مبانی ایستادن دربرابر نظام سلطه
این جمهوری اسلامی، امروز در مقابل نظام سلطهی جهانی ایستاده است. به تعبیر سیاستمدارها، اپوزیسیون نظام سلطه جهانی، امروز جمهوری اسلامی است. تنها جایی که تمامقد در مقابل این نظام سلطه که مبتنی بر دو رکن سلطهگر و سلطهپذیر است - هیچ ثالثی وجود ندارد - ایستاده، جمهوری اسلامی است۱۳۸۳/۰۶/۳۱.
ما با حفظ اهداف والا و صراحت در بیان آنها - نباید هیچگونه تقیهیی در بیان اهداف و ارزشها و مبانی کرد. ما امروز یک دولت بزرگ و یک قدرت هستیم که ملتی پشت سر ما هستند. اینجا، جای بیان حقیقت در مبانی اسلامی و در حاکمیت الله است؛ ما بایستی اینجا حقیقت را بیان کنیم ۱۳۸۳/۰۶/۳۱
امام بزرگوار با پرچم اسلام، با پرچم ضدیت با سلطه و سلطهگرائی در این کشور قیام کرد و این کار بزرگ را به ثمر رساند. انقلاب اسلامی با همهی انقلابهای دیگر متفاوت است؛ نه یک انقلاب صرفاً معنوی و فرهنگی است، نه یک انقلاب صرفاً اقتصادی است، نه یک انقلاب صرفاً سیاسی است؛ یک انقلاب همهجانبه است. مثل خودِ اسلام است. همانطوری که اسلام ابعاد معنوی و اخلاقی دارد، ابعاد الهی دارد، در عین حال ناظر به زندگی مردم است؛ بعد اقتصادی، بعد سیاسی، بعد اجتماعی در اسلام وجود دارد؛ انقلاب اسلامی هم دارای ابعاد مختلف بود و راز ماندگاری انقلاب اسلامی و روزبهروز زندهتر شدن این انقلاب در سطح منطقه و جهان، همین ابعاد گوناگون آن است که با نیازهای بشر متوازن و همراه است.۱۳۸۷/۰۳/۱۴
مبارزهی با سلطه هم یکی از وظایف دولت اسلامی است. نظام سلطه، نظامی است که مثل بختک سنگینی روی پیکر جامعهی بشری میافتد - و افتاده است - و او را نابود میکند و از بین میبرد. این نظام سلطه دو طرف دارد؛ سلطهگر و سلطهپذیر. با این نظام باید مبارزه کرد. مبارزهاش هم با شمشیر نیست؛ مبارزهاش با عقل، با کار حرفهیىِ سیاسی، و با شجاعت در میدانهای لازم و متناسبِ خودش است.۱۳۸۴/۰۶/۰۸
صریح میگوئیم. ما با استکبار مخالفیم، ما با نظام سلطه مخالفیم، ما با تسلط چند کشور بر سرنوشت عالم بشدت مخالفیم و با آن مبارزه میکنیم و نمیگذاریم اینها با سرنوشت دنیا بازی کنند. البته پیداست؛ آن دولتها هم با ما مخالفند. آن وقت سر قضیهی هستهای بهانهگیری میکنند، به نام حقوق بشر بهانهگیری میکنند، به نام دموکراسی بهانهگیری میکنند؛ همه هم در دنیا میدانند که اینها دروغ میگویند، میدانند که اینها ریاکاری میکنند.۱۳۸۸/۱۱/۲۸
با مجموعهی مسلمانها دشمنند؛ علّت هم در ماهیّت اسلام است؛ چون اسلام نفی ظلم است، نفی سلطه است، نفی استکبار است. نظام سلطه -که فعلاً در رأس آن آمریکا است؛ یک روز در رأسش انگلیس بود یا دیگران بودند، امروز در رأس نظام سلطه آمریکا است-۱۳۹۸/۰۸/۲۴
و این نیست مگر به خاطر الهامگیری از بیانات ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام) و اهلبیت پیغمبر؛ آنها بودند که ما را به تدبّر در قرآن و الهامگیری از قرآن تشویق کردند، تحریص کردند؛ آنها بودند که معارف قرآنی را برای ما تبیین کردند؛ آنها بودند که با سیرهی عملیِ خودشان به ما فهماندند که چه جوری باید عمل کرد؛ از خود امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) تا حضرت عسکری (علیه الصّلاة و السّلام)12/6/1401
چرائی سینه سپرکردن شیعه دربرابرنظام سلطه
شیعه مفتخر است به اینکه در مقابل نظام سلطه ایستاد، سینه سپر کرد، این اژدهای هفت سری را که در همهی شئون زندگی کشورها و دولتها و ملّتها به نحو ظالمانه و جبّارانه شرکت میکرد متوقّف کرد که امروز خود آنها اعتراف میکنند بسیاری از خواستههایشان به وسیلهی جمهوری اسلامی متوقّف مانده و تخریب شده؛ این یکی از افتخارات نظام جمهوری اسلامی است و این افتخار شیعه است.
- آنچه من در مورد استکبار عرض میکنم، چند نمونه یا چند شاخص از رفتارهای نظام استکبارىِ امروزِ دنیا است و در بسیاری از موارد، با آنچه که در قرون گذشته و دورانهای گذشته استکبار داشته، شریک است. یکی از ویژگیهای نظام استکباری، خودبرتربینی است.
- وقتی خود را برتر دانست، خود را محور دانست، خود را اصل دانست، نتیجه این میشود که برای خود حقّ مداخلهی در امور بقیّهی انسانها و بقیّهی ملّتها را قائل است. آنچه به نظر او ارزش محسوب میشود، بایست همه در دنیا تسلیم بشوند و قبول بکنند، گردن بنهند. اگر چیزی که او ارزش میداند، دیگران قبول نداشتند، این به خودش حق میدهد در کار آنها دخالت کند، به آنها تحمیل کند، به آنها زور بگوید، فشار بیاورد.
- این خودبرتربینی موجب میشود که ادّعای تولیت امور ملّتها را داشته باشند، ادّعای مدیریّت جهانی را داشته باشند، خودشان را رئیس مجموعهی عالم بدانند.
- ویژگی دیگر نظام سلطه آمریکاحقناپذیری است؛ نه حرف حق را میپذیرند، نه حقّ ملّتها را میپذیرند؛ حقناپذیرِ مطلق. در مباحثات جهانی بسیار اتّفاق میافتد یک حرف حقّی زده میشود، آمریکا به دلیلی نمیپذیرد؛ با انواع شیوهها حرف حق را رد میکنند، زیر بار حق نمیروند.
- یکی از شاخصهای دیگر استعمار و استکبار این است که جنایت را نسبت به ملّتها و نسبت به آحاد بشر مجاز میشمرند و اهمّیّت نمیدهند. این یکی از بلایای بزرگ استکبار در دوران جدید است؛برای جان انسانها -هر انسانی که با آنها همراه نباشد، تسلیم آنها نباشد، تابع آنها نباشد- هیچ ارزشی قائل نیستند؛
- غارت منابع حیاتی ملّتها برایشان آسان است. ربودن و اسیر کردن سیاهان، یکی از ماجراهای گریهآور تاریخ [است] که نظام سلطهی آمریکا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود، [که یک نمونهاش] همین مسئلهی غلام و کنیز گرفتن مردم آفریقا است
- یکی از خصوصیّات استکبار فریبگری و رفتار منافقانه است؛ این را توجّه کنید. همین جنایاتی که گفته شد، همهی اینها را در تبلیغات خودشان سعی میکنند توجیه کنند و جنایت را در لباس خدمت نشان بدهند
نظام اسلامی با استکبار با این خصوصیّات طرف است؛ نظام اسلامی با ملّتها طرف نیست، با مردم طرف نیست، با انسانها طرف نیست، نظام اسلامی با استکبار طرف است. از زمان ابراهیم خلیل و نوح پیغمبر و پیغمبران بزرگ و پیغمبر اسلام تا امروز هم همین بوده: جبههی حق در مقابل استکبار قرار داشته است. چرا؟ مقابلهی امروز نظام اسلامی با استکبار از چه رو است؟ چون استکبار با این خصوصیّاتی که گفتیم، قادر نیست نظام اسلامیای مثل نظام جمهوری اسلامی ایران را تحمّل کند. چون نظام جمهوری اسلامی اساساً در اعتراض به استکبار پدید آمده است؛ انقلاب در اعتراض به استکبار و عوامل استکبار در وجود آمد و بر این اساس تشکیل شد، رشد پیدا کرد، قوی شد، منطق استکبار را به چالش کشید. [استکبار] نمیتواند تحمّل کند،
نقشه های استکبارکه توسط جمهوری اسلامی خنثی شده
- اینکه نقشههای جنایتکارانهی آمریکا در کشورهای مختلف خنثی بشود به وسیلهی جمهوری اسلامی، خب اینها را عصبانی میکند؛ یک نمونهاش داعش است. داعش دستساز آمریکا بود دیگر؛ خودشان اعتراف کردند به این معنا. خب وقتی که جمهوری اسلامی وارد میدان میشود و با همهی وجود در مقابل این توطئه و این نقشه میایستد، برای اینها غیر قابل تحمّل است؛
- طرح محو فلسطین و جایگزینی اسرائیل غاصب
- طرح خاورمیانه جدید
- طرح عادی سازی روابط کشورهای اسلامی با اسرائیل غاصب
- طرح ایجاد اتحادیه کشورهای عربی علیه ایران
- طرح کشاندن ناامنی منطقه بداخل ایران
- طرح تجزیه عراق
- طرح تجزیه سوریه
- طرح سلطه بر افغانستان
- طرح تشدیدشکاف بین ایران و همسایگان
- طرح قطع حمایت ایران از مقاومت
- طرح خلع سلاح حماس و حزب الله
- طرح توسعه جنگ شیعه و سنی وجلوگیری از وحدت امت اسلامی
- طرح ایجاد آشوب و اغتشاش در داخل ایران و دامن زدن به فتنه های متعدد.
امروز خود آنها اعتراف میکنند بسیاری از خواستههایشان به وسیلهی جمهوری اسلامی متوقّف مانده و تخریب شده؛ این یکی از افتخارات نظام جمهوری اسلامی است و این افتخار شیعه است. و این نیست مگر به خاطر الهامگیری از بیانات ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام) و اهلبیت پیغمبر؛ آنها بودند که ما را به تدبّر در قرآن و الهامگیری از قرآن تشویق کردند، تحریص کردند؛ آنها بودند که معارف قرآنی را برای ما تبیین کردند؛ آنها بودند که با سیرهی عملیِ خودشان به ما فهماندند که چه جوری باید عمل کرد؛ از خود امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) تا حضرت عسکری (علیه الصّلاة و السّلام)12/6/1401
قرآن وعترت هادی شیعیان
- جهاد علیه کفر:چنانچه
نظام حاکم، نظامى کافر، غاصب و در حال جنگ با مسلمانان باشد، جهاد بر
مسلمانان واجب خواهد شد. در این فرض، جهاد دفاعى که از بهترین انواع جهاد
است، وظیفه آحاد ملت اسلامى است، که در قرآن نیز بدان اجازه داده شده است:
»به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شده، رخصت جهاد داده شده; چراکه مورد ظلم
قرار گرفته، خدا بر پیروزى آنان تواناست«.
»در راه خدا با کسانى که با شما مىجنگند، بجنگید... هر کجا بر متجاوزان دست یافتید، آنان را بکشید و همان گونه که شما را بیرون کردند، آنان را بیرون برانید; چراکه فتنه (شرک) از قتل بدتر است... «. این آیات با وضعیت حاکم در فلسطین اشغالى کاملاً مطابقت دارد، و رژیم اشغالگر قدس از مصادیق اَتَمّ براى وجوب جهاد دفاعى به شمار مىرود. - جهاد علیه طاغوت:چنانچه حاکم ستمگر بر یکى از کشورهاى اسلامى مسلط شود و در جهت ایجاد فساد، ظلم و ستم و زیرپا گذاردن حدود الهى و حقوق انسانها تلاش کند، مصداق طاغوت است و خداوند دستور داده است که زیر بار این حکومت نباید رفت و در مقابلش نباید سرفرود آورد. از بارزترین مثالهاى حکومت طاغوت، حکومت یزید بن معاویه و حجّاج بن یوسف است. برخى حاکمان کشورهاى اسلامى در عصر حاضر (که از هیچ ظلم و ستمى بر مسلمانان فروگذارى نمىکنند) نیز از مصادیق طاغوت به شمار مىروند. جهاد برضد اینگونه حکومتها، »جهاد با طاغوت« نامیده مىشود.
- وجوب جهاد با طاغوتیان در سیره اهلبیت(ع)
روشنترین مثال تاریخى در سیره اهلبیت(ع)، عملکرد امام حسین(ع) در برابر طاغوت زمان خویش بود، که همراه فرزندان، خاندان و بهترین یاران خویش به جنگ برخاست و در خطبهاى در کربلا فرمود:
ألا ترون إلى الحق لا یُعمل به و إلى الباطل لا یتناهى عنه...;
آیا نمىبینید که به حق عمل نمىشود و از باطل دورى نمىکنند؟ اگر مؤمن آرزوى مرگ کند، سزاوار است و من مرگ را جز سعادت، و زندگى با ستمگران را جز خسارت و پشیمانى نمىبینم.
پس از هلاکت معاویه، مروان از امام حسین(ع) خواست با یزید بیعت کند، حضرت فرمود:
إنا لله و إنا إلیه و على الإسلام السلام إذْ قد بلیت الأمةُ براعً مثل یزید و لقد سمعتُ جدّى رسول الله(ص) یقول: الخلافة محرّمة على آل ابىسفیان; اناللّه و انا الیه راجعون!
باید با اسلام خدافظى کرد که امت اسلامى به فرمانروایى چون یزید گرفتار آمده است. از جدّ خود پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: خلافت بر دودمان ابوسفیان حرام است.
در کربلا نیز وقتى از ایشان خواستند تا با یزید بیعت کند، فرمود:
لا والله لا أعطیهم بیدى إعطاء الذلیل و لا أفرّ فرار العبید;
نه به خدا قسم! همانند شخص ذلیل و خوار دست بیعت با شما نمىدهم و همچون بردگان از شما فرار نخواهم کرد - نهى از رکون در برابر ستمگران
لغتشناسان »رکون« را به دوستى، مودّت، اطاعت و فرمانبرى، رضایت و خشنودى، میل و رغبت، کمکخواستن و نزدیکى و چاپلوسى معنا کردهاند.
خداى متعال در آیه 113 سوره هود از رکون بر ستمگران نهى کرده است. زمخشرى در تفسیر این آیه مىگوید:
»أرکنه« یعنى به او متمایل شد. نهى در این آیه شامل: هوادارى، تمایل و همراهى، همنشینى، بازدید، چاپلوسى و رضایت به کارهاى ستمگران، خود را شبیه آنان کردن، همانند آنها لباس پوشیدن، چشم به عنایت آنان داشتن و آنان را با عظمت یاد کردن مىشود.
حکایت شده است که روزى موفق پشت سر امام نماز مىخواند که این آیه را خواند: »ولا ترکنوا الى الذین ظلموا فتمسکم النار«; بلافاصله از هوش رفت. وقتى که به هوش آمد، به او گفتند: این در مورد کسى است که نسبت به ستمگران تمایل داشته باشد، پس خود ستمگران چه عذابى خواهند داشت؟
*حمیدرضا ترقی