شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۳۱۷۵۱
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۹
محمد کاظم انبارلویی عنوان کرد؛
اینكه آمریكایی‌ها در اتاق جنگ بی‌پایان خود علیه ملت ایران چی فكر می‌كنند خیلی مهم است. آنها در مقابله با ملت ایران، دو جنگ سخت داخلی و خارجی و سه نبرد نرم را طی 40 سال گذشته پشت سر گذاشتند هر كاری خواستند و هر توطئه‌ای را كه اجرا كردند نه‌تنها نتیجه نگرفتند بلكه ایران هر روز قدرتمندتر و تواناتر در سپهر سیاست منطقه و جهان ظاهر شده و می‌شود.
سرویس سیاسی  شهدای ایران :محمد کاظم انبارلویی طی مطلبی تحت عنوان "آنوکراسی" نوشت:اینكه آمریكایی‌ها در اتاق جنگ بی‌پایان خود علیه ملت ایران چی فكر می‌كنند خیلی مهم است. آنها در مقابله با ملت ایران، دو جنگ سخت داخلی و خارجی و سه نبرد نرم را طی ۴۰ سال گذشته پشت سر گذاشتند هر كاری خواستند و هر توطئه‌ای را كه اجرا كردند نه‌تنها نتیجه نگرفتند بلكه ایران هر روز قدرتمندتر و تواناتر در سپهر سیاست منطقه و جهان ظاهر شده و می‌شود.

ارتباط تاج زاده و حجاریان با یک عضو سیا/ اگر می‌خواستند براندازی سخت كنند چه می‌كردند؟!

آمریكایی‌ها در صفحه شطرنج بازی با ایران تابع هیچ قاعده‌ای نیستند. اشتباه آنها این بود كه همه سربازها ، فیل‌ها و  اسب‌ها را یك‌جا و همزمان به میدان آوردند و هربار با تلفات بیشتر به‌ویژه در حوزه نظامی عقب نشستند.

امروز در اتاق جنگ آمریكایی‌ها پنتاگون شمشیر و سپر انداخته است. امید آنها به سیا، وزارت خارجه و وزارت خزانه‌داری برای تشدید تحریم‌ها و تداوم نبرد نرم و براندازی نرم است.

آنچه از «فعل» آنها دیده می شود و از «قول» آنها شنیده می شود را می توان در حوزه دموكراسی رصد كرد. آنها مشروعیت مردمی نظام را از طریق عملیاتی كردن «آنوكراسی» هدف قرار داده‌اند.آنوكراسی یعنی شبه دموكراسی یعنی شكلی از حكومت كه ظاهرش دموكراسی و مردم‌سالاری است اما دولت در برون و درون «بی ثبات» و «ناكارآمد» و فاقد قدرت است. آمریكایی‌ها می‌خواهند قدرت در دولت دست كسانی باشد كه عملا قدرتی نداشته باشند، قدرت واقعی در دست كسانی باشد كه سر در آخور سرمایه‌داری جهانی و سرویس‌های امنیتی قدرت‌های جهانی داشته باشند.

اینكه آمریكایی‌ها از سال ۷۶ تصمیم گرفتند در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و شوراها از یك ضلع رقابت كه به قول خودشان میانه‌رو هستند، حمایت كنند، همین، پا گذاشتن در جایگزینی و عملیاتی كردن «آنوكراسی» به جای «مردم‌سالاری» دینی بود. متأسفانه برخی اصلاح‌طلبان عملا به استخدام دشمن در این پروژه برای ضربه به جمهوریت نظام درآمدند.

یحیی كیان تاج‌بخش، عضو سیا و مشاور بنیاد سوروس از محكومین فتنه ۸۸ در اعترافات خود در دادگاه كه به عنوان دفاعیه مطرح كرده ، پرده از چنین توطئه‌ای بر می‌دارد.

​​​​​​​او از شناسایی و جذب نخبگان ، شبكه‌سازی و نهادسازی، راه‌اندازی كارگاه‌های آموزشی در معاونت سیاسی وزارت كشور زمان آقای خاتمی یاد می‌كند و می‌گوید: مشروعیت‌زدایی و اعتبارزدایی از جمهوری اسلامی را از طریق حمله به پایه‌ها و ستون‌های نظام و نافرمانی مدنی شروع كردیم.

او از نحوه آشنایی خود با مصطفی تاجزاده كه آن زمان در معاونت سیاسی وزیر كشور بود خبر می‌دهد و همكاری‌هایی را در این زمینه یادآور می‌شود. مأموریت او افزایش سرمایه اجتماعی كسانی كه در ایران به ترویج و تعمیق تفكر غربی می‌اندیشند، بود. نظریه او در مورد افزایش سرمایه اجتماعی مورد توجه سعید حجاریان و تاجزاده قرار می‌گیرد و او از ارتباط خود با سعید حجاریان كه آن زمان در مركز استراتژیك مجمع تشخیص مصلحت بود نیز پرده برمی‌دارد.

امروز اصلاح‌طلبان با دست فرمان «آنوكراسی» به جای دموكراسی به روزگاری افتاده‌اند كه تمام سرمایه اجتماعی خود را در انتخابات گذشته كه به پای روحانی ریخته بودند از دست رفته می‌بینند . آنها گرفتار ۶ بحران هستند كه در آن دست و پا می‌زنند.

۱- بحران گفتمان ۲- بحران اندیشگی ۳- بحران بی‌آیندگی ۴- بحران مقبولیت ۵- بحران مشروعیت ۶- بحران كارآمدی

آنها فكر می‌كنند می‌توانند هزینه‌های خسارت‌بار از دست دادن سرمایه اجتماعی خود را به حساب رقبای خود بگذارند. آنها برای توجیه این بحران‌ها مقولاتی چون حمله به نظارت استصوابی ، طرح رفراندوم، آزادی و خلق دو قطبی‌های كاذب و … را در دستور كار دارند. فكر می‌كنند این بیراهه‌روی برای آنها تولید سرمایه اجتماعی می‌كند.

سردمداران جریان اصلاح‌طلبی هنوز نفهمیدند چه كلاهی سرشان رفته است .آمریكایی‌ها با پروژه آنوكراسی سرمایه اجتماعی آنها را به عنوان یك ضلع رقابت به باد داده‌اند حالا آمدند سراغ ضلع دیگر با تحریم اقتصادی و تهاجم فرهنگی و تهاجم سیاسی و دیپلماتیك؛ سرمایه اجتماعی این ضلع را هم ضایع كنند و تیر خلاص به «جمهوریت» و «مردم‌سالاری دینی» بزنند. این فرمول را در مشروطه و نهضت ملی عمل كردند و جواب داد و فكر می‌كنند در انقلاب اسلامی هم جواب می‌دهد.

اصلاح‌طلبان در بحث‌های كلاب‌‌هاوسی خود گاهی موضوع مشاركت ۴۸ درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیراهن عثمان كرده‌اند تا مشروعیت مردمی دولت را زیر سؤال ببرند.

آنها اولا: فراموش كردند انتخابات ریاست جمهوری زیر سیطره بیماری كرونا با تلفات سه رقمی برگزار شد. ثانیا : جریان اصلاحات با تمام توان به صحنه آمدند و از نامزد خود- همتی- حمایت كردند. جریان اصلاح‌طلب علی‌رغم حمایت صددرصدی از همتی نتوانست طرفداران خود را به دلیل عملكرد بد دولت مورد حمایت خود یعنی روحانی را به پای صندوق‌های رأی بیاورد. آنها عوض آنكه خود را مذمت كنند كه چرا به غرب اعتماد كردند و افتضاح برجام و دستاورد تقریبا هیچ آن را در كارنامه خود گذاشتند ، رقیب خود را به بهانه كاهش مشاركت به شماتت گرفته‌اند.

آنها با راهبرد دیو و پری در انتخابات شركت می‌كنند وقتی طرفداران آنها به این نتیجه رسیدند آنها پری نیستند به نامزد آنها رأی ندادند چون از قبل رقیب خود را «دیو» معرفی كرده بودند نتیجه كار كاهش مشاركت شد. آنها در فرآیند شكل‌گیری «آنوكراسی» به جای «دموكراسی» درست در اجرای توطئه‌های آمریكا نقش‌آفرینی می‌كنند.

اصلاح‌طلبان از ابتدای پیدایش در سپهر سیاست ایران هرگز به این سؤال پاسخ ندادند كه چه چیز را می‌خواهند اصلاح كنند؟ مبنای آسیب‌شناسی آنها چیست؟ آنها بدون اینكه توضیحی در مورد نسبت خود با دین و انقلاب و نظام بدهند بر طبل اصلاحات می‌كوبند. آنها ۴ دولت از ۵ دولت پس از انقلاب را در دست داشتند اما برای از بین بردن فقر، فساد و تبعیض هیچ‌گاه راه حلی ارائه نكردند.
اوایل سال‌های حكومت خاتمی یك كارگاه آموزشی در معاونت سیاسی وزارت كشور در زمان تصدی تاج‌زاده دائر كردند كه سعید حجاریان آن‌را اداره می‌كرد. یحیی كیان تاج بخش و حسین بشیریه در این نشست‌ها شركت می‌كردند. تعریفی كه از اصلاحات بیرون دادند این بود كه ؛
 اصلاحات یعنی دموكراتیزاسیون، دموكراتیزاسیون یعنی مدرنیزاسیون، مدرنیزاسیون هم یعنی سكولاریزاسیون جدایی دین از سیاست! برخی هم در آن جلسات پا را فراتر گذاشتند و گفتند سكولاریزاسیون یعنی لائیزاسیون، كشور باید به سمت ارزش‌های لائیسیته بر مبنای مدل فرانسه حركت كند! یعنی درست همین حرف هایی که تاجزاده امروزها در توییت های خود و جیغ و داد کلاب هاوسی مبنی برحذف ولایت فقیه از قانون اساسی و جدایی دین از سیاست مدام تکرار می کند. خوب طبیعی بود ، مفهوم این «اصلاح» چیزی جز «افساد» نبود.

از دل این تئوری اصلاحی، فتنه ۱۸ تیر ۷۸ بیرون آمد چون شكست خوردند رفتند ۱۰ سال تمرین كردند و با ارتباطاتی كه در داخل و خارج برقرار شد فتنه ۸۸ را با اسم رمز تقلب كلید زدند. با آنكه در فتنه ۷۸ و ۸۸ آشوب بپا كردند و اردوكشی خیابانی راه انداختند ، دست به غارت اموال دولتی و مردمی زدند اسم آن را با این همه خشونت «نرم» گذاشتند ! معلوم نبود اگر می‌خواستند براندازی سخت كنند چه می‌كردند؟!

برای عملیاتی كردن «آنوكراسی» آمریكایی‌ها نیاز داشتند یك جریانی را در داخل تقویت كنند كه همزمان « در قدرت» بودن «بر قدرت» هم باشند. بخشی از جریان اصلاحات با پذیرش این مأموریت عملا به خدمت سرویس‌های امنیتی و رسانه‌ای غرب درآمدند. تاجزاده در فتنه ۷۸ و ۸۸ دست در دست یحیی كیان تاج‌بخش عضو سیا و مشاور سوروس در تهران عملا نقش مهمی در این باره ایفا می‌كرده است. تمامی كسانی كه اخیرا به بازداشت تاجزاده اعتراض كردند مستقیم و غیرمستقیم به نوعی اعتراف به حضور در پروژه عملیاتی كردن «آنوكراسی» كردند.

بهزاد نبوی، رئیس شورای جبهه اصلاحات در دفاع از تاجزاده، او را مربوط به جریان منتقد مصلح و مخالف براندازی و آشوب و خشونت معرفی می‌كند. اما كارنامه سیاسی او در دو فتنه ۷۸ و ۸۸ و پس از آن نشان می‌دهد ، فعل و قول سیاسی او مبتنی بر براندازی، آشوب و خشونت است و تنها چیزی كه در كارنامه او نیست نقد مصلحانه است.

برخی در دولت روحانی و خاتمی متأسفانه در مدار آنوكراسی حركت می‌كردند و هرگونه تحولی را منوط به بهبود رابطه با غرب كرده بودند در حالی كه غرب به هیچ وجه بنای آشتی با انقلاب نداشت. دولت رئیسی خوشبختانه با درك درست از این كژراهه در مسیر «كارآمدی» و «ثبات» حركت می‌كند.

او درك درستی از منابع قدرت و تعامل در منطقه و جهان و تحكیم مردم‌سالاری دینی در  ایران دارد.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار