آمار تکان دهنده مسمویت های الکلی در شهرهای ایران چندی ست که مهمان ناخوانده و ناخواسته ی اخبار این روز هاست و واکنش ها، آمار و حتی اعمال متفاوتی نماینگر پس لرزه های این اخبار هستند. اما، فصل مشترک همه ی موارد فوق تاسف و اندوه همگانی بابت این حوادث و از دست رفتن جان عده ای از هموطنان است که قربانی تجارت های شوم و دلالان مرگ شده اند.
برخی همه ی تقصیرها را بر گردن یک ترکیب شیمیایی انداختند و گفتند (CH3OH) یا متانول مقصر از دست رفتن جان هموطنان است و برخی هم به یادشان افتاد که برای مقابله با چنین رویداد های اجتماعی و جلوگیری از چنین آسیب هایی باید از سالها پیش کار فرهنگی می کردند.
اما عده ای مثل همیشه آنچه که خود می خواستند از این ماجرا صید کردند و حرف از این می زدند که بله! لابد چون مصرف خوراکی الکل و مشروبات الکلی در ایران حرام است و این امر در ایران جرم انگاری می شود باعث پیدایش مشروبات الکلی تقلبی و متانول خوری شده است. این افراد در کمال ناباوری و حق به جانب راه حل را توزیع و قانونمندانه کردن مشروبات الکلی خواندند و به خیالشان با همین فانتزی بازی ها به جنگ یکی از بزرگترین معضل های اجتماعی دنیا یعنی "سوء مصرف الکل" رفته اند.
یعنی برای جلوگیری از مرگ افرادی که جدای از انجام حرام شرعی از هر راهی که شده مشروبات الکلی تهیه می کنند و زندگی خودشان را در ساده انگارانه ترین حالت ممکن در معرض آسیب قرار می دهند، باید مابقی جمعیت هم در معرض این ریسک قرار بگیرند تا آقایان الکلی راحت ترالکلشان را بنوشند و در منجلاب اعتیاد به الکل پیش بروند.
دقیق نمی توانم دست این آقایان را بخوانم، فکر هم نمی کنم که دست این قماش به این راحتی ها خواندنی باشد اما، با شنیدن این اظهارات، یاد کارتل "نارکوها" و اظهارات رئیسشان "پابلو اسکوبار" افتادم . در سال 1989 نمودار سهمی فعالیت های این کارتل که بزرگترین سهم در قاچاق کوکائین در جهان را داشت، در اوج خود بود و پابلو اسکوبار هم چندباری توانسته بود در کلمبیا به موقعیت هایی حتی در سطوح سیاسی دست پیدا کند، حالا تحت تعقیب پلیس و دادگستری قرار گرفته بود و این ماجرا تا اقدامات شرورانه و قتل صدها نفر پیش رفت.
زمانی که اسکوبار به واسطه قاچاق ها و کارتل و رابط هایش اعتیاد به کوکائین را در آمریکای شمالی مد کرده بود، و رسانه ها از مرگ شهروندان و افراد مشهور به دلیل سوء مصرف کوکائین خبر می دادند، پابلو اسکوبار که خود و تجارتش عامل همه ی این مرگ ها بودند، خونسردانه جلوی دوربین آمد و گفت: باید به جای مقابله با کوکائین و غیر قانونی دانستن آن، کوکائین را قانونی کنیم وفقط لازم است که آموزش دهیم که افراد چگونه از آن استفاده کنند!!!
حکایت ما و "اساتید الکل شناس" نیز مثل حکایت مردم کلمبیا با اسکوبار است که فقط می خواست سود و روایت خودش را از هر ماجرایی بگیرد. انگار هر فرد که بر اثر مصرف کوکائین می مرد، اسکوبار به آرمانشهر خود یعنی "جهانی با کوکائین قانونمند" نزدیکتر می شد. دقیقا همین نظر را نسبت به عزیزان صاحب تز "الکل قانونمند" دارم و بار دیگر یقین بر این می برم که همانا تاریخ تکرار می شود.
اساتید الکل شناس ماجرای ما، حتی دوست ندارند که آمار چند ده هزار نفره و یا گاها چند صد هزار نفره ی مرگ و میر بر اثر مصرف الکل در کشور های غربی را ببینند و دیوار حاشای آقایان بلند تر از همیشه جلوی دیدشان را گرفته و می خواهند این نابینایی خواستگی را به مردم هم منتقل کنند. لابد به عنوان گام بعد به فکر مواد مخدر لگالایز شده و معتادان آموزش دیده صحبت کنند و مانند اسکوبار کارتل داری کنند.
غافل از اینکه غیاب برخی دستگاه های نظارتی سبب پدید آمدن حوادثی این چنینی شده است و شهروندان و جوانان جان خود را در دام دلالان الکل به گرو می گذارند و این اخبار در چند هفته گذشته کام هموطنان را تلخ کرده است. امیدواریم که علاوه بر اتمام این اخبار تاسف بار، عواقب اظهارات و ایده پردازی های حاشیه ای به افرادی که اینگونه نمک ها را بر زخم مردم می ریزند، بازگردد.