به گزارش شهدای ایران به نقل از حوزه، حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد رهدار، طی سخنانی در هشتمین محفل فکرت که با موضوع «بازخوانی حکمرانی عدالت محور با تأکید بر اندیشه شهید بهشتی» در مؤسسه شناخت برگزار شد، با اشاره به این که متأسفانه افراد معدودی در حوزه اندیشه و تفکر شهید بهشتی به طور جدی کار کرده اند، اظهار داشت: تجربه امسال برنامه ما در رابطه با شهید بهشتی در شبکه چهارم سیما باعث شد که به دنبال آن باشیم که برای سال آینده در بحث رسانه ای، به دنبال انجام کارهای بهتر و قوی تری باشیم.
وی افزود: به نظر بنده، حتی دوستان و ارادتمندان شهید بهشتی نیز در این عرصه نتوانسته اند آن طور که باید و شاید در معرفی شخصیت شهید بهشتی و تبیین اندیشه های ایشان، به درستی نقش آفرینی کنند و لذا این مسئله می طلبد که ما در این رابطه ورود جدی تری داشته باشیم.
وی همچنین گفت: از سوی دیگر، این که چرا توجه به اندیشه شهید بهشتی در بین اندیشمندان انقلابی به شکل جدی و عمیق مطرح نیست نیاز به بررسی عمیقی دارد، اما نباید از یاد ببریم که به هر حال انقلاب اسلامی به ویژه در لایه تقنین خود و همچنین مباحث دستگاه قضایی بیش از هر شخص دیگری، مدیون این شخصیت بزرگ و اندیشمند است.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) خاطرنشان کرد: این که شهید بهشتی در اذهان اندیشمندان و متفکران ننشسته، یکی از دلایلش ناظر به خانواده ایشان است که اجازه داده اند که روایت غالب از شهید بهشتی به مثابه یک فقیه لیبرال ارایه گردد، ضمن آن که متأسفانه برخی افراد که به نوعی وابسته به خانواده شهید بهشتی نیز بوده و هستند در شبکه های معاند حضور پیدا کرده و روایت دیگری از ایشان ارایه می کنند که این هم نشانه دیگری از غربت این شهید والامقام است.
وی گفت: واقعیت آن است که ما در یک غفلت و بی تدبیری در قبال اندیشه شهید بهشتی بسر می بریم که این مساله حقیقتاً نگران کننده است.
وی همچنین با بیان این که اندیشه، آرا و شخصیت شهید بهشتی از زوایای مختلف باید مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گیرد، ابراز داشت: ما پیشتر سه گانه ای در خصوص راهبری حوزه های علمیه ترسیم کرده ایم که نخستین نقش آن مربوط به نقش مربی، معلم و متفکر است که نماد این شخص و فرد در دوره معاصر، علامه طباطبایی(ره) بوده است که کارویژه اش در حوزه علمیه یک کارویژه ایدئولوگ و نظریه پردازی است به نحوی که ایشان شاگردان خوبی تربیت کرده و کتب خوبی نگاشته اند که بسیار ارزشمند است.
حجت الاسلام رهدار ادامه داد: نقش دوم؛ نقش مدیریت است که در دوره معاصر ما شخص آیت الله اعرافی، مدیر حوزه های علمیه را داریم که در این رابطه توانمندی های شاخصی دارند و نقش سوم؛ نقش مدیر اجتماعی است که نماد این فرد در زمانه ما به طور خاص حضرت امام(ره) بوده است. امام خمینی(ره) گرچه از حیث ایدئولوگی چیزی کم نداشته اند، اما در عرصه مدیریت اجتماعی و جریان سازی حقیقتاً نخبه و شاخص بودند و شهید بهشتی را نیز باید از این منظر مورد توجه قرار داد.
وی افزود: در واقع آیت الله شهید بهشتی، ایفاگر نمونه کوچک تری از نقش امام در رهبری اجتماعی است که در واقع یک مدیر اجتماعی به شمار می رود که می داند سرمایه های خود را چگونه مصرف کند و مقام معظم رهبری نیز این گونه است چرا که جدای از شخصیت متفکر و اندیشمند، به شدت یک مدیر قوی سازمانی است که همچنین مدیریت عالی اجتماعی دارند.
متفکر و اندیشمند حوزه علوم انسانی و اسلامی بیان داشت: نکته حائز اهمیت دیگر این که ما باید مراقب باشیم که خودمان را درگیر حیثتی از ابعاد زندگی و اندیشه شهید بهشتی نکنیم که باعث شود از جنبه های اصلی تر غافل بمانیم، با این توضیح که عرض شد، جای اصلی شهید بهشتی همان نقش مدیریت و رهبری اجتماعی است، هر چند ایشان انصافاً در عرصه های دیگر نیز بسیار خوش درخشیده است.
وی افزود: به عنوان مثال ایشان تأکید دارند عنوانی که می تواند شکل صحیح نظام اسلامی ما را نشان دهد، نظام امام و امت است که این موضوع بسیار مهم و کلیدی است. البته ایشان دوگانه هایی را در ادبیات خود مطرح می کند و به صراحت نظرات خویش را بیان می دارد، مثلاً می گوید که اقدام حاکم امتداد عملی خواسته مردم است اما گاهی می گوید که میان خواسته حاکم و مردم، تقابل هایی رخ می دهد که از جمله آن باید به دوگانه مصلحت اکثریت یا تمایلات اکثریت اشاره کرد.
استاد حوزه و دانشگاه همچنین گفت: ایشان در جای دیگر تفاوت «ناس» و «امت» را مطرح می کند و بیان می دارد که امت، همان ناسی است که متصل به امام است. در واقع امت دانه های تسبیحی است که نخ آن همان امام است که باعث شده همگی یک پیکر به شمار بروند.
وی یادآور شد: البته باید توجه داشت که برخی از فرمایشات ایشان ریشه در کلام و اندیشه حضرت امام(ره) دارد. در بحث دیگر شهید بهشتی اشاره می کند که مرجع تقلید دارای نقش و کارویژه های مهمی است اما نائب امام یک کارویژه و نقش دیگری دارد و برای تحقق نظام سیاسی امت و امامت، شهید بهشتی به دنبال نائب امام است.
حجت الاسلام رهدار اظهار داشت: از جمله دوگانه های دیگر در کلام و اندیشه شهید بهشتی می توان به دوگانه رهبری فقاهتی و رهبری ولایتی اشاره کرد که متأسفانه کمتر درباره آن توضیح داده شده و این در حالی است که مکانیسم موجود در رهبری فقاهتی، همان فتواست اما مکانیسم اعمال رهبری ولایتی، ضرورتاً فتوا نیست، بلکه این جا رهبری بر قلوب و دلها مطرح است.
وی افزود: شهید بهشتی ضمن اشراف نسبت به ظرفیت عالی فقه، بسیاری از مباحث را با نگاه نو و ناظر به نیازهای روز جامعه مورد توجه قرار داده و لذا نگاه ایشان به مسئله زنان، آزادی، قوانین، نظام اسلامی و غیره بسیار حائز اهمیت است.
وی گفت: باید توجه داشته باشیم که شهید بهشتی بیش از آن که یک متفکر و اندیشمند سیاسی باشد یک فقیه است که البته فقه ایشان بروزاتی در ساحت سیاست دارد و آن جایی که درباره آزادی، حزب، تشکیلات و ... صحبت می کند ناظر به فقه سیاسی ایشان است، کما این که استدلال های ایشان با لسان فقه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) ادامه داد: همچنین شهید بهشتی وقتی که درباره اقتصاد صحبت می کند، به زعم خود به عنوان یک اقتصاددان مسلمان صحبت می کند و باز ریشه های فقهی کلام ایشان هویداست.
وی تصریح کرد: بنده البته خود را شهیدبهشتی پژوه نمی دانم اما با توجه به مظلومیت شهید بهشتی اراده کرده ام که امسال همه آثار ایشان را دوباره با دقت بخوانم و از این حیث معتقدم که ما به شدت نیازمند بازخوانی جدی آثار و اندیشه های ایشان در ابعاد مختلف هستیم.
حجت الاسلام رهدار افزود: بعد از پیروزی انقلاب نیز وقتی سخنرانی ها و مطالب ایشان را می خوانیم و می شنویم متوجه می شویم که این شخصیت در مسیر شدن و تکامل قرار دارد و لذا باید قائل به تطور استکمالی درباره ایشان باشیم؛ یعنی یک تطور تکاثری.