*من با اینکه حکم را سیاسی و غیرحقوقی و غلط میدانستم، پس از اعلام قطعیت حکم توسط دیوان عدالت اداری به دولت اعلام کردم که از فردا بهعنوان مدیرعامل به تأمین اجتماعی نمیروم.
*وقتی پاستور رسیدم آقای احمدی نژاد خیلی گرم استقبال کرد و گفتند شما اصلا نگران نباشید، من فردا از شما دفاع میکنم، شما بهجای آمدن به اینجا باید میرفتید سرکارتان و وقت خود را برای این کارها هدر نمیدادید. دیدم آقای احمدینژاد اصلا در فضای استعفای من نیست. نامه را به ایشان نشان دادم و توضیح دادم که آقای حداد گفتهاند مصلحت نظام است که کنارهگیری کنم. آقای احمدینژاد گفتند من فرد دوم مملکت هستم، مصالح نظام را من بهتر میدانم یا نمایندگان تهران؟ الان لازم است که شما برای خدمت به بیمهشدگان تأمین اجتماعی آستین بالا بزنید و شبانه روز کار کنید، من هم حمایت میکنم. شما در این سنگر خدمت کنید. اگر امروز بر سر شما کوتاه بیاییم اینها فردا در رابطه با افراد دیگر مدعی میشوند. آقای احمدینژاد خیلی محکم برخورد کردند و من هم بعد از جلسه با آقای احمدینژاد همه وقایع را برای آقای حداد بازگو کردم و صراحتا گفتم که ایشان استعفای مرا نپذیرفتند
*بابک زنجانی از طرف دولت یا باند و گروه خاصی معرفی نشده بود. بنده یک دوست مذهبی و هیئتی داشتم که با من تماس گرفت و مدعی شد رفیقی دارد که قصد خریداری شرکتهای تأمین اجتماعی را دارد. او گفت که زنجانی در خارج از کشور سرمایههای کلان و بانک خصوصی دارد که توانایی خرید این شرکتها را نیز دارد و به واسطه تحریمها مجبور است سرمایه خود را به داخل کشور منتقل کند. بعد از این معرفی، ملاقاتی با زنجانی انجام دادم که پیشنهادهای وی منطقی و خوب بهنظر رسید. بعد از این ملاقات با مسئولین ذیربط در وزارت اطلاعات تماس گرفتم تا ادعای بابک زنجانی را از طریق آنها استعلام کنم. آنها در تماس تلفنی و جلسات حضوری در محل سازمان اعلام کردند که زنجانی برای انجام این معامله مورد تأیید ماست و ارزی که از طریق این قرارداد وارد کشور میشود یک فرصت است که نباید آن را از دست داد. البته مشورت من با بانک مرکزی هم منجر به همین نتیجه شد و آنها هم موافق این تفاهمنامه و انتقال ارز به کشور بودند.
*موضوع غیرشمول اختصاص به سازمان تأمین اجتماعی ندارد و در همه وزارتخانهها و سازمانها این موضوع هست یا مثلا ریاست محترم مجلس در همین سال جاری شنیدهایم طبق قانون رقمی در حدود 30 میلیارد تومان بودجه غیرشمول دارد که میتواند به اشخاص حقیقی و حقوقی بنا به تشخیص خودشان بدهند. حتی آقای باهنر در جلسه گفت که ماهی 300 هزار تومان به نمایندگان میدهیم که در حوزه انتخاباتی به آدمهای محروم بدهند که یک نفر از نمایندگان در همان جلسه تکذیب کرد که آقای باهنر، این را به ما نمیدهید! چرا توقع ایجاد میکنید. پس معلوم است آنجا هم این ابهامات وجود دارد.
*طبق قانون مطبوعات، اگر هر بحثی در رابطه با اداره، انتشار و تیتراژ روزنامه مطرح شود به عهده مدیرمسئول است. این یک اصل است؛ پس او باید پاسخگو باشد ضمن اینکه برای واحدهای مختلف تأمین اجتماعی روزنامه همیشه مجانی بوده است. از اول تا به حال مجانی میفرستند. زمان آقای نوربخش مدیرعامل فعلی نیز مجانی میفرستند. در زمان انتخابات همه روزنامهها بهطور طبیعی تیراژشان بالا میرود. آن هم که دست من نیست که تیراژش بالا رفته یا پایین. خودش میداند او باید جواب بدهد. این را باید مدیر مسئول جواب بدهد. اگر تیراژ روزنامهای بالا برود حسن کار اوست و عیبی محسوب نمیشود.
*همه پرداختیهای دوره یک و نیم ساله من مربوط به مجلس نهم است. عدد اعلامی توسط آقای محجوب دروغ است و از روی سوء نیت به منظور ابهام آفرینی عدد 37 را ذکر کرده است.
*ما سه تا لیست کلی داریم. علت اینکه اسامی را به آقای محجوب ندادم این بود که کارمند ایشان مطالبی را به من گفت و متوجه شدم ایشان میخواهد رقبای خود را تخریب کند. آنها پیشنهاد دادند در رابطه با یکی از نمایندگان، مدرکی به آنها بدهم. بعد با من در حذف برخی از موارد همکاری کنند. احساس کردم که میخواهند سوءاستفاده کنند. الان شما میبینید مدارک و اسناد داخل سازمان تأمین اجتماعی روی میز رسانههای ضدانقلاب خارج از کشور است و مانور تبلیغاتی خودشان را میدهند. مقصر آقای محجوب است و او این اسناد را غیرقانونی منتشر کرده و در اختیار ضدانقلاب قرار داده است. پس من حق داشتم و الان هم حق دارم نسبت به آن قسمت از اسنادی که فقط در اختیار خودم است ایشان را محرم ندانم و به او سندی ندهم. البته به دادگاه و مراجع ذیصلاح و امین در موقع خود ارائه میکنم.
*پرداخت حقوق هیچ ارتباطی با مدیرعامل ندارد. این حقوق در هیئت امنا و در هیئت مدیره تصویب شده و اجرا میشود و براساس آن، امور اداری و مالی سازمان، حقوق مدیران و کارمندان را محاسبه و ابلاغ میکند. مدیرعامل هیچ دخالتی در تعیین میزان حقوق معاونین خود ندارد.
*برادر خانم بنده کارمند پیمانی سازمان تأمین اجتماعی بوده است. برای اینکه بتوانیم اشراف بهتری به شرکت ایرانول داشته باشیم با درخواست انتقال ایشان از سوی شرکت ایرانول موافقت شد و مصوبه آن نیز هیچگونه خدشه و ایرادی ندارد. مگر آقای روحانی برادر خودشان را به سمت بازرسی ریاستجمهوری منصوب نکرده اند؟ مگر آقای ربیعی نزدیکان خود را در بخشهای مختلف مدیریتی وزارتخانه و تأمین اجتماعی منصوب نکرده اند؟ برادر خانم اینجانب در مصوبه هیئت مدیره به شرکت ایرانول به مدت یکسال مأمور به خدمت شده است.
*چرا تحقیق و تفحص از دورههای گذشته نیمه کاره رها شد؟ اگر دنبال منافع خود و ساخت و پاخت نبودند چرا در آن دوران هیچ گزارشی تنظیم نشد؟ چرا زونکن اسناد دوره مجلس ششم هیچگاه مورد بررسی قرار نگرفت؟ من آن زونکن را دیدم که همه سران جبهه مشارکت مبالغ بسیار کلانی را دریافت کردهاند که پرداختیهای ما در قبال آن هیچ است. الان شنیدهام هیچکس جرأت بررسی و انتشار این زونکن را ندارد و آن را لاک و مهر کردهاند و خارج از مدارک سازمان در گاو صندق نگهداری میکنند. با ورود آقای محجوب، زونکن مجلس ششم حکم هولوکاست را پیدا کرده است و کسی حق دخالت و ورود به آن را ندارد! شنیده ام کلید آن گاوصندوق را به آقای وزیر داده اند تا کسی در سازمان به اسناد دسترسی نداشته باشد.
*طرف امروز همه کاره رسانهای دولت شده است مرا اتفاقی در مراسم تحلیف دید و گفت یادتان هست مرا بازداشت کردید؟ و من هم گفتم یادم هست. تو هم یادت هست که چه خیانتهایی انجام دادی که بازداشت شدی؟! من بی صبرانه منتظر برگزاری دادگاه هستم و صحن علنی دادگاه صحنه رسوایی این گروه خواهد شد. من پشت پرده این جریانات را به لطف الهی با ارائه اسناد و مدارک رسوا خواهم کرد.