به گزارش شهدای ایران، مهدی رضایی فردمقدم بیست و دوم مرداد سال ۱۳۵۷ در تهران دیده به جهان گشود. در ۲۱ سالگی در کادر عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی مشغول به کار بود، پس از یکسال خدمت ۶ ماه مرخصی گرفت تا به عنوان نیروی بسیجی برای مبارزه با اشرار به سیستان و بلوچستان برود. ۲ ماه پس از رفتنش برای تشییع پیکر یکی از دوستانش به مرخصی آمد و دوباره برگشت.
اعظم آلویی مادر این شهید درباره نحوه به شهادت رسیدن فرزندش گفت: او یازدهم تیر ۱۳۷۸، در ایرانشهر هنگام درگیری با اشرار شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. مهدی روز حادثه به همراه دوستانش برای شناسایی اشرار به منطقه خاش رفت. به گفته دوستانش «آن روز در کنار جاده تویوتا و موتوری که پسرم بر روی آن سوار بود در انتظار اشرار ایستاده بودند. مهدی طبق معمول در حال ذکر گفتن بود که خطاب به اطرافیانش میگوید «تا کمتر از نیم ساعت دیگر مشخص میشود که چه کسی شهید میشود.» چند دقیقه بعد ماشین اشرار با سرعت بالایی به خودرو تویوتا برخورد و فرار میکنند. این ضربه باعث واژگون شدن خوردو میشود. سربازان گمنام امام زمان (ع) آنها را در حال فرار چند کیلومتر جلوتر دستگیر میکنند. زمانی که به صحنه حادثه برمیگردند متوجه میشوند که مهدی زیر ماشین حبس شده و به شهادت رسیده است.
وی افزود: وقتی مهدی شهید شد، یک بچه یتیم هشت ساله پشت در خانه ما گریه میکرد، میگفت «او همیشه به من کمک میکرد و پولهایش بوی عطر میداد.» بعد از شهادت پسرم فهمیدیم او به چند خانواده نیازمند کمک میکرده.
گریه کودک ۸ ساله برای شهید «مهدی رضایی فردمقدم»
آرزوی مهدی شهادت بود
مادر شهید رضایی فردمقدم اظهار داشت: اخلاق و خصوصیات مهدی به برادر شهیدم محمدرضا شباهت زیادی داشت. پیشانی بند یا حسین میبست و آرزویش شهادت در سنگر بسیج بود.
آلویی ادامه داد: هرگز غسل جمعه و خواندن نماز جمعه، نماز شب و دعای کمیل پسرم ترک نمیشد. به هیچ وجه با نامحرم صحبت نمیکرد. به کوچکتر از خودش ظلم روا نمیداشت. برای حجاب و امر به معروف و نهی از منکر اهمیت فراوانی قائل بود. احترام به بزرگتر را یکی از واجبات میدانست و به آن عمل میکرد.
وی اضافه کرد: زمانی که به مهمانی میرفتیم، مهدی در گوشه ای مینشست و ذکر میگفت. اقوام گاهی به او اعتراض میکردند، او پاسخ میداد «غیبت کنم یا تهمت بزنم خوب است؟»
آلویی گفت: دوستان مهدی امروز با وجود همسر و فرزند برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه رفتهاند. اگر پسرم زنده بود امروز یکی از مدافعان حرم اهل بیت (ع) میشد.
گریه کودک ۸ ساله برای شهید «مهدی رضایی فردمقدم»
دلتنگیهای مادرانه
مادر شهید رضایی فردمقدم اظهار داشت: از شهادت مهدی تا به امروز سعی کردم در سرما و گرما هر شب جمعه بر سر مزارش بروم. خدا را شاکرم که فرزندم به راه حق رفت و باعث سربلندی من و خانواده شد، هرگز از رفتنش شکایتی نکردم. اگر گاهی گریه میکنم به خاطر دلتنگیهای مادرانه است.
*ایرنا