شهدای ایران shohadayeiran.com


شهدای ایران
:یکی از موضوعات مهم اجتماعی در حوزه خانواده و ازدواج، موضوع مهریه است. مهریه نوعی پیشکش مردان به زنان برای عقد ازدواج است.

همینک مهریه به معضلی بزرگ برای بسیاری از خانواده ها مبدل شده است. خیلی ها با این نگرش که "مهریه را کی داده و کی گرفته" مهریه های سنگین نوشته‌اند. برخی ها نیز به خاطر احترام به خانواده عروس، برخی به علت رودربایستی و... با مهریه سنگین، زیر قرارداد عقدنامه را امضا کردند و الآن گرفتارند.

مهریه هایی که بعضا صدها سکه بهار آزادی نوشته شده است و میلیاردها تومان می شود! حتی اگر حقوق ماهیانه صد سال یک جوان پس انداز بشود، کفاف پرداخت مهریه را نمی دهد.

برخی دامادها فقط یک صیغه عقد بین آنها و خانم عروس منعقد شده و هیچ گونه رابطه ای هم نداشته اند ولی آن خانم مهریه را پس از عقد اجرا گذاشته و از طریق مراجع قضایی نصف آن را مطالبه کرده است!

برخی از زنان نیز چند روز و چند ماه و یا چند سال پس از زندگی مشترک، مهریه شان را اجرا گذاشته اند و خانواده متلاشی شده است. موارد فراوانی وجود دارد که مردها به خاطر بدهی مهریه به زندان افتاده اند!

در برخی از سالها آمار چندین هزار نفری از زندانیان بدهکار مهریه وجود داشته است.

البته بر اساس دستورالعمل قوه قضائیه، در صورت عجز مرد از پرداخت ، مهریه قسط بندی می شود و بر اساس درآمد فرد، قسط مشخص می شود. این قسط بعضا شامل  نصف بیشتر درآمد مرد می شود!

افرادی هم که زمین، ملک و... دارند، همه اینها برای پرداخت مهریه مصادره می شود و بقیه آن را باید به صورت قسطی پرداخت کنند!

اینکه آمار زندانیان مهریه، طی سالیان گذشته تا کنون چقدر بوده آمار دقیقی در دسترس نیست.

همچنین برای تعداد مهریه های به اجرا گذاشته شده هم آمار دقیقی وجود ندارد. ولی با توجه به رشد اسفناک آمار طلاق در جامعه شاید حتی بتوان گفت چند میلیون جوان درگیر پرداخت مهریه بوده و هستند.

مواردی وجود دارد که زن پس از طلاق، ازدواج مجدد کرده است ولی هنوز دارد اقساط طلبکاری مهریه از شوهر سابقش را هم دریافت می کند!

مواردی وجود دارد که زن به ورطه مفاسد اخلاقی افتاده است و مفاسد اخلاقی محرزبوده  است و مرد به این خاطر همسرش را طلاق داده ولی باید مهریه را تمام و کمال هم بپردازد!

موارد فراوانی هم وجود دارد که مردان به علت بدهی مهریه، کلا مال باخته شده اند و تمام سرمایه آنها که مصادره شده است هیچ، مقروض و بدهکار ابدی هم هستند!

دادگاه، مهریه را به عنوان یک دین و بدهی می شناسد و هیچ راه خلاصی در شرایط حاضر وجود ندارد، مگر اینکه آن خانم مهریه را ببخشد. البته موارد فراوانی هم وجود دارد که زن مهریه را بخشیده است.

برخی بعد چند سال دریافت قسط مهریه آن را بخشیده اند، برخی نیز در قبال گرفتن طلاق، مهریه را بخشیده اند. برخی نیز پس از عدم سازش در ازدواج و زندگی، طلاق توافقی گرفته اند.

البته خداوند در آیه 128 سوره نساء توصیه به بخشش مهریه می کند و می فرماید روحیه بخل البته مانع می شود.

وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللهَ‌ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً

 

و اگر زنى، از سركشى و ناسازگارى يا بى‌اعتنايى شوهرش، بيم داشته باشد، مانعى ندارد با هم به‌گونه‌اى صلح كنند [و از پاره‌اى از حقوق خود، به خاطر صلح، صرف‌نظر نمايند]. و صلح، بهتر است؛ اگرچه [بسيارى از] مردم [طبق هواى نفسشان، در‌اين‌گونه موارد] بخل مى‌ورزند. و گذشت ندارند و اگر نيكى [و گذشت] كنيد و پرهيزگارى پيشه سازيد، خداوند به آنچه انجام مى‌دهيد، آگاه است [و پاداش شايسته به شما خواهد داد].

 

در خصوص ماهیت مهریه و تعهد آن، برخی بحث ها وجود دارد که قصد پرداختن به آن را نداریم.

اما سوال اینجاست آیا هیچ راه خلاصی برای مرد برای این وضعیت وجود ندارد؟

آیا واقعا قوانین الهی مهریه یک طرفه نوشته شده است و به جز بخشش زن، راه حل دیگری برای حل این گره وجود ندارد؟

آنچه در قوانین فعلی کشور وجود دارد، همین است و مرد باید در هر صورت، مهریه متعهد شده را بپردازد.

اما اگر نگاهی به آیات قرآن بیندازیم راهکارهایی می توان برای حل این موضوع پیدا نمود.

این راهکارهای قرآنی در دو سطح 1) پیشگیری از نوشتن مهریه‌های سنگین 2) حل و فصل عادلانه دعاوی مهریه می باشد که به شرح زیر به آن می پردازیم:

1- راهکارهای قرآنی پیشگیری از نوشتن مهریه‌های سنگین

با نگاهی به آیات قرآن کریم، اصولی را می‌توان ملاحظه کرد که اگر رعایت شود، از وقوع مهریه های سنگین پیشگیری می‌شود، که به شرح زیر می‌باشد:

1) تکلیف بر اساس وسع و دارایی فرد

در آیات متعدد قرآن کریم به موضوع تکلیف بر اساس وسع یا دارایی تصریح شده‌است. به طور مثال خداوند در آیه 7 سوره طلاق می فرماید:

لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللهُ  لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها سَيَجْعَلُ اللهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً

 

آنان كه امكانات وسيعى دارند، بايد از امكانات وسيع خود انفاق كنند و آن‌ها كه تنگدست‌اند، از آنچه كه خدا به آن‌ها داده انفاق نمايند؛ خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانايى كه به او داده تكليف نمى‌كند؛ خداوند بزودى بعد از سختيها آسانى قرار مى‌دهد.

همچنین خداوند در آیه 286 سوره بقره عنوان می فرماید: لا یکلف الله نفسا الّا وسعها

 

در حدیثی از امام کاظم (ع) داریم:

 

الکاظم (علیه السلام))- عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً قَالَ الْقَوَامُ هُوَ الْمَعْرُوفُ عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُحْسِنِینَ عَلَی قَدْرِ عِیَالِهِ وَ مَئُونَتِهِمُ الَّتِی هِیَ صَلَاحٌ لَهُ وَ لَهُمْ وَ لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها.

 

امام کاظم (علیه السلام) در خصوص قول خداوند) وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً (فرقان/۶۷؛ می‌فرمایند: قوام یعنی کار نیک (کمک به دیگران)، توانگر به‌اندازه‌ی توانایی خود و تنگدست به‌اندازه‌ی توانایی خود [کمک کند]، همچنین هزینه‌کردن بر عائله و فراهم‌آوردن روزی (و امکانات زندگی) ایشان، به قدری که برای خود او و آنان شایسته و مناسب است؛ وَ لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها.

اما سوال اینجاست  وقتی خداوند فقط بر اساس وسع و دارایی افراد، تکلیف ایجاد می کند، آیا دیگران می توانند بیشتر از وسع و توانایی افراد، تکلیف مالی  ایجاد کنند؟ آیا حکومت دینی که مشروعیتش مبتنی بر دین الهی است، می تواند تکلیفی فراتر از وسع و دارایی افراد، قرار بدهد و آن را مطالبه کند؟ آیا در زمینه مهریه که مهریه های سنگین دارد ثبت می شود، نباید بر اساس دارایی افراد مهریه ثبت شود؟  آیا حکومت الهی وظیفه ای برای جلوگیری از این وضعیت ندارد و تنها می تواند نظاره گر محض باشد؟

اگر خداوند تکلیف نمی کند، یعنی هیچ کس دیگر هم حق ایجاد تکلیف ندارد. لذا حکومت اسلامی و دادگاه اسلامی باید به این موضوع توجه ویژه داشته باشد. هم در ابتدای ثبت مهریه به این موضوع دقت کند و هم در فرآیند دادرسی موضوع مهریه این آیات قرآن  را مددنظر قرار دهد.

حال سوال اینجاست، فرض بگیرید جوانی به علت غفلت یا اصرار دیگران و یا رودربایستی و امثالهم تن به امضای مهریه سنگین داد و همچون غریقی در دریای متلاطم افتاد، آیا حاکم اسلامی وظیفه ندارد او را از این وضعیت نجات دهد و آنچه عدل و حق است را با تکلیف قرار دادن بر اساس دارایی اش، اجرایی کند و مانع ظلم به او بشود؟

لذا اگر این نگاه حاکم باشد، یقینا موضوع مهریه سنگین حل خواهد شد.

2) منع اعطای مال به صورت سفیهانه

خداوند در آیه 5 سوره نساء می فرماید:

وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي جَعَلَ اللهُ‌ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً

اموالتان را، كه خداوند وسيله‌ی قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد؛ و از منافع آن، به آن‌ها روزى دهيد؛ و لباس بر آنان بپوشانيد و با آن‌ها سخن شايسته بگوييد.

دربرخی از روایات، زنان یکی از مصادیق سفهاء برشمرده شده اند.

به طور مثال در احادیث زیر داریم:

الباقر (علیه السلام(-  وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ سُئِلَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ قَال لَا تُؤْتُوهَا شَارِبَ الْخَمْرِ وَ لَا النِّسَاءَ ثُمَّ قَالَ وَ أَیُّ سَفِیهٍ أَسْفَهُ مِنْ شَارِبِ الْخَمْرِ.

 

امام باقر (علیه السلام)- وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ؛ آن (ارث) را به [دست] مشروب‌خوران و زنان ندهید و کدامین سفیه از شرابخوار سفیه‌تر است!

 

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- الْمَرْأَهْ لَا یُوصَی إِلَیْهَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ.

 

امام علی (علیه السلام):  زن به عنوان وصیّ انتخاب نمی‌شود، زیرا خدای عزّوجلّ می‌فرماید: وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۳۶ -  من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۲۶/ تهذیب الأحکام، ج۹، ص۲۴۵/ الإستبصار، ج۴، ص۱۴۰/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۹، ص۳۷۹

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۳۲ -  من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۲۶/ وسایل الشیعهًْ، ج۱۹، ص۳۷۹/ مستدرک الوسایل، ج۱۴، ص۱۹۱

لازم به ذکر است، ندادن اموال به افراد دیوانه یا سفیه که امری عقلانی است و هیچ کس نیز اینکار را نمی‌کند. ولی با توجه به آیه ی قبل که در خصوص دادن حقوق مالی زنان است، به این موضوع پرداخته شده است. چون خداوند، می‌ خواهد با بیان این نکته مانع خدشه در استحکام بنیان اقتصادی خانواده شود.

حال سوال اینجاست وقتی خداوند از معامله سفیهانه و اعطای اموال به زنان نهی نموده است، آیا حکومت الهی حق و وظیفه جلوگیری از این نهی الهی را ندارد؟ آیا حکومت الهی وظیفه نهی از منکر در این رابطه و جلوگیری از فعل خلاف دین را ندارد؟

آیا حکومت وظیفه ندارد، بر این کار سفیهانه‌ی نوشتن مهریه سنگین و دادن بدین نحو اموال مرد به زنان -که قوام زندگی را بر هم می زند و مورد نهی الهی است - مُهر ابطال بزند؟

3) ضرورت برقراری میزان

خداوند در آیه 9 سوره الرحمن می فرماید

وَ أَقيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْميزانَ

و وزن را براساس عدل برپا داريد و در سنجش كاستى نكنيد.

خداوند دستور برپایی قسط داده است و فرمان داده است در قرار دادن میزان کمکاری نکنند.

بر اساس این آیه قرآن، آیا حکومت اسلامی که قرار است مجری احکام الهی باشد، در خصوص مهریه وظیفه‌ای در قرار دادن میزان ندارد؟ آیا در زمانی که بسیاری از مردم و جوانان دچار خطا و اشتباه در تعیین مهریه شده اند، حکومت وظیفه ندارد با تعیین میزان و معیار صحیح از این کار جلوگیری کند؟

حکومت باید در قرار دادن میزان و البته قوانین صحیح و مستحکم مانع وقوع معاملات یا فعالیت هایی بشود که از عدالت و قسط به دور است و باید حکومت با هدف ایجاد عدالت، در وضع میزان اهتمام بورزد.

سیره اهل بیت (ع) مشخص کردن مهر السُّنه بوده است و بر مبنای آن مهریه مشخص می کردند. البته حکومت به جز مدت کوتاهی در زمان امام علی (ع)، در اختیار ائمه معصومین نبوده است و بعید نیست آنها اگر حکومت داشتند برای کل جامعه نیز بر اساس وسع و درآمد افراد، برای موضوع مهریه وضع میزان می کردند.

لذا دقت نظر در این آیه می تواند بسیاری از مشکلات مهریه را مرتفع کند.

4) دستور به میانه‌روی در انفاق و نهی از اسراف

خداوند در آیه 29 سوره اسراء می فرماید:

وَ لاتَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لاتَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً

نه دست خويش از روى خست به گردن ببند و نه به سخاوت يكباره بگشاى كه در هر دو حال ملامت زده و حسرت خورده بنشينى

همچنین خداوند در آیه 67 سوره فرقان می فرماید:

وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً 

«و كسانى كه هرگاه انفاق كنند، نه اسراف مى‌نمايند و نه سخت‌گيرى بلكه در ميان اين دو، حدّ اعتدالى دارند».

 

با توجه به نهی خداوند از بخشش بیش از حد اموال، لذا این موضوع باید به عنوان یک قائدۀ کلی مطرح باشد و البته در قوانین نیز انعکاس پیدا کند.  نهی پروردگار به خاطر رعایت مصلحت بشر است و البته قوانین نیز به خاطر تضمین مصالح عمومی وضع شده اند. لذا حکومت اسلامی از باب برپاداشتن مصالح بشری، ضرورت دارد در نهی از منکر اسراف و مال باختن افراد به خاطر آن، با وضع قوانین محکم، نهی از این منکر را نهادینه نماید.

با توجه به اینکه حکومت اسلامی مظهر ولایت الهی است و البته وظیفه امر به معروف و نهی از منکر حکومتی را عهده‌دار است، لذا باتوجه به آیاتی که بیان شد، می‌تواند از ثبت مهریه‌های سنگین که مصداقی از اسراف است جلوگیری‌کند. همچنین از ثبت مهریه های خارج از توانایی و دارایی افراد و مکلف نمودن افراد بر خلاف وسع و دارایی ممانعت کند. البته اینکار نیاز به وضع قوانین دقیق در مجلس شورای اسلامی‌ دارد.

 

2- راهکارهایی قرآنی برای حل و فصل عادلانه دعاوی مهریه

در آیات قبلی به موضوع مهریه که باید بر اساس وسع افراد باشد اشاره کردیم. اما سوال اینجاست فرض بگیریم مهریه بر اساس وسع و دارایی افراد وضع شده است ولی مشکلاتی در زندگی این خانواده به وجود آمده است. به طور مثال، ازدواج هنگام عقد دچار مشکل شده است و یا اینکه زن دچار یکسری تخلفاتی شده است که حقوق مرد را زیر پا گذاشته است. آیا راهی برای حل این معضل وجود دارد؟

اگر نگاهی به قوانین کشور بیندازیم، در قوانین موجود هیچ راه حلی برای این وضعیت پیش بینی نشده است.

خداوند در قرآن، مرد را موظف به پرداخت مهریه نموده است و مرد را نهی کرده است که زن را مورد اذیت قرار دهد تا زن مهریه را ببخشد. باز در جای دیگر نهی شده‌است که  مرد  زن را مورد بهتان قرار دهد و بخواهد مهریه را پس بگیرد. خداوند به مساله اخلاق و رعایت حقوق زنان تاکید فراوان دارد. اما اگر نگاهی به دیگر آیات قرآن بیندازیم، خداوند در کنار تاکید بر رعایت حقوق زنان، به صورت یک‌طرفه به مساله نگاه نکرده است. خداوند به رعایت حقوق مردان نیز صحه گذاشته است.

وقتی آیات قرآن کریم را بررسی می‌کنیم، در ضمن امر به پرداخت حق مهریه و منع باز پس‌گیری آن توسط مردان، به چند استثنا نیز مواجه می‌شویم. نگاه دقیق به این استثناها که با لفظ (الّا)، مستثنا شده است، می تواند گره گشای بسیاری از گره ها و معضلات مهریه باشد که به شرح آن می‌پردازیم:

1) سر زدن فاحشه مبینه از زن

خداوند در آیه 19 سوره نساء می فرماید:

وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ

خداوند به اهل ایمان نهی کرده است که همسرانشان را مورد فشار قرار دهند تا آنچه به عنوان مهریه داده اند را پس بگیرند. مگر در یک صورت و آنکه از زنان "فاحشه مبینه" سر بزند.

برخی ها این فاحشه مبینه را فقط زنا می دانند. اما در روایتی از امام محمد باقر (ع) داریم:

قال الباقر (علیه السلام)- أَلْأَوْلَی حَمْلُ الْآیَهًْ عَلَی کُلِّ مَعْصِیَهًْ یَعْنِی فِی الْفَاحِشَهًْ.

امام باقر (علیه السلام)- بهتر آن است که کلمه‌ی فاحِشَةٍ را در این آیه، به‌معنای هرگونه گناه، در نظر بگیریم.

(تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۹۸)

 متاسفانه در قوانین جاری کشور در حوزه مهریه اصلا به این استثنا پرداخته نشده است. شاید بتوان گفت قوانین و آیات الهی در این خصوص معطل مانده است.

قوانین بایستی به نحوی باشد که زنان نتوانند اگر رفتار ناشایست داشته باشند، خود را مستحق دریافت مهریه بدانند.

فرض بگیرید زنی دست بزن دارد و همسرش را کتک می زند آیا واقعا استحقاق دریافت مهریه را دارد؟

آیا زنی که مرتکب روابط نامشروع با مردان دیگر است، چه در حد زنا و یا پایین تر مثلا دست و روبوسی با مردان دیگر و... استحقاق دریافت مهریه را دارد؟

آیا زنی که نسبت به همسرش فحاشی می کند، استحقاق دریافت مهریه کامل را دارد؟

آیا زنی که گرفتار اعتیاد به مواد مخدر یا شراب شده است، می تواند حقوق همسرش را ادا کند و مهریه را هم به صورت کامل اخذ کند؟

آیا زن ناشزه، واقعا استحقاق دریافت مهریه کامل را دارد؟

اینها سوالاتی است که وجود دارد ولی در قوانین موجود متاسفانه این آیه قرآن لحاظ نشده است.

متاسفانه به خاطر اینکه احکام الهی در قوانین ناقص دیده شده است، نظامات اجتماعی به هم خورده است و برخی زنان از این وضعیت سوء استفاده کرده اند و بسیاری از مردان هم دچار عسر و حرج شده اند.

2) بخشش توسط ید دارای عقده النکاح

در آیه  237 سوره بقره آمده است:

وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ ۚ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى ۚ وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

خداوند در این آیه می فرماید در صورتی طلاق قبل از رابطه با زنان باشد، نصف مهریه به زن تعلق می گیرد، مگر اینکه زن ببخشد یا کسی که عقده النکاح در دست اوست.

در روایتی از امام صادق (ع) داریم:

قال الصّادق (علیه السلام)- هُوَ الْوَلِیُّ وَ الَّذِینَ یَعْفُونَ عَنْهُ الصَّدَاقَ أَوْ یَحُطُّونَ عَنْهُ بَعْضَهُ أَوْ کُلَّهُ.

امام صادق (علیه السلام) منظور، ولیّ زن است و کسانی که مجاز هستند از همه‌ی مهریّه و یا بخشی از آن گذشت نمایند.

( تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۲۲۰ )  (بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۳۵۸/ بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۳۵۹/ العیاشی، ج۱، ص۱۲۵/ وسایل الشیعه، ج۲۱، ص۳۱۶/ البرهان)

در روایات منظور از عبارت الذی بیده عقده النکاح را ولی زن و سایر افراد مجاز دانسته اند.

سوال اینجاست آیا خداوند هم که این بخشش مهریه را به تقوا نزدیکتر دانسته می تواند مهریه را ببخشد؟

آنچه مسلم است طبق آیه سوره یس و البته ادعیه مأثوره همه چیز در ید قدرت الهی است.

آیه 86 سوره یس می گوید:

فَسُبحَنَ ٱلَّذِي بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيء وَإِلَيهِ تُرجَعونَ

خداوند در آیه 48 فتح می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ۚ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا

در حقيقت، كسانى كه با تو بيعت مى‌كنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مى‌كنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر كه پيمان‌شكنى كند، تنها به زيان خود پيمان مى‌شكند، و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مى‌بخشد.

 

لذا هر مسلمانی طبق این آیه قرآن،  اعتقاد دارد که دست خداوند بالاتر از دست خودشان است.

برخی شاید بگویند اینجا حق الناس است و ید الهی دخالتی ندارد و خداوند نمی تواند در مورد حق الناس دخل و تصرفی کند!

اما  آیه 64 سوره مائده نظر دیگری دارد:

وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ [64]

افرادی که دست خداوند را بسته می دانند مورد لعنت قرار گرفته اند.

در روایتی از امام صادق (ع) داریم:

الصّادق (علیه السلام)- عَن إِسْحَاقَ‌بْنِ‌عَمَّارٍ عَمَّنْ سَمِعَه عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللهِ مَغْلُولَةٌ لَمْ یَعْنُوا أَنَّهُ هَکَذَا وَ لَکِنَّهُمْ قَالُوا قَدْ فَرَغَ مِنَ الْأَمْرِ فَلَا یَزِیدُ وَ لَا یَنْقُصُ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ تَکْذِیباً لِقَوْلِهِمْ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ أَ لَمْ تَسْمَعِ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ یَمْحُوا اللهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ.

امام صادق (علیه السلام)- اسحاق‌بن‌عمّار از کسی که این روایت را از امام صادق (علیه السلام) شنیده، نقل می‌کند: امام (علیه السلام) درباره‌ی آیه: وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ الله مَغْلُولَةٌ فرمود: «منظورشان این نبود که واقعاً دست خدا بسته است، بلکه گفتند: از کار جهان، فارغ شده و کم و زیاد نمی‌کند و امور را تدبیر نمی‌نماید. بنابراین خداوند متعال در تکذیب این سخن ایشان فرمود: غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاء یا اینکه نشنیده‌ای که خدای عزّوجلّ می‌فرماید: خدا آنچه را بخواهد، محو یا اثبات می‌کند و اصل کتاب نزد اوست. (رعد/۳۹)».

(تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۱۳۶ -  بحارالأنوار، ج۴، ص۱۰۴/ معانی الأخبار، ص۱۸/ التوحید، ص۱۶۷/ البرهان/ )

در روایات داریم که امام معصوم مظهر یدالله است.

امیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنَا یَدُ اللَّهِ الْمَبْسُوطَهًْ عَلَی عِبَادِهِ بِالرَّحْمَهًْ وَ الْمَغْفِرَهًْ. (قُولُ الیَهُودِ

امام علی (علیه السلام)- از امام صادق (علیه السلام) روایت است: امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: منم دست گشوده‌ی خدا بر بندگانش از نظر مهربانی و آمرزش.

(تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۱۳۴)

پس امام معصوم چون مظهر یدالله است، حق حکومت بر مردم را دارد و البته مبسوط الید است.

با توجه به اینکه در عصر غیبت، طبق روایات متعدد امورات مسلمین به فقهای واجد شرایط تفویض شده است، لذا اینها هم مبسوط الید هستند و حق حکومت و قضاوت بین مردم را دارند.

لذا به نظر می رسد با توجه به مقدماتی که ذکر شد، حکومت اسلامی و دستگاه قضائی منبعث از آن می تواند مصداقی از " الذی بیده عقده النکاح" باشد.

همچنانکه قاضی می تواند در مواردی چون غیبت طولانی مدت مرد، حکم طلاق غیابی  زن را صادر کند، پس می تواند در خصوص بخشش مهریه حکم صادر کند.

خصوصا در مواردی که اشکال و ایرادی وجود دارد.

به طور مثال اگر زن ادعا نموده است باکره است ولی دروغ گفته باشد یا مرد پس از برخی تحقیقات متوجه صفات بد اخلاقی و سوء رفتار زن و خانواده اش بشود و از ازدواج منصرف شود؛ و دلایلی از این دست

یا مواردی که زن اصلا قصد زندگی ندارد و قصدش کلاهبرداری و دریافت مهریه بوده باشد.

آن وقت باید قوانینی وجود داشته باشد که حامی مرد باشد. طبق این آیه قرآن، مهریه باید بر مرد بخشیده شود.

 

3-  عدم رعایت حدود الهی توسط زنان و سرکشی در برابر مرد

خداوند در آیه 229 سوره بقره می فرماید:

وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ

و حلال نیست که چیزی از مهر آنان به جور بگیرید، مگر آنکه بترسید حدود دین خدا را راجع به احکام ازدواج نگاه ندارند، در چنین صورت زن هر چه از مهر خود به شوهر (برای طلاق) ببخشد بر آنان روا باشد. این احکام، حدود دین خداست، از آن سرکشی مکنید و کسانی که از احکام خدا سرپیچند آنها به حقیقت ستمکارند.

 

الصّادق (علیه السلام)- إِذَا قَالَتِ الْمَرْأَهًُْ لِزَوْجِهَا لَا أُطِیعُ لَکَ أَمْراً وَ لَا أُبِرُّ لَکَ قَسَماً وَ لَا أَغْتَسِلُ مِنْ جَنَابَهًٍْ وَ لَأُوطِئَنَّ فِرَاشَکَ وَ لَأُدْخِلَنَّ عَلَیْکَ بِغَیْرِ إِذْنِکَ أَوْ تَقُولَ مِنَ الْقَوْلِ مَا تَتَعَدَّی فِیهِ مِثْلَ هَذَا مُفَسَّراً أَوْ مُجْمَلًا أَوْ تَقُولَ لَا أُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ فِیکَ جَازَ لَهُ أَنْ یَخْلَعَهَا عَلَی مَا تَرَاضَیَا عَلَیْهِ مِمَّا أَعْطَاهَا وَ غَیْرِهِ یَأْخُذُ مِنْهَا مِنْ ذَلِکَ مَا اتَّفَقَا عَلَیْهِ وَ یَخْلُعَهَا وَ الْخُلْعُ تَطْلِیقَهًٌْ بَائِنَهًٌْ وَ لَیْسَ لَهُ عَلَیْهَا رَجْعَهًٌْ إِلَّا أَنْ یَتَّفِقَا عَلَی عَقْدِ نِکَاحٍ مُسْتَقْبَلٍ فَتَکُونُ عِنْدَهُ عَلَی مَا بَقِیَ مِنَ الطَّلَاقِ وَ ذَلِکَ لِقَوْل اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً إِلَّا أَنْ یَخافا أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللهِ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فِیمَا افْتَدَتْ بِهِ.

 

امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:  هنگامی‌که زن به همسرش بگوید: «امر تو را اطاعت و خواسته‌ات را اجابت نمی‌کنم؛ پس از جنابت، غسل نمی‌کنم؛ بستر تو را ترک می‌کنم و بدون اجازه‌ی تو بر تو داخل می‌شوم» و یا هر سخن طولانی یا مختصری بگوید که بیانگر سرکشی زن در برابر همسرش باشد؛ یا آنکه زن بگوید: «حدود الهی را در مورد تو رعایت نمی‌کنم»، مرد می‌تواند با گرفتن مهریه و هر هدیه و بخشش دیگر را که هر دو بر آن توافق دارند بگیرد و زن را طلاق دهد

 

 و این نوع از طلاق خلع، طلاق بائن است و مرد نمی‌تواند به زن رجوع کند مگر آنکه عقد نکاح دیگری، با رضایت یکدیگر جاری کنند. پس رجوع در دیگر اقسام طلاق برای مرد جایز است. و آن است کلام خداوند عزّوجلّ: وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً إِلَّا أَنْ یَخافا أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللهِ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فِیمَا افْتَدَتْ بِهِ

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۱۸۲  دعایم الإسلام، ج۲، ص۲۶۹

 

بنابراین وقتی زن ناشزه است و حقوق مرد را رعایت نمی‌کند، مرد می‌تواند مهریه را از زن پس بگیرد و طلاق دهد. متاسفانه در نظام حقوقی کشور چنین چیزی پیش بینی نشده است. بلکه زن در هر حالت می تواند مهریه اش را مطالبه و دریافت کند؛ حتی اگر قصد ادامه زندگی و تمکین به مرد را نداشته باشد!

بر اساس قوانین جاری، زن مهریه زن را اجرا می‌گذارد و هرچه دارایی مرد است، توقیف می‌کند و بدون اینکه تمکین داشته‌باشد، بقیه مهریه را نیز به صورت اقساطی دریافت می کند!

مگر اینکه زن بخواهد در قبال طلاق مرد، مهریه را ببخشد. اگر نخواهد این‌کار را بکند، مرد، در هر صورت مکلف به پرداخت مهریه‌است!

نتیجه بی توجهی به این آیه قرآن می‌شود وضعیت حاضر که هزاران زن مهریه‌بگیر وجود دارند که در خانه شوهران خود زندگی نمی‌کنند! و مردانی که نه همسر در خانه دارند و مال باخته شده و دارند قسط مهریه هم می‌پردازند!

جمع بندی:

موضوع مهریه در حال حاضر باعث عسر و حرج خیلی از جوانان شده است. برخی ها به خاطر این تکلیف مهریه از ازدواج گریزان شده اند. برخی ها نیز که زندگی شان به مشکل برخورده است و می بینند هیچ راه منصفانه و عادلانه ای برایشان برای خلاصی از این وضعیت وجود ندارد، از دین زده شده اند و حتی برخی نیز خود کشی نموده اند و برخی متواری و حتی از کشور فرار کرده اند.

لازم به ذکر است خانواده های متدین و مذهبی بیشترین متضررین وضعیت فعلی این قوانین هستند. چرا که اینها به واسطه پایبندی به اخلاق و قانون، از روشهای غیرقانونی برای فرار از مهریه استفاده نمی کنند.

برخی از زنان بدون انجام هیچ کاری، مهریه های نجومی را حق مسلم خود می دانند و بعضا یک ریال از حق خود را هم حاضر به بخشش نیستند! و این مهریه سنگینی را که می گیرند را از شیر مادر حلال تر می دانند! این در حالی است که اخذ مهریه به این نحو که باعث بدبختی یک مرد و متلاشی شدن زندگی ها می شود، بعید است مورد تایید خداوند باشد. لذا ضرورت دارد، موضوع مهریه مورد بازبینی جدی قرار گیرد.

راهکارهای قرآنی بیان شده می تواند موجب پیشگیری و رفع این معضل گردد.

البته آیات دیگر قرآن کریم و روایات معصومین (ع)  نیز در این رابطه هستند که می توانند مورد استناد قرار بگیرند که به جهت اختصار از بیان آن می گذریم.

این نکته را فراموش نکنیم که  ما اگر آیه‌ای از قرآن را و حکمی از احکام الهی را در قوانین نیاوریم، دچار "نومن ببعض و نکفر ببعض"  شده ایم. وقتی آیه ای از قرآن تعطیل می شود و در قوانین گنجانده نمی شود، می تواند به منزله کفر به آن آیه تلقی شود و البته آثار اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی خودش را هم دارد.

بنابراین ضرورت دارد ضمن تدبر در آیات قرآن، از آنها در رویکردهای فقه حکومتی و تدوین قوانین عادلانه استفاده نماییم. احکام الهی در بعد فردی و اجتماعی، جنبه های حکومتی هم دارد، به این معنا که حکومت باید وظایفش را برای تحقق امر و نهی الهی و تحقق عدالت در جامعه بشناسد و با تدوین قوانین حکیمانه و اجرای مدبرانه،  موجبات بسط عدل و داد و نشر فضائل و رفع رذائل را فراهم آورد.

انتظار داریم مجلس، قوه قضائیه و دولت با نگاه به وضعیت و شرایط حاضر در جامعه و آسیب های اجتماعی فراوان ناشی از مهریه های افسارگسیخته و البته با  نگاه به راهکارهای قرآنی بیان شده با وضع قوانین دقیق و جامع، از ادامه این روند جلوگیری کنند. یقینا کوتاهی در این خصوص که موجب عسر و حرج مردم شده است، عقوبت پروردگار را به دنبال دارد.

به نظر می رسد قوانین مربوطه برای ترمیم نواقص قانونی حتی می تواند عطف به ما سبق بشود و مشکلات خیلی جوانان را مرتفع نماید.

صاحب نظران و اندیشمندان می توانند با ارائه نظرات و دیدگاه های خود، همچنین پیگیری ها و مطالبه از مسئولین،  در حل این موضوع مشارکت فرمایند.

*روح اله عباسیان جزی ( مدیر جامعه فرهنگی عبادالرحمن بصیر)

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار