شهدای ایران: در گفت وگویی با حجت الاسلام والمسلمین «سیدهاشم الحیدری، از رهبران مقاومت اسلامی عراق» نکاتی را در رابطه با مسائل منطقه و جبهه مقاومت مورد بحث قرار دادیم که بخش اول آن چندی پیش منتشر شد(1).در این گفتوگو به مباحث دیگری نیز پرداخته شد که در این بخش آوردهایم.در ادامه «بخش دوم» این گفتوگو را میخوانید.
به گزارش فارس، مهمترین و بارزترین ویژگیهای شخصیتی حضرت امام (ره) و آیت الله خامنهای را چه میدانید؟ بهخصوص اینکه شما با شخصیتهای مهمی قاعدتاً ارتباط داشتید، احیاناً در مقایسه با دیگر شخصیتها، چه چیزی ایشان را متمایز میسازد؟
حجت الاسلام سید هاشم الحیدری: این سؤال یک مصاحبه ویژه میخواهد که حالا خلاصه عرض خواهم کرد.به نظر بنده حضرت آقا و حضرت امام بین علما و بزرگان واقعاً بینظیر هستند.شاید حکمت، قدر و مشیت الهی این باشد که این دو بزرگوار در این زمان متولد و حاضر شدند.این دست خداست که چرا امامین انقلاب در زمان ما حاضر شدهاند و چرا حضرت آقا به این جایگاه یعنی جایگاه ولایت و نیابت امام زمان رسیدند؟ یک مثال عرض میکنم: وقتی تقریبا ۱۸ هزار نامه از اهل کوفه به امام حسین رسید و ایشان در مکه بودند، حضرت مسلم بن عقیل توسط امام حسین به عنوان نائب و جانشین به کوفه فرستاده شد.حقیقتا مسلم بن عقیل یکی از بزرگان اسلام بعد از اهل بیت هستند.ایشان به عنوان نائب و نماینده ویژه امام زمان وارد کوفه شدند - در تاریخ ظاهرا پنجم شوال ایشان وارد کوفه و نهم ذیالحجه شهید شدند، یعنی دو ماه و چهار روز - دو ماه و چهار روز مسلم بن عقیل نائب امام زمان در شهر کوفه بود.این در حالی بود که امام حسین در کوفه حضور نداشتند و در راه بودند.
ما نگاهمان به مسلم بن عقیل خیلی بالاست حقیقتاً ایشان باب الحوائج، شهید و مظلوم هستند. مظلومیت امام حسین اول با مسلم بن عقیل و با کار اهل کوفه شروع شد.تصور کنید اکنون حضرت آقا ۳۵ سال ولی امر مسلمین و نائب امام زمان در کل کره زمین هستند؛ نه فقط ایران.
حضرت آقا در همه تخصصها صاحب نظر هستند
این هم در اعتقادات ماست؛ شیخ محمدرضا مظفر که صاحب کتاب منطق و الاصول است - معروف به منطق المظفر و اصول المظفر - ایشان یک کتابی دارند به نام عقاید امامیت، یک کتاب کوچک که تقریباً ۸۰ سال پیش؛ یعنی قبل از قیام حضرت امام نوشتند.ایشان مجتهد جامع الشرایط در زمان غیبت را به عنوان نایب امام زمان معرفی کردند. این از اعتقادات ماست که نائب امام زمان وجود دارد.حضرت آقا بعد از رحلت حضرت امام تقریبا به دست ۷۶ نفر مجتهد مجلس خبرگان رهبری به عنوان رهبر و ولی امر انتخاب شدند و چهار مرجع بزرگ ایران و جهان اسلام؛ یعنی آیت الله العظمی گلپایگانی، آیت الله العظمی اراکی، آیت الله العظمی مرعشی نجفی و آیت الله العظمی هاشمی آملی بعد از خبرگان رهبری پیام صادر کردند، تایید و امضا کردند و تبریک گفتند.
بعد هم دهها مجتهد غیر از مجتهدین خبرگان از ایران، عراق، بحرین، پاکستان و لبنان پیامها صادر کردند و این انتخاب را تایید کردند.این همه اجماع فقها در آن زمان؛ یعنی در تاریخ ۱۹۸۹، یا همان ۱۳۶۸، بعد از رحلت امام. با اینکه حضرت آقا نسبت به مراجع بزرگ نسبتا جوان بودند.و بعد از ۳۵ سال با کمال اقتدار، شجاعت، فقاهت، بصیرت و جامعیت فکری و تخصصی، این انقلاب را سکانداری میکنند. ایشان در همه تخصصها صاحب نظر هستند؛ در زمینه اقتصادی، نظامی، سیاسی، تاریخی، شعر، قرآن، دانشگاه ووو... ایشان در دیدار با همه اقشار مردم؛ اساتید، صنعتگران، کارمندان، دانشجویان، علما، نظامیان، سیاست¬مداران و... هر کدام میگوید گویا ایشان یک فرد متخصص در این رشته هستند؛ یعنی ایشان واقعا یک تنوع و وسعت عجیب دارند.
به عقیده ما وقتی میگوییم نائب امام زمان؛ یعنی نزدیکترین شخص به امام زمان از میان تمامی علما و فقها و بزرگان و مراجع با احترام به همه آنها.ما وقتی از مالک اشتر، عمار، سلمان، مقداد، ابوذر و یاران امام حسین یاد می¬کنیم اینها در زیر سایه امام زمان خود زندگی می¬کردند.اما حضرت امام و حضرت آقا در زمان حضور امام زمان نیستند و این بسیار سخت است.در یک روایت مهمی از حضرت پیغمبر نقل شده است که روزی در جمعی از اصحاب خود فرمود: خداوندا برادران مرا به من بنمایان. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! مگر ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: نه! شما اصحاب من هستید، برادران من مردمی در آخر الزمان هستند که به من ایمان میآورند با این که مرا ندیدهاند.مقامات معنوی نزد خداست و ما عالم به غیب نیستیم ولی وقتی صحبت از زاهدی، همت، حاج قاسم، ابراهیم هادی، عماد مغنیه، ابومهدی المهندس، زین الدین، رجایی، بهشتی و امثال اینها میکنیم، میتوانیم - البته نه به صورت قطع و یقین - بگوییم که اینان از یاران پیغمبر و یاران اهل بیت بهتر هستند.آنها در زمان ما به قله رسیدند با اینکه معصومی نیست و زیر سایه ولی فقیه زندگی میکردند.هیچ کس را با اهل بیت نمیتوان مقایسه کرد و قطعا شناخت کامل این بزرگواران برای ما میسّر نیست، ولی بعد از اهل بیت به نظر بنده نسبت به حضرت امام و حضرت آقا هم ما به شناخت کامل نرسیدیم.شاید شجاعت مالک اشتر به این دلیل بود که زیر سایه حضرت علی بودند و در زمان امام معصوم زندگی میکردند و میتوانستند از ایشان سؤال و مراجعه کنند، اما تصور کنید حضرت امام در چالشهای قبل از انقلاب، دهه فجر، جنگ و حوادث بعد از پیروزی انقلاب، خود تصمیم گرفتند.
هدف اصلی استکبار این نظام است، این باید نابود شود
الآن هم در دوران حضرت آقا که ۳۵ سال از رهبری ایشان میگذرد، شرایط سختتر شده است، حرکت جهان فرق کرد، حضور آمریکا در منطقه بیشتر شد، تهدیدات فضای مجازی، رسانه، دروغ، تحریم بر علیه جمهوری اسلامی، جنگهای در منطقه و بحث فلسطین و لبنان و عراق و یمن بیشتر شد.هدف اصلی استکبار این نظام است، این باید نابود شود.سر ولی فقیه اکنون هدف دشمن است؛ درست است یکی از سنگرها غزه، سامرا، جنوب لبنان و صعده در یمن است ولی اصل اینجاست، اینجا باید نابود شود، این هدف دشمن است.خب یک مرد در مقابل این همه جنگ، تحریم و چالش، هم باید دشمنان را دفع کند و هم باید دوستان را جذب نماید. ببینید این مرد چه صفاتی، چه ویژگیهایی، چه طهارتی و چه قلبی دارند که نایب امام زمان و الگوی کل مقاومان و مؤمنان و مسلمانان شدند.البته کار دشمن هم زیاد است؛ بالاخره کما اینکه یک روزی حضرت علی در مسجد شهید شد و خبر به شام رسید، مردم گفتند عجب، مگر علی نماز میخواند؟ چون تبلیغات بر علیه حضرت علی از طرف معاویه و حاکمیت معاویه آنقدر زیاد بود که مردم باور کرده بودند، با اینکه مسلمان هم بودند.به نظر بنده اکنون کار دشمن بر علیه شخصیت حضرت آقا و جایگاه ولایت فقیه، بزرگترین جنگ نرم در دنیا است.به این دلیل که ایشان نائب امام زمان هستند؛ یعنی رهبر جبهه حق در مقابل جبهه فرعون، قریش، نمرود، یزید و معاویه است.به نظرم نگاهمان به حضرت آقا نباید فقط به عنوان رهبر معظم انقلاب باشد، این حالا یکی از صفات ایشان است، ایشان ولی امر و نائب امام زمان هستند.این به غیر از مرجعیت فکری و اعتقادی ایشان است.
حضرت آقا در یک سخنرانی بعد از رحلت آیت الله العظمی اراکی گفتند: «بار رهبری نظام جمهوری اسلامی و مسؤولیتهای عظیم دنیایی، مثل بار چند مرجعیّت است. این را شما بدانید. اگر چند مرجعیّت را روی همدیگر بگذارند، ممکن است بارش به این سنگینی شود؛ ممکن است.» یعنی ایشان هم کار مرجعیت به عهده دارند و هم رهبری جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت و جهان اسلام بلکه کل بشریت..به نظرم امثال بنده نسبت به حضرت آقا هرچه کار کنیم در حمایت، دعوت و ترویج شخصیت ایشان باز ادای حق ایشان را انجام ندادیم.بنده شخصا از سید حسن نصرالله شنیدم - و بعداً هم بارها در صحبتهایشان عرض کردند - که ایشان همیشه میگویند: خدایا بقیه عمر بنده را بگیر و به حضرت آقا بده.ما هم دعا میکنیم که ان شاء الله شهادت نصیب ما شود و بقیه عمرمان به ایشان هدیه گردد و ان شاء الله تا ظهور حضرت حجت (عج) سایه ایشان مستدام باشد.و دعا میکنیم که ان شاء الله با دست مبارک خود پرچم را به دست مبارک حضرت امام زمان تقدیم کند.
خاطرهای از یک جمع سه نفره با ابومهدی المهندس و حاج قاسم
اگر بخواهیم جنابعالی از میان صدها خاطره با شهید ابومهدی المهندس و حاج قاسم سلیمانی، همچنین با حجت الاسلام سید حسن نصرالله، یکی را که برای شما خیلی شیرین و جالب است، بیان بفرمایید کدام خاطره است؟حجت الاسلام سیدهاشم الحیدری: شهید ابومهدی هم گفتند بنده سرباز حاج قاسم هستم.بنده یک بار خدمت شهید ابو مهدی المهندس و شهید حاج قاسم سلیمانی بودم و بین ما شخص چهارمی وجود نداشت، میان آن دو بزرگوار شوخی شد - بنده حالا دقیق یادم نیست کدام اول اقدام کرد - بعد از شوخی هر دو بزرگوار به سمت همدیگر آمدند و خواستند پای دیگری را ببوسند، چون واقعا خیلی عاشق یکدیگر بودند.
حاج قاسم: آقای سید حسن نصرالله حجت خدا بر ماست بعد از حضرت آقا
یک خاطره هم از سید حسن نصرالله بگویم که خود سید نیز بعد از شهادت حاج قاسم گفتند.تقریباً ۱۰ سال قبل، خدمت آقای نصرالله بودم و از ایشان سؤال کردم که در قلب شما بعد از حضرت آقا و امام زمان چه کسی قرار دارد؟ حدوداً ۶ سال قبل از شهادت حاج قاسم، ایشان گفتند: حاج قاسم سلیمانی.بعد ادامه دادند: اتفاقاً دو سه روز پیش، بعد از نماز صبح یک حالت تفکری داشتم که به ذهنم آمد انگار حضرت عزرائیل، ملک الموت آمد پیش بنده و گفت یا روح را باید بگیرم یا روح حاج قاسم را!سید حسن گفتند: انگار بنده به حضرت عزرائیل جواب دادم که نه، روح مرا بگیر، چون حاج قاسم برای حضرت آقا و اسلام خیلی مهم است.بنده بعد از چند سال از این حادثه و این سؤال و جواب، خدمت حاج قاسم عرض کردم که بنده یک بار، سه چهار سال قبل، از آقای نصرالله این سؤال را کردم و ایشان این جواب را دادند، حاج قاسم گریه کردند، ایشان گفتند آقای سید حسن نصرالله حجت خدا بر ماست بعد از حضرت آقا؛ و یادم هست که ایشان گفتند وقتی آقای نصرالله میآمد خدمت حضرت آقا در تهران، و در کل دیدارها بنده هم حضور دارم، آنقدر سلام حضرت آقا و آغوش ایشان نسبت به سید حسن گرم بود که بنده ندیدم حضرت آقا با کسی غیر سید حسن چنین رفتار کند. گویا دری از درهای بهشت برای ایشان باز میکنند. بنده خیلی غبطه میخورم که آنقدر حضرت آقا، سید حسن را دوست دارند. بله، بین آنها دو رابطه ولایی، عشقی و الهی است.
رابطه بین این بزرگواران؛ آقای نصرالله، حاج قاسم، ابومهدی، شهید زاهدی، شهید حجازی، شهید عماد و کل شهدای جبهه مقاومت و نظام با حضرت آقا خالی از مسائل دنیوی است، فقط خدا در این رابطه وجود دارد و عشق به شهادت.آنها عاشق شهادت بودند، شهید سلیمانی سالها به دنبال شهادت در بیابانها در مقابل داعش و آمریکا و اسرائیل بودند و الحمدلله رسیدند و ما ماندیم؛ بله مهمترین توفیقات این بزرگان نزدیکی و قرب آنها به حضرت آقاست؛ خیلی توفیق است که مستقیم از حضرت آقا دستور میگیرند و معنویت را از ایشان دریافت می کنند.البته به نظرم معنویت حضرت آقا برای همه است؛ یعنی اگر کسی از دور هم وصل شود مانند اویس قرنی که به پیغمبر وصل شد، این معنویت را دریافت خواهد کرد.الآن مجاهدان راه خدا چه در ایران و چه در منطقه که جمعیت بسیاری را تشکیل میدهند به حضرت آقا وصل هستند، ما در کل تاریخ به این شکل نداریم که میلیونها نفر با یک رهبر شرعی و ولی امر رابطه داشته باشند.ما میگوییم ان شاء الله این مقدمه و ایجاد زمینه برای ظهور امام زمان است.اگر میلیونها نفر برای نائب امام زمان آنقدر عاشق و اهل اطاعت باشند و عاشق شهادت هستند، قطعاً برای امام زمان بیشتر و عمیقتر خواهند بود ان شاء الله.ان شاء الله فرج و ظهور امام زمان در سایه حاکمیت حضرت آقا و ولایت ایشان تحقق یابد و ان شاء الله ایشان آخرین ولی فقیه در دوران غیبت کبری باشند.و ان شاء الله بعد از آن، از ولایت فقیه به امامت برگردیم.ان شاء الله در این راه صبر، استقامت و شهادت نصیب ما گردد.. به تعبیر شما: با ولایت تا شهادت.