یادداشت؛
با افتادن نقاب از چهره فتنه ۸۸ آن چیزی که بسیار مهم است این است که امروز جریان انقلابی می تواند به عنوان یک مطالبه گر در فضای مجازی و حقیقی از کسانی که تا دیروز نگاه مثبتی به سران فتنه داشتند این مطالبه را مطرح نماید که وضعیت و رویکرد خودشان را تعیین تکلیف کنند و بگویند در کدام سو ایستادهاند، می خواهند با نظام باشند یا برنظام و یا همچنان به رویکرد دوگانه و شترسواری دولا دولای خود ادامه دهند.
سرویس سیاسی شهدای ایران :یعقوب ربیعی/در روز گذشته بیانیه میرحسین موسوی از سران فتنه ۸۸ به یکی از خبرهای رسانه ها تبدیل شد. در این نوشته نگاهی کوتاه به این بیانیه، محتوا و اهداف آن خواهیم داشت.
پاسداشت فتنه گری یا امت خداجوی
از حیث زمانی، بیانیه میرحسین موسوی در حمایت از قبح شکنی عاشورای حسینی سال ۱۳۸۸ به نگارش درآمده است. در حالی که میلیون ها عزادار ایرانی و عاشق حضرت سیدالشهدا(ع) در روز عاشورای حسینی سال ۸۸ مشغول عزاداری بودند، تعدادی از پیادهنظام های خیابانی، جریان فتنه را پیش از ظهر عاشورا و بی آنکه در عزای سالار شهیدان شرکت کنند، با برگزاری تجمعهای غیرقانونی در برخی خیابانهای تهران که هیچ شباهتی با عزاداری اباعبدالله الحسین نداشت، کلید زده و دست به آشوب و بی حرمتی به عاشورا و مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام زدند
این اقدام باعث واکنش مردم عاشورایی که همیشه به مراسم و آیین های مذهبی اعتقاد داشته و دارند، شده و جریان ساز شکل گیری قیام خروشان و خودجوش مردمی در حماسه نهم دی گردید. اما میرحسین موسوی در اقدامی عجیب و هتاکانهتر از گذشته، عاملان بیحرمتیهای روز عاشورا را مردان خداجو مینامد و چهره واقعی خود را بیش از پیش نمایان می سازد.
از خودنمایی تا دست و پازدن برای احیا
اگر بخواهیم به اهداف چنین بیانیه ای در شرایط فعلی بپردازیم می توانیم دلایل ذیل را برای آن برشمریم:خودنمایی برای جلوگیری از فراموشی: هر فرد یا جریانی در عالم سیاسی و اجتماعی از زوال و حذف خود می ترسد و لذا تلاش دارد تا با حرکت های مقطعی از فراموشی خود در اذهان خصوصاً طرفداران سابق خود کسب حیثیت مجدد نماید. اما واکنش سرد و حتی منتقدانه روز گذشته هم سلکان و همراهان گذشته موسوی نشان داد که این بیانیه بیشتر از کسب وجهه به زوال او کمک نکرد.
پدرخواندگی برای اپوزیسیون: این روزها دعوا بر سر رهبری اپوزیسیون به موضوعی داغ در بین آنها تبدیل شده است؛ از رضا پهلوی موسوم به ربع پهلوی گرفته تا مریم رجوی که دستش به خون هزاران نفر از ملت آلوده هست. در این دعوا میرحسین تلاش دارد تا جایگاه خود را برای رهبری اپوزیسیون های جمهوری اسلامی احیاء نماید. اگر از این جنبه به قضیه نگاه کنیم بیانیه روز گذشته را نه صرفاً در نقد برخی از سیاست های کلی نظام مانند سیاست های منطقه ای بلکه باید در بازآفرینی فتنه ۸۸ تفسیر کرد.
از توهین به شهدای حرم تا ولایت فقیه
متن میرحسین موسوی را می توان شب نامه ای نامید که تلاش کرده است بدون هیچ منطقی به نظام بتازد. از توهین به رهبر معظم انقلاب و مطرح کردن این ادعا که رهبری بدنبال موروثی کردن جایگاه رهبری برای فرزندان خویش است تا اتهام تشکیل داعش و سرکوب ملت های مسلمان توسط جمهوری اسلامی و مخالفت با سیاست های منطقه ای نظام. هر چند تهمت های موسوی به علت سخیف بودن و نداشتن محتوای عمیق نیازی به پاسخگویی ندارد اما نشان از کینه ای ژرف در درون او نسبت به سیاست های کلی نظام دارد.این اهانت به مدافعان حرم در حالی است که سال ها پس از تشکیل و براندازی داعش، مستندات نشان می دهد که طراحی آمریکایی ها در منطقه غرب آسیا تجزیه کشورهای منطقه در راستای منافع آمریکا بود. آمریکایی ها در راستای شکل دهی به نظم نوین مد نظر خود تمایل داشتند به بازآفرینی نقشه منطقه پرداخته و کشورها را در نظریه ای موسوم به مدیریت بی نظمی ها به کولونی های کوچک و جدید تقسیم نمایند. طرحی که برنارد لوئیس برای منطقه طراحی کرده بود و به نام او معروف است. وسلی کلارک فرمانده سابق ناتو رسماً اعلام کرد که بعد از ۱۱ سپتامبر قرار بود ۷ کشور ازجمله ایران اشغال شوند. اما آنچه مانع این اشغالگری ها شد فداکری و ایثارگری سلیمانی ها و همدانی ها بود و اگر شهدای مدافع حرم نبودند قطعاً جغرافیای ایران و منطقه دگرگون می شد.
لذا این نکته صحیحی است که اینکه امثال موسوی این موضوع را پس از سالها نفهمیده اند یا حاصل خیانت است یا نتیجه حماقت. بیانیه موسوی و توهین به شهید مدافع حرم مصداق بارز يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ است مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و رازی به درستی گفته که:
چراغی را که ایزد برفروزد
هر آنکس پف کند دانی چه سوزد
پارادوکس های یک بیانیه
البته بیانیه موسوی صرفاً در تهمت زنی های علیه نظام محدود نمی شود و گاه به خودزنی هم می رسد چنانکه او در بخشی از متن خود می نویسد «مردم تشنه آنند که آزاد باشند و خود برگزینند و این انتخاب آنان قطعا به نفع بشریت به طور عموم با هر ایده و ایمانى، و به سود منافع ملى و حاکمیت مردم خواهد بود.» این ادعا در حالیست که موسوی در انتخاباتی که بیشترین درصد مشارکت را به خود اختصاص می داد حاضر به پذیرش انتخابات نگردیده و بدون هیچ منطقی زیر میز انتخابات زد و جامعه را دچار اغتشاشهای چند ماهه نمود. لذا مطرح کردن این موضوع علاوه بر خودزنی از سوی موسوی نشان از وجود نفاق و رویکرد دوگانه در مردمسالاری دارد؛ آنجا که صندوق رای را به نفع خود ببیند حاضر به پذیرش آن می شود و درصورت تعارض منافع با صندوق رای و نتیجه آن کاری خواهد نمود که در سال ۸۸ انجام داد.
صبر نظام جواب داد
یکی از مباحثی که سال های گذشته مورد تاکید قرار می گرفت این اصل بود که برخورد قهری با سران فتنه شاید در کوتاه مدت مفید باشد ولی ممکن است در بلندمدت با مظلوم نمایی و قلب حقیقت به برگ برنده ای برای آنها بدل شود لذا به عبارتی محاکمه این جماعت باید محاکمه فکری واندیشه ای باشد؛ باید کاری کردکه افکارعمومی قانع شود که این طرز تفکر از بنیاد غلط بوده و برای کشور فاجعه آفرین است. لذا این مهم از دو راه قابل تحقق است:الف_با کارآمد سازی گفتمان اصیل انقلاب ورفع مشکلات اساسی کشور وپاسخ به نیازهای اساسی مردم
ب_ازطریق مهلت دادن به سران فتنه تا درمواقع خاص ماهیت اصلی و آنچه در درون خود پنهان دارند را بصورت شفاف و بدون روتوش درمعرض قضاوت مردم وتاریخ قرار دهند! بی شک روشن شدن ماهیت جریان فتنه با واکنش منفی کسانی مواجه خواهد شد که تا امروز این جریان را به دید مثبت و بخشی از حاکمیت نگاه می کردند.
مشخص شدن ماهیت این جریان را باید حاصل درایت و صبر استراتژیک نظام و و رهبر معظم انقلاب دانست که تلاش نمودند در یک پروسه زمانی بلندمدت ماهیت فتنه را مشخص و نقاب از چهره آن بزدایند.
با نظام یا برنظام بودن
نکته پایانی اینکه؛ با افتادن نقاب از چهره فتنه ۸۸ آن چیزی که بسیار مهم است این است که امروز جریان انقلابی می تواند به عنوان یک مطالبه گر در فضای مجازی و حقیقی از کسانی که تا دیروز نگاه مثبتی به سران فتنه داشتند این مطالبه را مطرح نماید که وضعیت و رویکرد خودشان را تعیین تکلیف کنند و بگویند در کدام سو ایستادهاند، می خواهند با نظام باشند یا برنظام و یا همچنان به رویکرد دوگانه و شترسواری دولا دولای خود ادامه دهند.