با تصرف سفارت امریکا مهندس بازرگان به این واقعیت پی برد که دیگر رویای او و همقطارانش، یعنی تعامل با ایالات متحده، دست نیافتنیتر از همیشه شده و ادامه فعالیت دولت موقت نیز بیفایده خواهد بود.
به گزارش شهدای ایران، سیزدهم آبان ماه 58 نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی به حساب میآید. نقطه عطفی که امام خمینی به لحاظ اهمیتاش، از آن بهعنوان انقلاب دوم نام برد. تسخیر سفارت آمریکا گرچه یک روزه اتفاق افتاد، اما ریشه وقوعاش را باید در دو اتفاق جستجو کرد؛ سفر شاه معزول ایران به امریکا و پذیرش از سوی دولت این کشور، و ملاقات مهندس بازرگان بهعنوان رئیس دولت موقت با برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر.
این دو حادثه در کنار بیاعتمادی مردم ایران به آمریکاییها منجر به ایجاد نگرانی در جامعه انقلابی ایران نسبت به بروز خطرات احتمالی برای انقلاب اسلامی(خطراتی از جنس کودتای 28 مرداد) شد.
تسخیر لانه جاسوسی امریکا، علاوه بر آنکه در خط مشی انقلاب اسلامی برای ادامه مسیر تأثیر بسزایی داشت، سرنوشت بازرگان و دولت موقت را نیز رقم زد. درست فردای تصرف سفارت جاسوسی ایالات متحده، مهندس بازرگان با تقدیم استعفای خود به امام خمینی(ره)، عملاً دولت موقت را منحل اعلام کرد.
اما چرا عمر دولت موقتی که تنها نُه ماه از روی کار آمدنش میگذشت، با تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، پایان یافت؟
پاییز 1358، مهندس بازرگان در ادامه روابط دیپلماتیک دولت موقت با آمریکا، در سفری که به الجزایر داشت، به مدت دو ساعت پشت درهای بسته به گفتگو با برژینسكی نشست.
در حالی كه نه امام خمینی بهعنوان رهبر انقلاب و نه شورای انقلاب، نه از اصل ملاقات و نه از محتوای هیچ اطلاعی نداشتند. گرچه مهندس بازرگان مدعی است که از ابراهیم یزدی بهعنوان وزیر خارجه خواهش کرده است شب قبل از مسافرت به الجزایر خدمت امام رسیده و از ایشان سوال کند که روابط ما با امریکا چگونه است و چگونه خوب است و ما چه نظری داریم یا ایشان چه فرمایشی دارند صحبت کند.
همچنین ابراهیم یزدی میگوید: «از امام پرسیدم که آیا نظرشان بر قطع روابط با امریکاست؟ ایشان جواب داد: خیر، با آنها کجدار و مریز رفتار کنید.»
اما مرحوم سیداحمد خمینی ضمن تکذیب ادعای مهندس بازرگان و یزدی میگوید: «امام ابداً از ملاقات بازرگان با برژینسکی اطلاع نداشتند. حتی دکتر یزدی پس از مراجعت از سفر نیز جریان را به اطلاع امام نرساند، من در آن ملاقات حضور داشتم و فقط راجع به کسالت شاه مخلوع مطالبی معروض داشت و درباره ملاقات بازرگان با برژینسکی صحبتی به میان نیامد.»
همچنین حضرت آیتالله خامنهای که در آن مقطع عضو شورای انقلاب بودند، درباره ادعای دکتر یزدی مبنی بر اطلاع شورای انقلاب اظهار میدارند: «اولاً شورای انقلاب کِی و طی چه حکمی به آقای دکتر یزدی گفته بود که با امریکا کجدار و مریز رفتار کند که ایشان این اظهار را کردند؟من این را بهعنوان عضوی از شورای انقلاب تکذیب میکنم. هرگز شورای انقلاب چه مستقیم و چه غیر مستقیم، چه به دولت و چه به وزیر خارجه نگفته است که با آمریکا کجدار و مریز رفتار کند. اگر اینطور بوده و میتوانند، باید ثابت کنند. دوم این که شورای انقلاب از این که قرار است هیئت ایرانی در الجزایر با برژینسکی ملاقات کند مطلقاً خبر نداشت.»
البته باید گفت که ارتباط حسنه دولت موقت با دولت ایالات متحده صرفاً به ملاقات بازرگان با برژینسکی محدود نبود. یکی از عواملی که باعث شد تا همزمان با تصرف لانه جاسوسی، مهندس بازرگان به همراه کابینهاش استفعا دهد، این بود که وی با اتفاقی که روز سیزدهم آبان افتاد، رویایش که ارتباط و تعامل حسنه با آمریکاییها بود را بر باد رفته میدید.
اصلاً همین روابط پشت پرده بازرگان با آمریکاییها بود که کارتر را از عدم واکنش ایران به پذیرش محمدرضا پهلوی از سوی آمریکا مطمئن کرده بود.
اوایل آبان ماه 58، «هنری پرشت مدیر بخش ایران در وزارت خارجه امریکا، وارد ایران شد تا اعلام کند آمریکا تصمیم گرفته است به دلايل بشر دوستانه به شاه اجازه ورود به این کشور را بدهد. پرشت خواست تا دولت موقت، محافظت کافی را از تمامی پرسنل سفارت در قبال هر گونه اقدامی در مقابل انجام گروگان گیری فراهم آورد. به گفته پرشت، بازرگان و یزدی قول دادند که موجبات حفاظت سفارتخانه آمریکا در ایران را فراهم آورند. کارتر نیز بعدها در اظهارات خود به عنوان دلیل موافقت با پذیرش شاه می گوید: مسئولان امر در ایران قول دادهاند از شهروندان ما در ایران حفاظت کنند.»(جیمز بیل کتاب شیر و عقاب)
مرحوم هاشمی رفسنجانی در یکی از نمازجمعههای تهران در سال 64، با اشاره با این ملاقات و قول مرحوم بازرگان و یزدی به پرشت، گفت: همین امروز سندی خواندم که قدری غصهام شد. که اینها (ليبرالها) هم ارتباط قوی با آمریکا دارند، چون کارتر در کتابی که منتشر کرده، نوشته است که وقتی که ما میخواستیم شاه را به امریکا ببریم، با رییس دولت ایران(مهندس بازرگان) صحبت کردیم و موافقت او را جلب کردیم و بعد به امریکا بردیم. من که این را خواندم دود از کله ام بالا رفت که چطور میشود ما عضو شورای انقلاب بودیم، رهبر ما بالای سر همه ما بود و مسألهای به این مهمی، در آن مقطع بدون اطلاع ما انجام بشود.»
با اینکه مهندس بازرگان در کتاب «انقلاب در دو حرکت» عنوان میکند که استعفای دولت موقت در روز چهاردهم آبان 58، ربطی به اقدام دانشجویان پیرو خط امام ندارد، باید گفت که بنابر گواه تاریخ، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا نقطه پایانی بود بر روابطی که دولت موقت با دولت کارتر دنبال میکرد.
با تصرف سفارت امریکا مهندس بازرگان به این واقعیت پی برد که دیگر رویای او و همقطارانش، یعنی تعامل با ایالات متحده، دست نیافتنیتر از همیشه شده و ادامه فعالیت دولت موقت نیز بیفایده خواهد بود.
از همین رو باید گفت تسخیر لانه جاسوسی آمریکا علاوه بر اینکه روابط ایران و آمریکا را وارد مرحله تازهای کرد، سقوط دولت موقت به ریاست مرحوم بازرگان را نیز رقم زد.
تسخیر لانه جاسوسی امریکا، علاوه بر آنکه در خط مشی انقلاب اسلامی برای ادامه مسیر تأثیر بسزایی داشت، سرنوشت بازرگان و دولت موقت را نیز رقم زد. درست فردای تصرف سفارت جاسوسی ایالات متحده، مهندس بازرگان با تقدیم استعفای خود به امام خمینی(ره)، عملاً دولت موقت را منحل اعلام کرد.
اما چرا عمر دولت موقتی که تنها نُه ماه از روی کار آمدنش میگذشت، با تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، پایان یافت؟
پاییز 1358، مهندس بازرگان در ادامه روابط دیپلماتیک دولت موقت با آمریکا، در سفری که به الجزایر داشت، به مدت دو ساعت پشت درهای بسته به گفتگو با برژینسكی نشست.
در حالی كه نه امام خمینی بهعنوان رهبر انقلاب و نه شورای انقلاب، نه از اصل ملاقات و نه از محتوای هیچ اطلاعی نداشتند. گرچه مهندس بازرگان مدعی است که از ابراهیم یزدی بهعنوان وزیر خارجه خواهش کرده است شب قبل از مسافرت به الجزایر خدمت امام رسیده و از ایشان سوال کند که روابط ما با امریکا چگونه است و چگونه خوب است و ما چه نظری داریم یا ایشان چه فرمایشی دارند صحبت کند.
همچنین ابراهیم یزدی میگوید: «از امام پرسیدم که آیا نظرشان بر قطع روابط با امریکاست؟ ایشان جواب داد: خیر، با آنها کجدار و مریز رفتار کنید.»
اما مرحوم سیداحمد خمینی ضمن تکذیب ادعای مهندس بازرگان و یزدی میگوید: «امام ابداً از ملاقات بازرگان با برژینسکی اطلاع نداشتند. حتی دکتر یزدی پس از مراجعت از سفر نیز جریان را به اطلاع امام نرساند، من در آن ملاقات حضور داشتم و فقط راجع به کسالت شاه مخلوع مطالبی معروض داشت و درباره ملاقات بازرگان با برژینسکی صحبتی به میان نیامد.»
همچنین حضرت آیتالله خامنهای که در آن مقطع عضو شورای انقلاب بودند، درباره ادعای دکتر یزدی مبنی بر اطلاع شورای انقلاب اظهار میدارند: «اولاً شورای انقلاب کِی و طی چه حکمی به آقای دکتر یزدی گفته بود که با امریکا کجدار و مریز رفتار کند که ایشان این اظهار را کردند؟من این را بهعنوان عضوی از شورای انقلاب تکذیب میکنم. هرگز شورای انقلاب چه مستقیم و چه غیر مستقیم، چه به دولت و چه به وزیر خارجه نگفته است که با آمریکا کجدار و مریز رفتار کند. اگر اینطور بوده و میتوانند، باید ثابت کنند. دوم این که شورای انقلاب از این که قرار است هیئت ایرانی در الجزایر با برژینسکی ملاقات کند مطلقاً خبر نداشت.»
البته باید گفت که ارتباط حسنه دولت موقت با دولت ایالات متحده صرفاً به ملاقات بازرگان با برژینسکی محدود نبود. یکی از عواملی که باعث شد تا همزمان با تصرف لانه جاسوسی، مهندس بازرگان به همراه کابینهاش استفعا دهد، این بود که وی با اتفاقی که روز سیزدهم آبان افتاد، رویایش که ارتباط و تعامل حسنه با آمریکاییها بود را بر باد رفته میدید.
اصلاً همین روابط پشت پرده بازرگان با آمریکاییها بود که کارتر را از عدم واکنش ایران به پذیرش محمدرضا پهلوی از سوی آمریکا مطمئن کرده بود.
اوایل آبان ماه 58، «هنری پرشت مدیر بخش ایران در وزارت خارجه امریکا، وارد ایران شد تا اعلام کند آمریکا تصمیم گرفته است به دلايل بشر دوستانه به شاه اجازه ورود به این کشور را بدهد. پرشت خواست تا دولت موقت، محافظت کافی را از تمامی پرسنل سفارت در قبال هر گونه اقدامی در مقابل انجام گروگان گیری فراهم آورد. به گفته پرشت، بازرگان و یزدی قول دادند که موجبات حفاظت سفارتخانه آمریکا در ایران را فراهم آورند. کارتر نیز بعدها در اظهارات خود به عنوان دلیل موافقت با پذیرش شاه می گوید: مسئولان امر در ایران قول دادهاند از شهروندان ما در ایران حفاظت کنند.»(جیمز بیل کتاب شیر و عقاب)
مرحوم هاشمی رفسنجانی در یکی از نمازجمعههای تهران در سال 64، با اشاره با این ملاقات و قول مرحوم بازرگان و یزدی به پرشت، گفت: همین امروز سندی خواندم که قدری غصهام شد. که اینها (ليبرالها) هم ارتباط قوی با آمریکا دارند، چون کارتر در کتابی که منتشر کرده، نوشته است که وقتی که ما میخواستیم شاه را به امریکا ببریم، با رییس دولت ایران(مهندس بازرگان) صحبت کردیم و موافقت او را جلب کردیم و بعد به امریکا بردیم. من که این را خواندم دود از کله ام بالا رفت که چطور میشود ما عضو شورای انقلاب بودیم، رهبر ما بالای سر همه ما بود و مسألهای به این مهمی، در آن مقطع بدون اطلاع ما انجام بشود.»
با اینکه مهندس بازرگان در کتاب «انقلاب در دو حرکت» عنوان میکند که استعفای دولت موقت در روز چهاردهم آبان 58، ربطی به اقدام دانشجویان پیرو خط امام ندارد، باید گفت که بنابر گواه تاریخ، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا نقطه پایانی بود بر روابطی که دولت موقت با دولت کارتر دنبال میکرد.
با تصرف سفارت امریکا مهندس بازرگان به این واقعیت پی برد که دیگر رویای او و همقطارانش، یعنی تعامل با ایالات متحده، دست نیافتنیتر از همیشه شده و ادامه فعالیت دولت موقت نیز بیفایده خواهد بود.
از همین رو باید گفت تسخیر لانه جاسوسی آمریکا علاوه بر اینکه روابط ایران و آمریکا را وارد مرحله تازهای کرد، سقوط دولت موقت به ریاست مرحوم بازرگان را نیز رقم زد.