شیخطادی در نامه به کمیسیون فرهنگی مجلس ضمن هشدار نسبت به وضعیت فرهنگ و هنر کشور نوشت: تنها با یک حرکت بزرگ؛ یک انقلاب در اصلاح ساختار مدیریت فرهنگ و اخلاق است که میتوانیم سکانداری فرهنگ و هنر و اندیشه اسلامی را که حق ولی امر است به او برگردانیم.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، پرویز شیخ طادی کارگردان سینما و سازنده آثاری چون سینه سرخ، شکارچی شنبه، روزهای زندگی با انتشار نامهای خطاب به اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نگرانی عمیق خود را در ارتباط با وضعیت فعلی فرهنگ و هنر ابزار کرد و رد این نامه پیشنهاد تشکیل قوه مستقل فرهنگ و هنر و اندیشه اسلامی را به اعضای کمیسیون فرهنگی داده است.
متن کامل نامه شیخ طادی که این فیلمساز متعهد اختصاصا در اختیار فارس قرار داده به شرح زیر است:
«در طی سالها مجاورت با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بررسی عملکرد این وزارتخانه در دولتها با وزرا و معاونتهای مختلف در سطوح متفاوت علمی و تجربی ؛ نتایج زیر بدست آمد :
دولتها متغیر و با اهداف و ضروریات متغیر و گاها بی ثبات روبرو هستند و درمقابل بنیادهای فرهنگی و اخلاقی و هنر و اندیشه اسلامی از ارزشهای الهی تغذیه میکنند و از ثبات برخوردارند لذا نمیتوانند دستخوش متغیرها و مصلحتها و سیاستهای متغیر قوه مجریه قرارگیرند ؛ تمامی دولتها به اندازه فهم و ضرورتهای اجرایی خویش فرهنگ و اندیشه اسلامی را تعریف و جهت داده اند.
گستره فرهنگ و اندیشه اسلامی در اندازه ایست که در ظرف ساختاری قوه مجریه نمیگنجد .
فرهنگ و اندیشه اسلامی در حقیقت میبایست بازوی فکری و اخلاقی ملت و تمامی قوا باشد ؛ نه مجری سیاستهای انحصاری یک قوه خاص .
تا این زمان ابزارهای فرهنگی و هنری و اندیشه ساز و موثر بر سرنوشت کلان یک ملت در خدمت تحمیل مقاصد سیاسی و عقیدتی یک قوه به کل نظام عمل کرده و موثر ترین و خطرناکترین ابزار کودتاهای مخملی و نرم و مدل های در راه همین ابزار فرهنگ و هنر و اندیشه ساز بوده و خواهد بود .
تا کنون دولتها عملا توسط وزارت ارشاد دین را بر اساس مقتضیات قوه مجریه تئوریزه کرده اند زیرا این توان در وزارتخانه وجود ندارد تا علوم انسانی اسلامی را وارد هنر و اندیشه و فرهنگ نماید و بلعکس هربار پشتش از سه جهت به خاک نشسته .
1. بارشهای شدید فرهنگ و هنر و اندیشه سکولار بر علوم انسانی اسلامی و ملی
2. اجرای سیاستهای دوره ای و سلیقه ای قوه مجریه توسط وزارت ارشاد اسلامی.
3. تاثیر هنرمندان و روشنفکران سکولار و دین گریز متاثر از علوم انسانی غرب بر وزارتخانه .
چنانچه همه موارد بالا مردود باشد با یک نگاه آماری و تجربی با طرح چند سوال بسادگی میتوان به نتایج مطرح شده دست یافت :
چه میزان برای تمدن نوین اسلامی تلاش صورت گرفته؟
چه میزان در رشد ازدواج فرهنگ سازی شد؟
چه میزان در رفع بلای اعتیاد در جامعه سرمایه گذاری فرهنگی و هنری شد؟
چه میزان در پیش گیری فتنه های سیاسی کار فرهنگی صورت گرفت؟
چه میزان در رفع فسادهای اجتماعی و اخلاقی کار فرهنگی شد؟
چه میزان برای ارتقای فهم و درک سیاسی ملت کار فرهنگی انجام پذیرفت؟
چه میزان علوم انسانی اسلامی ترویج شد؟
چه میزان سینمای کشور در مسیر انقلاب و اسلام قرارگرفت ؟
چه میزان تاتر و سایر هنرها همسو با انقلاب و اندیشه و علوم اسلامی قرار گرفت ؟
چه میزان در فضای مجازی جهان سرمایه گذاری شد؟کجای این فضای ارتباط جهانی با ملتها قرار داریم ؟
چه میزان به مشارکت و ایجاد علاقه در علما و دانشمندان و نخبگان برای شرکت در امور فرهنگی و هنری سرمایه گذاری شد ؟
چه میزان در اصلاح رفتارهای اجتماعی کار فرهنگی و هنری انجام پذیرفت؟
چه میزان در ادب سیاسیون تاثیر گذار بوده؟
چه میزان در ادب اجتماعی کار فرهنگی و هنری انجام پذیرفت؟
چه میزان در آشتی ملی و قومی و همدلی ملی کار فرهنگی و هنری انجام پذیرفت؟
چه میزان کار فرهنگی برای دفع انحرافات فرقه ای و مذهبی انجام پذیرفت؟
چه میزان در دفاع از بی حرمتیهای بین المللی به فرهنگ اسلامی و ایرانی کار فرهنگی و هنری انجام پذیرفت؟
چه میزان در بیداری اسلامی کار فرهنگی و هنری انجام پذیرفت؟
چه میزان کار فرهنگی و هنری برای بازگشت بانوان و مادران به خانه انجام پذیرفت؟
چه میزان کار فرهنگی و هنری در حوزه حجاب و عفت و پاکدامنی عمومی انجام پذیرفت ؟
چه میزان کار فرهنگی و هنری در جذب سرمایه های انسانی و نخبه هایمان انجام پذیرفت ؟
چه میزان کار فرهنگی برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان انجام پذیرفته ؟
چه میزان در اطلاع رسانی به دفتر رهبری کمک کردند ؟
چه میزان در تصمیم گیری به ولی امر کمک کردند ؟
و ...
همه هشدارها و توصیه های ولی امر که می بایست توسط دستگاه اصلی فرهنگ و هنر و اندیشه اسلامی به حرکت و جریان تبدیل میگردید تقریبا در همه دولتها بر زمین ماند و این ملت و رهبر مظلوم بود که خسارتها را بر دوش گرفتند و همچنان باید گرده خودرا برای مصیبتهای فرهنگی و خسارتهای آینده آماده کنند .
آیا واقعا این اشکال از بیخ و بن به ساختار نظام وارد نیست ؟ اقتصاد اخلاقی کجاست ؟ سیاست اخلاقی کجاست ؟ آیا عملا دین و اخلاق از اینها جدا نشده ؟ آیا باید اقتصاد برای خود فرهنگ اختصاصی بسازد یا این فرهنگ است که اقتصاد و سیاست را اخلاق گرا میکند؟ آیا تا کنون عملکرد دولت و سایر قوا بدرستی و منصفانه زیر زره بین نخبگان فرهنگ و هنر قرارگرفته ؟ پل ارتباطی سایر قوا و دستگاه های تابعه با ملت و مشکلاتشان کیست ؟ با چه وسیله ای میتوان مسئولین را پاسخگوی ملت کرد ؟ این حلقه مفقوده کجاست؟ چرا برخی از دستگاه ها و مراکز و بنیادها و شخصیتها باید از بی بی سی و شبکه های بیگانه بترسند اما از وزارت ارشاد کشور پهناور چندین هزارساله یکتا پرست هسته ای و موشکی و ... هیچ باکی نداشته باشند ؟
آیا این همه امور مهم و حیاتی با همه پیچیدگیهایش را میتوان از قوه مجریه که همواره در مشکلات خودش دست و پنجه نرم میکند توقع داشت؟ آیا باید رگ حیات رسانه ملی یعنی بودجه آنرا بدست قوه مجریه سپرد تا هرزمان نقدی صورت گرفت بعنوان اهرم فشار مورد استفاده قرار گیرد!!!
ساختار غلط نظام در این بخش موجب این همه مشکلات برای ملت و رهبر گردیده.
این یک خطای استراتژیک برای نظام اسلامیست که مهمترین حوزه عملکرد خویش را به قوه ای که با اینهمه متغیرها و طوفانهای سیاسی داخلی و خارجی روبروست می سپارد .
مهمترین بازوی ولی فقیه ابزار فرهنگی و هنری و اندیشه ساز و هدایتگر است ؛ صفر تا صد این امر خطیر می بایست متمرکز و در ید توانای یک صالح قرار گیرد و شرعا حق ولی امر است که اکنون هر تکه اش دست کسیست .
تشکیل یک قوه مستقل فرهنک و هنر و اندیشه اسلامی درحال حاضر بهترین مدل اسلامیست که میتواند ایران را از سکولارهای فرهنگی ؛اقتصادی ؛ سیاسی و اخلاقی و دینی نجات بخشد. استقلال یک ملت و کشور از فرهنگ آغاز می گردد.
اعضای محترم کمیسیون فرهنگی ؛ اوضاع اخلاقی و فرهنگی در طبقات مختلف جامعه ایرانی مطلوب نیست و مرا بیاد دوره هایی از تاریخ می اندازد که همه درگیر گناهان ریز و درشت شدند و مغول همه را دربند کرد ؛ حالا مغولهای زمان فرهنگ دنیا پرستی و اسراف و اشرافیگری و دروغ و تحریف و تغییر ارزشها گردیده .
یک سقوط جمعی آغاز شده که به عمد یا جهل آنرا بر گردن تحریم و مشکلات اقتصادی می اندازند ؛ درصورتیکه به شما ثابت میکنم اینگونه نیست؛ ملت ما شرایط بسیار سخت تر را در دوران دفاع مقدس تجربه کرده؛ در زمانی که از قاشق و چنگال تا سلاح های پیشرفته از خارج وارد میشد اوضاع اینگونه نبود؛ پوست و گوشت و استخوانمان با تحریمها محکم شده بود ؛ فقیر شدیم اما این فقر اخلاقی و فرهنگیست ؛ از عدم تعهد نسبت به هشدارهای ولی امر است که حتی توان امر به معروف و نهی از منکر را هم نداریم . درختی تناور شدیم اما همین سرو بلند بالا از درون توسط همین موریانه های فرهنگی و اخلاقی درحال پوسیدگیست.
اعضای محترم کمیسیون فرهنگی این یک تصمیم تاریخی سرنوشت ساز است که اینک بردوش شما قرار گرفته و تنها با یک حرکت بزرگ ؛ یک انقلاب در اصلاح ساختار مدیریت فرهنگ و اخلاق است که میتوان سکانداری فرهنگ و هنر و اندیشه اسلامی که حق ولی امر است به او برگردانیم . شما میتوانید پاره های این حق را تجمیع و یکپارچه کنید تا هرگز با تغییر دولتها دچار طوفانها و تزلزل اخلاقی و فرهنگی نگردیم . تاریخ گواهی میدهد ملتهای فقیر از طریق فرهنگ به ثروت رسیدند و چه ملتهای ثروتمندی که از همین طریق فقیر گشتند.
با سپاس
پرویز شیخ طادی
متن کامل نامه شیخ طادی که این فیلمساز متعهد اختصاصا در اختیار فارس قرار داده به شرح زیر است:
«در طی سالها مجاورت با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بررسی عملکرد این وزارتخانه در دولتها با وزرا و معاونتهای مختلف در سطوح متفاوت علمی و تجربی ؛ نتایج زیر بدست آمد :
دولتها متغیر و با اهداف و ضروریات متغیر و گاها بی ثبات روبرو هستند و درمقابل بنیادهای فرهنگی و اخلاقی و هنر و اندیشه اسلامی از ارزشهای الهی تغذیه میکنند و از ثبات برخوردارند لذا نمیتوانند دستخوش متغیرها و مصلحتها و سیاستهای متغیر قوه مجریه قرارگیرند ؛ تمامی دولتها به اندازه فهم و ضرورتهای اجرایی خویش فرهنگ و اندیشه اسلامی را تعریف و جهت داده اند.
گستره فرهنگ و اندیشه اسلامی در اندازه ایست که در ظرف ساختاری قوه مجریه نمیگنجد .
فرهنگ و اندیشه اسلامی در حقیقت میبایست بازوی فکری و اخلاقی ملت و تمامی قوا باشد ؛ نه مجری سیاستهای انحصاری یک قوه خاص .
تا این زمان ابزارهای فرهنگی و هنری و اندیشه ساز و موثر بر سرنوشت کلان یک ملت در خدمت تحمیل مقاصد سیاسی و عقیدتی یک قوه به کل نظام عمل کرده و موثر ترین و خطرناکترین ابزار کودتاهای مخملی و نرم و مدل های در راه همین ابزار فرهنگ و هنر و اندیشه ساز بوده و خواهد بود .
تا کنون دولتها عملا توسط وزارت ارشاد دین را بر اساس مقتضیات قوه مجریه تئوریزه کرده اند زیرا این توان در وزارتخانه وجود ندارد تا علوم انسانی اسلامی را وارد هنر و اندیشه و فرهنگ نماید و بلعکس هربار پشتش از سه جهت به خاک نشسته .
1. بارشهای شدید فرهنگ و هنر و اندیشه سکولار بر علوم انسانی اسلامی و ملی
2. اجرای سیاستهای دوره ای و سلیقه ای قوه مجریه توسط وزارت ارشاد اسلامی.
3. تاثیر هنرمندان و روشنفکران سکولار و دین گریز متاثر از علوم انسانی غرب بر وزارتخانه .
چنانچه همه موارد بالا مردود باشد با یک نگاه آماری و تجربی با طرح چند سوال بسادگی میتوان به نتایج مطرح شده دست یافت :
چه میزان برای تمدن نوین اسلامی تلاش صورت گرفته؟
چه میزان در رشد ازدواج فرهنگ سازی شد؟
چه میزان در رفع بلای اعتیاد در جامعه سرمایه گذاری فرهنگی و هنری شد؟
چه میزان در پیش گیری فتنه های سیاسی کار فرهنگی صورت گرفت؟
چه میزان در رفع فسادهای اجتماعی و اخلاقی کار فرهنگی شد؟
چه میزان برای ارتقای فهم و درک سیاسی ملت کار فرهنگی انجام پذیرفت؟
چه میزان علوم انسانی اسلامی ترویج شد؟
چه میزان سینمای کشور در مسیر انقلاب و اسلام قرارگرفت ؟
چه میزان تاتر و سایر هنرها همسو با انقلاب و اندیشه و علوم اسلامی قرار گرفت ؟
چه میزان در فضای مجازی جهان سرمایه گذاری شد؟کجای این فضای ارتباط جهانی با ملتها قرار داریم ؟
چه میزان به مشارکت و ایجاد علاقه در علما و دانشمندان و نخبگان برای شرکت در امور فرهنگی و هنری سرمایه گذاری شد ؟
چه میزان در اصلاح رفتارهای اجتماعی کار فرهنگی و هنری انجام پذیرفت؟
چه میزان در ادب سیاسیون تاثیر گذار بوده؟
چه میزان در ادب اجتماعی کار فرهنگی و هنری انجام پذیرفت؟
چه میزان در آشتی ملی و قومی و همدلی ملی کار فرهنگی و هنری انجام پذیرفت؟
چه میزان کار فرهنگی برای دفع انحرافات فرقه ای و مذهبی انجام پذیرفت؟
چه میزان در دفاع از بی حرمتیهای بین المللی به فرهنگ اسلامی و ایرانی کار فرهنگی و هنری انجام پذیرفت؟
چه میزان در بیداری اسلامی کار فرهنگی و هنری انجام پذیرفت؟
چه میزان کار فرهنگی و هنری برای بازگشت بانوان و مادران به خانه انجام پذیرفت؟
چه میزان کار فرهنگی و هنری در حوزه حجاب و عفت و پاکدامنی عمومی انجام پذیرفت ؟
چه میزان کار فرهنگی و هنری در جذب سرمایه های انسانی و نخبه هایمان انجام پذیرفت ؟
چه میزان کار فرهنگی برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان انجام پذیرفته ؟
چه میزان در اطلاع رسانی به دفتر رهبری کمک کردند ؟
چه میزان در تصمیم گیری به ولی امر کمک کردند ؟
و ...
همه هشدارها و توصیه های ولی امر که می بایست توسط دستگاه اصلی فرهنگ و هنر و اندیشه اسلامی به حرکت و جریان تبدیل میگردید تقریبا در همه دولتها بر زمین ماند و این ملت و رهبر مظلوم بود که خسارتها را بر دوش گرفتند و همچنان باید گرده خودرا برای مصیبتهای فرهنگی و خسارتهای آینده آماده کنند .
آیا واقعا این اشکال از بیخ و بن به ساختار نظام وارد نیست ؟ اقتصاد اخلاقی کجاست ؟ سیاست اخلاقی کجاست ؟ آیا عملا دین و اخلاق از اینها جدا نشده ؟ آیا باید اقتصاد برای خود فرهنگ اختصاصی بسازد یا این فرهنگ است که اقتصاد و سیاست را اخلاق گرا میکند؟ آیا تا کنون عملکرد دولت و سایر قوا بدرستی و منصفانه زیر زره بین نخبگان فرهنگ و هنر قرارگرفته ؟ پل ارتباطی سایر قوا و دستگاه های تابعه با ملت و مشکلاتشان کیست ؟ با چه وسیله ای میتوان مسئولین را پاسخگوی ملت کرد ؟ این حلقه مفقوده کجاست؟ چرا برخی از دستگاه ها و مراکز و بنیادها و شخصیتها باید از بی بی سی و شبکه های بیگانه بترسند اما از وزارت ارشاد کشور پهناور چندین هزارساله یکتا پرست هسته ای و موشکی و ... هیچ باکی نداشته باشند ؟
آیا این همه امور مهم و حیاتی با همه پیچیدگیهایش را میتوان از قوه مجریه که همواره در مشکلات خودش دست و پنجه نرم میکند توقع داشت؟ آیا باید رگ حیات رسانه ملی یعنی بودجه آنرا بدست قوه مجریه سپرد تا هرزمان نقدی صورت گرفت بعنوان اهرم فشار مورد استفاده قرار گیرد!!!
ساختار غلط نظام در این بخش موجب این همه مشکلات برای ملت و رهبر گردیده.
این یک خطای استراتژیک برای نظام اسلامیست که مهمترین حوزه عملکرد خویش را به قوه ای که با اینهمه متغیرها و طوفانهای سیاسی داخلی و خارجی روبروست می سپارد .
مهمترین بازوی ولی فقیه ابزار فرهنگی و هنری و اندیشه ساز و هدایتگر است ؛ صفر تا صد این امر خطیر می بایست متمرکز و در ید توانای یک صالح قرار گیرد و شرعا حق ولی امر است که اکنون هر تکه اش دست کسیست .
تشکیل یک قوه مستقل فرهنک و هنر و اندیشه اسلامی درحال حاضر بهترین مدل اسلامیست که میتواند ایران را از سکولارهای فرهنگی ؛اقتصادی ؛ سیاسی و اخلاقی و دینی نجات بخشد. استقلال یک ملت و کشور از فرهنگ آغاز می گردد.
اعضای محترم کمیسیون فرهنگی ؛ اوضاع اخلاقی و فرهنگی در طبقات مختلف جامعه ایرانی مطلوب نیست و مرا بیاد دوره هایی از تاریخ می اندازد که همه درگیر گناهان ریز و درشت شدند و مغول همه را دربند کرد ؛ حالا مغولهای زمان فرهنگ دنیا پرستی و اسراف و اشرافیگری و دروغ و تحریف و تغییر ارزشها گردیده .
یک سقوط جمعی آغاز شده که به عمد یا جهل آنرا بر گردن تحریم و مشکلات اقتصادی می اندازند ؛ درصورتیکه به شما ثابت میکنم اینگونه نیست؛ ملت ما شرایط بسیار سخت تر را در دوران دفاع مقدس تجربه کرده؛ در زمانی که از قاشق و چنگال تا سلاح های پیشرفته از خارج وارد میشد اوضاع اینگونه نبود؛ پوست و گوشت و استخوانمان با تحریمها محکم شده بود ؛ فقیر شدیم اما این فقر اخلاقی و فرهنگیست ؛ از عدم تعهد نسبت به هشدارهای ولی امر است که حتی توان امر به معروف و نهی از منکر را هم نداریم . درختی تناور شدیم اما همین سرو بلند بالا از درون توسط همین موریانه های فرهنگی و اخلاقی درحال پوسیدگیست.
اعضای محترم کمیسیون فرهنگی این یک تصمیم تاریخی سرنوشت ساز است که اینک بردوش شما قرار گرفته و تنها با یک حرکت بزرگ ؛ یک انقلاب در اصلاح ساختار مدیریت فرهنگ و اخلاق است که میتوان سکانداری فرهنگ و هنر و اندیشه اسلامی که حق ولی امر است به او برگردانیم . شما میتوانید پاره های این حق را تجمیع و یکپارچه کنید تا هرگز با تغییر دولتها دچار طوفانها و تزلزل اخلاقی و فرهنگی نگردیم . تاریخ گواهی میدهد ملتهای فقیر از طریق فرهنگ به ثروت رسیدند و چه ملتهای ثروتمندی که از همین طریق فقیر گشتند.
با سپاس
پرویز شیخ طادی