شهدای ایران:بهمن ماه هر سال، موسم برگزاری جشنواره بین المللی فیلم فجر در کشور است.
امسال نیز همانند سالهای گذشته، جشنواره این بار سی ودومین دورهٔ خود را
تجربه خواهد نمود. به همین بهانه، مقالهٔ پیش رو، فرصت مناسبی ست برای
نگاهی دقیقتر و انجام آسیبشناسی در راستای برپایی جشنواره فجر. این دوره
از جشنواره فجر، در حالی برگزار خواهد شد که پیش بینیهای متفاوتی از نقطه
نظر گوناگون بر سر زبان هاست. جشنواره فجر ۹۲ جدا از دیدگاههای موافق و
مخالف در جهت بررسی و تحلیل فیلمها و یا نوع انتخاب و معیار آثار برای
شرکت در جشنواره، ویترینی ست از سینمای ایران. ویترینی که تولیدات داخلی و
خارجی را در مدت یازده روز در عرصهٔ داوری به تماشا خواهد گذاشت.
اولین نکتهای که میبایست در نظر گرفته شود، انتخاب دبیر جشنواره امسال است که باید به مثابه این انتخاب، فردی با انرژی، اهل سینما، و به طور کلی با شاخههای صنفی و فکری سینمای ایران ارتباط تامل برانگیزی داشته باشد.
داوران این دوره نیز در همین راستا، به نظر راقم سطور باید توانایی و ظرفیت داوریهای منصفانه و درست را داشته باشند و سینما را نیز به درستی بشناسند. مانند سالهای قبل، در این دوره هم، بخش پر رونق جشنواره - سودای به دست آوردن سیمرغ - رقابت فیلمهای داخلی، خواهد بود؛ هر چند در بخشهای دیگر اعم از: مستند، به طور حتم فیلمهای شایسته یی به نمایش در خواهند آمد و مثل همیشه در ارتباط با این بخشهای جشنواره، کیفیت فنی و ساختاری و غیره آثار، مورد توجه و انتقاد منتقدین و صاحب نظران قرار خواهد گرفت.
در ارتباط با نحوهٔ داوریها نیز چند سال است مثل سایر جشنوارهها، عادت کردیم بعد از پایان جشنواره فجر، اعتراضات و گله مندیهایی را بشنویم؛ هر چند یکی دو سال است در قیاس با سالهای اخیر، شدت اعتراضات کمتر شده است!
در همین راستا جشنواره تئاتر فجر نیز به صورت هم زمان با جشنواره فیلم برگزار خواهد شد. البته همواره فرقی میان برگزاری فستیوال تئاتر و فیلم فجر وجود دارد. برای مثال در بخش بین الملل، با توجه به درخواست جهانی برای شرکت در جشنواره سی و دوم، فعالیت و مرکز هنرهای نمایشی و خانه تئاتر، آثاری به نمایش در خواهد آمد که داوریهای موشکافانه یی را میطلبد. حضور پیشکسوتان تئاتر و سینما و داوران بین المللی، از لحاظ کیفیت آثار و جلساتی که برگزار خواهد شد، کارگاهها و فعالیت اهالی سینما در خارج از تهران، و چاپ کتاب نقد در این زمینه باعث میشود تا همچنان این جشنواره جایگاه متعالی خود را حفظ نماید اما این نکته به خودی خود، آسیبشناسی عمیقی را میطلبد.
در بخش بین المللی تئاتر فجر که از حضور برخی صاحب نامان نیز بهره میبرد میتواند فرصت مناسبی برای روی صحنه بردن آثار در خور توجه تری باشد که این امر مستلزم آن است تا با توجه به تعدد آثار خارجی در تئاتر فجر، و اهمیت هر دو بخش، گروههای داوری متشکل از خبرگان تئاتر آثار را داوری کنند.
اما امسال در سی ودومین جشنواره فیلم فجر، شانزده فیلم به بخش مسابقه سینمای ایران راه پیدا کردند که با یک نگاه اجمالی به کارگردانان این آثار، خواهیم دید که چهرههای برجسته سینمای ایران، در این بخش حضور خواهند داشت از جمله: خط وِیژه به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا - رستاخیز ساختهٔ احمد رضا درویش - مشک اثر سامان سالور - قصهها کاری ازرخشان بنی اعتماد - مترو پل مسعود کیمیایی- مهمان داریم از محمد مهدی عسگرپور و...
همچنین در بخش مسابقه فیلمهای اول - نگاه نو - نیز، شش فیلم پذیرفته شدهاند که عبارتند از: انارهای نارس رضا مصطفوی - با دیگران ناصر ضمیری - چند متر مکعب عشق جمشید محمودی و.... از این دست آثار میباشند.
بیتردید این دوره از جشنواره فجر نیز مانند دورههای پیشین نیازمند آسیبشناسی جامعی هست تا بتوان از طریق راه کارهای مناسب برای در نظر گرفتن و اجرای بهتر جشنواره استفاده نمود. قصدم در اینجا موشکافی، در رابطه با فلسفه برگزاری این جشنواره هنری و ملی نیست؛ چون ماهیت اجرای آن، برای همگان مقوله یی تعریف شده است و زمان برگزاریش هم فرصت بزرگی برای نشان دادن فرهنگ قومی وملی ایرانی ماست. از طرفی چنین رویداد بزرگی را نمیتوان صرفا در جهت گپ و گفتهای هنری و فنی و مسائل جنبی جشنواره در نظر گرفت؛ چرا که آنچه قرار است دیده شود، تماشای فیلمهای روز سینمای ایران توسط مخاطبین و کارشناسان و منتقدین و البته ره یافت آکادمیک در جهت بررسی و تحلیل و انتخاب آثار ایرانی است و نیز پژوهش در سینمای جهان و آثار راه یافته به جشنواره و ترغیب کارگردانان مطرح سینمای جهان با آثاری در محتوا و مضمون اخلاق گرایانه برای شرکت در این جشنواره.
باید در نظر داشت که بخش داوری یکی از مهمترین بخشهای این فستیوال بین المللی است؛ زیرا بعضا در دورههای گذشته، شاهد این مسئله بودیم که به دور بودن بعضی از داوران انتخاب شده از موارد آکادمیک و تحلیلی، باعث بروز اختلافات و اعتراضاتی شده است.
اما نکتهٔ حائز اهمیتی که باید روی آن زوم کرد این است که متاسفانه هر سال بیش از اینکه تجربهها و دستاوردهای قبلی در نحوه اجرایی و انتخاب داوران و آثار، محوریت عملکرد جشنواره فجر باشد با تفاوتهایی مشهود نسبت به دورههای پیشین، مواجهایم و دراین راستا تصمیمات اجرایی تازهای به وجود میآید که نتیجه این تغییرات، دور شدن از یک نوع ساختار اصلی در کالبد و ماهیت جشنواره و اهتمام ویژه بر روی اصل و اصول این ساختار در اجرای بهتر جشنواره خواهد بود. درنتیجه اضافه یا کاسته شدن بخشهایی از جشنواره را به همراه دارد که این موضوع معضل مدون نبودن برنامههای جشنواره فجر چه در طول برگزاری و چه قبل از آن، قلمداد میشود. این ایراد حتی در برنامههایی مثل: ساعت اکران فیلمها در حین جشنواره، و یا برگزاری کنفرانسهای مطبوعاتی با بازیگران و فیلم سازان و سایر عوامل، که بیش از آنکه تریبونی نقد گونه و کارساز باشد، موضعی ژورنالیستی و با تحکم و پر عیب و ایراد است.
مورد قابل طرح دیگر این است که تامل خاصی هم در راستای اجرای جشنواره با دیگر صنوف سینمایی یا منتقدین و صاحب نظران ساکن شهرستان، انجام نمیشود و اگر هم چنین اتفاقی بیفتد به قول معروف نوش داروی بعد از مرگ سهراب است!
البته نکتهٔ ریزی هم این وسط وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار میگیرد و آن اینکه: در واقع برای شرکت درجشنواره فجر کشورهای صاحب سبک سینما، آثار خاصی برای ارایه به جشنواره در اختیار ما قرار نمیدهند و از طرفی مسئولین برگزاری جشنواره هم نمیتوانند آن طور باید و شاید، آثاری که به دستشان میرسد را پخش کنند.
مثلاً مواردی که برای ما ارزش فرهنگی و اعتقادی دارد چه بسا برای آنان عکس این موضوع محسوب میشود. "حبیب کاوش" کارگردان مطرح سینمای ایران، سال گذشته در آستانه برگزاری سی ویکمین دورهٔ جشنواره سخنان تاثیر برانگیز و درستی را گفته بود و آن اینکه:
"متاسفانه نتوانستیم فیلم فجر را براساس نیاز و فرهنگ بومی خودمان طراحی کنیم و چون از دیگر کشورها کپی کردیم، این کپی جشنواره را به ضد خودش تبدیل کرده است. برای مثال: ما هیئت انتخاب فیلم داریم که این کار اشتباه است. اگر جشنوارههای معتبر جهانی هیات انتخاب دارند به خاطر این است که از کشورهای مختلف، آثار متعددی به دستشان میرسد اما در جشنواره فجر این انتخاب و معیار در کل بیمعناست. به زعم این کارگردانی و فیلم سازی در سینمای ایران، به یک فصل خاص محدود شده و در مابقی فصول سال، فیلم سازان و استودیوها بیکار هستند و دلیلش هم رساندن فیلمها به جشنواره بوده و این آفت بزرگی است که سبب بیدقتی و تعجیل در رساندن فیلم به جشنواره میشود. فیلم فجر از همان آغاز پیدایش نتوانست آن طور که باید و شاید امتیاز خاصی برای سینمای ایران به دست بیاورد."
از همین رو نیاز به آسیبشناسی جدی احساس میشود تا کارآیی بهتر و مثبت تری برای سینمای ملی به همراه داشته باشد. بنا بر نظر بسیاری از فیلم سازان ایرانی، بیش از هر چیز باید برای اکران آثار ایرانی در کشورهای هم زبان، همسایه و آسیای میانه به دنبال پیدا کردن مشتری باشیم و به طور حتم کشورهایی مانند: انگلستان، آمریکا، فرانسه و.... نمیتوانند کیسهای مناسبی برای اکران فیلمهای ایرانی باشند.
به طور حتم در بازارهای جهانی نیازمند بستر سازیهای فراگیری هستیم. در حالی که غرب با ارائه تفکر غربی و به نمایش درآوردن کریهترین الگوها وارد صحنه زندگی خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی ما شده است. روند کیفی سینما، نشانی از دارا بودن حرکتی منظم و هدفمند در خود مشاهده نمیکند. به قول منتقدین سینمای ایران: حال سینمای ایران زیاد خوب نیست!
بیشک نمیتوان منکر این شد که جشنواره فیلم فجر، بزرگترین و مهمترین رویداد فرهنگی سال در ایران است. جشنوارهای که رقابتی بودن آن، صرفا ملاک نیست. این نکته که هر ساله در زمان فرا رسیدنش، شاهد سیاستهای تازهای باشیم، معنایی ندارد. هر ساله به خاطر نبودن ثبات و تزریق اعمال سلیقههای گوناگون و وجود نداشتن سیاست گذاری کلی برای جشنواره که منطبق با آرمانهای نظام باشد، شاهد مشکلات جدیدی هستیم. اگر جشنواره فیلم فجر، سیاست گذاری درست و اتاق فکری داشته باشد میتوانیم جدا از به نمایش درآوردن فیلمهای رقابتی، تاثیر مثبتی بر روند فیلم سازی کشور داشته باشیم؛ طوری که هم به ذائقهٔ فرهنگی و هنری مخاطبین جهت مثبت داد و هم به تناسب این موضوع، کارگردان، بازیگر، تهیه کننده و عوامل سینمای ایران را جهت دهی و حمایت کرد.
البته به نظر میرسد تمرکز زدایی از تهران در حین جشنواره و به نمایش در آمدن فیلمها در سایر استانها اتفاق خوب و پسندیدهای است ولی فایدهٔ خاصی ندارد. این سهیم شدن چیز خوبی ست ولی خروجی لازم را به همراه ندارد. معمولا آثار برگزیده جشنواره فیلم فجر، راهکار و خط مشی برای تولید آثار سال آینده است اما برنامهای در راستای جهت دهی این مقوله به سمت وسوی عوامل سینمای ایران از سوی مسئولین سینما و دست اندرکارانش صورت نمیپذیرد.
یکی از موارد مهم که مورد توجه قرار ندادن آن، برای جشنواره فیلم فجر کاملا ملموس و احساس میشود در نظر نگرفتن این موضوع است که جشنواره فیلم فجر هر ساله به خودی خود، آینه تمام نمایی از آداب و دین و آموزههای فرخندهٔ فرهنگی اعتقادی ماست و این مسئله در همهٔ ابعاد جشنواره باید نمود پیدا کند. شناخت و درنظر گرفتن این موضوع در داد و ستد فرهنگی - هنری فیلم فجر، ضروری به نظر میرسد.
اگر ازاین فراخوان هنری - آرمانی، به عنوان فرصت مغتنمی برای پیشبرد سیاست گذاریهای فرهنگی و هنری استفاده کنیم در خواهیم یافت که پیشرفت جشنواره فیلم فجر، مقدم بر بروز سلیقهها و استفاده کردن از جایگاههای مختلف در جهت برگزاری جشنواره است. به نظر بنده، پیشرفت جشنواره مقدمتر از بروز سلیقههای شخصی یا گروهی محدود به عنوان دست اندرکاران جشنواره است.
فیلم فجر میتواند بستر مناسبی برای آفرینش فکری و فرهنگی گستردهتر از همیشه باشد وگرنه در غیر این صورت حاصلش این است که نه تنها مقام اثر هنری بلکه شخصیت "هنرمند" هم در این راستا تنزل پیدا خواهد نمود. اگر به ساختارهای اجرایی و برنامه ریزیهای جشنوارههای مهم سینمایی دنیا، در پرتو برگزاری آنها، نظری بیفکنیم، آنها را به مثابهٔ فشردهای از تجربههای بسیاری که پیش از آن به دست آورده بودند، خواهیم یافت و این بازتاب و نمود مسئلهای است که به طور جد در جشنواره فیلم فجر مورد لحاظ قرار نمیگیرد و همان گونه که در سطور بالا ذکر شد، همه ساله شاهد برنامهها و دیدگاههای جدیدی در رابطه با نحوهٔ برگزاری جشنواره هستیم. تجربهای که در عرصهٔ تجربیات پیشین به دست خواهد آمد و کمتر مورد توجه قرار میگیرد. اصول کلی این تجربه، میتواند در پاسخ به نیاز هنرمندان و دست اندرکاران و مخاطبین این جشنواره باشد و زمانی که این پاسخ گویی احساس شود، آن هنگام است که جشنواره از لحاظ کمی و کیفی کمال مییابد.
جشنواره فیلم فجر، باید اصول ساختاری داشته باشد و زود دستخوش تغییر و تحول نشود و این همان به وجود آمدن مسلهٔ خصلت جبری جشنوارههای سینمایی در دنیاست؛ چرا که نوع ساختمان و خطوط اساسی آن، چنانکه باید و شاید، تعیین میشود و مهمتر از آن، این خطوط اصلی و بنای جشنواره، با درنظر گرفتن تمام تجربیات قبلی، در مسیر خود، ادامه راه میدهد. یک جشنواره سینمایی، میبایست آمیزهٔ نظاممند خاصی از تصاویر "ایماژها" با ساختار کلی گرایانهاش باشد.
اولین نکتهای که میبایست در نظر گرفته شود، انتخاب دبیر جشنواره امسال است که باید به مثابه این انتخاب، فردی با انرژی، اهل سینما، و به طور کلی با شاخههای صنفی و فکری سینمای ایران ارتباط تامل برانگیزی داشته باشد.
داوران این دوره نیز در همین راستا، به نظر راقم سطور باید توانایی و ظرفیت داوریهای منصفانه و درست را داشته باشند و سینما را نیز به درستی بشناسند. مانند سالهای قبل، در این دوره هم، بخش پر رونق جشنواره - سودای به دست آوردن سیمرغ - رقابت فیلمهای داخلی، خواهد بود؛ هر چند در بخشهای دیگر اعم از: مستند، به طور حتم فیلمهای شایسته یی به نمایش در خواهند آمد و مثل همیشه در ارتباط با این بخشهای جشنواره، کیفیت فنی و ساختاری و غیره آثار، مورد توجه و انتقاد منتقدین و صاحب نظران قرار خواهد گرفت.
در ارتباط با نحوهٔ داوریها نیز چند سال است مثل سایر جشنوارهها، عادت کردیم بعد از پایان جشنواره فجر، اعتراضات و گله مندیهایی را بشنویم؛ هر چند یکی دو سال است در قیاس با سالهای اخیر، شدت اعتراضات کمتر شده است!
در همین راستا جشنواره تئاتر فجر نیز به صورت هم زمان با جشنواره فیلم برگزار خواهد شد. البته همواره فرقی میان برگزاری فستیوال تئاتر و فیلم فجر وجود دارد. برای مثال در بخش بین الملل، با توجه به درخواست جهانی برای شرکت در جشنواره سی و دوم، فعالیت و مرکز هنرهای نمایشی و خانه تئاتر، آثاری به نمایش در خواهد آمد که داوریهای موشکافانه یی را میطلبد. حضور پیشکسوتان تئاتر و سینما و داوران بین المللی، از لحاظ کیفیت آثار و جلساتی که برگزار خواهد شد، کارگاهها و فعالیت اهالی سینما در خارج از تهران، و چاپ کتاب نقد در این زمینه باعث میشود تا همچنان این جشنواره جایگاه متعالی خود را حفظ نماید اما این نکته به خودی خود، آسیبشناسی عمیقی را میطلبد.
در بخش بین المللی تئاتر فجر که از حضور برخی صاحب نامان نیز بهره میبرد میتواند فرصت مناسبی برای روی صحنه بردن آثار در خور توجه تری باشد که این امر مستلزم آن است تا با توجه به تعدد آثار خارجی در تئاتر فجر، و اهمیت هر دو بخش، گروههای داوری متشکل از خبرگان تئاتر آثار را داوری کنند.
اما امسال در سی ودومین جشنواره فیلم فجر، شانزده فیلم به بخش مسابقه سینمای ایران راه پیدا کردند که با یک نگاه اجمالی به کارگردانان این آثار، خواهیم دید که چهرههای برجسته سینمای ایران، در این بخش حضور خواهند داشت از جمله: خط وِیژه به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا - رستاخیز ساختهٔ احمد رضا درویش - مشک اثر سامان سالور - قصهها کاری ازرخشان بنی اعتماد - مترو پل مسعود کیمیایی- مهمان داریم از محمد مهدی عسگرپور و...
همچنین در بخش مسابقه فیلمهای اول - نگاه نو - نیز، شش فیلم پذیرفته شدهاند که عبارتند از: انارهای نارس رضا مصطفوی - با دیگران ناصر ضمیری - چند متر مکعب عشق جمشید محمودی و.... از این دست آثار میباشند.
بیتردید این دوره از جشنواره فجر نیز مانند دورههای پیشین نیازمند آسیبشناسی جامعی هست تا بتوان از طریق راه کارهای مناسب برای در نظر گرفتن و اجرای بهتر جشنواره استفاده نمود. قصدم در اینجا موشکافی، در رابطه با فلسفه برگزاری این جشنواره هنری و ملی نیست؛ چون ماهیت اجرای آن، برای همگان مقوله یی تعریف شده است و زمان برگزاریش هم فرصت بزرگی برای نشان دادن فرهنگ قومی وملی ایرانی ماست. از طرفی چنین رویداد بزرگی را نمیتوان صرفا در جهت گپ و گفتهای هنری و فنی و مسائل جنبی جشنواره در نظر گرفت؛ چرا که آنچه قرار است دیده شود، تماشای فیلمهای روز سینمای ایران توسط مخاطبین و کارشناسان و منتقدین و البته ره یافت آکادمیک در جهت بررسی و تحلیل و انتخاب آثار ایرانی است و نیز پژوهش در سینمای جهان و آثار راه یافته به جشنواره و ترغیب کارگردانان مطرح سینمای جهان با آثاری در محتوا و مضمون اخلاق گرایانه برای شرکت در این جشنواره.
باید در نظر داشت که بخش داوری یکی از مهمترین بخشهای این فستیوال بین المللی است؛ زیرا بعضا در دورههای گذشته، شاهد این مسئله بودیم که به دور بودن بعضی از داوران انتخاب شده از موارد آکادمیک و تحلیلی، باعث بروز اختلافات و اعتراضاتی شده است.
اما نکتهٔ حائز اهمیتی که باید روی آن زوم کرد این است که متاسفانه هر سال بیش از اینکه تجربهها و دستاوردهای قبلی در نحوه اجرایی و انتخاب داوران و آثار، محوریت عملکرد جشنواره فجر باشد با تفاوتهایی مشهود نسبت به دورههای پیشین، مواجهایم و دراین راستا تصمیمات اجرایی تازهای به وجود میآید که نتیجه این تغییرات، دور شدن از یک نوع ساختار اصلی در کالبد و ماهیت جشنواره و اهتمام ویژه بر روی اصل و اصول این ساختار در اجرای بهتر جشنواره خواهد بود. درنتیجه اضافه یا کاسته شدن بخشهایی از جشنواره را به همراه دارد که این موضوع معضل مدون نبودن برنامههای جشنواره فجر چه در طول برگزاری و چه قبل از آن، قلمداد میشود. این ایراد حتی در برنامههایی مثل: ساعت اکران فیلمها در حین جشنواره، و یا برگزاری کنفرانسهای مطبوعاتی با بازیگران و فیلم سازان و سایر عوامل، که بیش از آنکه تریبونی نقد گونه و کارساز باشد، موضعی ژورنالیستی و با تحکم و پر عیب و ایراد است.
مورد قابل طرح دیگر این است که تامل خاصی هم در راستای اجرای جشنواره با دیگر صنوف سینمایی یا منتقدین و صاحب نظران ساکن شهرستان، انجام نمیشود و اگر هم چنین اتفاقی بیفتد به قول معروف نوش داروی بعد از مرگ سهراب است!
البته نکتهٔ ریزی هم این وسط وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار میگیرد و آن اینکه: در واقع برای شرکت درجشنواره فجر کشورهای صاحب سبک سینما، آثار خاصی برای ارایه به جشنواره در اختیار ما قرار نمیدهند و از طرفی مسئولین برگزاری جشنواره هم نمیتوانند آن طور باید و شاید، آثاری که به دستشان میرسد را پخش کنند.
مثلاً مواردی که برای ما ارزش فرهنگی و اعتقادی دارد چه بسا برای آنان عکس این موضوع محسوب میشود. "حبیب کاوش" کارگردان مطرح سینمای ایران، سال گذشته در آستانه برگزاری سی ویکمین دورهٔ جشنواره سخنان تاثیر برانگیز و درستی را گفته بود و آن اینکه:
"متاسفانه نتوانستیم فیلم فجر را براساس نیاز و فرهنگ بومی خودمان طراحی کنیم و چون از دیگر کشورها کپی کردیم، این کپی جشنواره را به ضد خودش تبدیل کرده است. برای مثال: ما هیئت انتخاب فیلم داریم که این کار اشتباه است. اگر جشنوارههای معتبر جهانی هیات انتخاب دارند به خاطر این است که از کشورهای مختلف، آثار متعددی به دستشان میرسد اما در جشنواره فجر این انتخاب و معیار در کل بیمعناست. به زعم این کارگردانی و فیلم سازی در سینمای ایران، به یک فصل خاص محدود شده و در مابقی فصول سال، فیلم سازان و استودیوها بیکار هستند و دلیلش هم رساندن فیلمها به جشنواره بوده و این آفت بزرگی است که سبب بیدقتی و تعجیل در رساندن فیلم به جشنواره میشود. فیلم فجر از همان آغاز پیدایش نتوانست آن طور که باید و شاید امتیاز خاصی برای سینمای ایران به دست بیاورد."
از همین رو نیاز به آسیبشناسی جدی احساس میشود تا کارآیی بهتر و مثبت تری برای سینمای ملی به همراه داشته باشد. بنا بر نظر بسیاری از فیلم سازان ایرانی، بیش از هر چیز باید برای اکران آثار ایرانی در کشورهای هم زبان، همسایه و آسیای میانه به دنبال پیدا کردن مشتری باشیم و به طور حتم کشورهایی مانند: انگلستان، آمریکا، فرانسه و.... نمیتوانند کیسهای مناسبی برای اکران فیلمهای ایرانی باشند.
به طور حتم در بازارهای جهانی نیازمند بستر سازیهای فراگیری هستیم. در حالی که غرب با ارائه تفکر غربی و به نمایش درآوردن کریهترین الگوها وارد صحنه زندگی خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی ما شده است. روند کیفی سینما، نشانی از دارا بودن حرکتی منظم و هدفمند در خود مشاهده نمیکند. به قول منتقدین سینمای ایران: حال سینمای ایران زیاد خوب نیست!
بیشک نمیتوان منکر این شد که جشنواره فیلم فجر، بزرگترین و مهمترین رویداد فرهنگی سال در ایران است. جشنوارهای که رقابتی بودن آن، صرفا ملاک نیست. این نکته که هر ساله در زمان فرا رسیدنش، شاهد سیاستهای تازهای باشیم، معنایی ندارد. هر ساله به خاطر نبودن ثبات و تزریق اعمال سلیقههای گوناگون و وجود نداشتن سیاست گذاری کلی برای جشنواره که منطبق با آرمانهای نظام باشد، شاهد مشکلات جدیدی هستیم. اگر جشنواره فیلم فجر، سیاست گذاری درست و اتاق فکری داشته باشد میتوانیم جدا از به نمایش درآوردن فیلمهای رقابتی، تاثیر مثبتی بر روند فیلم سازی کشور داشته باشیم؛ طوری که هم به ذائقهٔ فرهنگی و هنری مخاطبین جهت مثبت داد و هم به تناسب این موضوع، کارگردان، بازیگر، تهیه کننده و عوامل سینمای ایران را جهت دهی و حمایت کرد.
البته به نظر میرسد تمرکز زدایی از تهران در حین جشنواره و به نمایش در آمدن فیلمها در سایر استانها اتفاق خوب و پسندیدهای است ولی فایدهٔ خاصی ندارد. این سهیم شدن چیز خوبی ست ولی خروجی لازم را به همراه ندارد. معمولا آثار برگزیده جشنواره فیلم فجر، راهکار و خط مشی برای تولید آثار سال آینده است اما برنامهای در راستای جهت دهی این مقوله به سمت وسوی عوامل سینمای ایران از سوی مسئولین سینما و دست اندرکارانش صورت نمیپذیرد.
یکی از موارد مهم که مورد توجه قرار ندادن آن، برای جشنواره فیلم فجر کاملا ملموس و احساس میشود در نظر نگرفتن این موضوع است که جشنواره فیلم فجر هر ساله به خودی خود، آینه تمام نمایی از آداب و دین و آموزههای فرخندهٔ فرهنگی اعتقادی ماست و این مسئله در همهٔ ابعاد جشنواره باید نمود پیدا کند. شناخت و درنظر گرفتن این موضوع در داد و ستد فرهنگی - هنری فیلم فجر، ضروری به نظر میرسد.
اگر ازاین فراخوان هنری - آرمانی، به عنوان فرصت مغتنمی برای پیشبرد سیاست گذاریهای فرهنگی و هنری استفاده کنیم در خواهیم یافت که پیشرفت جشنواره فیلم فجر، مقدم بر بروز سلیقهها و استفاده کردن از جایگاههای مختلف در جهت برگزاری جشنواره است. به نظر بنده، پیشرفت جشنواره مقدمتر از بروز سلیقههای شخصی یا گروهی محدود به عنوان دست اندرکاران جشنواره است.
فیلم فجر میتواند بستر مناسبی برای آفرینش فکری و فرهنگی گستردهتر از همیشه باشد وگرنه در غیر این صورت حاصلش این است که نه تنها مقام اثر هنری بلکه شخصیت "هنرمند" هم در این راستا تنزل پیدا خواهد نمود. اگر به ساختارهای اجرایی و برنامه ریزیهای جشنوارههای مهم سینمایی دنیا، در پرتو برگزاری آنها، نظری بیفکنیم، آنها را به مثابهٔ فشردهای از تجربههای بسیاری که پیش از آن به دست آورده بودند، خواهیم یافت و این بازتاب و نمود مسئلهای است که به طور جد در جشنواره فیلم فجر مورد لحاظ قرار نمیگیرد و همان گونه که در سطور بالا ذکر شد، همه ساله شاهد برنامهها و دیدگاههای جدیدی در رابطه با نحوهٔ برگزاری جشنواره هستیم. تجربهای که در عرصهٔ تجربیات پیشین به دست خواهد آمد و کمتر مورد توجه قرار میگیرد. اصول کلی این تجربه، میتواند در پاسخ به نیاز هنرمندان و دست اندرکاران و مخاطبین این جشنواره باشد و زمانی که این پاسخ گویی احساس شود، آن هنگام است که جشنواره از لحاظ کمی و کیفی کمال مییابد.
جشنواره فیلم فجر، باید اصول ساختاری داشته باشد و زود دستخوش تغییر و تحول نشود و این همان به وجود آمدن مسلهٔ خصلت جبری جشنوارههای سینمایی در دنیاست؛ چرا که نوع ساختمان و خطوط اساسی آن، چنانکه باید و شاید، تعیین میشود و مهمتر از آن، این خطوط اصلی و بنای جشنواره، با درنظر گرفتن تمام تجربیات قبلی، در مسیر خود، ادامه راه میدهد. یک جشنواره سینمایی، میبایست آمیزهٔ نظاممند خاصی از تصاویر "ایماژها" با ساختار کلی گرایانهاش باشد.