به راستی کدام حجاب اجباری؟! اگر حجاب اجباری بود آیا خانم معتمد آریا میتوانست در تداوم این فتنه مرموز به راحتی حیا و شرم خویش را، آن هم سر مزار مرحوم امین تارخ و در ملاءعام چوب حراج بزند؟! و قبر در انتظارش را پیشاپیش بلرزاند!
به گزارش شهدای ایران ، ابوالقاسم علیزاده نوشت: واژه کشفیات به لحاظ فراوانی در میان دیگر کلمات و واژهها در روزهای فتنهگون آخرالزمان رکورددار حریم واژگانی است، اما در دو حوزه در هم تنیده و بیشتر خودنمایی میکند.
یکی در کف خیابانهای تهران و ... زیر حرارت و آتش سطلهای زباله که میسوختند و شعلههای حقد و کینه از آنها زبانه میکشید، که انواع ملزومات اغتشاش و ناامنی از اغتشاگران، اصطلاحا کشف گردید و یکی هم در مسابقه برخی سلبریتیهای خود ستا و تشنه دیده شدن که در این روزها کاسهلیسی بیگانگان و نیشخواری فلسفه غرب و اندیشه لیبرالی و الحادی و نفاق، افتخارشان گردیده و با کشف حجاب کاملا اختیاری، پز فرهنگ و ادب نداشته خود را میدهند.
گروه اول، کشفیات گولخوردگان رسانههای جبهه شیطان و استکبار و فضای مجازی است. آنان که در کف خیابانهای تهران بعضا با خوردن قرصهای روانگردان و مشروبات الکلی و حتی برگ گلی افیونی، حال طبیعی نداشته و انواع و اقسام کشفیات از ایشان که اکثراً دستساز نیز میباشد از تیغ و انواع چاقو و پنجه بوکس و شمشیر و قمه و کوکتل مولوتوف و تفنگ ساچمه زن و سلاح گرم و قلوهسنگهای رنگی و صیقل داده شده، به جنگ فرزندان غیور و البته مظلوم که تنها دغدغه آنان امنیت جامعه است آمدهاند. جالب اینکه برخی از اینها به گواه کشفیات، دخترنماهای جسور و دریدهای هستند که ضمن کشف حجاب، داعشیوار به حافظان امنیت هجوم میبرند.
اساساً ما هم ماندهایم که بالاخره در این اوضاع فتنهگون و در کف خیابانها، واژه مردم به کدام دسته و گروه اطلاق میشود و به راستی مردم چه کسانی هستند؟ و با کدامین شیوه و شگرد مردمان واقعی کتک میخورند؟ اینجاست که به یاد کلام نافذ مولا امیرالمومنین علی علیهالسلام در خطبه ۵۰ نهج البلاغه میفتیم که فرمود: «انما وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع» حال و روز این روزهای ما نیز اینگونه است.
ریشه همه فتنهها که فضا را غبارآلود و آب را گل آلود مینماید، به گونهای که در این شرایط میمانی چه کسی و چه رسانه و گروهی راست میگوید و یا چه جریانی با ادعای دروغینی همچون ادعای تقلب در انتخابات (فتنه ۸۸) و اکنون ادعای دروغین حجاب اجباری و یا ضرب و شتم مرحومه مهسا امینی، آتش کینهها را شعلهور میگرداند؟! به راستی کدام حجاب اجباری؟! آیا مدتها نیست که ترک موتورها و روی سنها و پشت تریبونها، روسریها به باد غفلت و لجاجت، سپرده شده است و آیا کسی جز نفرین و یا احیانا تذکر و ارشاد، چیز دیگری گفته است؟ به راستی اگر حجاب اجباری بود آیا خانم معتمد آریا میتوانست در تداوم این فتنه مرموز به راحتی حیا و شرم خویش را، آن هم سر مزار مرحوم امین تارخ و در ملاءعام چوب حراج بزند؟! و قبر در انتظارش را پیشاپیش بلرزاند!
به قول امام حسین علیهالسلام اگر دین ندارید و از قیامت و عالم برزخ و محشر نمیهراسید، لااقل آزاده باشید. بس نیست این همه دوز و کلک و دلقکبازی و پرسهزنی در بازار بلبشوی بیحیایی و بیفرهنگی.
تاسف و تعجب از اینجاست که با این همه اعجازهای فرزندان دلیر و سلحشور این مرز و بوم و شاگردان مکتب حاج قاسم سلیمانی که نَفَس قلدران غربی و صهیونیستی را به شماره انداخته است ، باز هم بردگان شهوت شهرت و تشنگان قدرت و ثروت بخود نیامده و بر طبل نادانی و بیفرهنگی و بیبصیرتی خویش میکوبند. این دست عناصر لایق نفس کشیدن در حریم و محیط پاک و مستقل جمهوری اسلامی نیستند، همان به که با کشف حجابشان ملعبه و عروسکی در دست خیمه شببازان بی سر و پا باشند که البته چرخ روزگار همیشه به طبع و میل اینان که عددی هم نیستند، نخواهد چرخید.
ایکاش میشد کشفیات ریز و درشتی که از کف خیابانها به دست آمده را برای عموم مردم نمایش داد تا بیشتر ماهیت اینان برای افکار عمومی روشن میگردید. بیچاره جوانانی که به قول خودشان جو زده شدند و گول عربدهکشی رسانههای خارجی و معاند و نفاق را خوردند و یا اراذل و اوباشی که با تحریکات و توجیهات و آموزشهای ویژه به سطل زباله و اموال و امکانات عمومی زدند. حال به نظر شما کدامیک به مردم بیشتر شباهت دارند؟ آیا آنها که شما به عشقشان کشف حجاب فرمودید و یا آنانکه همچون شهید حسین تقیپور برای حجاب و عفت نوامیسشان، جانشان را مظلومانه تقدیم نمودند جزء مردم ایرانند؟!
همسر شهید بسیجی فتنه اخیر در تهران، شهید امنیت و عفاف و حجاب حسین تقیپور به محض اطلاع از خبر شهادت شوهرش، اینگونه عنوان کرد که من نامم زینب است و از دیر باز انتظار شنیدن خبر حسین را از سوریه میکشیدم، زیرا عاشق دفاع از حرم اهل بیت و حضرت زینب(س) بود ولی باز هم راضیم به رضای خدا، که شوهرم مرد غیرتمندی بود و شهید راه چادر و عفاف و حجابم گردید، افتخار میکنم به غیرت و همت بلند شوهرم. در ادامه همسر شهید خطاب به اغتشاشگران بی سر و پایی که فرزند جوانش را یتیم کرده و خانوادهای را داغدار نمودند و با تمام بغض و نفرین فریاد زدند که مگر به گور ببرید که در مصیبت عزیزم حسین قطره اشکی از من ببینید، اگر گریه میکنم برای مظلومیت حضرت زهرا(س) و امام حسین (ع) است.
لازم به ذکر است که شهید سرافراز حسین تقیپور کارگری ساده و پرتلاش از مجموعه پارس خودرو بود که در کسوت بسیجی و عضویت در گردان امام حسین علیهالسلام لشکر ۲۷ محمد رسولالله درآمده بود و زندگی کاملا سادهای داشت و اما دارای روحیه انقلابی که از شهرستان اسلام شهر، دوشادوش فرزندان بسیجی ملت برای مقابله با فتنهگران آشوبگر که به بهانه مرگ خانمی و با دروغ ضرب و شتم و یا حجاب اجباری متاسفانه از رسانههای بیگانه و ضدانقلاب خط گرفته و به دور از انصاف و وجدان دست به تخریب اموال عمومی و ایجاد ناامنی و در نهایت ناجوانمردانه او را به صورت دستهجمعی دوره کرده و با ضرباتی مکرر به سر وی، او را به شهادت رسانیدند.
به راستی آیا با کدامین منطق و وجدان و فرهنگ سازگار است که به بهانه موضوعی مبهم و دروغین و با ادعای حجاب اجباری که دروغ دیگری است و اتهامی به نظام و جامعه میباشد، همانند فتنه ۸۸ که به بهانه و با دروغ تقلب در انتخابات آتشی بپا کردند و مردم و نیروهای امنیتی و پلیس را به زحمت انداختند.
یکی در کف خیابانهای تهران و ... زیر حرارت و آتش سطلهای زباله که میسوختند و شعلههای حقد و کینه از آنها زبانه میکشید، که انواع ملزومات اغتشاش و ناامنی از اغتشاگران، اصطلاحا کشف گردید و یکی هم در مسابقه برخی سلبریتیهای خود ستا و تشنه دیده شدن که در این روزها کاسهلیسی بیگانگان و نیشخواری فلسفه غرب و اندیشه لیبرالی و الحادی و نفاق، افتخارشان گردیده و با کشف حجاب کاملا اختیاری، پز فرهنگ و ادب نداشته خود را میدهند.
گروه اول، کشفیات گولخوردگان رسانههای جبهه شیطان و استکبار و فضای مجازی است. آنان که در کف خیابانهای تهران بعضا با خوردن قرصهای روانگردان و مشروبات الکلی و حتی برگ گلی افیونی، حال طبیعی نداشته و انواع و اقسام کشفیات از ایشان که اکثراً دستساز نیز میباشد از تیغ و انواع چاقو و پنجه بوکس و شمشیر و قمه و کوکتل مولوتوف و تفنگ ساچمه زن و سلاح گرم و قلوهسنگهای رنگی و صیقل داده شده، به جنگ فرزندان غیور و البته مظلوم که تنها دغدغه آنان امنیت جامعه است آمدهاند. جالب اینکه برخی از اینها به گواه کشفیات، دخترنماهای جسور و دریدهای هستند که ضمن کشف حجاب، داعشیوار به حافظان امنیت هجوم میبرند.
اساساً ما هم ماندهایم که بالاخره در این اوضاع فتنهگون و در کف خیابانها، واژه مردم به کدام دسته و گروه اطلاق میشود و به راستی مردم چه کسانی هستند؟ و با کدامین شیوه و شگرد مردمان واقعی کتک میخورند؟ اینجاست که به یاد کلام نافذ مولا امیرالمومنین علی علیهالسلام در خطبه ۵۰ نهج البلاغه میفتیم که فرمود: «انما وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع» حال و روز این روزهای ما نیز اینگونه است.
ریشه همه فتنهها که فضا را غبارآلود و آب را گل آلود مینماید، به گونهای که در این شرایط میمانی چه کسی و چه رسانه و گروهی راست میگوید و یا چه جریانی با ادعای دروغینی همچون ادعای تقلب در انتخابات (فتنه ۸۸) و اکنون ادعای دروغین حجاب اجباری و یا ضرب و شتم مرحومه مهسا امینی، آتش کینهها را شعلهور میگرداند؟! به راستی کدام حجاب اجباری؟! آیا مدتها نیست که ترک موتورها و روی سنها و پشت تریبونها، روسریها به باد غفلت و لجاجت، سپرده شده است و آیا کسی جز نفرین و یا احیانا تذکر و ارشاد، چیز دیگری گفته است؟ به راستی اگر حجاب اجباری بود آیا خانم معتمد آریا میتوانست در تداوم این فتنه مرموز به راحتی حیا و شرم خویش را، آن هم سر مزار مرحوم امین تارخ و در ملاءعام چوب حراج بزند؟! و قبر در انتظارش را پیشاپیش بلرزاند!
به قول امام حسین علیهالسلام اگر دین ندارید و از قیامت و عالم برزخ و محشر نمیهراسید، لااقل آزاده باشید. بس نیست این همه دوز و کلک و دلقکبازی و پرسهزنی در بازار بلبشوی بیحیایی و بیفرهنگی.
تاسف و تعجب از اینجاست که با این همه اعجازهای فرزندان دلیر و سلحشور این مرز و بوم و شاگردان مکتب حاج قاسم سلیمانی که نَفَس قلدران غربی و صهیونیستی را به شماره انداخته است ، باز هم بردگان شهوت شهرت و تشنگان قدرت و ثروت بخود نیامده و بر طبل نادانی و بیفرهنگی و بیبصیرتی خویش میکوبند. این دست عناصر لایق نفس کشیدن در حریم و محیط پاک و مستقل جمهوری اسلامی نیستند، همان به که با کشف حجابشان ملعبه و عروسکی در دست خیمه شببازان بی سر و پا باشند که البته چرخ روزگار همیشه به طبع و میل اینان که عددی هم نیستند، نخواهد چرخید.
ایکاش میشد کشفیات ریز و درشتی که از کف خیابانها به دست آمده را برای عموم مردم نمایش داد تا بیشتر ماهیت اینان برای افکار عمومی روشن میگردید. بیچاره جوانانی که به قول خودشان جو زده شدند و گول عربدهکشی رسانههای خارجی و معاند و نفاق را خوردند و یا اراذل و اوباشی که با تحریکات و توجیهات و آموزشهای ویژه به سطل زباله و اموال و امکانات عمومی زدند. حال به نظر شما کدامیک به مردم بیشتر شباهت دارند؟ آیا آنها که شما به عشقشان کشف حجاب فرمودید و یا آنانکه همچون شهید حسین تقیپور برای حجاب و عفت نوامیسشان، جانشان را مظلومانه تقدیم نمودند جزء مردم ایرانند؟!
همسر شهید بسیجی فتنه اخیر در تهران، شهید امنیت و عفاف و حجاب حسین تقیپور به محض اطلاع از خبر شهادت شوهرش، اینگونه عنوان کرد که من نامم زینب است و از دیر باز انتظار شنیدن خبر حسین را از سوریه میکشیدم، زیرا عاشق دفاع از حرم اهل بیت و حضرت زینب(س) بود ولی باز هم راضیم به رضای خدا، که شوهرم مرد غیرتمندی بود و شهید راه چادر و عفاف و حجابم گردید، افتخار میکنم به غیرت و همت بلند شوهرم. در ادامه همسر شهید خطاب به اغتشاشگران بی سر و پایی که فرزند جوانش را یتیم کرده و خانوادهای را داغدار نمودند و با تمام بغض و نفرین فریاد زدند که مگر به گور ببرید که در مصیبت عزیزم حسین قطره اشکی از من ببینید، اگر گریه میکنم برای مظلومیت حضرت زهرا(س) و امام حسین (ع) است.
لازم به ذکر است که شهید سرافراز حسین تقیپور کارگری ساده و پرتلاش از مجموعه پارس خودرو بود که در کسوت بسیجی و عضویت در گردان امام حسین علیهالسلام لشکر ۲۷ محمد رسولالله درآمده بود و زندگی کاملا سادهای داشت و اما دارای روحیه انقلابی که از شهرستان اسلام شهر، دوشادوش فرزندان بسیجی ملت برای مقابله با فتنهگران آشوبگر که به بهانه مرگ خانمی و با دروغ ضرب و شتم و یا حجاب اجباری متاسفانه از رسانههای بیگانه و ضدانقلاب خط گرفته و به دور از انصاف و وجدان دست به تخریب اموال عمومی و ایجاد ناامنی و در نهایت ناجوانمردانه او را به صورت دستهجمعی دوره کرده و با ضرباتی مکرر به سر وی، او را به شهادت رسانیدند.
به راستی آیا با کدامین منطق و وجدان و فرهنگ سازگار است که به بهانه موضوعی مبهم و دروغین و با ادعای حجاب اجباری که دروغ دیگری است و اتهامی به نظام و جامعه میباشد، همانند فتنه ۸۸ که به بهانه و با دروغ تقلب در انتخابات آتشی بپا کردند و مردم و نیروهای امنیتی و پلیس را به زحمت انداختند.