این میان اما خلا های جبران ناپذیر و کاستی های توافق نافرجامی به نام برجام باعث شد نه تنها بعد از پایان عمر دولت بلکه در زمان مسئولیت دولت حسن روحانی دچار فروپاشی شد.
این فروپاشی در حالی اتفاق افتاد که در روزهای اوج برجام نیز هیچ نفعی عاید جمهوری اسلامی ایران نشد چرا که از ابتدا این توافق یک توافق یک جانبه بود که تنها رسالت آن تامین منافع اروپا و آمریکا بود و در نهایت آرمانی را که جریان اصلاح طلب و حامی دولت روحانی ترسیم کرده بود از بین رفت.
دولت در سال پایانی مسئولیت خود تلاش کرد با اتکا به بازوی رسانه ای اصلاح طلبان برجام را با تنفس مصنوعی زنده نگه داشته و ادعا کنند که همچنان راهی برای احیا برجام وجود دارد تا همچنان در تنور برجام به عنوان تنها راه حل مشکلات کشور بدمند.
این تلاش البته بیشتر به دنبال اثرگذاری بر انتخابات 1400 بود تا شاید بتوانند حیات سیاسی خود را در کشور ادامه دهند.
اما با شروع دولت سیزدهم و شکست جریان اصلاحات و دولتی ها جریان رسانه ای حامی برجام درپی این بود تا به افکار عمومی القا کند که راه نجات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور همچنان همان برجام است که دولت یازدهم و دوازدهم آن را طی کرد و راه دیگری وجود ندارد.
طراحان این سناریو بر این باورند که اگر حاکمیت به دنبال چیزی به جر برجام برود نه زمانی باقی مانده و نه توانی وجود دارد پس تنها راه ممکن در پیش گرفتن مسیر برجام است که سنگ بنای آن را ظریف و روحانی گذاشتند. تلاش این جریان تنها به اینجا ختم نشده و این ادعا نیز از سوی برخی فعالان رسانه ای اصلاح طلب مطرح است که دولت سیزدهم بر روی داشته های برجام فعالیت می کند و هیچ استراتژی برای حضور در عرصه دیپلماسی ندارد.
به نظر می رسد این بازی دوگانه به دنبال آن است که برجام را تنها راه نجات کشور و حتی راه حل منازعات منطقه ای به شمار می رود به طوری که محمد قوچانی فعال رسانه ای اصلاح طلب در مقاله اخیر خود در روزنامه سازندگی برجام را راهکار پاسخ به کشورهای منطقه از جمله جمهوری آذربایجان عنوان کرده است.
پیش بینی می شود در ماه های آینده فشار این جریان برای ورود عجولانه ایران به مذاکرات با ابزار فشار پادوهای رسانه ای افزایش پیدا کند.