ابراهیم حسنبیگی، نویسنده کتاب «جنگ و رمانهایش» (معرفی، خلاصه و تحلیل کوتاه 54 رمان دفاع مقدس) درباره انتخاب داستانهای این کتاب، گفت: در انتخاب این داستانها نمایش دادن همه دیدگاههای مختلف درباره دفاع مقدس مدنظرم بود. در سال 1380 که ما میخواستیم این کار را انجام دهیم، متوجه شدیم که حوزه دفاع مقدس هم در داستان و هم در سینما به سمت تکبعدی شدن میرود و به نگاههای خودی و غیرخودی تقسیم شده است.
او در ادامه اظهار کرد: ما اصولا هر نوع نگاه متفاوتی را به جنگ محدود کرده بودیم و این باعث شده بود برای زوایای مختلف و نگاههای متفاوت محدودیت ایجاد شود. متأسفانه این نگاه تکبعدی که باعث میشود نویسندهها دچار خودسانسوری شوند تا الآن ادامه دارد. کسانی مثل اسماعیل فصیح و احمد محمود و نویسندههایی که به آنها دگراندیش یا غیرخودی میگویند درباره جنگ کتابهای خوبی نوشته بودند، اما در همان زمان خیلی از این کتابها مورد توجه قرار نگرفت. نظر من این بود که باید هرچه در این 20 سال درباره جنگ نوشته شده و قابلیت ادبی دارد در این کتاب گنجانده شود. هدف ما انتخاب داستانهایی بود که حداقل معیارهای داستاننویسی را دارا باشند. البته در این حوزه داستانهای زیادی نوشته شده که اصطلاحا عامهپسند و بازاری و صرفا احساسی و شعاری هستند و بیتوجه به معیارهای ادبی نوشته شدهاند. این آثار که نه معیارهای ادبی لازم را داشتند و نه نویسندههای آنها معروف بودند، حذف شدند و در نهایت ما 54 اثر را انتخاب کردیم که میتوان گفت بهتر از سایر آثار بودند.
نویسنده رمانهای «اشکانه» و «ریشه در اعماق» در ادامه درباره رویکردهای مختلف به ادبیات جنگ که برخی از آن با عنوان سیاهنمایی یاد میکنند، گفت: من معتقد نیستم این آثار سیاهنماییاند. باید واقعیتهای جنگ گفته شوند. بخشی از جنگ، ایثار و فداکاری بوده و بخشی از آن گریز از جنگ و وحشت از بمبارانها بوده است. در بمبارانهای تهران عدهای بریده بودند و از جنگ عاصی و گریزان بودند. اینها جزو واقعیتهای جنگ هستند. آن زمان اگر کسی میخواست از تلخیها، خرابیها و کشتهها بگوید من معتقد بودم در شرایط جنگ نباید به آنها پرداخت، اما بعد از چند سال از جنگ باید ناگفتههای دفاع هم گفته شود.
او افزود: بیشتر نویسندههایی که از تلخیها مینویسند دارای مواضع ضدجنگ نیستند و از ایثار کسانی که از وطن خود دفاع کردهاند هم مینویسند. این نویسندهها میتوانند دیدگاههای خود را درباره تلخیهای جنگ بنویسند. نگاه ما تا به حال تکبعدی بوده، اما من فکر میکنم که ما باید از چه چیز بترسیم؟ حتا اگر دیدگاه خاص دیگری هم مطرح شود، آیا ارزشهای جنگ با یک کتاب هزارنسخهیی از بین میرود؟ قطعا اینطور نیست. ارزشها خیلی قویتر از اینهاست و ما نباید از چیزی بترسیم.
حسنبیگی سپس درباره شیوه تحلیل این داستانها عنوان کرد: ما نمیخواستیم این آثار را نقد کنیم که آثار خوب و بد مشخص شوند. یک تیم کارشناسی داشتیم که به من کمک کردند داستانها خوانده و خلاصه شوند. تحلیلها هم بر این اساس بود که کسی که چند سال بعد میخواهد برای تحقیق به این کتابها مراجعه کند، خلاصهای از آنها را به همراه دیدگاه کسی که کتاب را خوانده بداند. به همین دلیل با رویکرد مثبت نگاه کردیم و آثاری هم انتخاب شدند که نکات مثبتشان از نکات منفی بیشتر است. ما هم ایرادهای داستانی را برجسته نکردهایم. هدف ما تحلیل با رویکرد مثبت بوده است.
او همچنین اظهار کرد: در شرایط دوران جنگ، ایثار و از خودگذشتگی حاکم بود که در آثار جنگ خصوصا آثار دهه 60 و 70 منعکس شد. نگاهها به جنگ عمدتا مثبت بوده و البته حضور مردم و سختیهایی هم که مردم در جنگ تحمل کردند میتواند در آثار ادبی مطرح شود. هرچند آثاری هم هستند که خرابیها را نشان میدهند، اما شاید الآن بسیاری از نویسندگان این نگاه را داشته باشند که ما به اندازه کافی به این جنبهها پرداختهایم و باید روی دیگر سکه را هم نشان دهیم. خود من کمتر مایل هستم که این روی سکه را نشان دهم و در این زمینه هم نخواهم نوشت، اما معتقدم اگر کسان دیگری باشند که بخواهند این روی دیگر را نشان دهند باید به آنها آزادی داد.
حسنبیگی سپس گفت: همانطور که در مقدمه کتاب هم اشاره کردهام هدفم از تألیف این کتاب این بوده که این آثار جنگ فراموش نشوند و حداقل نویسندهها و فیلمسازان بتوانند سالها بعد که ممکن است بعضی از این کتابها در دسترس نباشند از این مقدار کتاب و شمهای از آنچه نوشته شده استفاده کنند. از این نظر این اثر میتواند قابل توجه باشد.