تروریستهای دیروز خیابان مجاهدین تهران غریبه نیستند و حلقه تکمیلی همان تروریستهای رسانهای و سیاسیاند که شب و روز در دسیسه برای ذهن و قلب مردم اند.
شهدای ایران:محسن مهدیان مدیرعامل موسسه همشهری روز گذشته (دوشنبه) طی مطلبی نوشت: قدیمیها بخاطر دارند؛ سر کوچه و پس کوچههای شهر جمعیتی هرزه و الوات بودند که صبح و شام کارشان کفتری نشستن و رخ کشیدن و زنجیر چرخاندن و لغز خواندن وسبیل تاب دادن بود. اهل محل هم از این قماش جاهل امنیت نداشتند و نوامیسشان در معرض تعرض بود. شهر نیز طاعون زده از طاغوت بود و تهی از نظمیه و عدلیه. اما در مقابل جمعی بودند مدافع اهل محل که شهرتشان بود به مرام و لوتی گری ...
گذشت و گذشت تا اینکه خمینی آمد.
خمینی لوتیهای قلندر محله را جمع و برایشان مرشدی کرد و یاد داد که اوباش اصلی از قماش جاهلان سبیل چرب کرده نیست. سرحلقه اوباش، جائری است مستبد که باید حیثیتاش را به خاک کشید. همین هم شد ... هرچند بدین جا نیز ختم نشد. هرچقدر این بچه ها بزرگتر شدند، خمینی هم عمیق تر از این مبارزه جانانه و تاریخی گفت ...
اینبار توضیح داد که شرق و غرب عالم هرچه غیر خداست طاغوت است و این همه مقابل طینت بی آرایش و بی آلایش توده های مردم صف کشیده اند.
خمینی یاد داد که خدایگان شرارت ابلیس است و ظهور ابلیس روی زمین شیاطینی اند که سرسلسله اوباشند و برای ایستادن مقابل این جبهه سراسر پلیدی و پلشتی باید مجاهد بود. مجاهدی که از زنجیرهای درون رهیده و بر سیاهی بیرون تاخته است؛ و با این عبور و مرور بود که خیابان مجاهدین شکل گرفت.
خمینی از قلندارن لوتی شهر، جوانمردان پهلوان ساخته بود و به همان میزان که بچه های خیابان مجاهدین بیشتر و بیشتر شدند، شرارت اوباش هم توسعه یافت. اما مقصد همان بود. همان تعرض. همان پرده دری. همان ظلم و ستم و چپاول.... تا جایی که اوباش اغتشاش محلهها و اراذل تروریست شهر نیز اجیر و مزدور اول اوباش عالم شدند.
همانها که رسانه تحریف میزدند و قلب واقع می کنند، آدم میکشند و خون میرزند و شهر را به آتش میکشند و برای تحریم سفره مردم، کاسه لیسان را اجیر میکنند ....
تروریستهای دیروز خیابان مجاهدین تهران غریبه نیستند و حلقه تکمیلی همان تروریستهای رسانهای و سیاسیاند که شب و روز در دسیسه برای ذهن وقلب مردماند.
حاج حسن مدافع حرم بود؛ همان حرمی که فرمود جمهوری اسلامی است و البته جمهوری اسلامی جز مردم ایمانی نیست. اینان نیز مردم را نشانه گرفتند.
اما قصه بچه های خیابان مجاهدین، قصه شاگردان خمینی است که وسعت آن نه به ایران انقلابی که به وسعت انقلاب در تاریخ است. عصر خمینی شکل گرفته است و امتداد خیابان مجاهدین به ابدیت است. انشالله.
گذشت و گذشت تا اینکه خمینی آمد.
خمینی لوتیهای قلندر محله را جمع و برایشان مرشدی کرد و یاد داد که اوباش اصلی از قماش جاهلان سبیل چرب کرده نیست. سرحلقه اوباش، جائری است مستبد که باید حیثیتاش را به خاک کشید. همین هم شد ... هرچند بدین جا نیز ختم نشد. هرچقدر این بچه ها بزرگتر شدند، خمینی هم عمیق تر از این مبارزه جانانه و تاریخی گفت ...
اینبار توضیح داد که شرق و غرب عالم هرچه غیر خداست طاغوت است و این همه مقابل طینت بی آرایش و بی آلایش توده های مردم صف کشیده اند.
خمینی یاد داد که خدایگان شرارت ابلیس است و ظهور ابلیس روی زمین شیاطینی اند که سرسلسله اوباشند و برای ایستادن مقابل این جبهه سراسر پلیدی و پلشتی باید مجاهد بود. مجاهدی که از زنجیرهای درون رهیده و بر سیاهی بیرون تاخته است؛ و با این عبور و مرور بود که خیابان مجاهدین شکل گرفت.
خمینی از قلندارن لوتی شهر، جوانمردان پهلوان ساخته بود و به همان میزان که بچه های خیابان مجاهدین بیشتر و بیشتر شدند، شرارت اوباش هم توسعه یافت. اما مقصد همان بود. همان تعرض. همان پرده دری. همان ظلم و ستم و چپاول.... تا جایی که اوباش اغتشاش محلهها و اراذل تروریست شهر نیز اجیر و مزدور اول اوباش عالم شدند.
همانها که رسانه تحریف میزدند و قلب واقع می کنند، آدم میکشند و خون میرزند و شهر را به آتش میکشند و برای تحریم سفره مردم، کاسه لیسان را اجیر میکنند ....
تروریستهای دیروز خیابان مجاهدین تهران غریبه نیستند و حلقه تکمیلی همان تروریستهای رسانهای و سیاسیاند که شب و روز در دسیسه برای ذهن وقلب مردماند.
حاج حسن مدافع حرم بود؛ همان حرمی که فرمود جمهوری اسلامی است و البته جمهوری اسلامی جز مردم ایمانی نیست. اینان نیز مردم را نشانه گرفتند.
اما قصه بچه های خیابان مجاهدین، قصه شاگردان خمینی است که وسعت آن نه به ایران انقلابی که به وسعت انقلاب در تاریخ است. عصر خمینی شکل گرفته است و امتداد خیابان مجاهدین به ابدیت است. انشالله.