
شهدای ایران:سرویس سیاسی/شنیدهها حاکی از این است که یک کاروان از فعالان رسانهای و سیاسی و فرهنگی ایرانی، پس فردا با هواپیمای چارتر اختصاصی عازم اربیل برای تجدید دیدار با مسعود بارزانی به بهانه افتتاح موزه کردستانشناسی است.
به نقل از جوان، رسمیت بخشی به اقلیم کردستان عراق و نادیده گرفتن کارشکنیها و اقدامات ضدایرانی مقامات آن علیه ایران اولین پیام چنین حضور و چنین سفری است. اقلیم کردستان عراق مأمن تروریستهایی است که بارها مردم ایران را هدف اقدامات تروریستی خود قرار دادهاند و هدف اصلیشان هم تجزیه ایران است. از همین رو، نوع تعامل با آنها از سوی ایرانیها نمیتواند کاملاً همدلانه باشد. از سویی آنها نسبت به عراق و ایران نگاه تجزیهطلبانه دارند، لذا هر نوع تعاملی که تلاش شکست خورده برای استقلال کردستان را بخواهد احیا کند، علیه تمامیت ارضی کشور و محکوم است.
چند نکته هم در این زمینه قابل تأمل است:
اول، این حضور برای افتتاح موزه کردستانشناسی است. موزه و آثار باستانی از مؤلفههای هویت شناسی و شناسنامهسازی برای یک ملت و نیز از مبانی دولت -ملت است که بارزانی با قدرت پول، تلاش میکند که این امر مهم دولتسازی را برای دولت جعلی خود نهادینه کند. کاملاً قابل فهم است که او از ساخت و افتتاحیه پر سر و صدا برای این موزه، چه هدفی را در نظر دارد.
دوم، حاکمیت قومی شمال عراق به شدت دچار چالش مقبولیت اجتماعی است و اکنون در آستانه انتخابات سرنوشت ساز محلی که با دوسال تأخیر برگزار میشود، دچار مشکل جدی از این جهت است. در دو سال گذشته هم، دولت محلی بدون پشتوانه قانونی بر سر کار بوده است. روشن است که اکنون، کاروان فرهنگی ایران نوعی پشتیبانی منطقهای را برای او رقم خواهد زد. اما چرا یک ایرانی باید از کسی که هدفش تجزیه بخشی از ایران است، حمایت کند؟!
سوم، بارزانی در اغتشاشات پاییز گذشته در ایران، فعالترین جریان براندازی افراطی را علیه ایران هدایت کرد. به طوری که فقط در رسانههای رسمی خود بیش از ۱۲۰۰ خبر سیاه نمایی و تشویق و ترغیب و پوشش اغتشاشات را در کارنامه خود دارد. او از جمله مقاماتی بود که با مداخله در امور داخلی ایران، با خانواده مهسا امینی تماس تلفنی برقرار کرد.
چهارم، اختلاف بین حزب دموکرات کردستان (پارتی) و اتحادیه میهنی در نقطه اوج است. اتحادیه یا همان حزب طالبانی همپیمان نسبی ایران محسوب میشود. در این مقطع و در آستانه انتخابات اقلیم سفر هدفمند کاروان نخبگی ایرانی اعم از کرد و غیر کرد، چه پیامی برای همپیمان ایران در شمال عراق دارد؟
پنجم، هواپیمای چارتر برای افرادی خاص به مقصد منطقهای که به عنوان لانه جاسوسی رژیم غاصب صهیونیستی علیه امنیت ملی ایران محسوب میشود، چه معنایی دارد؟ اقلیم کردستان منطقهای در حدی با رژیم جعلی اسرائیل همسو شده است که میتوان از آنجا به کردائیل نام برد!
ششم، دلالان خرید پایگاه اجتماعی برای بارزانی با چه توجیهی و با مجوز چه کسی چوب حراج به امنیت ملی کشور میزنند؟! او همان کسی است که فرزندش به دست سرویس جاسوسی بارزانی (که مأموریت نیابتی جاسوسی علیه ایران را به عهده دارد) در دانشگاه جرج واشنگتن بورس تحصیلی گرفته است. او حتی در دلالی هم صادق نبوده، بلکه از پولهای اهدایی بارزانی به هنرمندان هم عوارض میگیرد! به طوری که برخی از هنرمندان سرشناس کرد بارها در فضای مجازی علیه این دلال افشاگری کرده اند.
هفتم، گفته شده هر مدعوی بدون استثنا با بارزانی و مهرههای امنیتی وابسته به رژیم صهیونیستی در شمال عراق دیدار میکند و طبعاً همگی با هدایایی که دریافت میکنند، نمکگیر میشوند. آنگاه انتطار داریم جریان برانداز در کشور تقویت نشود؟!
هشتم، بارزانی پس از فروپاشی رفراندوم کینه جمهوری اسلامی را به دل گرفت و حتی پس از شهادت حاج قاسم که به اعتراف دوست و دشمن ناجی اربیل از دست داعش بود پیام تسلیتی نفرستاد، فقط نیچروان بارزانی نخستوزیر وقت پیام کوتاهی با لفظ مرحوم به کنسولگری ایران در اربیل ارسال کرد. طبعاً یارکشی از داخل ایران، حتی در حد یک کاروان، برای او یک موفقیت محسوب میشود.
نهم، همین تشکیلات بارزانی با وساطت و دلالی فرد خاص، مناطق کرمانج نشین خراسان را آلوده کرده است. چندین مستند جعلی به دست رسانههای هدفمند حزب دموکرات کردستان (پارتی) با دلالت و راهنمایی این دلال از مناطق خراسان تهیه و از شبکه ضد ایرانی روداو پخش شده است. همین جریان قومگرا با القائات کذب و عملیات روانی در بین کرمانجهای شیعه و ولایتی نفوذ و به آنان القا کردند که شما کرد هستید و کرمانج شاخهای از کرد است. در حالی که ۷۰درصد کردها کرمانج هستند. هدف از طرح این موضوع القائات قومگرایانه است و میخواهند چنین وانمود کنند که کردها در مقابل ایراناند. همین القائات بود که نویسنده معروف کرمانج (کلیم الله توحدی) نویسنده هفت جلد کتاب قطور هجرت تاریخی کردها به خراسان را منقلب کرده تا کتاب کردها از خراسان تا بارزان در واگرایی ایران بنویسد و همین دلال ۵۰هزار دلار اهدایی از بارزانی برای احداث موزه کردشناسی در روستای اوغاض شیروان بگیرد. همین القائات قومگرایی بارزانی بود که چندین نفر جوان کرمانج شیعه را جذب احزاب تجزیهطلب کردی کرد و کتابهای کردی با اندیشههای واگرایانه را به کتابفروشیهای خراسان شمالی بردند!
حال باید پرسید نهادهای امنیتی کجای این معرکه قرار گرفته اند؟!