شهدای ایران shohadayeiran.com

سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ در حاشیه این طرح از تشدید برخورد با سارقان و مالخران خبر داد و گفت: در این طرح، همکاران من در پلیس آگاهی، ۲۲۹ سارق و مالخر را که در قالب ۵۱ باند فعالیت داشتند در چند عملیات و در کمتر از ۷۲ ساعت پس از ارتکاب جرم شناسایی و دستگیر کردند.

به گزارش    شهدای ایران، در طرح مبارزه با سارقان و مالخران، مأموران پلیس آگاهی تهران ۲۲۹ متهم را بازداشت کردند که یکی از آن‌ها مدعی بود بادیگارد مریلا زارعی، هنرپیشه معروف سینما و تلویزیون است و سارق حرفه‌ای دیگر هم ادعا کرد فوتبالیستی حرفه‌ای و همزاد علیرضا بیرانوند است. 
طرح دستگیری سریالی سارقان و مالخران همچنان یکی اولویت‌های پلیس آگاهی پایتخت است. این روز‌ها که سارقان اموال باد‌آورده زیر دندانشان شیرین آمده در کوچه و خیابان برای سرقت اموال شهروندان پرسه می‌زنند، پلیس با اجرای طرح‌های دستگیری تلاش می‌کند عرصه را بر این مجرمان تنگ کند و آمار سرقت را پایین بیاورد. صبح دیروز ۲۶ خرداد‌ماه، ۲۲۹ سارق و مالخر که در چند عملیات دستگیر شده بودند در محوطه پلیس آگاهی تهران به‌صف شدند تا دوباره در مقابل خبرنگاران اظهار پشیمانی و با عجز و ناله اقدام مجرمانه‌شان را توجیه کنند. در میان سارقان دستگیر شده هم آماتور و بار اولی بودند و هم سارقان سابقه‌دار، اما آنچه به چشم می‌آمد تعداد اندک سارقان پابنددار الکترونیکی بود که در این طرح دستگیر شده‌اند و این مسئله حکایت از آن دارد که کنترل هوشمند سارقان سابقه‌دار در کاهش آمار سرقت نقش بسزایی داشته است. 

۵۱ باند 
سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ در حاشیه این طرح از تشدید برخورد با سارقان و مالخران خبر داد و گفت: در این طرح، همکاران من در پلیس آگاهی، ۲۲۹ سارق و مالخر را که در قالب ۵۱ باند فعالیت داشتند در چند عملیات و در کمتر از ۷۲ ساعت پس از ارتکاب جرم شناسایی و دستگیر کردند. 
رئیس پلیس پایتخت افزود: طرح کنترل هوشمند سارقان با پابند الکترونیک بسیار مؤثر بوده، به‌طوری‌که در همین طرح، سارقان دستگیر شده که با پابند الکترونیکی تحت کنترل بودند کمتر از پنج نفر بودند. از این‌رو پیشنهاد ما این است که برای توفیقات بیشتر و کاهش آمار سرقت، پابند‌های الکترونیکی برای سارقان دارای دو مورد سابقه سرقت هم استفاده شود. البته آمار ما نشان داده است استفاده از پابند‌ها برای کنترل هوشمند سارقان، استفاده از تجهیزات نوین، افزایش گشت‌های پلیسی و عدم پذیرش قرار تأمین، کاهش ۲۰ درصدی سرقت را به‌دنبال داشته است.
 
هشدار به سارقان 
سردار محمدیان با اعلام اینکه ارزش ریالی اموال مسروقه کشف شده در این طرح بیش از ده‌ها میلیارد تومان تخمین زده شده است، ادامه داد: به سارقان هشدار می‌دهم مبارزه با سارقان و مجرمان ادامه دارد و پلیس به صورت شبانه‌روز در حال تعقیب مجرمان است. 
وی درباره کنترل مالخران هم گفت: «بخشی از اموال مسروقه در داخل کشور به فروش می‌رسد که برای برخی فروشندگان اجناس دست‌دوم شناسنامه تهیه شده است که مأموران پلیس به‌صورت نامحسوس به واحد‌های صنفی مربوطه مراجعه و اقدام به بازرسی می‌کنند. چنانچه کالایی دست دوم برای فروش در مغازه باشد، توقیف می‌شود، مگر اینکه سند داشته باشد. اجناسی هم که در فضای مجازی برای فروش آگهی شده باشد اگر سند نداشته باشند توقیف می‌شود. 
فرمانده انتظامی تهران بزرگ در پاسخ به خبرنگار ما در خصوص مبارزه پلیس با اقدام مجرمانه اتباع بیگانه گفت: پلیس با همه افرادی که مرتکب جرم شوند، برخورد می‌کند. البته اتباع بیگانه از پابند الکترونیکی استفاده نمی‌کنند، چون این افراد پس از اتمام حبس جرمی که مرتکب شده‌اند از کشور اخراج می‌شوند. 

بادیگارد‌های قاتل 
در گوشه‌ای از حیاط پلیس آگاهی، دو مرد درشت‌اندام با بازو‌هایی کلفت جدا از دیگر متهمان ایستاده بودند. در نگاه اول شبیه به بادیگارد‌های سلبریتی‌ها بودند، اما با لباس زندانی و دستبند به دست و پابند به پا. درست حدس زدم، دو مرد بازداشت شده دو پسرخاله و بادیگارد بازیگران معروف بودند که به اتهام قتل بازداشت شده بودند. اسکندر و ارسلان مدعی بودند قصد اخاذی از مردی تاجر را داشتند، اما ناخواسته مرتکب قتل شدند. 

ارسلان ورزشکاری؟ 
بله، من و پسرخاله‌ام هر دوورزشکار هستیم و از سال‌ها قبل به صورت حرفه‌ای ورزش را دنبال می‌کنیم. البته پسرخاله‌ام باشگاه ورزشی دارد و من هم پیش او ورزش می‌کنم. 

شغلت چه بود؟ 
ما بادیگارد هستیم، اما پسر‌خاله‌ام مدتی است که باشگاهش را اداره می‌کند و فرصت ندارد بادیگارد باشد. 

بادیگارد چه افرادی؟ 
من به عنوان بادیگارد برای چند هنرپیشه معروف سینما و تلویزیون کار کرده‌ام و تا قبل از دستگیری هم مشغول به کار بودم. به‌هرحال من ورزشکارم و کارم را خوب بلدم، به خاطر همین خیلی از هنرپیشه‌ها درخواست می‌دادند به عنوان بادیگارد در سفر‌های کاریشان همراه آن‌ها باشم. 

چقدر درآمد داشتی؟ 
بستگی به هنرپیشه‌ای داشت که با او کار می‌کردم. از طرفی هم بستگی به سفر‌های آن‌ها داشت، مثلاً سفر‌ها و مکان‌هایی که آن‌ها می‌رفتند، دستمزد بادیگاردیش متفاوت بود. درآمدم خوب بود و بین ۶۰ تا ۷۰ میلیون تومان ماهانه حقوق داشتم. 

الان به چه اتهامی دستگیر شدی؟ 
به اتهام قتل. البته من و پسرخاله‌ام قصد قتل نداشتیم و فقط می‌خواستیم از مرد تاجر اخاذی کنیم. برنامه‌مان این بود که ۱۵ میلیارد تومان اخاذی و بعد از ایران فرار کنیم. 

شما که درآمدت خوب بود، چه شد که تصمیم گرفتی اخاذی کنی؟ 
درآمدم خوب بود، اما مدتی قبل با همسرم اختلاف پیدا کردم و او مهریه‌اش را که حدود ۶ میلیارد تومان است به اجرا گذاشت. به‌هرحال اگر می‌خواستم به کارم ادامه بدهم باید مهریه همسرم را می‌دادم، وگرنه باید به زندان می‌رفتم. آنقدر پول پس‌انداز نکرده بودم، به همین خاطر با پسر‌خاله‌ام تصمیم گرفتیم مرد تاجر را برباییم و از او اخاذی کنیم. من برای پرداخت مهریه پول نیاز داشتم و پسر‌خاله‌ام هم طمع کرد و می‌خواست از ایران فرار کند و خارج از کشور باشگاه ورزشی بزند. 

مقتول را از کجا می‌شناختید؟ 
او همسایه مادربزرگ پسرخاله‌ام بود. چند باری که با اسکندر به خانه مادربزرگش رفته بودم، پیمان را دیدم. پسرخاله‌ام می‌گفت او تاجر و پولدار است. از سر و وضعش هم مشخص بود که مرد ثروتمندی است، چون هرچند وقت یک‌بار خودروی مدل بالای خارجی سوار می‌شد. 

چطور او را ربودید؟ 
پسر‌خاله‌ام با او آشنا بود و به بهانه اینکه مجسمه عتیقه‌ای برای فروش داریم، او را به خانه مجردیش که اجاره کرده بود، کشاند. وقتی وارد خانه شد دست و پای او را بستیم و تصمیم گرفتیم با خانواده‌اش تماس بگیریم و برای آزادی پیمان ۱۵ میلیارد تومان درخواست کنیم، چون خبر داشتیم این مبلغ برای خانواده‌اش مبلغ ناچیزی است و برای آزادی پیمان ریسک نمی‌کنند، اما بد آوردیم و هرچه تاس ریختیم بز آوردیم و پیمان قبل از اخاذی فوت کرد. 

چرا او را به قتل رساندید؟ 
گفتم که بد آوردیم. ما نمی‌خواستیم پیمان را بکشیم و فقط قصد اخاذی داشتیم. وقتی دست و پایش را بستیم به او آمپولی تزریق کردیم تا آرام شود و بعد هم دهانش را با دستمالی بستیم که سه ساعت بعد متوجه شدیم او فوت کرده است. 

یعنی چیزی گیرتان نیامد؟ 
نه آن مبلغی را که در نظر داشتیم. فقط رمز کارت‌هایش را گرفتیم و مبلغی برداشت کردیم. 

بعد از قتل چکار کردید؟ 
وقتی فوت کرد، مانده بودیم با جسد چکار کنیم. ساعتی فکر کردیم و بعد تصمیم گرفتیم جسد را مثله و به بیرون منتقل کنیم. جسد را مثله کردیم و با خودروی خود مقتول به اطراف جاده جاجرود بردیم و آنجا رها کردیم. 

فکر می‌کردی دستگیر شوید؟ 
نه، ما ۲۹ بهمن سال گذشته مرتکب قتل و هشتم خردادماه امسال بازداشت شدیم. وقتی مدتی از قتل گذشت، فکر کردیم شناسایی نمی‌شویم و خاطر جمع شده بودیم، اما پلیس به سراغ ما آمد. 

همزاد بیرانوند از فوتبال حرفه‌ای تا دنیای مجرمان 
دوستانش او را شایان صدا می‌زنند، اما خودش می‌گوید شایان نام مستعار اوست. وی از سارقان و موبایل‌قاپان حرفه‌ای است که قبل از ورود به دنیای مجرمان در یکی از تیم‌های فوتبال نوجوانان توپ می‌زده است. به گفته خودش، فوتبالیست حرفه‌ای بوده و می‌خواسته در آینده پا جای پای محسن مسلمان، فوتبالیست حرفه‌ای بگذارد. هرچند قیافه‌اش خیلی شبیه به بیرانوند، دروازه‌بان تیم ملی نیست، اما می‌گوید قبل از اینکه بینی‌اش را عمل و دندان‌هایش را لمینت کند، شبیه دروازه‌بان تیم ملی بوده و دوستانش معتقدند او همزاد بیرانوند است. 

شایان، ورزشکاری؟ 
بله، ورزشکار بودم. در دوران نوجوانی در تیم درست و حسابی بازی می‌کردم. هافبک بازی می‌کردم و بازیم خیلی خوب بود و در آن تیم حرفه‌ای بودم. دوست داشتم در آینده مثل محسن مسلمان در فوتبال حرفه‌ای شوم و بدرخشم، اما از سن ۱۸ سالگی دنیای ورزش را با دنیای مجرمان عوض کردم و از آن روز به بعد سرنوشتم عوض شد و الان هم به جای فوتبالیست حرفه‌ای، سارق حرفه‌ای شده‌ام. 

چرا از دنیای فوتبال پا به دنیای سارقان گذاشتی؟ 
رفت و آمد با دوستان ناباب. باور کنید من فوتبالم حرفه‌ای و حتی دروازه‌بانی‌ام هم خوب بود. قیافه‌ام تا قبل از اینکه بینی‌ام را عمل و دندان‌هایم را لمینت کنم، شبیه علیرضا بیرانوند بود و همه می‌گفتند همزاد او هستم، اما یک میهمانی شبانه سرنوشتم را تغییر داد. همراه دوستانم به یک میهمانی شبانه دعوت شده بودم. در آنجا مشروب خوردم و بعد هم به اصرار یکی از دوستانم قرص اکس مصرف کردم. قدرت عجیبی پیدا کرده بودم و هیجان زیادی به سراغم آمده بود که دوستانم پیشنهاد دادند به سرقت برویم. برای هیجانش قبول کردم و همراه دوستانم به عنوان اسکورت به سرقت رفتم تا اینکه کم‌کم معتاد به مشروب و قرص‌های اکستازی و موادمخدر شدم. پس از این تصمیم گرفتم سرقت کنم. 

یعنی به خاطر نیاز مالی سرقت می‌کردی؟ 
ابتدا نه، چون وضع مالی خانواده‌ام خوب بود. هرچه لازم داشتم پدرم برایم تهیه می‌کرد و من چیزی کم و کسر نداشتم، اما وقتی معتاد شدم کارم سرقت شد. حدوداً از سن ۱۸ سالگی وارد جرگه سارقان شدم و یک سال بعد هم خودم سرقت می‌کردم. 

چه چیزی سرقت می‌کردی؟ 
همراه دوستم موبایل‌قاپی می‌کردم. 

زورگیری؟ 
نه، من اصلاً زورگیری نمی‌کردم، چون می‌دانم مجازات سرقت سنگین است. معمولاً گوشی شهروندان را از دستشان در کوچه و خیابان یا داخل خودرویشان می‌قاپیدم. 

سابقه داری؟ 
بله، حدود هشت ماه قبل از زندان آزاد شدم و همراه دوستم تصمیم گرفتم دوباره موبایل‌قاپی کنم و در این مدت هم حدود ۱۰۰ فقره سرقت داشتیم. 

حرف آخر؟ 
پشیمان هستم، به‌خصوص این‌بار وقتی دستگیر شدم، دیدم که مادرم چطور برایم اشک می‌ریزد، به همین خاطر توبه کردم و تصمیم گرفتم وقتی این‌بار آزاد شدم، ورزشم را ادامه بدهم. می‌خواهم به جمکران بروم و در آنجا توبه کنم. 

سرقت برای قمار 
یکی از سارقان دستگیر شده مرد ۴۲ ساله‌ای به نام منوچهر است. وی مدعی است قبل از سرقت، قاچاق‌فروشی می‌کرده و هرچه از این راه سرمایه به دست آورده در قمار باخته است، به همین دلیل تصمیم می‌گیرد کارت افراد سالخورده را خالی کند. 

منوچهر سابقه‌داری؟ 
بله، من سابقه خرید و فروش موادمخدر را دارم. چند سالی بود موادمخدر می‌فروختم و از این راه پول خوبی به دست می‌آوردم تا اینکه دستگیر و راهی زندان شدم. 

چه شد که پس از آزادی تصمیم گرفتی به جای قاچاق‌فروشی، سرقت کنی؟ 
وقتی از زندان آزاد شدم، همسرم گفت اگر دست از خلاف برندارم از من جدا می‌شود، به همین دلیل ادعا کردم توبه کرده‌ام. البته دنبال قاچاق‌فروشی نرفتم و تصمیم گرفتم با همان پولی که از قاچاق‌فروشی به‌دست آورده بودم کاری دست و پا کنم. مدتی قبل یکی از دوستانم به سراغم آمد و پای مرا به قمارخانه‌ای باز کرد. چند باری که به قمارخانه رفتم، وسوسه شدم قمار کنم و در نهایت هم هرچه سرمایه داشتم یک‌شبه از دست دادم. 

پس متاهلی؟ 
بله، دو دختر ۱۱ و ۵/۱ ساله هم دارم. 

همسرت متوجه نشد قماربازی می‌کنی؟ 
نه، او فکر می‌کرد من کار درست و حسابی پیدا کرده‌ام، چون هر شب با جیبی پر از پول به خانه می‌رفتم. ما حتی روی باخت و برد تیم‌های فوتبال هم شرط‌بندی می‌کردیم و گاهی هم شرط‌بندی‌های ما با یور و دلار بود، اما وقتی همه دار و ندارم را باختم، تصمیم گرفتم سرقت کنم تا از این راه پولی به دست بیاورم و همسرم متوجه قمار‌بازی‌هایم نشود. 

شگرد سرقتت چه بود؟ 
افراد سالخورده‌ای را که برای برداشت یا انتقال پول به دستگاه‌های خودپرداز مراجعه می‌کردند به عنوان طمعه انتخاب می‌کردم و به بهانه اینکه می‌خواهم پول برداشت کنم جلوی دستگاه‌های خودپرداز می‌رفتم. بعد به بهانه اینکه به آن‌ها کمک کنم کارتشان را می‌گرفتم و با چرب‌زبانی آن‌ها را فریب می‌دادم و آن‌ها هم کارتشان را همراه رمزش در اختیار من قرار می‌دادند. پس از اتمام کار به جای کارت خودشان کارت سوخته‌ای شبیه به آن تحویل آن‌ها می‌دادم و معمولاً هم آن‌ها متوجه نمی‌شدند. بدین ترتیب کارت عابربانک و رمز آن‌ها را پیش خودم نگه می‌داشتم. 

با کارت‌های سرقتی خرید می‌کردی؟ 
بلافاصله کارت هدیه می‌گرفتم و با کارت هدیه خرید می‌کردم. گاهی هم با همان کارت در همان ساعت اولیه خرید می‌کردم. 

چه شد که این شیوه را انتخاب کردی؟ 
یک روز برای برداشت پول به عابربانکی رفته بودم که زن سالخورده از من خواست به او کمک کنم. او کارت و رمزش را در اختیار من قرار داد. همان روز اولین سرقت را انجام دادم. کارتی شبیه همان کارت که در قمارخانه پیدا کرده بودم در جیبم بود و به پیر زن دادم و بعد پول‌های کارت پیر زن را برداشت کردم. از آن روز سرقت‌های من شروع شد. 

چقدر در این مدت گیرت آمد؟ 
فکر کنم حدود ۵۰ سرقت انجام دادم و حدود ۴۰۰ میلیون تومان گیرم آمد، اما چه فایده الان هیچی در بساط ندارم. 

چرا؟ 
در این مدت خیلی بدشانسی آوردم و هر چه سرقت می‌کردم در قمار می‌باختم.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار