در پس تفنگ دلاور مردان پیروزی آفرین، چه اندازه حضور موثر زنان در فتوحات هشت ساله و ایفای نقشهای مختلف این بخش عظیم جامعه در زنجیرهٔ دفاع مقدس قابل مشاهده است؟ شدت و ضعف در نگاه جامعه به نقش اساسی زن در جنگ هشت ساله، نشان از شیوه و میزان انتقال واقعیات دفاع مقدس از سوی دستگاههای ترویجی، رسانهها، مبلغین، روایان و همه حاضران در میدان و تمام پزوهشگران و محققان تاریخ هشت سالهٔ جنگمان مینماید.
بدیهی است که نقش زنان در خلق حماسه هشت ساله بسیار متنوعتر از نقش مردان در ظهور این فتح عظیم است. از نقش مادری، همسری و فرزندی و وظایف و مشکلات آن در مدت طولانی جنگ گرفته تا کمکهای مردمی، امداد رسانی، پرستاری واز حضور در مراکز تحقیقی و پژوهشی و کارخانجات مرتبط با جنگ گرفته تا حضور درمناطق جنگی وحتی در خط مقدم جبهه، همه و همه نشان از تنوع نقش آفرینی ز نان در عرصه هشت سال جنگ داشته است.
بدون شک اگر زنان همانند مردان، دفاع از سرزمین خویش را از وظایف ملی و دینی خویش نمیشمردند و فرایند دفاع را با حضور خویش در بخشهای مورد نیاز تکمیل نمیکردند؛ پیروزی هرگز حاصل نمیگردید. امام راحلمان (ره) در بیانی حکیمانه و پند آموز چنین میفرمایند: «اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت گرفته شوند؛ ملتها به شکست و انحطاط کشیده میشوند.»
این حقیقتی است که در دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به یقین قابل مشاهده بودو در طول تاریخ نیز ثابت شده است. استاد شهید مرتضی مطهری نیز این عقیده بود که: «شکست نهضت پانزده خرداد به دلیل عدم حضور زنان و پیروزی انقلاب اسلامی مدیون حضور زنان بوده است.» و مسلما پیروزی ملت ایران در نبرد هشت ساله نیز مرهون حضور گسترده زنان دراین عرصه و ایفای نقش از سوی ایشان بود.
اگر ما در این دریای نقش آفرینی، تنها به نقش مادری وپروراندن فرزندان معراج پیما اشاره نماییم و به حمایتهای روحی و روانی مادران، همسران و دختران از فرزند، شوهر، پدر و برادران خویش در میدان و همچنین از امید بخشی به ایشان در عدم احساس یاس و و فراموش کردن خستگی در آن آوردگاه نفس گیر مرگ و زندگی؛ آنگاه اهمیت جایگاه این قشر عظیم و موثر جامعه در تاریخ نبرد هشت ساله به خوبی آشکار خواهد شد.
بررسی تاریخ جنگها نشان میدهد که از دیر باز حکوتها نیز به این واقعیت یقین داشتند که نبرد بدون توجه به این جایگاه معنی ندارد؛ پیروزی در جنگ بدون مشارکت زنان در مراحل، مقاطع و فرایند آن امکان نخواهد داشت و بدون پذیرش آگاهانهٔ زنان و خواست و همراهی ایشان، هرگز مردان نمیتوانند با آرامش و آسودگی در درون یک یگان رزم قرار گرفته و دشمن را نشانه بگیرند.
تاریخ جنگهای جهانی نیز حکایت از حضور تاثیر گذار داوطلبانه و یا موظف
زنان در این نبردها دارد و بازگو کنندهٔ نقشهای موثری است که زنان در
عرصههای مختلف این دو جنگ ایفا کردهاند.
گرچه از نظر ساختار جسمی و روحی، وجوه مشترکی بین وظایف و تبعات حضور زنان
در سازمان نظامی کشورها ی غربی و شرقی با زنان قهرمان ما در نبرد هشت
ساله وجود دارد؛ اما نگاه ارزشی زنان ایرانی به جایگاه زن در فعالیتهای
اجتماعی و درعرصههای مختلف نبرد؛ با هیچ فرهنگی قابل مقایسه نیست؛ زیرا
مبنای مشارکت سیاسی، اجتماعی مردم در یک حکومت مردم سالار دینی حتی با
نظامهای دموکراتیک متفاوت است و مشارکت در تمام عرصهها، بر پایه کرامت
انسان و ارزشهای مورد تایید خالق میباشد.
بصیرت، شجاعت، ولایت پذیری و تاثیر گذاری زن مسلمان ریشه در تاریخ اسلام دارد؛ آن چنان که حرکتشان در دفاع از اسلام و رهبران دینی خویش، چون نگینی در تاریخ میدرخشد و الگویی برای همهٔ زنان آزادهٔ جهان شده است؛ زنان مجاهدهای که گل سر سبدآنها، حضرت خدیجهٔ کبری (سلام الله علیها)، حضرت فاطمهٔ زهرا (سلام الله علیها) و حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)، میباشند؛ که هستی به وجود ایشان افتخار میکند.
نسیبه یکى از زنان فداکار صدر اسلام به قصد مداواى مجروحین در جبهه احد شرکت داشت، به هنگام فرار مسلمین از صحنه نبرد، تنها زنى بود که جبهه را ترک نکرد و با تمام توان از پیامبر اسلام دفاع کرد.
فرزند او که در این جنگ در صف یاران رسول الله (ص) بود، در هنگام مواجهه با دشمن، هراسید وپا به فرار گذاشت؛ مادر او را خطاب کرد: چرا جبهه را ترک کرده واز رسول خدا صلى الله علیه و آله حمایت نمى کنى؟! و او را به جبهه باز گرداند و او نیز تا توان داشت جنگید و عاقبت در رکاب رسول خدا صلى الله علیه و آله به فیض شهادت نائل آمد؛ هنگامى که شمشیرش به زمین افتاد؛ نسیبه شمشیر ش را برداشت و قاتل فرزندش را کشت.
هجوم مشرکین بسیار سنگین بود و نسیبه خود را سپر حفاظت ازپیامبر خدا (ص)
قرار داد؛ به طورى که جراحت شدید برداشت؛ ولی توانست با ایثار و از خود
گذشتگی، ازجان رسول خدا (ص) حفاظت کند.
در طول دفاع مقدس نیز زنان ما با تاسی بر چنین زنانی، آگاهانه و شجاعانه
مجاهدت کرده و به شهادت رسیدند، به اسارت دشمن درآمده و به درجهٔ جانبازی
نائل شدند و خود را به عنوان الگویی برتر برای همه زنان در تاریخ ایران
اسلامی مطرح کردند.
همسران «شهدا» شاید بیش از سایرین بر گردن جامعه و بازماندگان جنگ حق دارند. زنانی که همسرانشان به شهادت رسیده و آنها با کودکانشان تنها ماندند و رسالت پدر بودن را نیز همپای وظیفه خطیر مادری بر دوش گرفتند.
در جمعیت زنان ایثارگر، زنانی قراردارند که به عنوان «همسر جانباز» مشغول خدمتی الهیاند و از مردان جانباز و به ویژه جانبازان اعصاب و روان پرستاری میکنند. اینان را باید در زمره ایثارگرانی دانست که جنگ برای آنها هنوز ادمه دارد؛ ضمنا از دختران ایشان و از تاثیرات منفی ناشی از جانبازی پدر در روح و روان ایشان نباید غافل شد.
زنان «آزاده» که در دوران دفاع مقدس به اسارت بعثیان درآمده و در سلولهای انفرادی محبوس و تحت آزار و شکنجهٔ دژخیمان بعثی شجاعانه مقاومت نموده و از اعتقادات خویش ذرهای عقب نشینی نکردند؛ نیز نباید فراموش شوند.