عضو حزب اشرافی کارگزاران مدعی شد؛ رئیسی، همه دخترخالهها و پسرخالهها را روی کار آورده است!
به گزارش شهدای ایران، محمود علیزاده طباطبایی در حالی که مثلاً عنوان حقوقدانی را یدک میکشد، در
اظهارنظری مبتذل و در پاسخ به این سؤال که «الان حزب کارگزاران بنا دارد
با دولت آقای رئیسی همکاری کند یا فقط نقد منصفانه داشته باشد؟» گفت: آقای
رئیسی، همه دخترخالهها و پسرخالهها را روی کار آورده است در واقع دولت
آقای رئیسی بنای همکاری با کسی ندارد.
وی در پاسخ این سوال خبرآنلاین که«آیا حزب کارگزاران پس از ارائه برنامه به دولت، از سوی دولت آقای رئیسی پیشنهادی دریافت کرده است یا خیر؟» اظهار داشت: خیر، دولت آقای رئیسی پیشنهادی به حزب نداده است ولی حزب در روز اول برنامهاش را ارائه داد و برنامه حزب، یک برنامه مدون است و اگر آقای رئیسی بخواهد آن برنامه را اجرا کند، اگر از حزب دعوت کند حزب قطعا همکاری میکند ولی آقای رئیسی، اصولگراها را هم به همکاری دعوت نکرده چه برسد به اینکه از حزب کارگزاران دعوت کند! علیزاده همچنین درباره برخی استعفاها در حزب کارگزاران گفت: استعفا از حزب نداریم بلکه اشخاصی که استعفا دادند از مسئولیتهایشان در حزب استعفا دادهاند یعنی هنوز عضو حزب و عضو شورای مرکزی هستند ولی مسئولیت را نخواستند و این باید در شورای مرکزی مطرح شود اما هنوز مطرح نشده که باید این موضوع مطرح شود و درباره آن بحث شود. از سوی دیگر برخی معتقدند که جوانترها باید بیایند و مسئولیتهای حزب را به عهده بگیرند.
کسانی که استعفا دادند خواستار حضور جوانتر ها در حزب هستند مثلا آقای کرباسچی اصرار دارند جوانها بیایند ولی بیشتر اعضای حزب نظر دیگری دارند. در واقع اعتبار حزب به افراد اصلی که بنیانگذاران حزب بودند برمیگردد، این چهرهها باید حضور داشته باشند که اینها هستند و از حزب استعفا ندادند غیر از آقای محمد هاشمی که قبلا از حزب استعفا داد و رفت.
او میافزاید: خانم ترکان و آقای طاهرنژاد از مسئولیتی که در شورای مرکزی داشتند استعفا دادند و زمانی که از مسئولیتشان استعفا دهند میتوانند در جلسات شرکت کنند یا شرکت نکنند.
طباطبایی گفت: این دو نفر احساس میکنند حضورشان چندان مؤثر نیست.
یادآور میشود اظهارات این عضو کارگزاران مبنی بر این که رئیسی همه دخترخالهها و پسرخالهها را روی کار آورده، اظهاراتی خلاف واقع و در واقع نوعی حدیث نفس کارگزارانی است؛ چرا این که تشکیل حزب مذکور و واگذاری برخی پستها در دولتهای هاشمی و خاتمی و روحانی، تا حدود زیادی صبغه خویشاوندی و فامیلبازانه داشته است.
از سوی دیگر توقع حزب اشرافی از دولت جدید مبنی بر به کار گرفته شدن یا مشورت خواستن، انتظار گزافهای است؛ چه این که آنها نماد بافی نابودی فرصتهای ملی در دولتهای روحانی و خاتمی به شمار میروند و صرفاً باید به عنوان آینه عبرت نگریست؛ یا از همان جنس که لقمان میگفت ادب را از بیادبان آموخته است.
وی در پاسخ این سوال خبرآنلاین که«آیا حزب کارگزاران پس از ارائه برنامه به دولت، از سوی دولت آقای رئیسی پیشنهادی دریافت کرده است یا خیر؟» اظهار داشت: خیر، دولت آقای رئیسی پیشنهادی به حزب نداده است ولی حزب در روز اول برنامهاش را ارائه داد و برنامه حزب، یک برنامه مدون است و اگر آقای رئیسی بخواهد آن برنامه را اجرا کند، اگر از حزب دعوت کند حزب قطعا همکاری میکند ولی آقای رئیسی، اصولگراها را هم به همکاری دعوت نکرده چه برسد به اینکه از حزب کارگزاران دعوت کند! علیزاده همچنین درباره برخی استعفاها در حزب کارگزاران گفت: استعفا از حزب نداریم بلکه اشخاصی که استعفا دادند از مسئولیتهایشان در حزب استعفا دادهاند یعنی هنوز عضو حزب و عضو شورای مرکزی هستند ولی مسئولیت را نخواستند و این باید در شورای مرکزی مطرح شود اما هنوز مطرح نشده که باید این موضوع مطرح شود و درباره آن بحث شود. از سوی دیگر برخی معتقدند که جوانترها باید بیایند و مسئولیتهای حزب را به عهده بگیرند.
کسانی که استعفا دادند خواستار حضور جوانتر ها در حزب هستند مثلا آقای کرباسچی اصرار دارند جوانها بیایند ولی بیشتر اعضای حزب نظر دیگری دارند. در واقع اعتبار حزب به افراد اصلی که بنیانگذاران حزب بودند برمیگردد، این چهرهها باید حضور داشته باشند که اینها هستند و از حزب استعفا ندادند غیر از آقای محمد هاشمی که قبلا از حزب استعفا داد و رفت.
او میافزاید: خانم ترکان و آقای طاهرنژاد از مسئولیتی که در شورای مرکزی داشتند استعفا دادند و زمانی که از مسئولیتشان استعفا دهند میتوانند در جلسات شرکت کنند یا شرکت نکنند.
طباطبایی گفت: این دو نفر احساس میکنند حضورشان چندان مؤثر نیست.
یادآور میشود اظهارات این عضو کارگزاران مبنی بر این که رئیسی همه دخترخالهها و پسرخالهها را روی کار آورده، اظهاراتی خلاف واقع و در واقع نوعی حدیث نفس کارگزارانی است؛ چرا این که تشکیل حزب مذکور و واگذاری برخی پستها در دولتهای هاشمی و خاتمی و روحانی، تا حدود زیادی صبغه خویشاوندی و فامیلبازانه داشته است.
از سوی دیگر توقع حزب اشرافی از دولت جدید مبنی بر به کار گرفته شدن یا مشورت خواستن، انتظار گزافهای است؛ چه این که آنها نماد بافی نابودی فرصتهای ملی در دولتهای روحانی و خاتمی به شمار میروند و صرفاً باید به عنوان آینه عبرت نگریست؛ یا از همان جنس که لقمان میگفت ادب را از بیادبان آموخته است.