شهدای ایران shohadayeiran.com

یادداشت و بررسی؛
سلبریتی‌ها به دلیل شهرتی که در میان مردم پیدا کرده‌اند، می‌توانند به راحتی خطوط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و حتی اقتصادی را جهت دهی کنند.
 سرویس فرهنگی شهدای ایران: بررسی مفهوم و پدیده سلبریتی کار بسیار مهمی است. سلبریتی‌ها به دلیل شهرتی که در میان مردم پیدا کرده‌اند، می‌توانند به راحتی خطوط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و حتی اقتصادی را جهت دهی کنند. البته این به میزان آزادی بیانی که کشورها برای سلبریتی‌ها قائل هستند باز می‌گردد. برای مثال در کودتای شبانه 6 سال گذشته در ترکیه، یکی از عوامل پیروزی و موفقیت قطعی اردوغان در شکست دادن نیروهای کودتاچی، برخورد قاطع با همه از جمله فوتبالیست مشهور ترک به نام هاکان شوکور بود که وی اکنون به‌عنوان راننده اوبر یا همان اسنپ خودمان در آمریکا زندگی می‌کند.

ماجرای سلبریتی‌ها/طعم استعمار فرانو با چاشنی دیکتاتوری سلبریتی‌ها



دیکتاتوری نوین، سواد بدون علم ترویج می‌کند

مهم‌ترین پیش نیاز یک حکومت که واقعاً بتواند مردم سالاری دینی را رقم بزند، در اختیار گذاشتن اطلاعات کامل، جامع و مفید از طریق نهادهای علمی به واسطه رسانه به مردم است تا بتوانند به آگاهی مبتنی بر واقعیت برسند و با ترازی که در دست دارند، حرکت آینده خود را پیش بینی و در مسیر صحیح گام بردارند. نکته قابل توجه این است که حتی حکومت‌های استعمارگر، دیکتاتور و مستبد از آموزش علم برای مردم استفاده می‌کنند؛ ما برای مثال شاهد بودیم که قدرت‌های استعماری در دوران پهلوی با فرستادن فراماسونرهای روشنفکر و تأسیس روزنامه‌ها یا آوردن مدارس غربی به ایران بسیار کوشیدند. مثال دیگری که می‌توان برای حکومت مستبد بیان کرد، تأسیس سپاه دانش در حکومت محمدرضا پهلوی بود که تنها خواندن و نوشتن را به مردم می‌آموختند.

اما پرسش اصلی اینجا واقع می‌شود که هدف از آموزش خواندن و نوشتن به مردم چه خواهد بود؟ بدیهی است که یک حکومت تا مدت کوتاهی می‌توانست بر شیوه‌های پوسیده استبداد حرکت کند و یا جنبش‌های ضداستعماری آماده می‌شدند که حتی استعمار نو را کنار بزنند. از طرفی در ایران موضوع مشروطه و مجلس ملی داغ بود. اگر مردم سواد خواندن و نوشتن نداشتند، نمی‌توانستند اعلامیه‌های تبلیغات نمایندگان فرمایشی پهلوی را بخوانند و در انتخابات به آن‌ها رأی بدهند. برای همین موضوع آموزش خواندن و نوشتن در این زمان برای حکومت پهلوی حیاتی به‌نظر می‌رسد تا ظاهری مثلاً دموکراتیک را برای خود دست و پا کند.

البته در آن زمان کسانی که از لحاظ سواد سیاسی در سطح بالایی قرار داشتند به‌خصوص علمای شیعه، متوجه فرمایشی بودن و تناقض حکومت پهلوی نسبت به ادعاهایش می‌شدند و به همین جهت یکی از روندهای مهم در پیروزی قاطعانه انقلاب اسلامی ایران را می‌توان رهبریت عالمان دانا، زمانه شناس و دقیقی مانند امام خمینی، آیت الله العظمی خامنه‌ای، شهید بهشتی، شهید مطهری، علامه مصباح و ... دانست که حتی تا امروز  و سالیان آینده کتاب‌های ایشان از نظر علمی راهگشای حرکت جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. کتاب‌هایی که تلاش می‌کند آزاداندیشی فکری را ترویج کند و اندیشه صحیح اسلامی را تبیین نماید. قطعاً وقتی مخاطب با چنین کتاب‌هایی که از نظر علمی قابل توجه هستند، مأنوس می‌شود، ارادت قلبی عمیقی به اسلام راستین پیدا خواهد کرد. البته به راستی چنین شخصیت‌ها و تفکراتی چقدر در میان مردم عادی شناخته شده و مطالعه شده هستند؟

استعمار فرانو با دیکتاتوری سلبریتی‌ها

با پیروزی انقلاب اسلامی و اینک که استعمار نو در ایران پاسخگو نیست، دشمنان با استفاده از سلبریتی‌ها از آن‌ها به عنوان مهره‌های پیاده سازی استعمار فرانو در کشور ایران به‌خصوص استفاده می‌کنند. قطعاً همان میزان که حاکمان پهلوی در ایران نقش تسهیل‌گری استعمار را دنبال می‌کردند، در این عصر، سلبریتی‌ها چنین وظیفه‌ای را بر دوش دارند. آن‌ها با قرار گرفتن در مرجعیت رسانه‌ها و اخبار تلاش می‌کنند نبض حرکت جامعه را در دست بگیرند.

حال که اهمیت داشتن رهبر و الگو روشن شد، سلبریتی چه نقشی را می‌تواند ایفا کند؟ طبیعی است که مهم‌ترین ابزار مشهور شدن، رسانه ملی و سینما خواهد بود. بسیاری از کسانی که این روزها در آتش آشوب دمیدند، افرادی بودند که به واسطه سینما و تلویزیون به جایی رسیده بودند، حتی علی کریمی به واسطه پوشش‌های متعدد رسانه و همچنین حضور در برنامه‌های مختلف تحلیل فوتبالی که از سوی تلویزیون تولید می‌شد، توانست به چنین شهرتی برسد.

حال این سلبریتی‌ها، نقش هدایت گروهی از اجتماع که خواهان آزادی بی‌حد و حصر هستند و مشکلات معیشتی کمترین اهمیتی را برای ایشان ندارد و تنها بهانه‌ای است برای جذب بیشتر دیگر گروه‌های اجتماعی، چه میزان سواد و شناخت سیاسی نسبت به مسائل روز و کشور دارند؟ اگر بخواهیم به مدرک‌های تخصصی این افراد نگاه کنیم، متأسفانه در این زمینه هیچ نکته قابل توجهی وجود ندارد. اگر بخواهیم مطالعات سیاسی دانشمندترین این افراد را هم مورد بررسی قرار دهیم، به‌جز چند کتاب اندک که دارای تحریفات و اشکالات قابل توجه است، مورد بهتری پیدا نخواهیم کرد. حتی اگر بخواهیم نسبت به تألیفات علمی مکتوب این افراد مراجعه کنیم، هیچ عنوان کتاب، رساله علمی و حتی مقاله ساده علمی-ترویجی از این افراد یافت نخواهد شد.

وقتی فرد بی‌سوادی که حتی خواندن و نوشتن بلد نیست، بخواهد جریان سیاسی یک جامعه را دست بگیرد، قطعاً بازیچه دیگران یا دشمنانی خواهد شد که سواد دارند؛ اما در جهت منافع سوء خود می‌خواهند استفاده کنند. برای همین متأسفانه کسانی که شهرت دارند، برای آن جامعه چنان می‌نمایند که می‌توانند تمام مشکلات مردم را حل کنند. یکی از نمونه‌های بارز این مسأله را می‌توان در زلنسکی، رئیس جمهور فعلی اوکراین مشاهده کرد. او که پیش از یک دلقک رسانه‌ای بود، حال یکی از دلقک‌ترین رؤسای جمهور اوکراین است که این روزها به جای جنگ جدی در خاک اوکراین، دست به دامان ناتو است؛ همچنان کشورهای ناتو با استفاده از فرصت خوب اقتصادی، از بی‌سوادی زلنسکی در امور سیاسی استفاده می‌کنند و به‌جای کمک واقعی در میدان جنگ، از فرصت فروش تسلیحات استفاده کرده و منافع خود را پیش می‌برند.

دقیقاً کارکرد سلبریتی‌ها در ایران برای کشورهایی که تنها منافع خود مهم است و حتی برفرض پیروزی در ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران، حتی اجازه شکل گرفتن دوباره یک دولت همه جانبه را نخواهند داد و به تجزیه تمام کشور خواهند پرداخت و صدها سال جنگ و درگیری را در منطقه‌ای به نام ایران و میان کشورهای مختلف و قومیت‌های مختلف شکل خواهند داد.

شیوه کار و پیشینه سیستم سلبریتی پروری در جمهوری اسلامی ایران

سیستم سلبریتی پروری در ایران در حقیقت پیش از انقلاب اسلامی، با ورود سینما و ساخت فیلمفارسی آغاز شد؛ اما این جریان بعد از پایان جنگ تحمیلی و روی کار آمدن دولت سازندگی، دوباره آرام آرام جان گرفت. این جریان با ساخت فیلم‌های پوچ‌گرا که صرفاً برای سرگرمی تولید می‌شدند، توانستند آنتن‌های تلویزیون را یک به یک اشغال نمایند. البته نکته قابل توجه در زمانی است که افرادی مانند محمدعلی زم، پدر روح الله زم و رئیس وقت حوزه هنری انقلاب اسلامی که بخوانید دیکتاتور وقت حوزه هنری، سیدمحمد خاتمی، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد هاشمی رفسنجانی، برادر کوچک‌تر هاشمی رفسنجانی و رئیس وقت صداوسیما بودند.

کمترین نکته قابل توجهی که از وضع مدیران آن زمان باید اشاره کرد، این بود که افرادی مانند شهید آوینی در صداوسیمای وقت، به دلایل مختلفی با تیغ و برش سانسور یا حذف صدا روبرو بودند. شهید آوینی به خاطر درج تصویری از یک جوان بوسنیایی مسلمان از سوی سیدمحمد خاتمی توبیخ و تذکر می‌گیرد. محمدعلی زم نیز به دلایل مختلفی شهید آوینی را زیر شدیدترین تحریم‌های مالی قرار می‌دهد و در حالی که حوزه هنری وقت حتی توانایی تأمین مالی کل وزارت ارشاد آن زمان را داشت؛ اما بودجه گروه شهید آوینی صفر می‌شود و برای کارهای دیگر خرج می‌گردد. افتخارات به‌جای روایت فتح، نصیب آثار بی‌محتوا و پوچی می‌شود که در آن دوران توسط کارگردانان ابزوردساز می‌شود. اگر بخواهید تنها تیتر و عنوان سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی را در آن دوران فهرست نمایید، این موضوع بیشتر برای شما روشن می‌شود.

جریان سلبریتی‌سازی از همان زمان با کلاس‌های مختلف تئاتر و کارگاه‌های بازیگری ادامه یافت. تشویق و ترویج سبک‌های قابل توجه مانند سینمای روشنفکری و بروز و ظهور کارگردانانی که از نظر ایدئولوژیک در تقابل با خط فکری اسلامی و انقلابی بودند، همگی نشان از دست‌های پشت پرده‌ای دارد که آن ایام به رشد چنین افرادی کمک می‌کردند. البته در این میان نباید نقش جشنواره‌ها و فستیوال‌های خارجی یا برخی جشنواره‌های داخلی را نادیده گرفت که برخی مواقع معیارهای داوری بر اساس معیارهای غیراسلامی و غیرانقلابی تعبیر و تفسیر می‌شدند. برای مثال جایزه گرفتن و پرورش فردی به نام اصغر فرهادی از طریق جشنواره‌های خارجی قابل توجه است.

البته اگر بخواهیم اندکی از این دست‌های پشت پرده را افشا کنیم، ارتباط برخی از این سلبریتی‌ها با سفارت‌هایی مانند سفارت انگلستان و فرانسه در تهران مورد اشاره است. البته برای رعایت انصاف، باید گفت که افرادی وابسته به این دو سفارت، با افراد مشهور و سلبریتی‌ها ارتباط می‌گیرند و جهت موضع‌گیری‌ها و خط‌مشی‌ها آن‌ها را به سمت اجرای اهداف شوم خود، هدایت می‌کنند. گواه بر این مطلب با توجه به تصاویر درز کرده از برخی سلبریتی‌ها در این سفارتخانه‌ها و همچنین فصل دوم سریال گاندو است که بر اساس مستندات واقعی به این موضوع خطیر اشاره کرد.

اشاره و بیان این مقدمه تنها برای شناخت شیوه و سازوکار سلبریتی پروری است که وارثین چنین پشتوانه‌ای آن را در دهه نود دنبال کردند و محصول آن را در ابتدای دهه پنجم انقلاب در این فتنه برداشت کردیم. در این تحلیل تلاش می‌کنیم، پرورش چنین سلبریتی‌هایی را یک راهبرد برای دولت تدبیر و امید بدانیم و سپس می‌کوشیم واکاوی کنیم که کدام گروه‌ها و افراد جهت پروبال دادن به این افراد، در خط مقدم قرار داشتند.

دولت یازدهم پس از پیروزی در انتخابات اولین تلاش‌های خود را مصروف قوت دادن به شبکه نمایش خانگی کرد. برای اولین بار ما در این زمان شاهد هستیم که بسیاری از هنرمندان به جای تولید آثار در صداوسیما بر اساس سخت‌گیری‌ها بر اجرای دقیق قواعد و قوانین مصوب شرعی و اسلامی، شبکه نمایش خانگی محملی شده بود تا چند مؤلفه شیطانی را در قلوب جا بندازد. ترس، شهوت، زندگی اشرافی و ... از جمله این نمونه‌هایی بودند که محصول و خروجی شبکه نمایش خانگی در جامعه می‌شد. طبعاً کسانی که در تولید چنین آثاری شرکت داشته باشند، بیشتر از این‌ها اثر می‌پذیرند.

سیدهادی رضوی و سیدمحمد امامی صف اول شبکه نمایش خانگی قرار داشتند. از قرار معلوم پیداست که این دو با سرمایه‌های نامشروع چنان میان سلبریتی‌ها پول پاشی می‌کردند که از نظر مادی تأمین و تکمیل باشند. وقتی هم که به خروجی سلبریتی‌هایی که از نظر مالی وابسته به این دو نفر یا مشابه این دونفر نگاه کنیم، آثاری را می‌بینیم که خالی از هر محتوای صحیح و درستی است.

در کنار رضوی و امامی نیز باید نگاهی به فستیوال‌ها و جشنواره‌های خارجی داشته باشیم که معلوم است با چه اهدافی به فیلم‌های ایرانی جایزه می‌دهند. در این دهه شاهد هستیم که اصغر فرهادی جزو کارگردانانی است که دائم در جشنواره‌های مختلف جایزه می‌گیرد و فیلم‌های او مدام مفاهیم اسلامی مانند غیرت و ناموس را هدف گرفته است. اصغر فرهادی در چنین شرایطی برای کارگردانان ایرانی به‌عنوان یک کارگردان نمونه و برجسته یا الگو معرفی می‌شود تا سایر کارگردانان سبک فیلم‌های خود را به مانند او تغییر بدهند.

دولت روحانی حتی حمایت‌های خود را به‌قدری افزایش داد که سریال پایتخت در این دوران به دستان کسانی مانند محسن تنابنده و با حضور افرادی مانند مهران احمدی و ... تولید شد. البته اگر از دستمزدهای کلانی که به‌واسطه این سریال از صداوسیما بردند بگذریم که حتی یک ریال مالیات نیز بابت این دستمزد خودشان برای عمران و آبادانی کشور پرداخت نکردند، در فصل ششم به‌صراحت بنیاد خانواده را مورد هدف قرار داد.

شاید در این دهه تنها ساخت سریال‌هایی مانند گاندو و وضعیت زرد تنها بارقه‌های امیدی بر تولید سریال‌های فاخر ایرانی بود. البته قطعاً بازیگران حزب‌اللهی و مؤمن وضعیت زرد برای اولین بار بود که از طریق آنتن تلویزیون، هنرمندی واقعی و انقلابی را به نمایش می‌گذاشتند؛ اما بازیگران گاندو که عمدتاً مؤمن و البته از افراد و بازیگران سابقه‌دار در سینما و تلویزیون هستند، به‌اعتراف خودشان مورد بی‌مهری تهیه کنندگانی قرار می‌گرفتند که طبعاً سریال گاندو ارباب‌های آن‌ها یعنی انگلستان، فرانسه و آمریکا را عصبانی و خشمناک ساخته بود.

راه‌حل چیست؟ سرکوب هالیوودی یا اقناع و پرورش

قطعاً سرکوب هالیوودی نمی‌تواند راه حل مناسب، اسلامی و شرعی درباره سلبریتی‌ها باشد. همانطور که در ابتدای این گزارش اشاره شد، حکومت‌های سرکوبگر یا نادان مطلق پرورش می‌دهند یا بی‌سواد علمی که توانایی تفکر در امور سیاسی، اقتصادی و ... را نداشته باشند، فقط بتوانند اعلامیه‌های تبلیغاتی انتخابات‌ها را بخوانند و به هر کسی که حکومت میل دارد، رأی بدهند.

بهترین راه حلی که می‌توان داد این است که تمام مصاحبه کننده‌ها و رسانه‌ها حق پرسیدن سؤالاتی درباره علائق سیاسی اشخاص نداشته باشند و در زمینه مصاحبه‌ها، تخصص یا تجربه مهم‌ترین معیار قرار بگیرد. از طرفی سلبریتی‌ها نسبت به مسائل سیاسی و اقتصادی کشور به درستی توجیه شوند تا بدانند که نباید در این زمان‌ها لب باز کنند و سخنی بگویند. همانطور که اسلام تأکید می‌کند که نظریه متخصصان در رشته‌هایی مانند پزشکی باید مورد اطاعت قرار بگیرد و دنبال شود، چطور یک کسی که هیچ تخصصی در رشته‌ای ندارد، به این سادگی اظهار نظر می‌کند؟ از طرفی باید جامعه بداند که شهرت اشخاص، دلیلی بر حقانیت آن‌ها نیست. چه بسا نمرود بت پرست و مدعی الوهیت را همه می‌شناختند و ابراهیم(ع) کارگر ساده‌ای در کنج کارگاه عمویش آذر بود.

مستند‌های بیشتر

تعداد زیادی مستند درباره زندگی سلبریتی‌ها در جهان ساخته شده است. در این بخش از این گزارش تمایل داریم که تعدادی از آن‌ها را معرفی کنیم.



تعداد زیادی مستند درباره زندگی سلبریتی‌ها در جهان ساخته شده است. در این بخش از این گزارش تمایل داریم که تعدادی از آن‌ها را معرفی کنیم.

  1. مستند تروکاژ

این مستند که چندی پیش از صداوسیما پخش شد توسط محمدهادی نعمتی تولید شده و به وضعیت سلبریتی‌ها در هالیوود می‌پردازد. سلبریتی‌هایی که حق هیچ گونه اظهار نظر سیاسی را ندارند و در این صورت مورد تعقیب شدیدی قرار می‌گیرند.

برای مشاهده این مستند در خبرگزاری رسا روی اینجا کلیک کنید.



این مستند که با تهیه کنندگی محسن صابری در مؤسسه فرهنگی هنری رها تولید شده است به نقش سلبریتی‌ها و شیوه رشد آن‌ها در جامعه می‌پردازد که چگونه بازیچه مقاصد سیاسی دیگران و نظام سلطه می‌شوند تا مردم را کنترل کنند.

    مستند باشگاه شهرت

مستند باشگاه شهرت که توسط یاسر فریادرس در مرکز مستند سوره تهیه شده است، به چگونگی شهرت رسیدن سلبریتی‌هایی مانند چارلی چاپلین، مرلین مونرو و ... می‌پردازد و تأثیرات مختلف این افراد در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بررسی می‌کند.

سخن پایانی

همانطور که در این نوشتار بیان شد که سلبریتی‌ها بر اساس شهرتی که دارند می‌تواند چه تأثیراتی را در جامعه داشته باشند، لازم است اقدامات مژثری درباره این صنعت صورت بگیرد. افرادی که در این قشر از جامعه به‌عنوان هنرمند یا ورزشکار شناخته می‌شوند، توسط سرشبکه‌های مفسد وابسته به جاسوس‌های ضدفرهنگی سفارت‌هایی مانند فرانسه، انگلستان و سیا شناسایی، تیم بندی و اقدامات منفی انجام می‌دهند. بنابراین تدبیر راه حل و طرحی مبتنی بر آموزه‌های اسلامی جهت اقناع افکار عمومی و نه سرکوب، می‌تواند کشور را نسبت به این مسأله بیش از پیش امن نماید. همانطور که رهبر معظم انقلاب مشفقانه و پدرانه از هنرمندان و ورزشکارانی که سوء نیتی نداشتند و در این بازی رسانه‌ای بازی خوردند، حمایت به عمل آوردند، لازم است برخورد قضایی دقیقی با کسانی که با سوء نیت در مقابل کشور ایستاده‌اند، انجام شود و از طرفی سیستم سلبریتی‌پروری در ایران مورد بازنگری جدی از سوی صداوسیما قرار گیرد.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار