اگر با در پیش گرفتن یک راهبرد منسجم، محاسبات امریکا درباره اثرگذاری تحریم ها تصحیح نشود، به احتمال بسیار زیاد، این روند نه فقط ادامه می یابد، بلکه تقویت هم خواهد شد و به حوزه های غیر هسته ای نیز تسری پیدامی کند.
به گزارش شهدای ایران به نقل ازتسنیم؛ اعمال تحریم های جدید از سوی دولت امریکا علیه برنامه هسته ای ایران را
باید از منظر استراتژی مذاکراتی امریکا تحلیل کرد. تحلیل های حقوقی در این
باره که این تحریم ها نقض توافق ژنو هست یا نه سوال دوم –و البته کم اهمیت
تر- است. مسئله اصلی این است که ببینیم هدف گذاری راهبردی دولت امریکا از
ایران اقدام چیست و این تحریم ها با راهبرد سیاسی و مذاکراتی جدید امریکا
در مرحله پسا توافق، چه نسبتی پیدا می کند؟
از منظر راهبردی، بر خلاف آنچه عموما تصور می شود، من عقیده دارم که این رفتار دولت امریکا در چارجوب استراتژی جدید سیاسی و مذاکراتی آن کاملا قابل فهم است و تناقضی میان آنها نیست.
راهبرد جدید امریکا که توافق ژنو هم مولود آن است، اساسا بر چند اصل استوار است:
1- نخست اینکه امریکا تصور می کند دولت ایران نیازمند توافق است و برای شرایط «عدم توافق» هیچ سناریویی ندارد.
2- دوم، تاکید بر این اصل که اساسا این تحریم ها بود که دولت ایران را پای میز مذاکره آورد و وادار به امتیاز دهی کرد؛ بنابراین فقط تحریم هاست که دولت را پای میز نگه خواهد داشت تا توافق موقت بدل به یک توافق دائمی شود که در آن زیرساخت غنی سازی صنعتی ایران به شدت محدود (و در واقع برچیده) می شود.
3- از دید امریکا، تا زمانی که توافق نهایی حاصل نشده، نباید اجازه داد چارچوب کلی رژیم تحریم ها به نحوی آسیب ببیند که محاسبات دولت ایران درباره ضرورت پای بند ماندن به توافق و تداوم مذاکرات را دگرگون کند.
4- امریکایی ها معتقدند تازه توافق نهایی هم که حاصل شود، نوبت به تغییر دادن محاسبات ایران در موضوعات غیر هسته ای خواهد رسید که برای حصول آن بیش از هر چیز به تحریم ها نیاز است.
این اصول، در تمامی اظهارات مقام های امریکایی ی هفته های گذشته از اوباما بگیرید تا رایس، کری و شرمن بدون استثنا تکرار شده و مهم است بدانیم که درباره آنها میان امریکا و اسراییل هم هیچ اختلاف نظری وجود ندارد.
از این منظر، هیچ عجیب نیست که دولت امریکا به تشدید تحریم ها علیه ایران ادامه بدهد، بلکه برعکس، منطقی است که فرض کنیم سفت و سخت تر کردن تحریم ها بخشی اساسی از راهبرد امریکاست. از مدت ها قبل این ارزیابی وجود داشت که اگر رفتار دولت ایران به گونه ای باشد که غرب را به این جمع بندی برساند که فشار ناشی از تحریم های موجود و ترس از تحریم های بیشتر درآینده تغییر دهنده محاسبات، سیاست ها و پیشنهادهای ایران است، تنها چیزی که عاید ما خواهد شد فشار بیشتر است و بس. این تحیل مستقیما از ارزیابی 30 ساله ماهیت دولت امریکا و منطق سیاستگذاری آن درباره ایران بر می خیزد که هیچ نشانه ای که دال بر دگرگون شدن آن هم در دست نیست.
دولت امریکا رفتار فعلی دولت ایران را نتیجه استراتژی ایجاد تغییر محاسباتی خود می داند که ستون فقرات آن رژیم تحریم ها بوده است. وقتی به دست خود دشمن را به این جمع بندی می رسانیم که راهبردش درست بوده، نباید توقع داشت که این راهبرد را کنار بگذارد. حتی اگر تحریم ها در برخی حوزه های خاص تعدیل شود –که من عقیده دارم برای تولید فشار اجتماعی به منظور سوق پیدا کردن دولت به سمت توافق جامع، خواهد شد- باز هم روش هایی دیگر و حوزه هایی جدیدتر برای حفظ رژیم تحریم ها پیدا خواهند کرد چراکه سودمندی آن را عمل اثبات شده می بینند.
بنابراین دوستان دولتی ما نباید از تلاش امریکا برای تشدید تحریم ها تعجب کنند. اگر با در پیش گرفتن یک راهبرد منسجم، محاسبات امریکا درباره اثرگذاری تحریم ها تصحیح نشود، به احتمال بسیار زیاد، این روند نه فقط ادامه می یابد، بلکه تقویت هم خواهد شد و به حوزه های غیر هسته ای نیز تسری پیدامی کند.
از منظر راهبردی، بر خلاف آنچه عموما تصور می شود، من عقیده دارم که این رفتار دولت امریکا در چارجوب استراتژی جدید سیاسی و مذاکراتی آن کاملا قابل فهم است و تناقضی میان آنها نیست.
راهبرد جدید امریکا که توافق ژنو هم مولود آن است، اساسا بر چند اصل استوار است:
1- نخست اینکه امریکا تصور می کند دولت ایران نیازمند توافق است و برای شرایط «عدم توافق» هیچ سناریویی ندارد.
2- دوم، تاکید بر این اصل که اساسا این تحریم ها بود که دولت ایران را پای میز مذاکره آورد و وادار به امتیاز دهی کرد؛ بنابراین فقط تحریم هاست که دولت را پای میز نگه خواهد داشت تا توافق موقت بدل به یک توافق دائمی شود که در آن زیرساخت غنی سازی صنعتی ایران به شدت محدود (و در واقع برچیده) می شود.
3- از دید امریکا، تا زمانی که توافق نهایی حاصل نشده، نباید اجازه داد چارچوب کلی رژیم تحریم ها به نحوی آسیب ببیند که محاسبات دولت ایران درباره ضرورت پای بند ماندن به توافق و تداوم مذاکرات را دگرگون کند.
4- امریکایی ها معتقدند تازه توافق نهایی هم که حاصل شود، نوبت به تغییر دادن محاسبات ایران در موضوعات غیر هسته ای خواهد رسید که برای حصول آن بیش از هر چیز به تحریم ها نیاز است.
این اصول، در تمامی اظهارات مقام های امریکایی ی هفته های گذشته از اوباما بگیرید تا رایس، کری و شرمن بدون استثنا تکرار شده و مهم است بدانیم که درباره آنها میان امریکا و اسراییل هم هیچ اختلاف نظری وجود ندارد.
از این منظر، هیچ عجیب نیست که دولت امریکا به تشدید تحریم ها علیه ایران ادامه بدهد، بلکه برعکس، منطقی است که فرض کنیم سفت و سخت تر کردن تحریم ها بخشی اساسی از راهبرد امریکاست. از مدت ها قبل این ارزیابی وجود داشت که اگر رفتار دولت ایران به گونه ای باشد که غرب را به این جمع بندی برساند که فشار ناشی از تحریم های موجود و ترس از تحریم های بیشتر درآینده تغییر دهنده محاسبات، سیاست ها و پیشنهادهای ایران است، تنها چیزی که عاید ما خواهد شد فشار بیشتر است و بس. این تحیل مستقیما از ارزیابی 30 ساله ماهیت دولت امریکا و منطق سیاستگذاری آن درباره ایران بر می خیزد که هیچ نشانه ای که دال بر دگرگون شدن آن هم در دست نیست.
دولت امریکا رفتار فعلی دولت ایران را نتیجه استراتژی ایجاد تغییر محاسباتی خود می داند که ستون فقرات آن رژیم تحریم ها بوده است. وقتی به دست خود دشمن را به این جمع بندی می رسانیم که راهبردش درست بوده، نباید توقع داشت که این راهبرد را کنار بگذارد. حتی اگر تحریم ها در برخی حوزه های خاص تعدیل شود –که من عقیده دارم برای تولید فشار اجتماعی به منظور سوق پیدا کردن دولت به سمت توافق جامع، خواهد شد- باز هم روش هایی دیگر و حوزه هایی جدیدتر برای حفظ رژیم تحریم ها پیدا خواهند کرد چراکه سودمندی آن را عمل اثبات شده می بینند.
بنابراین دوستان دولتی ما نباید از تلاش امریکا برای تشدید تحریم ها تعجب کنند. اگر با در پیش گرفتن یک راهبرد منسجم، محاسبات امریکا درباره اثرگذاری تحریم ها تصحیح نشود، به احتمال بسیار زیاد، این روند نه فقط ادامه می یابد، بلکه تقویت هم خواهد شد و به حوزه های غیر هسته ای نیز تسری پیدامی کند.