شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۳۲۲۷۲
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۹
قصه در مورد بازماندگانی چندنفره از خانواده‌ای سرخورده و بی‌سامان است، که گرچه هنوز از سفره‌ی غارت نجومی چهل‌وچندسال پیشِ کشور در حال ارتزاق‌اند، لیک از نظر روحی و روانی سخت در فلاکت‌اند؛ زین روی جنس اناث باقی‌مانده، هرازگاهی مالیخولیا می‌بافد و آماده‌ی عزیمت به عزم سلطنت می‌شود و نیم‌جنس ذکور وامانده، هوای شاهی‌اش به سر می‌آید. این طنز خیال‌بافانه، هرچند قابل ذکر نیست، اما و البته که مایه‌ی تفنن و تفریح می‌تواند باشد.
به گزارش    شهدای ایران،روزنامه اطلاعات با اشاره به انتخاب دختر رضاپهلوی به ولایتعهدی ایران!از سوی فرح پهلوی نوشت:قصه در مورد بازماندگانی چندنفره از خانواده‌ای سرخورده و بی‌سامان است، که گرچه هنوز از سفره‌ی غارت نجومی چهل‌وچندسال پیشِ کشور در حال ارتزاق‌اند، لیک از نظر روحی و روانی سخت در فلاکت‌اند؛ زین روی جنس اناث باقی‌مانده، هرازگاهی مالیخولیا می‌بافد و آماده‌ی عزیمت به عزم سلطنت می‌شود و نیم‌جنس ذکور وامانده، هوای شاهی‌اش به سر می‌آید. این طنز خیال‌بافانه، هرچند قابل ذکر نیست، اما و البته که مایه‌ی تفنن و تفریح می‌تواند باشد.


طعنه روزنامه اطلاعات به فرح پهلوی

خوب است پرستاران و ندیمانِ زوجه‌ی باقیمانده از پادشاه، گاهی هم در گوش وی نجوا کنند که: علیاحضرتا ! شما و ذکور بی‌کار و بی‌عارتان در این چهاردهه، از باب نمایش و ویترین هم‌که شده، کدام لقمه را از آن سفره‌ی به غارت‌برده بر دهان کسانی گذاشتید، که یا با فلاکت و بدبختی به دنبال شما جلای وطن کردند، یا به هر ضرورت دیگری در خارج از سرزمین پدری خود مجبور به زندگی شدند؟ کدام موقوفه؟ کدام خیریه؟ کدام بورسیه؟ کدام دستگیری؟ کدام رسیدگی؟ کدام بنیاد؟ کدام مدرسه؟ بیش از چهل‌سال است که بی‌کار می‌خورید و ناله‌ی سرد سر می‌دهید؛ نه سفره ته کشیده و نه ناله‌هاتان سوزی آفریده؛ باقی عمر را همچنان در مرتع به یغمابرده از کشور بچمید و بچرید، به صلاح آرامشتان نزدیک‌تر نیست آیا!؟
اگر به کسانی که سیاهی‌لشکر بعضی پیج‌ها هستند بَرنخورَد و ناگهان آخر ادبشان گُل نکند، و به هجمه برنیایند، که وا ادبا! وا قضاوتا! واسلطنتا!- همان‌ها که وقتی پا دهد، می‌شوند آخرِ ناسزاگویی به هرچه ناقد است و واقد- به بازماندگان آن خانه عرض می‌کنم:
کار این کشور در حال حاضر پیچیده‌تر از آن است که حتی به دست ناجیانی پس‌مانده از سلطنت و ولگردانی از کوچه‌های واشنگتن دی‌سی یا محله‌ی پیگال پاریس اصلاح پذیرد! پس مستدعی‌ست غم به دلِ خیال‌پردازتان راه ندهید و غصه‌ی این مردمی که قدر شما را ندانستند و نیز نمی‌دانند(!) مخورید و هنوز و همچنان، باقیمانده‌ی آن صدها چمدانِ پایانی‌ناپذیر را که با خود بردید بخورید و این مردم را وابگذارید تا خود در غصه‌های بی‌شمارشان بدون شما باقی‌مانده‌ی ته‌سفره‌شان را نانی کشند؛ شما آسوده بخورید و بخوابید؛ که سالگرد جشن‌های دوهزار و پانصدساله‌تان نزدیک است!
نیز پیغام کنید آن دخترخانم را- که از سوی مادربزرگ، کاندیدای ولایتعهدی شده‌است-: فعلا صبوری بنمای؛ کمی بازی کن تا بزرگ شوی، یک کلاس زبان فارسی هم برو؛ خوبیت ندارد که ولیعهد سلطنت سرزمین پارس فارسی نداند!
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار