نسب حضرت عبدالعظیم حسنی براساس شواهد با 4 یا 5 واسطه به امام حسن(ع) میرسد.ایشان دوران حیات پنج امام را درک کرد و از امام جواد و امام هادی (ع)، حدیث نقل کرده است. او در سال ۲۵۲ ق از دنیا رفت و در ری به خاک سپرده شد.
به گزارش شهدای ایران، حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام، یکی از شخصیتهای بزرگ علمی، عملی و
جهادی است که تاکنون آنگونه که شایسته است، شناخته نشده است.
در مقدّمه حکمت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، موضوعاتی چون: شخصیت خانوادگی، ویژگیهای علمی و عملی، هجرت به شهرری و وفات ایشان در این شهر، بررسی شدهاند که همزمان با سالروز ولادت این محدث بزرگ نگاهی به ابعاد شخصیتیاش میکنیم.
۱. تبار
تبار حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با چهار واسطه، به سبط اکبر پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و خاندان وحی میرسد. احمد بن علی نجاشی – که یکی از ارکان علم رجال است -، درباره نسب آن بزرگوار مینویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه میکردند، در جیب لباس وی نوشته ای یافت شد که در آن، نسبش، این گونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم. براساس این نسخه از رجال النجاشی، در نسب ایشان، میان وی و امام حسن علیه السّلام، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخههای معتبر این کتاب، میان «زید» - یعنی جدّ سوّم ایشان – و امام حسن علیه السّلام، شخص دیگری واسطه نیست.
۲. دوتاریخ تولّد و وفات
تاریخ دقیق تولّد و وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام مشخّص نیست امّا در برخی از منابع متأخّر، این گونه آمده است:
حضرت شاه عبدالعظیم که کنیهاش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده، در روز پنج شنبه چهارم ماه ربیع الآخر سنه ۱۷۳ هجری قمری، مطابق ۲۵ تیر ماه ۱۵۸ یزدگردی، در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدّش حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام متولّد شده … و پس از مدّت ۷۹ سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر، در روز آدینه پانزدهم شوّال المکرّم سنه ۲۵۲ هجری قمری، مطابق سیزده مهرماه قدیم سنه ۲۳۵ یزدگردی، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به سرای آخرت رحلت کرد.
همچنین در برخی از منابع متأخر از کتبا نزهة الأبرار سیّد موسی بَرزنجی و مناقب العترة ی احمد بن محمّد بن فهد حلّی و تاریخ نورالدّین محمّد السمهودی نقل شده که ولادت حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام پنجشنبه چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳ ق، در مدینه و وفاتش در پانزدهم شوّال ۲۵۲ ق، بوده است.
گفتنی است با توجّه به این که در منابع کهن و معتبر، تاریخ تولّد و وفات ایشان ذکر نشده و منابع گزارشهای پیش گفته، شناخته شده نیستند، این گزارشها فاقد اعتبارند؛ لیکن در کتاب شریف الکافی، از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، از هشام بن حکم روایت نقل شده است تاریخ وفات هشام بن حکم، سال ۱۹۹ ق، یا پیش از آن است و مظنون، این است که حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام هنگام نقل روایت، کمتر از بیست سال نداشته است.
بنابراین، تولّد ایشان باید سال ۱۸۰ ق، یا پیش از آن باشد .
همچنین براساس روایتی از امام هادی علیه السّلام که ثواب زیارت قبر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، همانند زیارت مرقد سیّدالشّهداء علیه السّلام دانسته شده، باید بگوییم که او در دوران امام هادی علیه السّلام و پیش از شهادت ایشان از دنیا رفته است و از آن جا که دوران امامت ایشان از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ ق بوده، وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام پیش از سال ۲۵۴ ق، اتّفاق افتاده است.
بنابراین، هر چند بر پایه قراین یاد شده، احتمال تولّد حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال ۱۷۳ ، و وفات ایشان در سال ۲۵۲ ق، منطقی و معقول است، با این حال، اثبات آن نیاز به منبع معتبر دارد.
از سوی دیگر با عنایت به این که به هر دلیل، چهارم ربیع الثانی، به عنوان تاریخ تولّد حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و پانزدهم شوال، به عنوان تاریخ وفات ایشان شهرت یافته، بزرگداشت یاد آن حضرت و تجلیل از مقام معنوی آن بزرگار در روزهای یاد شده، نیکوست.
۳. درک محضر امامان
براساس آنچه در تاریخ تولّد و وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام گذشت، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت علیهالسّلام - یعنی امام کاظم علیهالسّلام تا امام عسکری را درک کرده است؛ امّا این بِدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آنها سخنی نقل کرده است.
آنچه قطعی و مسلّم است، این است که ایشان محضر امام جواد علیهالسّلام و امام هادی علیهالسّلام را درک کرده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده که بخشی از آنها در این حکمت نامه آمدهاند. همچنین اگر به روایت کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید اعتماد کنیم، حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام محضر امام رضا علیهالسّلام را نیز درک کرده و از ایشان روایت کرده است. طبق برخی از نسخههای رجال الطوسی، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از اصحاب امام عسگری شمرده و در کتاب شرعة التسمیة میرداماد نیز آمده که ایشان محضر امام عسکری علیه السّلام را نیز درک کرده است؛ لیکن روایتی از آن امام، از طریق ایشان به ما نرسیده است.
۴. عظمت علمی
برای اثبات عظمت علمی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام کافی است که بدانیم امام معصوم، مردم را برای حلّ مشکلات دینی و یافتن پرسشهای اعتقادی و عملی شان، به ایشان ارجاع داده است. صاحب بن عَبّاد در رسالهای که در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نوشته، در توصیف علمی ایشان آورده: ابو تراب رویانی، روایت کرد که شنیدم ابوحمّاد رازی میگفت: خدمت امام هادی علیه السّلام درسامرّا رسیدم و مسائلی از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. امام به پرسشهای من پاسخ داد و هنگامی که خواستم از ایشان خداحافظی کنم به من فرمود:
یا أبا حَمّاد! اَشکَلش عَلشیک شَی ءٌ مِن امرِ دینِک بنا حِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَالعَظیمِ بنَ عَبدِاللهِ الحَسَنِیّ و اقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ .
ای ابو حماد ! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقهات برای تو مشکل شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.
این تعبیر، به روشنی نشان میدهد که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در عصر خود، مجتهد توانمندی بوده که براساس اصول و قواعدی که از اهل بیت علیهم السّلام در اختیار داشته، میتوانسته دیدگاههای اسلام ناب را در زمینههای مختلف اعتقادی و عملی، استخراج کند و به پرسشهای مردم پاسخ گوید.
بنابراین، ایشان تنها یک محدّث و راوی احادیث اهل بیت علیهم السّلام نبوده است؛ بلکه از علمای بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از معصومان، توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشته و توانمندی علمی اش مورد تأیید و تصدیق امام هادی علیه السّلام قرارگرفته است.
۵. تألیفات
مرحوم نجاشی درکتاب رجال خود ـ که با موضوع « مؤلّفان شیعه » تألیف شده ـ ، از حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام نام برده و کتاب خطب امیرالمؤمنین علیه السّلام را به وی نسبت داده است.
چه بسا سیّد رضی رحمة الله در تدوین نهج البلاغه از این کتاب استفاده کرده باشد و این کتاب از مصادر اصلی نهج البلاغه باشد! نجاشی در پایان شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، سند خودش را به روایات ایشان، از طریق استادش ابن نوح، به حضرت عبدالعظیم میرساند.
شیخ طوسی نیز درکتاب الفهرست خود ـ که موضوع آن ، معرّفی مؤلّفان و مصنّفان شیعه است ـ از حضرت عبدالعظیم نام میبرد و میگوید: « له کتاب ». سپس سند خودش را به احمد بن ابی عبدالله برقی میرساند که او از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نقل حدیث میکند. صاحب بن عباد نیز در احوال حضزت عبدالعظیم علیه السّلام، عبارت: « له کتاب یسمسه کتاب یوم و لیلة » را آورده است.
۶. مهاجرت به ری
جزئیات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به شهرری، مشخص نیست؛ لیکن میتوان گفت که سابقه مبارزاتی خاندان آن بزرگوار از یک سو، و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با اهل بیت علیه السّلام از سوی دیگر، موجب شدند که ایشان در سالهای پایانی زندگی، تحت تعقیب حکومت وقت، قرار گیرد. از این رو، برای ادامه فعّالیتها و چه بسا با اشاره امام هادی علیه السّلام، زندگی مخفی را انتخاب کرد، و با لباس پیک و به صورت مسافری ناشناس، وطن اصلی خود را ترک کرد و شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشت تا آن که در شهرری در مکانی به نام «سربان» رحل اقامت افکند و در خانه یکی از پیروان اهل بیت علیه السّلام در محلّهای – که «سکّة الموالی» نامیده میشد-، سکونت یافت. روزها روزه بود و شبها به عبادت میپرداخت و گاه به صورت مخفیانه از خانهای که در آن ساکن بود، خارج میشد و به زیارت قبری که هماکنون در مقابل مزار او قرار دارد، میرفت و میفرمود: این، قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر علیه السّلام است.
معلوم نیست که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام چند سال در شهرری سکونت داشته است. مسلّم، این است که ایشان به قدری در این شهر بوده که بیشتر شیعیان ری، به تدریج با ایشان آشنا شده بودند و با در نظر گرفتن این که ایشان به شدّت تحت تعقیب بوده و ارتباط تک تک مردم با او چه بسا مدّتها طول میکشید، میتوان گفت: احتمالاً ایشان چند سال از سالهای پایانی عمر خود را در ری گذرانده است. همچنین رفت و آمد بیشتر با وی، حاکی از فعّالیتهای فرهنگی و سیاسی اوست.
۷. سبب وفات
بر پایه گزارش نجاشی و صاحب بن عبّاد، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در اثر بیماری و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. هنگامی که بدن شریفش را برای غسل دادن برهنه کردند، در جیب ایشان ورقهای یافت شد که در آن، نسب ایشان تا امیرمؤمنان علیه السّلام نوشته شده بود. لیکن در کتاب الشجرة المبارکة در باره سبب وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام آمده:
و قتل بالری و مشهده بها معروف و مشهور حضرت عبدالعظیم] در ری کشته شده و مزار او در آن جا معروف و مشهور است.
همچنین در کتاب المنتخب طریحی آمده:
قیل: و ممن دفن حیا من الطالبین عبدالعظیم الحسنی بالری. گفته شده از جمله کسانی که از خاندان علی بن ابی طالب زنده به گور شده، عبدالعظیم حسنی در ری است. در گزارش دیگری به کتاب مشجّرات ابن معیه، نسبت داده شده که ایشان را با زهر، به شهادت رساندهاند.
درباره گزارشهای یاد شده، چند نکته قابل توجّه است:
۱. گزارش صاحب بن عبّاد و نجاشی، معتبر و مربوط به قرن چهارم و پنجم هجری است. بنابراین در تعارض با گزارشهای متأخّر، بر آنها تقدم دارد.
۲. گزارشهای یاد شده نشان میدهند که ظاهراً تا قرن پنجم هجری، موضوع شهادت حضرت عبدالعظیم مطرح نبوده است، وگرنه در این گزارشها به آن اشاره میش .
۳. در صورتی که بتوانیم بر گزارش کتاب الشجره المبارکه اعتماد کنیم، جمع میان این گزارش و گزارش مشجرات ابن معیّه و نیز گزارش منابع معتبر یاد شده، این است که ایشان در اثر مسموم شدن، بیمار شده و به شهادت رسیده است.
۴.با عنایت به پیشینه خانوادگی حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام و قیام علویان در طبرستان، در صورتی که زمامداران فاسد بنی عبّاس از مخفیگاه ایشان در ری آگاه میشدند، قطعاً ایشان را به شهادت میرساندند، و بعید نیست در اثر کثرت رفت و آمد با ایشان در مدّت حضورشان در ری، به این موضوع پی برده باشند.
۵. تشبیه زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به زیارت امام حسین علیه السّلام میتواند قرینهای بر شهادت ایشان باشد.
بنابراین، هر چند دلیل قاطعی بر شهادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در دست نیست، لیکن دلیل محکمی بر نفی شهادت ایشان نیز وجود ندارد؛ بلکه با توجّه به نکته سوم، چهارم وپنجم، پذیرفتن اصل شهادت بعید نیست.
۱۰. مدفن حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با اشاره پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم
بر پایه گزارش صاحب بن عبّاد ( ۳۲۶-۳۸۵ ق )، شب وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام یکی از شیعیان ری در عالم رؤیا، پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم را دید که به او فرمود: «مردی از فرزندان مرا فردا از سکة الموالی میآورند و در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب، در کنار درخت سیب، دفن خواهند کرد». آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد. صاحب باغ به او گفت: این درخت و مکانش را برای چه میخواهی؟ او جریان رؤیای خود را بازگو کرد. صاحب باغ گفت: من هم چنین خوابی دیدهام و بدین جهت، محل این درخت و همه این باغ را وقف سادات و شیعیان کردهام که اموات خود را در آن دفن کنند.
چرا زیارت شاهعبدالعظیم مانند زیارت سیدالشهداست؟
وجه تشابه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و امام حسین (ع) در ابعاد شخصیتی، اخلاقی و زندگی آنها بود.
وقتی از حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) سخن به میان میآید، همه احساس میکنند از یک آشنا صحبت میکنند. عربی که دل عجمان را معطوف به خود کرده و اهالی تهران به واسطه او کمی میتوانند با دوری راه تا کربلا کنار بیایند. بی راهه نیست، اگر بگوییم جای خالی معنویت در این منطقه از کره زمین را سید الکریم (ع) یک تنه پر کرده است.
شاه عبدالعظیم حسنی ملقب به سید الکریم از معدود شیعیانی بوده که وجود مقدس پنج امام را درک کرده است. او در چهارم ماه ربیعالثانی سال ۱۷۳ قمری، در شهر مدینه زاده شد. او که القابی مانند ابوالقاسم و ابوالفتح داشت، از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بود. پدرش عبدالله و مادرش فاطمه یا حیفا نام داشتند. همسر وی خدیجه دختر قاسم بن حسن بن زید بن حسن مجتبی بود. البته که مظلومیت و مبارزه با دشمنی مکار را از جدش امام مجتبی (ع) به ارث برده بود.
حضرت عبدالعظیم حسنی مدتها تبلیغ شیعه را پیگیری کرد و به دلیل همین فعالیتهای مذهبی و ضد طاغوتی، متوکل عباسی چشم دیدنش را نداشت. با روشنگریهای او بود که بسیاری از بنی عباس بیزار شدند و حتی در صدد نابودی آن قدم برداشتند.
درباره زندگی این شخصیت والا و رسالتهایی که به دوشش بود با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی حائری زاده سخنران و کارشناس مذهبی گفتگو کردیم که در ادامه آن را میخوانید؛
او در این باره گفت: رسالت اصلی که سید الکریم (ع) به دوش داشت، تلاش برای توسعه علم و پیشبرد شیعه بود. او تنها غیر معصومی بود که عالم آل محمد (ص) لقب گرفت. محدث شیعه بود و در مواقعی که دسترسی به معصوم ممکن نبود، به شبهات مردم پاسخ میداد. بی تردید او در نشر عقاید شیعه نقش بسزایی داشت.
وی افزود: حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) از معدود شیعیانی بودند که از دوران امام کاظم (ع) تا امام حسن عسکری را درک کردند. هر چند در زمان امامت امام موسی کاظم (ع) ایشان سن کمی داشتند. ایشان همواره در طول زندگیشان مورد توجه و تایید اهل بیت (ع) بودند. مثلا زمانی که به محضر امام هادی (ع) رسیدند، امام تاییدشان کردند و فرمودند: کان عبدالعظیم الحسنی عابداً ورعاً مرضیاً (بی تردید عبدالعظیم حسنی انسان عابدی است). یا در روایت دیگری آمده است که ایشان عالم امور دینی بودند. حتی امام هادی (ع) به شیعیان اهل ری گفته بود که سوالاتتان را از عبد العظیم حسنی (ع) بپرسید و سلام ما را هم به ایشان برسانید.
حجت الاسلام و المسلمین حائری زاده ادامه داد: طبق آنچه در دست است، ۱۲۰ روایت از عبد العظیم حسنی (ع) به جا مانده که برخی از آنها در حرم ایشان کاشی کاری شده است. در زمانهای که متوکل عرصه را بر شیعه تنگ کرده بود، سید الکریم (ع) راه را برای پیشرفت علمی و معنوی شیعیان باز میکرد و حتی آوازه شیعه را به گوش غیر شیعیان میرساند. به دلیل فعالیتهای ایشان، متوکل دستور داد او را دستگیر کنند که بتواند این فرزند رسول خدا (ص) را از بین ببرد. حضرت عبد العظیم حسنی (ع) به شهر ری گریخت و این هجرت، آغازی بود بر توسعه فرهنگ شیعه در منطقه شهر ری. حقیقتاً اهالی تهران و شهر ری، بسیاری از توفیقات شیعه را به برکت وجود حضرت سید الکریم (ع) به دست آوردند.
وی درباره انتقال پیام حضرت علیبنموسی الرضا (ع) به مردم توسط حضرت سیدالکریم (ع) گفت: یکی از کارهای مهم در زمان حیات حضرت سیدالکریم (ع) منتقل کردن پیامی گران سنگ از بایدها و نبایدهای زندگی شیعه از سوی حضرت ثامن الحجج (ع) است.
در واقع ایشان منشوری از سبک صحیح زندگی را برای ما به یادگار گذاشتند.
این کارشناس مذهبی در پایان با اشاره به ویژگی های مشترک امام حسین (ع) و شاه عبدالعظیم حسنی، اظهار کرد: در روایات آمده است که اگر کسی حرم شاه عبد العظیم (ع) را زیارت کند، گویی امام حسین (ع) را زیارت کرده است. وجه تشابه این دو بزرگوار در شخصیت اخلاقی و رفتاری و زندگی شان بود. حتی نحوه شهادت سید الکریم (ع) به نحوه شهادت امام حسین (ع) شبیه بود. هر دو در خفقان شدید فعالیت کردند و از همه مهمتر شباهت رفتاری فراوانی بین این دو بزرگوار بود. چه بسا کمالاتی که به سید الکریم رسید، به سبب شباهتشان با اباعبدالله (ع) باشد.
اقرارهای حضرت عبدالعظیم در پیشگاه امام هادی(ع)
حجتالاسلام والمسلمین استاد حسین انصاریان در گفتوگو با خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس گفت: حضرت عبدالعظیم حسنى که از چهرههاى باعظمت علمى و عملى و از راویان مخلص و مورد وثوق و طرف توجه امامان عصر خودش بود به محضر حضرت هادى (ع) مشرف شد. مىگوید: وقتى حضرت هادى علیهالسلام چشمش به من افتاد، فرمود: مرحبا بر تو اى ابوالقاسم! تو به حقیقت دوست و محب ما هستى. به حضرت عرضه داشتم: اى پسر رسول خدا! من مىخواهم دینم را به شما عرضه کنم. اگر مورد رضایت باشد تا خدا را ملاقات کنم بر آن ثابت بمانم. حضرت فرمود: اى ابوالقاسم! عرضه کن. گفتم: اعتقادم این است و بر آن اقرار دارم که خداى تبارک و تعالى یکى است و چیزى مانند او نیست. از حد ابطال و تشبیه خارج و منزه است. حضرت حق جسم و صورت و عرض و جوهر نیست. او مجسم کننده اجسام و نقاش صورتها و آفریننده اعراض و جواهر و پروردگار و مالک و قرار دهنده و به بوجود آورنده هر چیزى است.
این استاد عرفان ادامه داد: حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام آن گاه میگوید: اقرار مىکنم که محمد بنده و رسول خدا و آخرین پیامبر است و تا روز قیامت پیامبرى بعد از او نخواهد بود و شریعت او خاتم شرایع است و تا قیامت شریعتى پس از شریعت او نخواهد بود. اقرار دارم که امام و خلیفه و ولى امر پس از پیامبر امیرمؤمنان على بن ابى طالب است و پس از او حسن، سپس حسین و على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على سپس مولاى من شما هستید.
حجتالاسلام انصاریان در ادامه این روایت گفت: حضرت هادى فرمود: پس از من فرزندم حسن، وضع مردم با جانشین بعد از او چگونه است؟ حضرت عبدالعظیم حسنی در جواب گفت: مولاى من! داستان از چه قرار است؟ فرمود: براى اینکه اشخاص او را به خاطر غایب بودنش نمىبینند و بردن نامش جایز نیست، تا از پرده غیبت در آید و زمین را از عدل و قسط پر کند، چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد. سیدالکریم به حضرت هادى (ع) گفت: به همه حقایق اقرار دارم و اعلام مىکنم دوستدار امامان، دوستدار خداست و دشمن آنان دشمن خداست و فرمانبردارى از آنان فرمانبردارى از خداست و نافرمانى از آنان نافرمانى از خداست. اقرار دارم معراج و سئوال در قبر و بهشت و دوزخ و صراط و میزان حق است و قیامت یقیناً خواهد آمد و در آن هیچ شکى نیست. خدا مردگان را از قبورشان به قیامت مىآورد، واجبات پس از ولایت نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهى از منکر است.
این استاد اخلاق افزود: پس از این، حضرت هادى فرمود: اى اباالقاسم! به خدا سوگند این دین خداست که براى بندگانش پسندیده، بر آن ثابت قدم باش. خدا تو را به ایمان ثابت در دنیا و آخرت استوار بدارد.
حجتالاسلام انصاریان در تبیین این اقرار اظهار داشت: آرى! عقاید و اعمال و روش و منش انسان در صورتى از طرف خداى مهربان مورد پذیرش قرار مىگیرد که به چنین حقایقى که حضرت عبدالعظیم در پیشگاه امام زمانش اقرار کرد آراسته باشد و به عبارت دیگر دین و آئینى مورد قبول خداست که در کلام حضرت عبدالعظیم آمده است.
استاد انصاریان افزود: ابراهیم مخارقى مىگوید: براى حضرت صادق (ع) دینم را به این صورت بیان کردم: شهادت مىدهم که معبودى جز خدا نیست و شریکى ندارد و محمد صلىالله علیه و آله فرستاده اوست و على امام عادل پس از اوست، آنگاه حسن و حسین و على بن الحسین و محمدبنعلى. سپس حضرت فرمود: خدا تو را رحمت کند. آنگاه فرمود: «اتقوالله، اتقوالله، اتقوالله، علیکم بالورع و صدق الحدیث و اداءالامانة و عفةالبطن و الفرج تکونوا معنا فى الرفیق الاعلى:»
تقواى الهى، تقواى الهى، تقواى الهى، شما را به پارسایى و پاکدامنى و راستگوئى و اداى امانت و حفظ شکم و غریزه جنسى از حرام سفارش مىکنم، تا در مقام رفیق اعلى با ما باشید.
این سخنور سرشناس کشور همچنین به نقل روایت دیگری پرداخت و گفت: هشام بن عجلان مىگوید: به حضرت صادق (ع) گفتم: «اسألک عن شیئ لا اسأل عنه احداً بعدک، اسالک عن الایمان الذى لا یسع الناس جهله فقال: شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و الاقرار بما جاء من عند الله و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة و حج البیت و صوم رمضان و الولایة لنا و البراءة من عدونا و تکون مع الصدیقین:» چیزى را از تو مىپرسم که پس از تو از کسى نخواهم پرسید. از ایمانى مىپرسم که مردم نسبت به جهل آن معذور نیستند، حضرت فرمود: شهادت به این که معبودى جز خدا نیست و محمد فرستاده اوست و اقرار به آنچه از نزد خدا آمده و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات و حج بیت و روزه ماه رمضان و ولایت ما و بیزارى از دشمنانمان، در این صورت در آخرت با صدیقین خواهید بود.
وی در پایان گفت: قبولى عمل و اعتقاد و اخلاق سبب ارزش و رفعت این حقایق و علت جلب رضاى حق و باعث رسیدن به جنّات الهى در قیامت است و بر اساس آیات و روایات هیچ مسئله و امرى از انسان جز با متدین بودن به دین خدا که در قرآن و روایات اهل بیت متجلى است و جز با نیت خالص و مطابقت داشتنش با فقه قرآن و امامان معصوم پذیرفته نخواهد شد و به نقطه قبولى نخواهد رسید.
در مقدّمه حکمت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، موضوعاتی چون: شخصیت خانوادگی، ویژگیهای علمی و عملی، هجرت به شهرری و وفات ایشان در این شهر، بررسی شدهاند که همزمان با سالروز ولادت این محدث بزرگ نگاهی به ابعاد شخصیتیاش میکنیم.
۱. تبار
تبار حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با چهار واسطه، به سبط اکبر پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و خاندان وحی میرسد. احمد بن علی نجاشی – که یکی از ارکان علم رجال است -، درباره نسب آن بزرگوار مینویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه میکردند، در جیب لباس وی نوشته ای یافت شد که در آن، نسبش، این گونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم. براساس این نسخه از رجال النجاشی، در نسب ایشان، میان وی و امام حسن علیه السّلام، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخههای معتبر این کتاب، میان «زید» - یعنی جدّ سوّم ایشان – و امام حسن علیه السّلام، شخص دیگری واسطه نیست.
۲. دوتاریخ تولّد و وفات
تاریخ دقیق تولّد و وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام مشخّص نیست امّا در برخی از منابع متأخّر، این گونه آمده است:
حضرت شاه عبدالعظیم که کنیهاش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده، در روز پنج شنبه چهارم ماه ربیع الآخر سنه ۱۷۳ هجری قمری، مطابق ۲۵ تیر ماه ۱۵۸ یزدگردی، در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدّش حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام متولّد شده … و پس از مدّت ۷۹ سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر، در روز آدینه پانزدهم شوّال المکرّم سنه ۲۵۲ هجری قمری، مطابق سیزده مهرماه قدیم سنه ۲۳۵ یزدگردی، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به سرای آخرت رحلت کرد.
همچنین در برخی از منابع متأخر از کتبا نزهة الأبرار سیّد موسی بَرزنجی و مناقب العترة ی احمد بن محمّد بن فهد حلّی و تاریخ نورالدّین محمّد السمهودی نقل شده که ولادت حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام پنجشنبه چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳ ق، در مدینه و وفاتش در پانزدهم شوّال ۲۵۲ ق، بوده است.
گفتنی است با توجّه به این که در منابع کهن و معتبر، تاریخ تولّد و وفات ایشان ذکر نشده و منابع گزارشهای پیش گفته، شناخته شده نیستند، این گزارشها فاقد اعتبارند؛ لیکن در کتاب شریف الکافی، از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، از هشام بن حکم روایت نقل شده است تاریخ وفات هشام بن حکم، سال ۱۹۹ ق، یا پیش از آن است و مظنون، این است که حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام هنگام نقل روایت، کمتر از بیست سال نداشته است.
بنابراین، تولّد ایشان باید سال ۱۸۰ ق، یا پیش از آن باشد .
همچنین براساس روایتی از امام هادی علیه السّلام که ثواب زیارت قبر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، همانند زیارت مرقد سیّدالشّهداء علیه السّلام دانسته شده، باید بگوییم که او در دوران امام هادی علیه السّلام و پیش از شهادت ایشان از دنیا رفته است و از آن جا که دوران امامت ایشان از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ ق بوده، وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام پیش از سال ۲۵۴ ق، اتّفاق افتاده است.
بنابراین، هر چند بر پایه قراین یاد شده، احتمال تولّد حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال ۱۷۳ ، و وفات ایشان در سال ۲۵۲ ق، منطقی و معقول است، با این حال، اثبات آن نیاز به منبع معتبر دارد.
از سوی دیگر با عنایت به این که به هر دلیل، چهارم ربیع الثانی، به عنوان تاریخ تولّد حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و پانزدهم شوال، به عنوان تاریخ وفات ایشان شهرت یافته، بزرگداشت یاد آن حضرت و تجلیل از مقام معنوی آن بزرگار در روزهای یاد شده، نیکوست.
براساس آنچه در تاریخ تولّد و وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام گذشت، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت علیهالسّلام - یعنی امام کاظم علیهالسّلام تا امام عسکری را درک کرده است؛ امّا این بِدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آنها سخنی نقل کرده است.
آنچه قطعی و مسلّم است، این است که ایشان محضر امام جواد علیهالسّلام و امام هادی علیهالسّلام را درک کرده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده که بخشی از آنها در این حکمت نامه آمدهاند. همچنین اگر به روایت کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید اعتماد کنیم، حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام محضر امام رضا علیهالسّلام را نیز درک کرده و از ایشان روایت کرده است. طبق برخی از نسخههای رجال الطوسی، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از اصحاب امام عسگری شمرده و در کتاب شرعة التسمیة میرداماد نیز آمده که ایشان محضر امام عسکری علیه السّلام را نیز درک کرده است؛ لیکن روایتی از آن امام، از طریق ایشان به ما نرسیده است.
۴. عظمت علمی
برای اثبات عظمت علمی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام کافی است که بدانیم امام معصوم، مردم را برای حلّ مشکلات دینی و یافتن پرسشهای اعتقادی و عملی شان، به ایشان ارجاع داده است. صاحب بن عَبّاد در رسالهای که در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نوشته، در توصیف علمی ایشان آورده: ابو تراب رویانی، روایت کرد که شنیدم ابوحمّاد رازی میگفت: خدمت امام هادی علیه السّلام درسامرّا رسیدم و مسائلی از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. امام به پرسشهای من پاسخ داد و هنگامی که خواستم از ایشان خداحافظی کنم به من فرمود:
یا أبا حَمّاد! اَشکَلش عَلشیک شَی ءٌ مِن امرِ دینِک بنا حِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَالعَظیمِ بنَ عَبدِاللهِ الحَسَنِیّ و اقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ .
ای ابو حماد ! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقهات برای تو مشکل شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.
این تعبیر، به روشنی نشان میدهد که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در عصر خود، مجتهد توانمندی بوده که براساس اصول و قواعدی که از اهل بیت علیهم السّلام در اختیار داشته، میتوانسته دیدگاههای اسلام ناب را در زمینههای مختلف اعتقادی و عملی، استخراج کند و به پرسشهای مردم پاسخ گوید.
بنابراین، ایشان تنها یک محدّث و راوی احادیث اهل بیت علیهم السّلام نبوده است؛ بلکه از علمای بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از معصومان، توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشته و توانمندی علمی اش مورد تأیید و تصدیق امام هادی علیه السّلام قرارگرفته است.
مرحوم نجاشی درکتاب رجال خود ـ که با موضوع « مؤلّفان شیعه » تألیف شده ـ ، از حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام نام برده و کتاب خطب امیرالمؤمنین علیه السّلام را به وی نسبت داده است.
چه بسا سیّد رضی رحمة الله در تدوین نهج البلاغه از این کتاب استفاده کرده باشد و این کتاب از مصادر اصلی نهج البلاغه باشد! نجاشی در پایان شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، سند خودش را به روایات ایشان، از طریق استادش ابن نوح، به حضرت عبدالعظیم میرساند.
شیخ طوسی نیز درکتاب الفهرست خود ـ که موضوع آن ، معرّفی مؤلّفان و مصنّفان شیعه است ـ از حضرت عبدالعظیم نام میبرد و میگوید: « له کتاب ». سپس سند خودش را به احمد بن ابی عبدالله برقی میرساند که او از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نقل حدیث میکند. صاحب بن عباد نیز در احوال حضزت عبدالعظیم علیه السّلام، عبارت: « له کتاب یسمسه کتاب یوم و لیلة » را آورده است.
۶. مهاجرت به ری
جزئیات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به شهرری، مشخص نیست؛ لیکن میتوان گفت که سابقه مبارزاتی خاندان آن بزرگوار از یک سو، و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با اهل بیت علیه السّلام از سوی دیگر، موجب شدند که ایشان در سالهای پایانی زندگی، تحت تعقیب حکومت وقت، قرار گیرد. از این رو، برای ادامه فعّالیتها و چه بسا با اشاره امام هادی علیه السّلام، زندگی مخفی را انتخاب کرد، و با لباس پیک و به صورت مسافری ناشناس، وطن اصلی خود را ترک کرد و شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشت تا آن که در شهرری در مکانی به نام «سربان» رحل اقامت افکند و در خانه یکی از پیروان اهل بیت علیه السّلام در محلّهای – که «سکّة الموالی» نامیده میشد-، سکونت یافت. روزها روزه بود و شبها به عبادت میپرداخت و گاه به صورت مخفیانه از خانهای که در آن ساکن بود، خارج میشد و به زیارت قبری که هماکنون در مقابل مزار او قرار دارد، میرفت و میفرمود: این، قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر علیه السّلام است.
معلوم نیست که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام چند سال در شهرری سکونت داشته است. مسلّم، این است که ایشان به قدری در این شهر بوده که بیشتر شیعیان ری، به تدریج با ایشان آشنا شده بودند و با در نظر گرفتن این که ایشان به شدّت تحت تعقیب بوده و ارتباط تک تک مردم با او چه بسا مدّتها طول میکشید، میتوان گفت: احتمالاً ایشان چند سال از سالهای پایانی عمر خود را در ری گذرانده است. همچنین رفت و آمد بیشتر با وی، حاکی از فعّالیتهای فرهنگی و سیاسی اوست.
۷. سبب وفات
بر پایه گزارش نجاشی و صاحب بن عبّاد، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در اثر بیماری و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. هنگامی که بدن شریفش را برای غسل دادن برهنه کردند، در جیب ایشان ورقهای یافت شد که در آن، نسب ایشان تا امیرمؤمنان علیه السّلام نوشته شده بود. لیکن در کتاب الشجرة المبارکة در باره سبب وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام آمده:
و قتل بالری و مشهده بها معروف و مشهور حضرت عبدالعظیم] در ری کشته شده و مزار او در آن جا معروف و مشهور است.
همچنین در کتاب المنتخب طریحی آمده:
قیل: و ممن دفن حیا من الطالبین عبدالعظیم الحسنی بالری. گفته شده از جمله کسانی که از خاندان علی بن ابی طالب زنده به گور شده، عبدالعظیم حسنی در ری است. در گزارش دیگری به کتاب مشجّرات ابن معیه، نسبت داده شده که ایشان را با زهر، به شهادت رساندهاند.
درباره گزارشهای یاد شده، چند نکته قابل توجّه است:
۱. گزارش صاحب بن عبّاد و نجاشی، معتبر و مربوط به قرن چهارم و پنجم هجری است. بنابراین در تعارض با گزارشهای متأخّر، بر آنها تقدم دارد.
۲. گزارشهای یاد شده نشان میدهند که ظاهراً تا قرن پنجم هجری، موضوع شهادت حضرت عبدالعظیم مطرح نبوده است، وگرنه در این گزارشها به آن اشاره میش .
۳. در صورتی که بتوانیم بر گزارش کتاب الشجره المبارکه اعتماد کنیم، جمع میان این گزارش و گزارش مشجرات ابن معیّه و نیز گزارش منابع معتبر یاد شده، این است که ایشان در اثر مسموم شدن، بیمار شده و به شهادت رسیده است.
۴.با عنایت به پیشینه خانوادگی حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام و قیام علویان در طبرستان، در صورتی که زمامداران فاسد بنی عبّاس از مخفیگاه ایشان در ری آگاه میشدند، قطعاً ایشان را به شهادت میرساندند، و بعید نیست در اثر کثرت رفت و آمد با ایشان در مدّت حضورشان در ری، به این موضوع پی برده باشند.
۵. تشبیه زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به زیارت امام حسین علیه السّلام میتواند قرینهای بر شهادت ایشان باشد.
بنابراین، هر چند دلیل قاطعی بر شهادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در دست نیست، لیکن دلیل محکمی بر نفی شهادت ایشان نیز وجود ندارد؛ بلکه با توجّه به نکته سوم، چهارم وپنجم، پذیرفتن اصل شهادت بعید نیست.
بر پایه گزارش صاحب بن عبّاد ( ۳۲۶-۳۸۵ ق )، شب وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام یکی از شیعیان ری در عالم رؤیا، پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم را دید که به او فرمود: «مردی از فرزندان مرا فردا از سکة الموالی میآورند و در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب، در کنار درخت سیب، دفن خواهند کرد». آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد. صاحب باغ به او گفت: این درخت و مکانش را برای چه میخواهی؟ او جریان رؤیای خود را بازگو کرد. صاحب باغ گفت: من هم چنین خوابی دیدهام و بدین جهت، محل این درخت و همه این باغ را وقف سادات و شیعیان کردهام که اموات خود را در آن دفن کنند.
وجه تشابه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و امام حسین (ع) در ابعاد شخصیتی، اخلاقی و زندگی آنها بود.
وقتی از حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) سخن به میان میآید، همه احساس میکنند از یک آشنا صحبت میکنند. عربی که دل عجمان را معطوف به خود کرده و اهالی تهران به واسطه او کمی میتوانند با دوری راه تا کربلا کنار بیایند. بی راهه نیست، اگر بگوییم جای خالی معنویت در این منطقه از کره زمین را سید الکریم (ع) یک تنه پر کرده است.
شاه عبدالعظیم حسنی ملقب به سید الکریم از معدود شیعیانی بوده که وجود مقدس پنج امام را درک کرده است. او در چهارم ماه ربیعالثانی سال ۱۷۳ قمری، در شهر مدینه زاده شد. او که القابی مانند ابوالقاسم و ابوالفتح داشت، از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بود. پدرش عبدالله و مادرش فاطمه یا حیفا نام داشتند. همسر وی خدیجه دختر قاسم بن حسن بن زید بن حسن مجتبی بود. البته که مظلومیت و مبارزه با دشمنی مکار را از جدش امام مجتبی (ع) به ارث برده بود.
حضرت عبدالعظیم حسنی مدتها تبلیغ شیعه را پیگیری کرد و به دلیل همین فعالیتهای مذهبی و ضد طاغوتی، متوکل عباسی چشم دیدنش را نداشت. با روشنگریهای او بود که بسیاری از بنی عباس بیزار شدند و حتی در صدد نابودی آن قدم برداشتند.
درباره زندگی این شخصیت والا و رسالتهایی که به دوشش بود با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی حائری زاده سخنران و کارشناس مذهبی گفتگو کردیم که در ادامه آن را میخوانید؛
او در این باره گفت: رسالت اصلی که سید الکریم (ع) به دوش داشت، تلاش برای توسعه علم و پیشبرد شیعه بود. او تنها غیر معصومی بود که عالم آل محمد (ص) لقب گرفت. محدث شیعه بود و در مواقعی که دسترسی به معصوم ممکن نبود، به شبهات مردم پاسخ میداد. بی تردید او در نشر عقاید شیعه نقش بسزایی داشت.
وی افزود: حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) از معدود شیعیانی بودند که از دوران امام کاظم (ع) تا امام حسن عسکری را درک کردند. هر چند در زمان امامت امام موسی کاظم (ع) ایشان سن کمی داشتند. ایشان همواره در طول زندگیشان مورد توجه و تایید اهل بیت (ع) بودند. مثلا زمانی که به محضر امام هادی (ع) رسیدند، امام تاییدشان کردند و فرمودند: کان عبدالعظیم الحسنی عابداً ورعاً مرضیاً (بی تردید عبدالعظیم حسنی انسان عابدی است). یا در روایت دیگری آمده است که ایشان عالم امور دینی بودند. حتی امام هادی (ع) به شیعیان اهل ری گفته بود که سوالاتتان را از عبد العظیم حسنی (ع) بپرسید و سلام ما را هم به ایشان برسانید.
حجت الاسلام و المسلمین حائری زاده ادامه داد: طبق آنچه در دست است، ۱۲۰ روایت از عبد العظیم حسنی (ع) به جا مانده که برخی از آنها در حرم ایشان کاشی کاری شده است. در زمانهای که متوکل عرصه را بر شیعه تنگ کرده بود، سید الکریم (ع) راه را برای پیشرفت علمی و معنوی شیعیان باز میکرد و حتی آوازه شیعه را به گوش غیر شیعیان میرساند. به دلیل فعالیتهای ایشان، متوکل دستور داد او را دستگیر کنند که بتواند این فرزند رسول خدا (ص) را از بین ببرد. حضرت عبد العظیم حسنی (ع) به شهر ری گریخت و این هجرت، آغازی بود بر توسعه فرهنگ شیعه در منطقه شهر ری. حقیقتاً اهالی تهران و شهر ری، بسیاری از توفیقات شیعه را به برکت وجود حضرت سید الکریم (ع) به دست آوردند.
وی درباره انتقال پیام حضرت علیبنموسی الرضا (ع) به مردم توسط حضرت سیدالکریم (ع) گفت: یکی از کارهای مهم در زمان حیات حضرت سیدالکریم (ع) منتقل کردن پیامی گران سنگ از بایدها و نبایدهای زندگی شیعه از سوی حضرت ثامن الحجج (ع) است.
در واقع ایشان منشوری از سبک صحیح زندگی را برای ما به یادگار گذاشتند.
این کارشناس مذهبی در پایان با اشاره به ویژگی های مشترک امام حسین (ع) و شاه عبدالعظیم حسنی، اظهار کرد: در روایات آمده است که اگر کسی حرم شاه عبد العظیم (ع) را زیارت کند، گویی امام حسین (ع) را زیارت کرده است. وجه تشابه این دو بزرگوار در شخصیت اخلاقی و رفتاری و زندگی شان بود. حتی نحوه شهادت سید الکریم (ع) به نحوه شهادت امام حسین (ع) شبیه بود. هر دو در خفقان شدید فعالیت کردند و از همه مهمتر شباهت رفتاری فراوانی بین این دو بزرگوار بود. چه بسا کمالاتی که به سید الکریم رسید، به سبب شباهتشان با اباعبدالله (ع) باشد.
اقرارهای حضرت عبدالعظیم در پیشگاه امام هادی(ع)
حجتالاسلام والمسلمین استاد حسین انصاریان در گفتوگو با خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس گفت: حضرت عبدالعظیم حسنى که از چهرههاى باعظمت علمى و عملى و از راویان مخلص و مورد وثوق و طرف توجه امامان عصر خودش بود به محضر حضرت هادى (ع) مشرف شد. مىگوید: وقتى حضرت هادى علیهالسلام چشمش به من افتاد، فرمود: مرحبا بر تو اى ابوالقاسم! تو به حقیقت دوست و محب ما هستى. به حضرت عرضه داشتم: اى پسر رسول خدا! من مىخواهم دینم را به شما عرضه کنم. اگر مورد رضایت باشد تا خدا را ملاقات کنم بر آن ثابت بمانم. حضرت فرمود: اى ابوالقاسم! عرضه کن. گفتم: اعتقادم این است و بر آن اقرار دارم که خداى تبارک و تعالى یکى است و چیزى مانند او نیست. از حد ابطال و تشبیه خارج و منزه است. حضرت حق جسم و صورت و عرض و جوهر نیست. او مجسم کننده اجسام و نقاش صورتها و آفریننده اعراض و جواهر و پروردگار و مالک و قرار دهنده و به بوجود آورنده هر چیزى است.
این استاد عرفان ادامه داد: حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام آن گاه میگوید: اقرار مىکنم که محمد بنده و رسول خدا و آخرین پیامبر است و تا روز قیامت پیامبرى بعد از او نخواهد بود و شریعت او خاتم شرایع است و تا قیامت شریعتى پس از شریعت او نخواهد بود. اقرار دارم که امام و خلیفه و ولى امر پس از پیامبر امیرمؤمنان على بن ابى طالب است و پس از او حسن، سپس حسین و على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على سپس مولاى من شما هستید.
حجتالاسلام انصاریان در ادامه این روایت گفت: حضرت هادى فرمود: پس از من فرزندم حسن، وضع مردم با جانشین بعد از او چگونه است؟ حضرت عبدالعظیم حسنی در جواب گفت: مولاى من! داستان از چه قرار است؟ فرمود: براى اینکه اشخاص او را به خاطر غایب بودنش نمىبینند و بردن نامش جایز نیست، تا از پرده غیبت در آید و زمین را از عدل و قسط پر کند، چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد. سیدالکریم به حضرت هادى (ع) گفت: به همه حقایق اقرار دارم و اعلام مىکنم دوستدار امامان، دوستدار خداست و دشمن آنان دشمن خداست و فرمانبردارى از آنان فرمانبردارى از خداست و نافرمانى از آنان نافرمانى از خداست. اقرار دارم معراج و سئوال در قبر و بهشت و دوزخ و صراط و میزان حق است و قیامت یقیناً خواهد آمد و در آن هیچ شکى نیست. خدا مردگان را از قبورشان به قیامت مىآورد، واجبات پس از ولایت نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهى از منکر است.
این استاد اخلاق افزود: پس از این، حضرت هادى فرمود: اى اباالقاسم! به خدا سوگند این دین خداست که براى بندگانش پسندیده، بر آن ثابت قدم باش. خدا تو را به ایمان ثابت در دنیا و آخرت استوار بدارد.
حجتالاسلام انصاریان در تبیین این اقرار اظهار داشت: آرى! عقاید و اعمال و روش و منش انسان در صورتى از طرف خداى مهربان مورد پذیرش قرار مىگیرد که به چنین حقایقى که حضرت عبدالعظیم در پیشگاه امام زمانش اقرار کرد آراسته باشد و به عبارت دیگر دین و آئینى مورد قبول خداست که در کلام حضرت عبدالعظیم آمده است.
استاد انصاریان افزود: ابراهیم مخارقى مىگوید: براى حضرت صادق (ع) دینم را به این صورت بیان کردم: شهادت مىدهم که معبودى جز خدا نیست و شریکى ندارد و محمد صلىالله علیه و آله فرستاده اوست و على امام عادل پس از اوست، آنگاه حسن و حسین و على بن الحسین و محمدبنعلى. سپس حضرت فرمود: خدا تو را رحمت کند. آنگاه فرمود: «اتقوالله، اتقوالله، اتقوالله، علیکم بالورع و صدق الحدیث و اداءالامانة و عفةالبطن و الفرج تکونوا معنا فى الرفیق الاعلى:»
تقواى الهى، تقواى الهى، تقواى الهى، شما را به پارسایى و پاکدامنى و راستگوئى و اداى امانت و حفظ شکم و غریزه جنسى از حرام سفارش مىکنم، تا در مقام رفیق اعلى با ما باشید.
این سخنور سرشناس کشور همچنین به نقل روایت دیگری پرداخت و گفت: هشام بن عجلان مىگوید: به حضرت صادق (ع) گفتم: «اسألک عن شیئ لا اسأل عنه احداً بعدک، اسالک عن الایمان الذى لا یسع الناس جهله فقال: شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و الاقرار بما جاء من عند الله و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة و حج البیت و صوم رمضان و الولایة لنا و البراءة من عدونا و تکون مع الصدیقین:» چیزى را از تو مىپرسم که پس از تو از کسى نخواهم پرسید. از ایمانى مىپرسم که مردم نسبت به جهل آن معذور نیستند، حضرت فرمود: شهادت به این که معبودى جز خدا نیست و محمد فرستاده اوست و اقرار به آنچه از نزد خدا آمده و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات و حج بیت و روزه ماه رمضان و ولایت ما و بیزارى از دشمنانمان، در این صورت در آخرت با صدیقین خواهید بود.
وی در پایان گفت: قبولى عمل و اعتقاد و اخلاق سبب ارزش و رفعت این حقایق و علت جلب رضاى حق و باعث رسیدن به جنّات الهى در قیامت است و بر اساس آیات و روایات هیچ مسئله و امرى از انسان جز با متدین بودن به دین خدا که در قرآن و روایات اهل بیت متجلى است و جز با نیت خالص و مطابقت داشتنش با فقه قرآن و امامان معصوم پذیرفته نخواهد شد و به نقطه قبولى نخواهد رسید.
گردآوری:حسام زبیراوی