ها را به بدترین شکل شکنجه کند.

این آزاده اهل استان هرمزگان در بیان خاطرات خود دربازگشت به کشور نیز بیان داشت: وقتی که توسط صلیب سرخ می‌خواستند ما را به ایران بیاورند نخستین شبی بود که ماه و ستاره را در آسمان دیدیم و صبح آن روز به ما یک قرآن هدیه دادند، سوار اتوبوس شدیم و به خاک وطنمان ایران همیشه جاوید بازگشتیم.

آزادگان سمبل مقاومت، تسلیم ناپذیری و ایستادگی حق علیه باطل هستند

عطا ناوکی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان نیز در گفت‌وگو با ایرنا، اظهار کرد: صبر و تحمل در برابر مصائب و سختی‌ها جزو اصول اخلاقی اسلام و دارای یک پشتوانه معرفتی است و آزادگان ما در دوران دفاع مقدس نشان دادند که از حقیقت و حکمت معنوی و نهفته اتفاقاتی که برای آنها رُخ داده بود آگاهی دارند و به همین دلیل در برابر سختی‌ها شکیبا و مقاوم بودند.

وی بیان کرد: آزادگان و رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس از صبر و دیدگاه زینبی(س) بهره‌مند شدند و در برابر همه ناملایمات شکیبایی و مقاومت کردند.

ناوکی آزادگان را سمبل مقاومت، تسلیم ناپذیری و ایستادگی حق مقابل باطل دانست که چه بسا اسرایی که در طول دوران اسارت به شهادت رسیدند و برای همیشه در تاریخ جاودانه شدند.

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان افزود: امروز خدمت کردن ما به خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان این کشور وظایف اصلی در جبران بخشی از رشادت‌های آنهاست.

استان‌هرمزگان در دوران دفاع مقدس یکهزار و ۲۶۰ شهید، پنج‌هزار جانباز و ۳۴۱ آزاده را تقدیم کرده است.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار