شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۳۶۶۸۳
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۷
ظهور نهضت امام خمینی در برابر بسا اندیشمندانی که به اسلام سیاسی باور داشتند، طریقی نو گشود. آنان که خود سال‌ها در فضای ضیق استبداد دولت‌های وابسته، در پی طریقی برای نیل به عدالت و آزادی در پرتوی موازین اسلامی بودند، به یکباره دیدند که رهبری آگاه و مصمم، شاخص‌ترین پایگاه استعمار در منطقه خاورمیانه را از میان برداشت و در پی آن به تأسیس نظامی اسلامی مبادرت ورزید

شهدای ایران:ظهور نهضت امام خمینی در برابر بسا اندیشمندانی که به اسلام سیاسی باور داشتند، طریقی نو گشود. آنان که خود سال‌ها در فضای ضیق استبداد دولت‌های وابسته، در پی طریقی برای نیل به عدالت و آزادی در پرتوی موازین اسلامی بودند، به یکباره دیدند که رهبری آگاه و مصمم، شاخص‌ترین پایگاه استعمار در منطقه خاورمیانه را از میان برداشت و در پی آن به تأسیس نظامی اسلامی مبادرت ورزید. شیخ راشد الغنوشی از مبارزان مسلمان تونسی، در عداد این شخصیت‌ها به شمار می‌رود. او چندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در مقاله‌ای به تبیین این رویداد تاریخی پرداخت و حدس‌های خویش در باره آینده آن را نیز بیان کرد. زنده‌یاد استاد سیدهادی خسروشاهی نیز - که از دوستان شیخ راشد به شمار می‌رفت- این نوشتار را به فارسی ترجمه کرد. اینک در آستانه سالروز رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامی و نیز تحقق یافتن بسا پیش‌بینی‌های مندرج در این مقال، بخش‌هایی از آن را به شما تقدیم می‌داریم.

تشکل‌های دیرپای اسلامی، عامل توفیق نهضت امام خمینی
بی‌نیاز از تذکار است که هر حرکت سیاسی، بدون وجود تشکیلات مناسب قادر به ادامه حیات نخواهد بود. این امر در باب حرکت‌های سیاسی موجود به ویژه حرکت‌های اسلامی، از اهمیتی بسزا برخوردار است. در دوران ما پیش از انقلاب اسلامی نیز نهضت‌های اسلامی جهان اسلام کم و بیش به این نکته توجه داشته‌اند، اما بروز پاره‌ای مشکلات مانع از نیل آن‌ها به هدف شده است. انقلاب اسلامی، اما از این وسیله به گونه‌ای متفاوت استفاده کرد و امام خمینی رهبر این نهضت، به این مقوله نگاهی متفاوت داشت. از دیرباز در جامعه اسلامی، مساجد مکانتی خاص داشتند و در اداره جامعه نقشی مهم می‌آفریدند. پیامبر اسلام (ص) مساجد و مراکز اسلامی را مرکز تصمیم‌گیری و مشورت قرار داد و بسیاری از تصمیمات در این نهاد گرفته شد. متأسفانه این نقش اساسی و کلان، در سده‌های بعد کمرنگ شد. با این همه در آستانه آغاز قرن پانزدهم هجرت، رهبر انقلاب اسلامی به این امر توجهی خاص مبذول نمود. این میراث سیاسی از عوامل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی ایران گردید، زیرا انقلاب از نهاد‌های خودجوش همچون حسینیه‌ها و مساجد و زیر نظر روحانیت، وعاظ و پیشنمازان مساجد حرکت نمود و امام خمینی در احیا و تجدید این نهاد‌ها و تغذیه سیاسی و بسیج همگانی آن‌ها برای تحقق هدف واحد اسلامی، تلاش نمود و توانست میان آن‌ها و جوانان انقلابی که توسط گروهی از نویسندگان انقلابی مسلمان با اسلام آشنا شده بودند، پیوند برقرار کند. بعضی از این نویسندگان با اینکه تحصیلکرده غرب بودند، ولی در فرهنگ آن ذوب نشده بودند! تمام اینان نقش بزرگی در پیوند شرعیت اسلام با مبارزات ضد استبدادی ـ ضد استثماری و رهاندن غرب‌زدگان از حاکمیت اندیشه‌های الحادی به عهده داشتند. برجسته‌ترین این افراد دکتر علی شریعتی بود که سرانجام به دست مزدوران شاه به شهادت رسید. امام خمینی در بخشی از پیام خود به جوانان ایرانی می‌گوید: «به ضرورت ایجاد حکومت اسلامی و اتحاد و یکپارچگی مسلمانان توجه داشته باشید، صفوف خود را متشکل‌تر سازید. کادر‌ها و آگاهان مسلمان باید اداره‌کننده این انقلاب باشند و روابط تشکیلاتی را به وجود آورند....»

کمیته‌های انقلاب، برخاسته از مساجد و پایگاه‌های دیرین اسلامی
چنین به نظر می‌رسد که پیروزی انقلاب اسلامی، مرهون سازماندهی و تشکیلات پنهانی بود که رهبری مردم را به عهده داشت و بین رهبری و مردم، پیوند ناگسستنی ایجاد کرده بود. امام خمینی در یکی از نامه‌های خود می‌نویسد: «در پایان به یک نکته مهم باید اشاره کنم و آن اینکه: باید اشخاصی که کار‌ها را اداره می‌کنند و مسئولیت‌ها را پذیرفته و مشغول کار هستند، از صحنه ظاهری دور باشند و اجازه ندهند که شناخته شوند. آن‌ها باید از تجربه‌های پیشین استفاده کنند و با دقت تمام، در سایه اسلام به کار و کوشش بپردازند و از افرادی که صددرصد مورد اعتماد نیستند، بپرهیزند....» شاید امروز آنچه «کمیته‌های انقلاب» نامیده می‌شود و مسئولیت نگهبانی از نظام و انقلاب را به عهده دارند و در مقابل دشمنان انقلاب، از چپ و راست می‌ایستند و ایادی رژیم سابق را تعقیب می‌کنند، بخشی از همان تشکیلات زیرزمینی امام باشند.

امام خمینی، شیخ حسن البناء و توجه به سازمان‌های مخفی
همان‌طور که امام خمینی تشکیلاتی پنهانی داشت، شیخ حسن البناء نیز یک سازمان سری به وجود آورده بود. ولی مودودی به آشکار، پنهان‌کاری را رد می‌کند و به‌شدت از آن پرهیز دارد. در بند چهارم از برنامه جماعت اسلامی پاکستان آمده است: در مبارزه به منظور رسیدن به هدف مانند سایر حرکت‌های مخفی، نباید مبتنی بر فعالیت زیرزمینی باشد، بلکه باید هر کاری را به آشکار و در روز روشن انجام داد! شاید بتوان گفت که اختلاف نظر در این امر، به اختلاف در شرایط و محیط بستگی دارد و به هر حال خواه تشکیلات مخفی باشد یا علنی، بارزترین عنصر تشکیل‌دهنده «اخوان» معنویت عمیق و انضباط آهنین آنان است. شیخ الحسن البناء قبل از هر چیز، مرشد و مبلغی با قدرت و سازمان دهنده‌ای فوق‌العاده بود. بافت فرهنگی و نخستین محیط تربیتی و دوران وی که دوران تشکیلات بود، نقش عمده‌ای را در تکوین شخصیت او داشت. شیخ حسن البناء بیداری و آگاهی را به جهان تسنن بازگرداند و آنان را در مورد عدم حضور احکام و قوانین اسلام در جامعه آگاه نمود و سپس شیوه‌های تحقق شریعت در جامعه را نشان داد. این تجربه در روند تاریخ بازنگری نهضت‌های بیدارگر جهان اسلام، جایگاهی ویژه یافت و تا سال‌ها مورد استفاده و استناد قرار گرفت و همچنین نیز قرار می‌گیرد.

شرایط و بستر‌های شکل‌گیری نهضت امام خمینی در ایران
حرکت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی در شرایط سیاسی ویژه‌ای آغاز به فعالیت کرد که در مصر شرایط پیش از کودتای افسران حاکم بود، چراکه حکومت سابق ایران به‌ظاهر پارلمانتاریست و دمکراتیک بود که در ادعا متکی به قانون اساسی و مجلس شورا می‌نمود، اما در عمل یک حکومت استبدادی فردی بود که همه حرکت‌های دمکراتیک را سرکوب می‌کرد. روشنفکران را به ذلت و خواری می‌کشانید و با روحانیون به مقابله و مبارزه می‌پرداخت. موضع امام خمینی پیش از آغاز رهبری و پس از آن در باره شاه و پدرش، کاملاً روشن بود. وی در سال ۱۹۴۱ میلادی نوشت: «احکام صادره از سوی رژیم رضاخان بی‌اعتبار است و باید دور ریخته شود....» در مورد لایحه کاپیتولاسیون که در مجلس شورا و سنای شاه به تصویب رسید و طبق آن لایحه، اتباع امریکایی مقیم ایران نباید در دادگاه‌های ایرانی محاکمه شوند، امام خمینی اعلام داشت این امر رسمیت قانونی و شرعی رژیم را به‌طور کلی لغو می‌کند. وی گفت: «دوری هیئت حاکمه از اسلام و غیر مردمی بودن آن، این بدبختی را همراه دارد. من صریحاً اعلام می‌دارم که این مصوبه مجلس شورا و سنا، مغایر با تعالیم اسلام و قرآن بوده و فاقد هر گونه ارزش قانونی است و نمایندگان دو مجلس سنا و شورا، نمایندگان منتخب و حقیقی مردم نیستند و به همین دلیل، رأی آنان هیچ گونه ارزش و اعتباری ندارد....» امام خمینی هنگامی که رژیم شاه خواست به مساجد روی آورد و پیشنماز‌های وابسته به خود را در آن‌ها جای دهد، چنین فتوا داد: «مسلمانان افراد منصوب از سوی سازمان‌های فاسد دولتی و اوقاف را نباید بپذیرند. باید آن‌ها را غیر عادل معرفی کنند و در مجالس آنان شرکت نکنند، آنان را افشا سازند، بلکه آنان را طرد نموده و در مساجد آنان حضور نیابند و اصولاً مساجد اوقافی را مشروعیت ندهند....» هنگامی که حزب رستاخیز توسط شاه تأسیس شد، امام فتوا داد: «چون این حزب با آیین اسلام و مصالح مردم مسلمان ایران مخالفت دارد، نام‌نویسی و عضویت در آن حرام است، شرکت در آن نوعی کمک به ستمکاران و دشمنان امت محسوب می‌شود و علمای اسلام عضویت در این حزب را باید تحریم کنند....» در جریان تغییر تاریخ هجری به تاریخ ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی نیز امام به‌شدت به آن حمله نمود و فتوا داد این تغییر خیانت بزرگی است: «چون تاریخ شاهنشاهی بر ضد اسلام و مقدمه‌ای برای نابودی اسلام است و به همین دلیل، به کار بردن آن برای عموم حرام است. استفاده از این تاریخ، نوعی دفاع از ستم و ستمکاران و دشمنی با اسلام، مکتب عدالت و آزادی است....»
بدین ترتیب امام خمینی به افشای رژیم شاهنشاهی پرداخت و آن را نه تنها از لحاظ شرعی، بلکه از نقطه نظر قانونی نیز بی‌اعتبار شمرد، زیرا که متکی به آرای عمومی نبود. این روش شجاعانه امام باعث شد مردم مسلمان ایران، ضد حکومت طاغوت قیام کنند و البته جنبه معنوی و رهبری مذهبی امام در این موفقیت‌ها عامل اصلی بود، زیرا که مردم با امام بیعت کرده بودند و مخالفت با فتوا‌های ایشان را گناه می‌شمردند. البته رژیم شاه نیز با تحقیر مردم و تجاوز به مقدسات آنان و با مسلط ساختن بیگانگان بر میهن اسلام و با ظلم همه‌جانبه خود، زمینه را برای پیروزی امام آماده کرده بود و امام نیز با کیاست خاص و ضربات کوبنده، رژیم شاه را از پای درآورد و سرنوشت او را با «فرعون» یکسان ساخت: «فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک آیة و ان کثیرا من الناس آیاتنا لغافلون.»

امام خمینی و اندیشه برقراری نظام اسلامی
امام خمینی تمامی نیرو و توان خود را در بسیج همه امت به کار گرفت و با قدرت آن را رو در روی رژیم شاه قرار داد تا سلطه وی را در هم بریزد و یک دولت اسلامی به وجود آورد. ایشان در همین رابطه می‌گوید: «ما امیدواریم که همه مردم متحد شوند، علمای دین و مجتهدین و طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه‌ها و بازرگانان و کشاورزان و سربازان و همه قشر‌های مردم بر ضد این خائن خبیث متحد شوند. باید همه گروه‌های مردم در مبارزه با این رژیم فاسد یکصدا اقدام کنند و اگر همه آحاد ملت متحد شوند، بدون شک می‌توانند شاخ این گاو وحشی را بشکنند و افراد غیر صالح را از کار برکنار کنند....» بدین ترتیب شخصیت امام خمینی به‌مثابه رهبری عقیدتی، سیاسی و انقلابی که رنج همه زحمتکشان را بر دوش دارد، جلوه می‌کند که در واقع تبلور آمال و آرزو‌های همه ملت است و آن‌ها را در مسیری روشن و درست هدایت می‌کند. امری که نهایتاً سرنگونی شاه و ایجاد حکومت اسلامی را در پی آورد. در روز‌های اوج‌گیری انقلاب اسلامی، خبرنگار روزنامه «لوموند» از امام می‌پرسد: «شما پس از برگشت به ایران چه نقشی را به عهده خواهید گرفت؟» در جواب به‌سادگی می‌گوید: «من سخنگوی مردم هستم و از حقوق پایمال‌شده آنان دفاع می‌کنم» و سپس می‌افزاید: «البته با همکاری مردم می‌خواهیم از سیطره ستمکاران رها شویم و خواستار برقراری یک دولت اسلامی سالم هستیم....» این نکته نیز در خور اهمیت است که امام خمینی در پیشبرد مبارزه، از رهبری نیرو‌های ملی‌گرا و میانه‌رو، پیشی گرفت و در حالی که آنان خواستار اجرای قانون اساسی و برجا ماندن بقایای شاه بودند، وی خواستار سرنگونی کامل رژیم حاکم شد و در مقابل گروه‌های چپ که به نام کارگران، همواره «معامله» می‌کنند، خواستار اجرای عدالت اجتماعی به مفهوم کامل آن گردید و نشان داد که بحق مرد برجسته عقیده و سیاست و قهرمان یک انقلاب بزرگ اجتماعی است.
تا اینجا شاید به روشنی، ویژگی‌های مشترک نهضت امام خمینی و حرکت شیخ حسن البناء را به عنوان دو جریان حرکت اسلامی معاصر بیان کرده باشیم که به‌نوبه خود کمکی به تبادل اندیشه‌ها و تجربه‌هاست و به نظر من میان مردان فکر و آموزش و رهبران سیاست و اندیشه، این تبادل یک امر ضروری به شمار می‌رود و همین امر، موجب نوآوری و تکامل می‌گردد و تجربه‌های حرکت اسلامی معاصر را غنی‌تر می‌سازد که پیروزی نهایی آن با سرنوشت کل بشر بستگی تام و تمام دارد، زیرا که جهان بشریت، امروز تنها از جنبه اقتصادی، ثروت، اخلاق، عزت و احترام انسانی خود، مورد حمله و تجاوز قرار نگرفته، بلکه موجودیت مطلق آن در معرض خطر و نابودی است. شبح خطرناک مرگ، نابودی و کابوس جنگ جهانی دیگر، در همه جا سایه افکنده است و تا کی می‌توان میراث ارزشمند انسانیت را در قبضه قدرت انسان‌های شهوت‌پرست غرب رها ساخت که همه چیز را فدای سود و سلطه‌گری و تأمین شهوات خود می‌سازند؟ نشانه‌های پیروزی و امید مردان خدا، در برقراری آزادی، عدالت، برادری، آرامش و حقیقت، پس از سالیان دراز از بدبختی و محرومیت، هم‌اکنون آشکار شده و این تصادفی نیست که پس از فقدان درازمدت دولت اسلامی در آخرین سال قرن چهاردهم هجری، دولت اسلامی در ایران ظهور می‌کند و این در واقع تحقق بشارت پیامبر بزرگوار ماست که می‌فرماید: «در هر یکصد سال، خداوند کسی را می‌فرستد که دین وی را احیا کند.» پدیده بزرگ‌تر در این رابطه، دیدار گروهی از نمایندگان و رهبران حرکت‌های اسلامی معاصر با امام خمینی، در ایران اسلامی است. دیدار، منظره زیبایی از شکوه و عظمت و قدرت اسلام را جلوه‌گر ساخت و هر گونه برتری‌جویی، فرقه‌گرایی و مذهب‌پرستی را از بین برد. امام خمینی به نمایندگان حرکت‌های اسلامی گفت: «من همواره در تبعیدگاه خود اطمینان داشتم که پشتوانه و سرمایه ما، همان پشتوانه اصلی انقلاب اسلامی در جهان یعنی تک تک مسلمانان موحد است و بی‌تردید جایگاه این پیروزی هم فقط ایران نیست، بلکه در هر سرزمین اسلامی هم که مردم در مقابل حاکمیت طاغوتی بایستند، تحقق خواهد یافت. اگر خداوند به خمینی توفیق داد که بر شاه پیروز شود، به هر خمینی دیگر در هر کشور اسلامی دیگر که بر ضد شاه خود به خاطر خدا قیام کنند، این توفیق را خواهد داد....» هیئت شرکت‌کننده به امام خمینی تأکید کردند حرکت‌های اسلامی در هر نقطه از جهان، بر عهد خود در خدمت به انقلاب اسلامی ایران، با تمام امکانات مادی، معنوی و بشری، وفادار خواهند ماند. نمایندگان حرکت‌های شرکت‌کننده در این دیدار عبارت بودند از هیئت‌های: سازمان اخوان المسلمین، حزب رفاه ترکیه، جماعت اسلامی پاکستان، جماعت اسلامی هند، حزب ماشومی اندونزی، جماعت اسلامی فیلیپین و...

و نهایتاً امید نزدیک به یقین
در اینجا باید اعتراف کنیم که مسلمانان در قرن چهاردهم هجری، شکست‌های تلخی را در همه زمینه‌ها تحمل کرده‌اند، ولی به یاری خدا هرگز ناامید نشده و همچنان در قبال هر نوع تجاوزی ایستاده‌اند و تحت رهبری حرکت‌های اسلامی، به هر گونه فداکاری دست زده‌اند تا آنکه خداوند در آغاز قرن پانزدهم طلیعه پیروزی را به آنان هدیه نموده است. ما ایمان داریم که اگر در راه خدا هستیم، باید همچنان به جهاد دشوار خود در دفاع از ارزش‌ها و هدف‌های والای اسلامی ادامه دهیم، ولی این بار به‌جای موضع‌گیری دفاعی، باید به مرحله تهاجمی گام بگذاریم تا بتوانیم جهان را از ظلمت مادی‌گرایی، ستم، سلطه‌جویی و برتری‌طلبی آن آزاد کنیم و دنیای نوینی بسازیم که در آن دوری انسان از وجدان و حقیقت خود، از بین برود و علم، دین، اقتصاد و سیاست، همراه با اخلاق و دنیا همگام با آخرت و انسان در کنار برادر انسان خود، در پرتوی قانون اسلام، قانون آرامش و عدل و آزادی زندگی کند. زیست عزتمندانه انسانی، همان هدف غایی خدا و فرستادگان اوست و دستورالعمل آن در تعالیم ایشان وجود دارد. مصلحان اسلامی از جمله امام خمینی و دیگر برافرازندگان پرچم تجدید دین، چیزی بیش از این را نخواسته و نمی‌خواهند. سده پیش‌روی، قرن جامه عمل پوشانیدن به این آرزو‌ها و آمال دیرین است.

  *شیخ راشد الغنوشی

*ترجمه: استاد سیدهادی خسروشاهی

*منبع:روزنامه جوان

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار