شهدای ایران shohadayeiran.com

آخر من کجا و شهدا کجا،خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم.شهید شهادت را به چنگ می آورد،راه درازی را طی می کند تا به آن مقام می رسداما من چه....
 
   شهدای ایران:شهید عباس دانشگر متولد سال 1372 اصالتاً اهل سمنان, از پاسداران دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) و یکی از جوان‌ترین شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) است که بیستم خرداد ماه سال گذشته داوطلبانه عازم سوریه شد و در نبرد با تروریست‌های تکفیری در حلب سوریه به فیض شهادت نائل شد.

درد های یک شهید مدافع حرم به هم نسلانش /درد را انسان بی هوش نمی کشد...

 
تصاویر این جوان 23ساله در قامت شهید مدافع حرم به‌خاطر ظاهر کم‌سن و سال او در عکس‌هایش، حسرت راهی را که رفته است بر دل خیلی‌ها گذاشته است.او به خاطر ویژگی های درونی اش , پس از شهادت به الگوی «جوان مومن انقلابی» برای جوانان تبدیل شد و بسیاری از جوانان از اقصی نقاط کشور علاقه خاصی نسبت به این شهید پیدا کرده اند.شهید دانشگر در وصیت نامه خود به نکات و موارد زیبایی اشاره کرده است.

متن این وصیت نامه را ادامه می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

آخر من کجا و شهدا کجا،خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم.شهید شهادت را به چنگ می آورد،راه درازی را طی می کند تا به آن مقام می رسداما من چه! سیاهیِ گناه چهره ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده.حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر.من سکون را دوست ندارم،عادت به سک‍ـون بـلای بزرگ پیروان حق است.

درد های یک شهید مدافع حرم به هم نسلانش /درد را انسان بی هوش نمی کشد، انسان خواب نمی فهمد،درد را

 

سکونم مرا بیچاره کرده،در این حرکت عـالم به سمت معبود حقیقی، دست و پـایم را اسـیر خود کرده.انسان کر می شود،کور می شود،نفـهم می شود،گنگ می شود و باز هم زندگـی میکند.بعد از مدتی مست می شود و عادت می کند به مستی،و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم.

درد را انسان بی هوش نمی کشد، انسان خواب نمی فهمد،درد را ، انسان با هوش و بیـدار میفهمد.راستی..! دردهایم کو ؟ چرا من بیخیال شده ام ؟ نکند بی هوشم ؟ نکند خوابم ؟مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم.قلب چند نفرمان به درد آمد ؟چند شب خواب از چشمانمان گریخت ؟آیا مست زندگی نیستیم ؟خدایا ؛ تو هوشیارمان کن، تو مرا بیـدار کن،صدای العطش می شنوم،صدای حرم می آید،گوش عالم کر است. خیام می سوزد اما دلمان آتش نمی گیرد.

درد های یک شهید مدافع حرم به هم نسلانش /درد را انسان بی هوش نمی کشد...

مرضی بالاتر از این؟چرا درمانی برایش جستجو نمی کنیم ؟روح مان از بین رفته، سرگرم بازیچه دنیاییم.الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم.مرده ام، تو مرا دوباره حیات ببخشخوابم، تو بیدارم کنخدایا! به حرمت پای خسته ی رقیه (س)،به حرمت نگاه خسته ی زینب (س)،به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج)؛ به ما حرکت بده.

عباس دانشگر95/02/02
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار