دیانی در ابتدای برنامه خطاب به مجسد جامعی گفت: ممکن است که این پرسش کلیشه ای باشد ولی گاهی گفته می شود که اسلام در غرب رو به گسترش است و ظرفیت های زیادی برای گسترش آن در غرب وجود دارد، اما سوال من این است که چرا اسلام باید در غرب گسترش پیدا کند در حالیکه نگاه بسیاری از ما این است که غرب یک تمدن برتر است و در بسیاری از حوزه های انسانی به یک کمالی رسیده است؛ آیا واقعا چنین اتفاقی در غرب می افتد و ظرفیت گسترش اسلام در غرب وجود دارد؟
مسجد جامعی پاسخ داد: قبل از اینکه به این سوال بپردازم به چند نکته بپردازم. منظور از غرب در اینجا مجموعه کشورهای توسعه یافته است و ژاپن هم به نوعی جزئی از غرب می دانند که البته اینطور نیست. از استالیا و نیوزلند تا اروپا و آمریکا و کانادا غرب می گویند. هرکدام این کشورها شرایط مختلفی دارند. انچه فرهنگ و تمدن غربی را ساخته بخش شمالی اروپاست. بنابراین غرب یک مجموعه یکپارچه نیست. بعد از جنگ دوم و شکل گیری ناتو، مواضع این کشورها درباره مسائل مختلف مواضع حقوقی و سیاسی متفاوت دارند. نکته دیگر اینکه در ایران به کشور چین فقط از جنبه اقتصادی و صنعتی نگاه می شود ولی چین یک قدرت بسیار بزرگ است که نه فقط از جنبه های تک بلکه از جنبه های مختلف فرهنگی دیگر هم در حال بالا آمدن است.
وی افزود: چین تا اوایل دهه هشتاد از لحاظ اقتصادی و صنعتی جزو کشورهای سطح پایین جهان سوم است. اینکه در طی چهل سال یک کشور بتواند اینقدر جهش کند خیلی فوق العاده است. مجموعه از عوامل که چین را چین کرده در آینده هم مایل است که ادامه پیدا کند. چینی ها از ملت هایی هستند که خودکنترل هستند لذا مقامات و مردم چین تمایلی به نشان دادن قدرت ندارند درواقع از درون و عملا خودش را بالا می آورد ولی در ظاهر این را نشان نمی دهد. در حال حاضر، چین تا وقتی مجبور نشود نمی گوید که من قوی هستم و نمیتوانید به من تحکم کنید. البته ریشه این رفتار به ادیان کنفوسیوسی هم برمی گردد.
مسجد جامعی ادامه داد: در مجموع اروپا بدون استثنا تعادل جمعیتی تحت فشار است و در آینده این تعادل جمعیتی به زیان بومی ها تغییر خواهد کرد. برای همین هم سیاستهایی برای فرزندآوری اجرا شد ولی موفق نبود. امروز دیگر نهادهای فرهنگی و اجتماعی و کلیسا رونق قبل را ندارند و فضای جامعه خیلی امن و سالم نیست علاوه براین شرایط اقتصادی هم مزید برعلت شده که فرزندآوری برای اروپایی ها امری سخت باشد. پدر و مادر اروپایی امروز دیگر ذوق و شوق گذشته برای فرزندآوردن را ندارد در نتیجه تعداد جمعیت بومی در این کشورها کم شده است. در بسیاری از این کشورها مهاجرینی که از کشورهای مسلمان به آنجا رفتند تعدادشان زیاد است. به این معنی که در این کشورها اسلام دومین است. فرزند آوری این مهاجرین بیش از خود شهروندان است. بنابراین این موضوع در کشورهایی مثل فرانسه و آلمان خیلی جدی است.
سفیر پیشین ایران در واتیکان ادامه داد: ممکن است خیلی ها از این حرف خوششان نیاید ولی این تصور که گفته می شود اسلام به عنوان یک دین جاذبه های زیادی دارد واقعیت ندارد. ممکن است در بخش کمی از جامعه اسلام باطنی که به آن اسلام صوفی هم گفته می شود طرفدارهایی داشته باشد. در دهه هفتاد و هشتاد طرفداران دین اسلام بیشتر بود ولی درحال حاضر تعداد زیاد نیست علت مهمش هم این است که اسلام در اروپا تبدیل به یک واقعیت امنیتی شده است. به این معنا که اگر امروز یک اروپایی در یک ساختمان مسلمان شود، بقیه همسایه ها نسبت به او حساس میشوند. علاوه براین پلیس و بخش های امنیتی کشور او را تحت نظر قرار می دهند. علت این امنیتی شدن هم پیوستن یکسری اروپایی به داعش بود. در هرجامعه ای بخش قلیلی هستند که گرایش غیرعادی دارند، درگذشته در دهه ۶۰ تا ۸۰ در بخش غربی اروپا، این بخش جذب چپ افراطی مثل بلگراد سرخ یا راست افراطی می شدند. در جامعه ای مثل آلمان و ایتالیا افراد معدودی هستند که به دلایل مختلف جذب ایدئولوژی هایی می شوند که برانداز هستند نه معترض.
پژوهشگر ادیان اضافه کرد: یک نکته ای که وجود دارد این است که تمامی کشورهای اروپایی به نیروی کار مهاجر نیاز دارند؛ بنده زمانی که بولونیا بودم، یک کاردینالی به نام بیفی داشت که فرد بسیار خاصی بود او میگفت: اگر قرار است ما مهاجر بگیریم باید مهاجر را از آمریکای لاتین و مناطق مسیحی نشین بگیریم. چون ویژگی آنها با جامعه اروپایی هماهنگ تر است. اما به دلایل مختلف چاره ای نیست جز اینکه یکسری مهاجر مسلمان را بپذیرند. یک نکته دیگر درباره مهاجرت افرادی که از کشورهای ثروتمند خلیج فارس مهاجرت میکنند اینکه آنها برای خرید ملک و عیاشی میروند. درکشورهایی مثل اسپانیا، سوئیس و انگلیس چنین افرادی کم هم نیستند. مهاجران در مقاطع مختلف تاریخی با یکدیگر فرق می کردند.
مسجد جامعی درباره اسلام هراسی در کشورهای اروپایی توضیح داد: خیلی از کشورها به مهاجر نیاز دارند تا بتوانند سطح اقتصادی خود را حفظ کنند. اما با این حال به خاطر موضوع اسلام هراسی موضوع مهاجرت همیشه جزو موضوعاتی بوده است که دستمایه سیاستمداران قرار می گرفته است. حدود یک ماه پیش در بولونیا یکی از کنفرانس های مقدماتی G۲۰ برگزار شد. دراین کنفرانس مکررا تاکید می شد که رهبران دینی در ایجاد صلح و امنیت کمک کنند. این حرف در آمریکا مهم نیست ولی وقتی در اروپا یک شخص سیاسی این حرف را بزند خیلی اهمیت دارد چون در اروپا یک شخص سیاسی نباید درباره دین حرفی بزند وگرنه بایکوت می شود. شنیدن چنین حرفی از دهان یک سیاستمدار یعنی اینکه آنها پذیرفتند که دین می تواند نقش مهم و فعالی در ایجاد صلح و امنیت جهانی داشته باشد.
دیانی سپس پرسید آیا اتفاقاتی مثل افغانستان هم در طرز فکر کشورهای غربی نسبت به اسلام و مسلمان که شما گفتید آنها را یکی می دانند تاثیر دارد؟
سفیر پیشین ایران در واتیکان گفت: افغانستان یک مورد خیلی متفاوت است چون در حال حاضر به عنوان حساس ترین نقطه موجود برای رقابت های استراتژیک بین قدرت های بین المللی و محلی است. یعنی ما الان جایی حساس تر از افغانستان برای رقابت بین امریکا وچین و آمریکا و روسیه نداریم. اهمیت استراتژیک افغانستان بعد از سقوط غنی و روی کار آمدن طالبان بیشتر هم شد. به طور خیلی خلاصه طالبان مجموعه پشتون است و فکر حاکم بر آنها اسلام پشتونی است. این پشتون دو بخش غل زایی و درانی دارد. درانی ها معتدل هستند. غل زایی ها افراطی هستند و بین این دو رقابت سنگینی وجود دارد. نکته دیگر اینکه اکثریت پشتون در پاکستان هستند و پشتون های پاکستان به لحاظ اموزه های دینی و ویژگی های روحی و اخلاقی با پشتون افغانستان فرق دارد و افراطی تر و به داعش نزدیکتر است.
مسجد جامعی درخصوص وضعیت فعلی طالبان گفت: اینکه میگویند طالبان تغییر کرده است به این معنی است که نخبه های طالبان کم و بیش با وضع جهان در مقایسه با بیست سال پیش فرق کرده و طالبان قبل که اجازه عکاسی نمی داد اما درحال حاضر طالبان از همه ظرفیت های اینترنتی استفاده می کند منتها این تغییر درحد نخبگان انهاست و چیزی که عملا وجود دارد، توده طالبان است و توده طالبان امروز با توده طالبان ۲۰-۳۰ سال قبل فرقی نکرده است چون در شرایطی نبودند که تغییر کنند. این توده طالبان مثل حزب بعث عراق همگن و واحد نیست و به عبارت دیگر یک نوع تکثر داخلی در طالبان وجود دارد. در حال حاضر اینکه بخواهیم درباره قدرت طالبان سخن بگوییم سخت و زود است چون هنوز کشور نتوانسته یک اجماع ملی را ایجاد کند. افغانستان موجود ۲۰۲۱ توان این را ندارد که طالبان به آن مسلط شود.