شهدای ایران shohadayeiran.com

اما اصل این ماجرا از حدود 10 سال قبل کلید خورده بود، چنان‌که بعدها یکی از سران فتنه نیز به آن اشاره کرد. اواخر دهه 60 بود که ابتدا حلقه‌های شبه روشنفکری شکل گرفت و سپس ارتباطات خاصی تحت عنوان پیوندهای علمی و تحقیقاتی با محافل مشکوک خارج کشور برقرار شد. هدف‌، به ظاهر تعاملات علمی و فرهنگی بود‌‌، اما در عمل ‌، تغییر رفتار اجتماعی و ترسیم الگوی تجددگرایانه و رفاه‌طلبانه افراطی برای ایرانیان مدنظر قرار داشت.

 شهدای ایران:سرویس سیاسی/در دی ماه 1377 و در آستانه سال 1999 میلادی، جرج تنت رئيس وقت سازمان جاسوسي آمريکا CIA اعلام کرد: «در سال 1999 (1378) در ايران انتظار حوادثی را داريم که در 20 سال گذشته بي‌سابقه است.» 


سالگرد قیام مردم در مقابل فتنه تیرماه1378 /10 سال طراحی برای فتنه‌ای شکست‌خورده

نشریه‌ آمریكایی «میدل ایست اكونومیك دایجست» هم در اوایل تیر 1378 وعده داد: 
«بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند كه تابستان امسال شاهد یك آزمون حیاتی قدرت و حتی شاهد دورنمای رویارویی جدی بین جناح محافظه‌كار و اصلاح‌گرایان خواهد بود.»
طولی نکشید که وعده فوق به تحقق پیوست و با هماهنگی مطبوعات زنجیره‌ای و با حضور عوامل شناخته‌شده خارجی و داخلی، در شامگاه 17 تیرماه‌ 1378، کوی دانشگاه تهران به آشوب کشیده شد. ظاهرا بهانه این آشوب توقیف روزنامه «سلام»، به دلیل افشای یک سند محرمانه بود.
ساعت 10 شب 16 تیرماه به موسوی خویینی‌ها (مدیر مسئول این روزنامه) اعلام شده بود که به‌دلیل انتشار اسناد محرمانه وزارت اطلاعات در روزنامه «سلام» و براساس قانون مطبوعات‌، این روزنامه توقیف شده است. اما گروهی از روزنامه‌های صبح که قاعدتا می‌بایست تا ساعت 10 شب روانه چاپخانه‌ها می‌شدند‌، خبر فوق را به تیتر اول خود تبدیل کردند. چگونه چنین عملی امکان‌پذیر بود. انگار این روزنامه‌ها و نشریات، صفحه اول و صفحات رویی خود را از قبل، برای انتشار چنین خبری نگه داشته و به چاپخانه نفرستاده بودند! که با یک هماهنگی خاص، تحلیل و گزارشی واحد درباره آن، همان گزارش‌ها و تحلیل‌ها را با عکس و میان‌تیتر و سوتیترهای مختلف، صفحه‌آرایی کرده و روانه چاپخانه کنند!!
واضح بود آنها به‌خصوص شخص موسوی خویینی‌ها از تبعات انتشار اسناد محرمانه وزارت اطلاعات و تصریح قانون مطبوعات اطلاع داشته و به نظر می‌آید این برنامه‌ای از پیش طراحی شده برای برپایی یک غائله مفصل بود که پیش از این نیز، هماهنگی مشکوک مشابه مابین این زنجیره مطبوعاتی رؤیت گردیده بود. 
وقتی در تیرماه 1378، کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، طرح اصلاحیه قانون مطبوعات را با هدف قطع جریان نفوذ در مطبوعات کشور به تصویب رساند‌‌، همه این نشریات که در طی سال‌های قبل و به‌خصوص در دوران پس از دوم خرداد‌، به صف شده بودند‌، ناگهان به میدان سرازیر شده و با یک تیتر مشابه‌، اصلاحیه قانون مطبوعات را به چالش گرفته و آن را برابر برقراری استبداد اعلام نمودند. سردبیران آن نشریات با گزارش‌ها و تیترهای مشابه و حتی یکسان، درباره طرح اصلاحیه فوق در مجلس هشدار دادند!

فاز دوم فتنه؛ تخریب کوی دانشگاه
اما این بار به بهانه تعطیلی روزنامه «سلام»، اول از همه، در کوی دانشگاه اغتشاش به راه انداختند. از جمله محرکان اصلی این گروه، افرادی غیردانشجو بودند که پس از دستگیری‌، درباره چگونگی دریافت کمک مالی و ارتباط با عناصر خارجی و طراحی تجمعات اعتراض‌آمیز اعترافات قابل تأملی داشتند.
آشوبگران وقتی در کوی دانشگاه نتوانستند تعداد قابل‌توجهی از دانشجویان را به خود جلب کنند‌، از کوی بیرون آمده و راهی دانشگاه تهران شدند. اما نیروی انتظامی مانع آنها شده و موجب گردید به طرف کوی عقب‌نشینی کنند. شیوه برخورد نیروی انتظامی با دانشجویان با مدارا و سازش همراه بود‌، اما آشوبگران به طرف آنها سنگ پرتاب کرده و بالاخره 3 تن از افراد نیروی انتظامی را به گروگان گرفتند.
اما اتفاق دیگری وقایع را به‌گونه‌ای متفاوت رقم زد ‌، عده‌ای با هویت نامعلوم و در اقدامی مشکوک به کوی دانشگاه حمله کرده‌، خوابگاه دانشجویان را تخریب نموده، اموال‌شان را به آتش کشیده و غارت کردند، آنچنان که قلب مقام معظم رهبری را به درد آوردند.
بعدا مشخص شد، گروهی اجیرشده توسط همان عوامل جریان موسوم به اصلاحات تحت عنوان حزب‌الله و زیر لوای دفاع از ولایت، به چنین اعمال و تحرکات ضد انقلابی مبادرت ورزیده‌اند تا زمینه تبلیغات و پروپاگاندای ضد نظام را فراهم آورده و خیل عظیم رسانه‌های زنجیره‌ای استکبار جهانی را هم به میدان بکشانند.  همان عملی که منافقین در سال‌های اولیه انقلاب با اجتماعات خود، برای مظلوم‌نمایی انجام دادند و بعدا تشت رسوایی‌شان بر زمین افتاد!
با دستگیری آشوبگران، اسرار پشت‌پرده این وقایع آشكار گردید. از جمله عزت‌الله سحابی به عنوان یکی از متهمان ماجرا اعتراف کرد:
«برای بدبین كردن مردم به حاكمیت دینی، فردی را در نیروهای منتسب به حزب‌الله نفوذ داده تا برای ایجاد تشنج، به اقدامات تهدیدآمیز و حملات فیزیكی تحریك نماید». 1
بعدا در نامه‌هایی كه سحابی از زندان به دختر خود نوشته بود و توسط نیروهای امنیتی كشف گردید، وی بر این اعتراف خود صحه گذارد. او در نامه یاد شده به دخترش نوشته بود: 
«اگر مردم بفهمند كه من به یك جوان به ظاهر حزب‌اللهی پول دادم تا در جهت مقاصد و نیات من عمل كند... آیا برای من آبرویی باقی می‌ماند؟»2
همچنین متهم دیگری درباره ایجاد اغتشاش، اعترافات تکان‌دهنده‌ای داشت: 
«كار ما نفوذ در دانشجویان و هدایت آنها به سمت رادیكالیسم (تندروی) بوده است... در لایه‌های عمیق‌تر و دیگر گروه‌های وابسته به ائتلاف‌، حركت به سمت خشونت و اقدام مسلحانه مدنظر بود».3

یكی دیگر از متهمین نیز ماجرای كوی دانشگاه تهران، به نقش خود در شورش‌های خیابانی روز
21 تیر اعتراف کرد و گفت: 
«خود من در سنگ‌پراكنی شركت داشتم و یكی از اعضای حزب ملت كه اسم مستعار داشت‌، با موبایل گزارش درگیری‌ها را هر لحظه به رادیوی لس‌آنجلسی در آمریكا می‌داد. عده‌ای نیز نقاب داشتند و ماشین‌های نیروی انتظامی را به آتش می‌كشیدند. »4
پس از حادثه طراحی شده کوی دانشگاه‌، اغتشاشات و آشوب‌ها ادامه یافت و کار به اهانت به مقدسات نیز کشیده شد. اغلب افرادی که در آن آشوب‌ها نقش اصلی را داشتند‌، بعدا سر از محافل و رسانه‌های امپریالیستی درآوردند، امثال احمد باطبی و علی افشاری و اکبر عطری و امیرعباس فخرآور.... بعضا موجوداتی بودند که به دلیل شرارت و رذالت بیش از حد، حتی کسی مثل ریچارد پرل (عضو ارشد شورای روابط خارجی آمریکا و عامل اصلی انتقال این افراد به خارج کشور) از آنها ابراز نفرت کرد!
در پی این اهانت‌ها و همچنین به دنبال بیانات مقام معظم رهبری، 24 نفر از سرداران 8 سال دفاع مقدس از جمله سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهوری وقت ضمن محکوم کردن حادثه کوی دانشگاه نوشتند: 
«... کاسۀ صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمی‌دانیم.»

زمینه‌های فتنه درون مطبوعات زنجیره‌ای و دانشگاه‌ها
اما اصل این ماجرا از حدود 10 سال قبل کلید خورده بود، چنان‌که بعدها یکی از سران فتنه نیز به آن اشاره کرد. اواخر دهه 60 بود که ابتدا حلقه‌های شبه روشنفکری شکل گرفت و سپس ارتباطات خاصی تحت عنوان پیوندهای علمی و تحقیقاتی با محافل مشکوک خارج کشور برقرار شد. هدف‌، به ظاهر تعاملات علمی و فرهنگی بود‌‌، اما در عمل ‌، تغییر رفتار اجتماعی و ترسیم الگوی تجددگرایانه و رفاه‌طلبانه افراطی برای ایرانیان مدنظر قرار داشت.
در واقع این حلقه‌های به اصطلاح علمی و فرهنگی در دانشگاه‌ها و دیگر محافل روشنفکری‌، تنها کاری که انجام نمی‌دادند تولید علم بود. نظریه‌پردازی‌ها و آموزش گسترده علوم انسانی سکولاریستی درون دانشگاه‌ها و برگزاری همایش‌ها و سمینارهای مختلف با حضور چهره‌های شناخته شده انقلابات مخملی از آمریکا و اروپا همچون جین شارپ‌، اگنس هلر‌، جان کین و... با مباحثی در پیرامون همان علوم، به تدریج به تقابل ایدئولوژیک با انقلاب اسلامی کشیده شد.
حلقه‌های شبه روشنفکری همانند «آیین» و «کیان» و... تحت تاثیر محافل و کانون‌های استعماری صهیونی از همان روزگار‌، طرح استحاله نظام جمهوری اسلامی و پروژه یک کودتای مخملی را در دستور کار قرار دادند. کودتایی که با عناوین مختلف اصلاح‌طلبی، سازندگی، دموکراتیزه کردن، گذار از شرایط انقلابی و پشت سرگذاردن دوران امام و... نامیده می‌شد.
به تدریج از درون هریک از حلقه‌های روشنفکری فوق، روزنامه‌ها و مجلات متعددی بیرون آمد و فضای مطبوعاتی جامعه را به اشغال افکار و آرائی درآورد که به طور سیستماتیک در هر شماره و صفحه از آن نشریات ترویج می‌شد.
صد‌ها نفر از نیروهایی که دور  همان حلقات روشنفکری گرد آمده بودند‌، به عنوان دانشجو و بهانه ادامه تحصیل به خارج کشور و عمدتا انگلستان فرستاده شدند تا از نیمه دوم دهه 70، رنگ‌آمیزی جدیدی از روزنامه نگاران در صحنه مطبوعات کشور به وجود آید. نوعی رنگ‌آمیزی که با تاسیس دهها روزنامه و هفته‌نامه و ماهنامه و فصلنامه، اساسا جای نفس کشیدن و به اصطلاح عرض‌اندام برای نیروهای انقلابی و طیف مخالف خود باقی نگذارد و به تدریج فضای فرهنگی کشور را از آن خود کرده‌، با عنوان دوران جدید انقلاب، نظام جمهوری اسلامی را به شکلی بطئی و خزنده به سمت استحاله پیش برد. استحاله‌ای که قرار بود دیگر نشانی از اسلام ناب محمدی(صلّی الله علیه و آله) و آرمان‌های حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) و راه شهداء و هر آنچه عدالت و استقلال و استکبار‌ستیزی نام داشت‌، باقی نگذارد.
روی کار آمدن دولت مدعی اصلاحات‌، کاتالیزوری برای تسریع در روند اتفاقات فوق بود. آنچه پس از دوم خرداد 1376 در عرصه مطبوعات این مملکت اتفاق افتاد ‌، شاید در تاریخ روزنامه نگاری و ژورنالیسم بی‌سابقه باشد و شاید فقط بتوان نمونه‌ای از آن را در جریان جنگ سرد و سرمایه‌گذاری سازمان CIA برروی تاسیس نشریات و مجلاتی یافت که به قول تئوریسین‌های جنگ سرد‌، هر آنچه امپریالیسم غرب انجام می‌داد را موجه جلوه می‌دادند و هر چه را مخالف آن بود، سیاه و ناموجه می‌نمایاندند.

صبر مردم لبریز گشت
دوشنبه 21 تیرماه 1378 جمعی از مردم که از توهین به مقدسات خود توسط اغتشاشگران ناراحت بودند، به دیدار رهبر انقلاب رفتند. سخنان رهبر معظم انقلاب در آن دیدار در مردم انگیزه‌ای ایجاد کرد تا منسجم‌تر از قبل در برابر اغتشاشگران بایستند. آنها در 23 تیرماه 1378، به خیابان‌ها آمدند و پس از 5 روز تحمل آشوب و سوزاندن و غارت کردن و اهانت، فتنه‌گران را جارو کردند. باز هم این مردم بودند که برای فرونشاندن فتنه در صحنه حاضر شده و غائله‌ای دیگر را پایان بخشیدند. 
_________________________
1- اطلاعیه اول دادگاه انقلاب اسلامی- هشت سال بحران‌آفرینی اصلاح‌طلبان- سلمان علوی‌نیک – مرکز اسناد انقلاب اسلامی- 1399   2- همان   3- اطلاعیه دوم دادگاه انقلاب اسلامی- هشت سال بحران‌آفرینی اصلاح‌طلبان- پیشین   4- همان

*دفتر موسسه پژوهش های کیهان

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار