بدون اغراق میتوان ادعا کرد که پرونده ارتباط با آمریکا و اروپا در جریان المستقبل در دوره حریری پدر و پسر در دست او بود.
*دیدگاه شطح در مورد خاتمی و روحانی
این مرد معتدل 14 مارس، فارغ التحصیل دانشگاه آمریکایی بیروت(لیسانس) و دکترا از آمریکا بوده و به دلیل حضورش در صندوق بین المللی پول، مشاور و مغز متفکر اقتصادی جریان المستقبل به شمار میآمد.
وی از مقربان سعد حریری و فواد سنیوره بوده و در جلسات داخلی 14 مارس با دادن نظرات حکیمانه و اعتدالی، جلوی بسیاری از تندرویها را میگرفت، بعد از قضایای سوریه هم به عنوان یک چهره معتدل در شبکههای مختلف تلویزیونی، دیدگاههای جریان سیاسی خود را تشریح میکرد.
وی دوستی و ارتباطات خوبی با نبیه بری رئیس مجلس شیعی لبنان(همپیمان اصلی حزب الله) داشت و یکی از معدود افراد جریان 14 مارس بود که گفتگو با حزبالله را ممکن میدانست اما عقیده داشت در باب تشکیل دولت آتی، فعلا گفتوگو ممکن نیست و باید زمینه دیگری برای گفتوگو پیدا شود. مخالف سلاح حزب الله و حضورش در سوریه بود اما علی رغم اطلاعات زیادش، سعی میکرد هنگام سخن گفتن، ناگفتهها را افشا نکند.
شطح مانند سایر ترور شدگان چند وقت اخیر اهل سنت لبنان(از جمله وسام الحسن رییس دستگاه اطلاعاتی لبنان) متولد منطقه طرابلس بود که چند سالی است به واسطه نزدیکی با سوریه و حضور سلفیهای افراطی و معارضین سوری، محل درگیری های شدید طائفی است و احتمال تشدید درگیریها با انجام این ترور زیاد به نظر میرسد.
وی خواهان نزدیکی ایران و عربستان برای حل مشکلات منطقه بود و ایران را بازیگر اصلی در صحنه لبنان میدانست و بعد از ایران برای آمریکا و عربستان نقش قائل بود، دولت خاتمی را دولت اصلاح طلبان شکست خورده میدانست و به ادامه این راه توسط روحانی و ظریف به دیده تردید مینگریست اما در عین حال بر این باور بود که حزب الله باید برنامه دولت جدید ایران برای نشان دادن چهرهای نو به دنیا را بپذیرد.
**دستاوردهای ترور
جریان 14 مارس طی 9 سال اخیر( بعد از ترور رفیق حریری)، در تمامی ترورهای صورت گرفته علیه عوامل این جریان حزب الله و سوریه را عوامل ترور می داند و بعد هم فورا از خون ریخته شده نهایت استفاده را کرده و سعی میکند ورق را به نفع خود برگرداند، در شرایط فعلی رئیس جمهور لبنان تا حدودی از تشکیل دولت بدون حضور حزب الله منصرف شده بود و در عین حال در زمینه انتخاب رئیس جمهور جدید هم توافقات اولیه خوبی حاصل شده بود اما لحظاتی بعد از این انفجار، حریری هرگونه گفتگوی ملی و حتی «حکومت ملی بدون حضور حزب الله» را هم رد کرد و بهای خون شطح را تشکیل دولت یک دست 14 مارس(بدون حضور حزب الله و همپیمانانش) اعلام کرد.
در واقع 14 مارس با همین ترفند بعد از ترور حریری در سال 2005 میلادی به بهانه خون خواهی از نخست وزیر شهید، دولت عمر کرامی را مجبور به استعفا کرده و تا سال 2010 در این کشور قدرت را به دست گرفت و پس از ترور وسام الحسن(رییس دستگاه اطلاعاتی لبنان)، نجیب میقاتی را مجبور به استعفا کرد و هم اکنون با همین شیوه درصدد در اختیار گرفتن دولت و کاخ ریاست جمهوری است.
هرچند تشکیل دولت 14 مارس در مرحله کنونی را صرفا میتوان یک شعار دانست اما قطعا در وضعیت فعلی که لبنان دولتی ندارد و رئیس جمهور هم تا چند ماه دیگر باید کاخ نخست وزیری را ترک کند، این انفجار تشکیل دولت و انتخاب رییس جمهور را غیر ممکن میکند و لبنان را وارد یک دوره بلاتکلیفی نامشخص میکند.
* پس لرزههای انفجار دامن ایران را هم گرفت
این بار نه تنها سوریه و حزب الله، بلکه ایران هم عامل این ترور معرفی شد و روزنامه المستقبل به ریاست سعد حریری نوشت که این ترور پاسخ عملی به نامهای بود که چندی پیش فواد سنیوره رییس فراکسیون المستقبل به حسن روحانی برای بهبود روابط با ایران نوشته بود و ایران این بار به نامه 14 مارسی ها پاسخ عملی داد. خود حریری هم در موضع گیری خود اعلام کرد که مذاکرات ما با سوریه، حزب الله و ایران با اینگونه اقدامات به جایی نمیرسد.
در واقع اتهام زنی به سوی محور مقاومت برای توجیه فرضیه «القاعده شیعه» به مرکزیت حزب الله در خاورمیانه است که ایران، عراق و سوریه از آن حمایت میکنند و به ادعای مخالفان، دنیا باید برای مقابله با این خطر هوشیار باشد. در عین حال توجیه لازم را برای حمله اسرائیل و متحدانش به لبنان برای مقابله با خطر حزب الله که به ادعای 14 مارس هم در کشتار مردم سوریه نقش دارد و هم مخالفان داخلی را با ترور از سر راه بر می دارد، توجیه میکند.
*زنده کردن دوباره دادگاه حریری
دادگاه حریری که این روزها عملا به فراموشی سپرده شده بود، پس از ترور شطح، سهم 29 میلیون یورویی خود از دولت لبنان دریافت کرد و رسانههای 14 مارس، تمامی تلاش خود را برای توجیه ادامه کار این دادگاه به کار بستند و در عین حال حریری و سنیوره با ارتباط دادن این ترور به ترور رفیق حریری، خواستار تحویل متهمین حزب الله به این دادگاه شدند و پروندهای که حداقل در دو سال اخیر مسکوت بود، دوباره به جریان انداخته شد، البته حریری این سوال را پاسخ نداد که حزب الله که توسط دادگاه حریری، برخی اعضایش متهم به ترور رفیق حریری هستند، با انجام این ترور چه سودی میبرد جز اینکه بهانه ای به دست دادگاه و غربیها میدهد تا اتهامی که همواره آن را رد کرده، علیه او اثبات شود.
آنچه مسلم است این که حزب الله، سوریه و حتی ایران در آستانه مذاکرات ژنو 2 ، از این ترور سودی نمیبرند و ادامه ترورهای سیاسی از هر دو جریان سیاسی صرفا آتش اختلافات شیعه – سنی را در لبنان شعلهورتر کرده و انجام هرگونه گفتگوی ملی و تشکیل دولت وحدت ملی و حتی انتخاب رییس جمهور را تا مدت نامعلومی عقب می اندازد؛ لبنان در آستانه یک انفجار سیاسی بزرگ است که همه جریان های سیاسی با درایت باید از وقوع آن جلوگیری کنند وگرنه شعلههای این آتش دامن همه را خواهد گرفت و لبنان را به سوریه یا عراق دیگری مبدل خواهد ساخت.