شهدای ایران:سرویس فرهنگی/سریالهای پلیسی- کاراگاهی دارای مخاطبان فراوانی هستند، اما بررسی آثار تولید شده اخیر در شبکه نمایش خانگی نشان میدهد مضامین این آثار به جای اعتبارآفرینی برای پلیس و فراجا موجب تضعیف جایگاه اجتماعی نهاد مذکور در افکار عمومی میشود.
متاسفانه مدیران فرهنگی دستگاههای پلیسی تصور میکنند سریالهای پلیسی اخیر شبکه نمایش خانگی جنبه تبلیغاتی فراوانی برایشان به ارمغان خواهد آورد در حالیکه بررسی جزئیات این آثار دارای رگههای ضد تبلیغی برای این نهاد محسوب میشوند. سریال پوست شیر که توزیع آن همزمان با آشوبهای اخیر با موضوع قتل یک دخترجوان آغاز شد، از جنبههای مختلفی فراجا را یک نهاد منفعل تصویر میکند.
پوست شیر سریالی ضد تبلیغی علیه فراجا
جنبههای ضدتبلیغی سریال پوستشیر را میتوان در چینش کاراکترها در پردازش ضعیف شخصیتهای پلیس جستجو کرد. در سریال «پوست شیر» محب به عنوان پلیس قربانی معرفی میشود. قربانی که دخترش توسط یک قاتل سریالی به قتل رسیده و از نظر روانی دچار یک فروپاشی روانی شده است. مهمترین نکتهای که در متن سریال لحاظ شده و اعتبار فراجا را به چالش میشد، مرکزیت کاراکتری پلیس است که دختر قربانی یک قتل سریالی است.
این چاشنی دراماتیک این خط القاء را در تمام قسمتها را دنبال میکند که سیستم پلیسی دچار ضعف است و حتی نمیتواند امنیت فرزندان پرسنل خودش را تامین کند.
با قتل ظاهری ساحل (پردیس احمدیه) چون نشانههای قتل شبیه پرونده قتل سریالی با عنوان «درختی» است محب مشکات پس از تحمل یک دوره بیماری روانی پس از یافتن قاتل دخترش به سرکار بازمیگردد. علیرغم که سازندگان به صورت ظاهری او را پلیس مقتدری میخواهند تصویر کنند اما او رنجور است و انتقام قانونی از قاتل دخترش{ همانطور که در قسمتهای پایانی فصل دوم اشاره میکند} او را راضی نکرده است.
محب به عنوان نماد قانون، تمایلی بیشتری داشته تا قاتل دخترش را به صورت انفرادی مجازات کند و اعدام قانونی وی زمینه ناآرامیهای روانی او را چند برابر کرده است و به همین دلیل است که در قسمت پایانی فصل دوم نعیم را بازداشت نمیکند.
این احتمال در فصل سوم بسیار پررنگ است که محب این پرونده را از طریق مراجع رسمی دنبال نکند. با رخ دادن چنین رویدادی ویژگی تم پنهان سریال در ناکارآمد جلوه دادن زیرپوستی فراجا و جایگاه پلیس، تقویت میشود.