پس از شهادت سردار سلیمانی، عکسی از لبخند ایشان بسیار دیده شد؛ محمدمهدی سیار خاطره سرودهای را تعریف کرد که این لبخند را بر لبان حاج قاسم آورده است.
به گزارش شهدای ایران، مراسم افتتاحیه نخستین کنگره ملی شعر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با حضور
خانواده شهید سلیمانی، سردار قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران،
غلامعلی حدادعادل، جمعی از شاعران و ... در تالار وحدت برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، زینب سلیمانی فرزند شهید سلیمانی صحبت کرد و گفت: در چهل و یکمین سالگرد دفاع مقدس هستیم، بزرگداشت چنین روزی وظیفه همگانی است. تکریم شهدا و رزمندگانی دریادلی که با دست خالی اما باغیرت و ایمان بالای خود از مرزهای ما دفاع کردند و ماشین جنگی بینالمللی صدام را شکست دادند. همایش امروز در ادامه تکریم از شهدا و رزمندگان دفاع مقدس است.
وی ادامه داد: از همه مردم، خانواده شهدا، جانبازان و دستاندرکاران برگزاری این برنامه تشکر میکنم که یاد حاج قاسم و دیگر شهدا را زنده نگه داشتند تا بار دیگر ثابت کنند که ما ملت امام حسینیم، ما ملت شهادتیم.
حاج قاسم را فقط در نبوغ نظامی نبینید
فرزند شهید سلیمانی بیان داشت: حاج قاسم 40 سال از عمر خود را در سختترین میدانهای نبرد گذراند اما هیچ وقت از مردم غافل نبود. بنده میگویم که حاج قاسم را نباید در یک بعد نبوغ نظامی محدود کرد چرا که به اندازه نظامیگری، فرهنگی بود و به همان اندازه سیاست میدانست.اکنون فرصت بزرگی برای هنرمندان ایجاد شده است تا شخصیت شهید سیلمانی را در قاب هنر به تصویر بکشند. این شخصیت آن قدر برای مردم جذاب است که هر اثر هنری که برای ایشان خلق شده مورد استقبال مردم قرار گرفته است. هر کدام از این آثار هنری بعدی از ابعاد شهید سیلمانی را به تصویر کشیده است و حتماً یکی از بهترین قالبها برای بیان شخصیت او شعر و ادبیات است. در اینجا جا دارد که بار دیگر از شاعرانی که برای ایشان شعر سرودند و در این کنگره شرکت میکنند تشکر کنم.
زینب سلیمانی در پایان گفت: خاطرم هست که در یکی از جلسات، آقای امیری اسفندقه فرمودند که یکی از مصادیق مهم که میتواند ابزاری برای انتقال ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی باشد، ابزار شعر است. در پایان از همه مردم قدرشناس کشورمان و گروههای خودجوش فرهنگی که اجازه ندادند در این 2 سال یاد و خاطره پدرم فراموش شود تشکر میکنم. در این کنگره شعر از همه ظرفیتها استقبال خواهد شد.
مرتضی امیری اسفندقه دبیر نخستین کنگره ملی شعر «سردار سربداران» سخنران دیگر این نشست بود. او گفت: حاج قاسم قهرمانی بود که ققنوس وار سوخت و ذرات مطهرش در آفاق عشق و هستی پراکنده شد، بدون آنکه نام و نشانی ازش باقی بماند.
وی اضافه کرد: اینکه شعر انقلاب میزبان حاج قاسم است یک طرف است و از طرف دیگر روح بلند او کرامت کرده و شاعران را دعوت کرده است. بنده فکر نمیکردم که بخت من این قدر بلند باشد که شهید سلیمانی به من نظر کند تا در این مراسم افتتاحیه چند دقیقهای سخن بگویم.
دو شعر از سعید یوسفنیا تقدیم به سردار سلیمانی
سعید یوسفنیا، دیگر شاعری بود که در این جلسه صحبت کرد. او گفت: ابرمردان و کسانی که از اسطوره عبور کردند، مردانیاند که با زبان عادی نثر نمیتوان آنان را وصف کرد. در اینجاست که زبان متعالی شعر به میدان میآید. به نظر بنده برای توصیف شهید سلیمانی هیچ قالبی بهتر از شعر وجود ندارد.
وی با نقل یک خاطره صحبتهای خود را ادامه داد و گفت: به یاد دارم که سالها پیش و در کنگره «سلام سردار» که به پاس زحمات سردار سلیمانی برگزار میشد، غزلی را برای ایشان سروده بودم اما متأسفانه آن را گم کرده بودم و تا به امروز که آقای امیری اسفندقه آن را به من داد اصلا یادم نبود که چنین شعری داشتم. وقتی شعر را به من دادند بسیار تعجب کردم چرا که وزن این شعر دقیقاً وزن همان شعری است که بعد از شهادت سردار سرودم و در این جلسه میخواهم هر دو شعر را بخوانم.
او شعر ابتدایی خود که پیش از شهادت حاج قاسم سروده بود را چنین خواند:
دریایی از غریبان، انبوهی از فراوان
مجذوب نام یک مرد، یک مرد، نه هزاران
ای مرد، ای سلحشور چشم بد از دلت دور
جانت همیشه سرسبز، سرسبز چون بهاران
حق است اعتبارت، ای اعتبار یاران
نستوه و پهلوانی، فرزند آسمانی
سردار عاشقانی، ای شور سربدارم...
وی سپس شعر دیگری را که پس از شهادت سردار سلیمانی سروده است، چنین خواند:
بر دوش صدهزاران، تشییع شد بهاران
تشییع شد بهاران بر دوش صدهزاران
ای مرد، ای جرات جوانمرد
باران شدی و رفتی تا قلب چشمهساران
از هر کرانه غم میجوشد اشک ماتم
چون سیل در خروشند، این خیل سوگواران
آتش گرفتی از عشق تا آفتاب رفتی
از آتش تو جا ماند اندوه داغداران...
غوغای رفتنت را از ابرها شنیدیم
دریا شدیم دریا باران شدیم باران
ماجرای سروده جنجالی که لبخند معروف سردار سلیمانی را رقم زد
محمدمهدی سیار، شاعر نام آشنای کشور در این مراسم افتتاحیه سخنرانی کرد و گفت: در همین مجلس به ذهنم رسید که خاطره مشترکی با حاج قاسم و شعر دارم آن هم تقریبا در همین قابی است که به عنوان تصویر رسمی شهید سلیمانی بالای سر من میبینید. فکر میکنم که شعر بنده نقشی در این لبخند شیرین و دلنشین که در این عکس بر صورت حاج قاسم دیده میشود، داشته باشد.
او با نقل خاطره، صحبتهای خود را ادامه داد و گفت: اجرای دوست خوبم، حاج میثم مطیعی در عید فطر سال 1396 با شعری که همراه با آقای میلاد عرفانپور و استاد علیمحمد مؤدب سروده بودیم، سرودهای جنجالی شد که واکنشهای زیادی را به همراه داشت. همان شعر معروف که بیتی از آن «ای نشسته در صف اول نکنی خود را گم، پی اقدام تو هستند این مردم» بود. بعد از خواندن این شعر حضرت آقا فرمودند که مخاطب صف اول یک نفر نیست، من هم صف اولی هستم و سپس هم به شعر آقا میلاد اشاره کردند که «از آخر مجلس شهدا را چیدند.» سال بعد یعنی در عید فطر سال 1397، اشاره حضرت آقا بود که حتماً چنین شعری را بلکه انقلابیتر بگویید و خوانده شود.
سال بعد چنین شعری بر همین وزن سروده شد؛ یکی از بیتهای آن کمی طنزآمیز بود و آن هم این بود: «گر به یک نقد رود صبر و قرارت از دست، صف اول منشین، بین جماعت جا هست» در آنجا دوربین روی صورت حاج قاسم عزیز رفت؛ من از تلویزیون این صحنه را به صورت زنده دیدم و لبخندی را دیدم که بر چهره این مرد نشست. وقتی این لبخند را دیدم انگار همه دنیا را به من داده بودند. به همسرم گفتم اگر همه شعر گفتنها و ناسزاشنیدنها حاصلش همین یک لبخند باشد، برایم کفایت میکند. فکر میکنم این تصویر هم برگرفته از همان لبخند است.
مهدی سیار سرودهای را به شهید سلیمانی تقدیم کرد.
ای تیغ سرسنگین مشو با ما سبکسرها
دست از دل ما برمدارید آی خنجرها!
رودیم و أشهد گفتن ما بر لب دریاست
ننگ است ما را مرگ در مرداب بسترها
پیشانی ما خط به خط، خط مقدم بود
ما را سری دادند سرگردان سنگرها
آهسته در گوشم کسی گفت: اسم شب «صبح» است!
ناگاه روشن شد دو عالم از منورها
مشت اسیران زمین را باز خواهد کرد
سنگی که میافتد به دنبال کبوترها
خواب غریبی دیدهام، خواب ستاره... ماه
خوابی برایم دیدهاید آیا برادرها؟!
در این جلسه حسین اسرافیلی نیز شعرخوانی کرد.
سایهات، سایهسار امنیت
گامهایت، پر از صلابت کوه
دستهایت، نشان پرچم ما
سربلند، ایستاده و بشکوه
هم صدا با طنین هیبت تو
خطه، امنیت فراوان داشت
ترس در جانشان فرو میریخت
سایههایی که رنگ شیطان داشت
بانگ فتحی بزرگ میپیچید
هم صدا با طنین گام شما
بوی لبخند و فتح میآمد
با طلوع سلام و نام شما
پاسخ حافظ به تفألی که دقایقی بعد از شهادت حاج قاسم زده شد
سعید بیابانکی دیگر شاعری بود که در این مراسم سخنرانی کرد و گفت: 12 دیماه سال 1398 بنده دبیر جشنواره شعر فجر در اصفهان بودم. خاطرم هست که آن شب تا دیر وقت بیدار بودیم و این خبر را در آنجا دریافت کردیم. به تعبیر یکی از عزیزان این خبر در رسانهها منتشر نشد بلکه منفجر شد. یکی از دوستان به حافظ تفعل زد و این غزل آمد. خیلی عجیب است که چنین شعری آمد و واقعاً تصادفی نیست.
سحرگه ره روی در سرزمینی/ همیگفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آن گه شود صاف/ که در شیشه برآرد اربعینی
ثوابت باشد ای دارای خرمن/ اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
گر انگشت سلیمانی نباشد/ چه خاصیت دهد نقش نگینی
بیابانکی در این جلسه سرودهای را به شهید سلیمانی تقدیم کرد.
آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است
گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است
شانههای مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ
مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟
عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر،
کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟
چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین
آیههای روشن زیتون و تین افتاده است
دستبردامان شاه تشنهکامان یافتند
دستهایش را که دور از آستین افتاده است
زوزۀ کفتارها از هر طرف برخاستهست
شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است
کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر
ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است
محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم
در رگان شهر، شور اربعین افتاده است
کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاینچنین
لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است
سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لالههاست
خاتم مُلک سلیمان بینگین افتاده است
حدادعادل: حاج قاسم را با صدهزار هنر به دنیا معرفی کنید
غلامعلی حداد عادل سخنران پایانی این نشست بود. او گفت: هنر جلوه جمال الهی در عالم هستی و در معرفت انسانی است. زادگاه آن روح انسان است. هر یک از حواس ظاهری 5 گانه ما با هنر ارتباط دارد اما زیباییهایی هم هستند که زیبایی عقلی است و فراتر از حواس ظاهری است. زیباییهایی که با روح و عقل خود آن را درک میکنیم. ادبیات و شعر زیبایی عقل آدمی است.
وی اضافه کرد: شهید سلیمانی همانند همه شهیدان یک حقیقت مجسم و عینی است. درست است که او به ظاهر در میان ما نیست اما جای خالی او در یاد همه ما است. معرفت، ولیشناسی، تواضع و مهربانی، دلسوزی و نوعدوستی، عقلانیت، مدیریت، پاسداری، شجاعت، نگهبانی از استقلال میهنی و ... بخشی از ویژگی های شهید سلیمانی است. همه دیدید که وقتی خبر شهادت او پیچید یک ملتی به خروش آمد و آن مراسم تشییع بینظیر را رقم زد.
حدادعادل تأکید کرد: بنده امروز میخواهم به همه نویسندگان و شاعران ایرانی بگویم که شهید سلیمانی با صد هزار جلوه در برابر چشمان شماست و او را با صدهزار دیده تماشا کنید. او را با صدهزار هنر به جهان معرفی کنید و بدانید که اگر دیگر کشورها چنین شخصیتی با یک دهم ارزشهای او را داشتند از او اسطورهها و افسانهها میساختند و جاودانش می کردند.
او در پایان شعر خود با عنوان «ماه آسمانی» را خواند
ماه آسمانی شد قاسم سلیمانی
شد ز پرتو رویش آسمان چراغانی
مرد فاتح میدان در نبرد با دشمن
مرد روزهای سخت ورطههای طوفانی
دشمن ستمکاران دوستدار مظلومان
بندبند رفتارش آیههای قرآنی
پارهی تن ایران پارهی تن اسلام
قهرمان ایرانی اسوهی مسلمانی
افتخار امت بود سرو راست قامت بود
کوه استقامت بود شیرمرد کرمانی
آه از آن لب خندان آه از آن دل سوزان
ابروان مردانه چشم های بارانی
زلف و کاکل او را چون به یاد میآرم
مینهم پریشانی بر سر پریشانی
ای امید آینده، ای تو تا ابد زنده
آفتاب تابنده در جهان ظلمانی
ای تو مالک اشتر ای سپاهی حیدر
یاور وفادار سید خراسانی
گرچه ریخت خون تو دشمن زبون تو
بهرهای نخواهد برد بهتر از پشیمانی
ای حقیقت جاری جویبار بیداری
تا همیشه در دلها جاودانه میمانی
موجهای دریاها بادهای صحراها
میبرند نامت را آشکار و پنهانی
میکنند همخوانی در هوای بارانی
قاسم سلیمانی قاسم سلیمانی
در پایان این مراسم از خانواده شهید ابومهدی المهندس و خانواده شهید پورجعفری تقدیر شد. همچنین از 4 هنرمند که آثاری را با مضمون شهید سلیمانی داشتند تقدیر به عمل آمد. این 4 هنرمند برجسته کشور آقایان رضا بدرالسماء نگارگر، حسن روح الامین نقاش، غلامرضا صنعتگر خواننده و میلاد عرفانپور شاعر بودند. همچنین از دو اثر نقاشی که توسط حسن روحالامین و رضا بدرالسماء کشیده شده است، رونمایی شد.
در ابتدای این مراسم، زینب سلیمانی فرزند شهید سلیمانی صحبت کرد و گفت: در چهل و یکمین سالگرد دفاع مقدس هستیم، بزرگداشت چنین روزی وظیفه همگانی است. تکریم شهدا و رزمندگانی دریادلی که با دست خالی اما باغیرت و ایمان بالای خود از مرزهای ما دفاع کردند و ماشین جنگی بینالمللی صدام را شکست دادند. همایش امروز در ادامه تکریم از شهدا و رزمندگان دفاع مقدس است.
وی ادامه داد: از همه مردم، خانواده شهدا، جانبازان و دستاندرکاران برگزاری این برنامه تشکر میکنم که یاد حاج قاسم و دیگر شهدا را زنده نگه داشتند تا بار دیگر ثابت کنند که ما ملت امام حسینیم، ما ملت شهادتیم.
حاج قاسم را فقط در نبوغ نظامی نبینید
فرزند شهید سلیمانی بیان داشت: حاج قاسم 40 سال از عمر خود را در سختترین میدانهای نبرد گذراند اما هیچ وقت از مردم غافل نبود. بنده میگویم که حاج قاسم را نباید در یک بعد نبوغ نظامی محدود کرد چرا که به اندازه نظامیگری، فرهنگی بود و به همان اندازه سیاست میدانست.اکنون فرصت بزرگی برای هنرمندان ایجاد شده است تا شخصیت شهید سیلمانی را در قاب هنر به تصویر بکشند. این شخصیت آن قدر برای مردم جذاب است که هر اثر هنری که برای ایشان خلق شده مورد استقبال مردم قرار گرفته است. هر کدام از این آثار هنری بعدی از ابعاد شهید سیلمانی را به تصویر کشیده است و حتماً یکی از بهترین قالبها برای بیان شخصیت او شعر و ادبیات است. در اینجا جا دارد که بار دیگر از شاعرانی که برای ایشان شعر سرودند و در این کنگره شرکت میکنند تشکر کنم.
زینب سلیمانی در پایان گفت: خاطرم هست که در یکی از جلسات، آقای امیری اسفندقه فرمودند که یکی از مصادیق مهم که میتواند ابزاری برای انتقال ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی باشد، ابزار شعر است. در پایان از همه مردم قدرشناس کشورمان و گروههای خودجوش فرهنگی که اجازه ندادند در این 2 سال یاد و خاطره پدرم فراموش شود تشکر میکنم. در این کنگره شعر از همه ظرفیتها استقبال خواهد شد.
مرتضی امیری اسفندقه دبیر نخستین کنگره ملی شعر «سردار سربداران» سخنران دیگر این نشست بود. او گفت: حاج قاسم قهرمانی بود که ققنوس وار سوخت و ذرات مطهرش در آفاق عشق و هستی پراکنده شد، بدون آنکه نام و نشانی ازش باقی بماند.
وی اضافه کرد: اینکه شعر انقلاب میزبان حاج قاسم است یک طرف است و از طرف دیگر روح بلند او کرامت کرده و شاعران را دعوت کرده است. بنده فکر نمیکردم که بخت من این قدر بلند باشد که شهید سلیمانی به من نظر کند تا در این مراسم افتتاحیه چند دقیقهای سخن بگویم.
دو شعر از سعید یوسفنیا تقدیم به سردار سلیمانی
سعید یوسفنیا، دیگر شاعری بود که در این جلسه صحبت کرد. او گفت: ابرمردان و کسانی که از اسطوره عبور کردند، مردانیاند که با زبان عادی نثر نمیتوان آنان را وصف کرد. در اینجاست که زبان متعالی شعر به میدان میآید. به نظر بنده برای توصیف شهید سلیمانی هیچ قالبی بهتر از شعر وجود ندارد.
وی با نقل یک خاطره صحبتهای خود را ادامه داد و گفت: به یاد دارم که سالها پیش و در کنگره «سلام سردار» که به پاس زحمات سردار سلیمانی برگزار میشد، غزلی را برای ایشان سروده بودم اما متأسفانه آن را گم کرده بودم و تا به امروز که آقای امیری اسفندقه آن را به من داد اصلا یادم نبود که چنین شعری داشتم. وقتی شعر را به من دادند بسیار تعجب کردم چرا که وزن این شعر دقیقاً وزن همان شعری است که بعد از شهادت سردار سرودم و در این جلسه میخواهم هر دو شعر را بخوانم.
او شعر ابتدایی خود که پیش از شهادت حاج قاسم سروده بود را چنین خواند:
دریایی از غریبان، انبوهی از فراوان
مجذوب نام یک مرد، یک مرد، نه هزاران
ای مرد، ای سلحشور چشم بد از دلت دور
جانت همیشه سرسبز، سرسبز چون بهاران
حق است اعتبارت، ای اعتبار یاران
نستوه و پهلوانی، فرزند آسمانی
سردار عاشقانی، ای شور سربدارم...
وی سپس شعر دیگری را که پس از شهادت سردار سلیمانی سروده است، چنین خواند:
بر دوش صدهزاران، تشییع شد بهاران
تشییع شد بهاران بر دوش صدهزاران
ای مرد، ای جرات جوانمرد
باران شدی و رفتی تا قلب چشمهساران
از هر کرانه غم میجوشد اشک ماتم
چون سیل در خروشند، این خیل سوگواران
آتش گرفتی از عشق تا آفتاب رفتی
از آتش تو جا ماند اندوه داغداران...
غوغای رفتنت را از ابرها شنیدیم
دریا شدیم دریا باران شدیم باران
ماجرای سروده جنجالی که لبخند معروف سردار سلیمانی را رقم زد
محمدمهدی سیار، شاعر نام آشنای کشور در این مراسم افتتاحیه سخنرانی کرد و گفت: در همین مجلس به ذهنم رسید که خاطره مشترکی با حاج قاسم و شعر دارم آن هم تقریبا در همین قابی است که به عنوان تصویر رسمی شهید سلیمانی بالای سر من میبینید. فکر میکنم که شعر بنده نقشی در این لبخند شیرین و دلنشین که در این عکس بر صورت حاج قاسم دیده میشود، داشته باشد.
او با نقل خاطره، صحبتهای خود را ادامه داد و گفت: اجرای دوست خوبم، حاج میثم مطیعی در عید فطر سال 1396 با شعری که همراه با آقای میلاد عرفانپور و استاد علیمحمد مؤدب سروده بودیم، سرودهای جنجالی شد که واکنشهای زیادی را به همراه داشت. همان شعر معروف که بیتی از آن «ای نشسته در صف اول نکنی خود را گم، پی اقدام تو هستند این مردم» بود. بعد از خواندن این شعر حضرت آقا فرمودند که مخاطب صف اول یک نفر نیست، من هم صف اولی هستم و سپس هم به شعر آقا میلاد اشاره کردند که «از آخر مجلس شهدا را چیدند.» سال بعد یعنی در عید فطر سال 1397، اشاره حضرت آقا بود که حتماً چنین شعری را بلکه انقلابیتر بگویید و خوانده شود.
سال بعد چنین شعری بر همین وزن سروده شد؛ یکی از بیتهای آن کمی طنزآمیز بود و آن هم این بود: «گر به یک نقد رود صبر و قرارت از دست، صف اول منشین، بین جماعت جا هست» در آنجا دوربین روی صورت حاج قاسم عزیز رفت؛ من از تلویزیون این صحنه را به صورت زنده دیدم و لبخندی را دیدم که بر چهره این مرد نشست. وقتی این لبخند را دیدم انگار همه دنیا را به من داده بودند. به همسرم گفتم اگر همه شعر گفتنها و ناسزاشنیدنها حاصلش همین یک لبخند باشد، برایم کفایت میکند. فکر میکنم این تصویر هم برگرفته از همان لبخند است.
مهدی سیار سرودهای را به شهید سلیمانی تقدیم کرد.
ای تیغ سرسنگین مشو با ما سبکسرها
دست از دل ما برمدارید آی خنجرها!
رودیم و أشهد گفتن ما بر لب دریاست
ننگ است ما را مرگ در مرداب بسترها
پیشانی ما خط به خط، خط مقدم بود
ما را سری دادند سرگردان سنگرها
آهسته در گوشم کسی گفت: اسم شب «صبح» است!
ناگاه روشن شد دو عالم از منورها
مشت اسیران زمین را باز خواهد کرد
سنگی که میافتد به دنبال کبوترها
خواب غریبی دیدهام، خواب ستاره... ماه
خوابی برایم دیدهاید آیا برادرها؟!
در این جلسه حسین اسرافیلی نیز شعرخوانی کرد.
سایهات، سایهسار امنیت
گامهایت، پر از صلابت کوه
دستهایت، نشان پرچم ما
سربلند، ایستاده و بشکوه
هم صدا با طنین هیبت تو
خطه، امنیت فراوان داشت
ترس در جانشان فرو میریخت
سایههایی که رنگ شیطان داشت
بانگ فتحی بزرگ میپیچید
هم صدا با طنین گام شما
بوی لبخند و فتح میآمد
با طلوع سلام و نام شما
پاسخ حافظ به تفألی که دقایقی بعد از شهادت حاج قاسم زده شد
سعید بیابانکی دیگر شاعری بود که در این مراسم سخنرانی کرد و گفت: 12 دیماه سال 1398 بنده دبیر جشنواره شعر فجر در اصفهان بودم. خاطرم هست که آن شب تا دیر وقت بیدار بودیم و این خبر را در آنجا دریافت کردیم. به تعبیر یکی از عزیزان این خبر در رسانهها منتشر نشد بلکه منفجر شد. یکی از دوستان به حافظ تفعل زد و این غزل آمد. خیلی عجیب است که چنین شعری آمد و واقعاً تصادفی نیست.
سحرگه ره روی در سرزمینی/ همیگفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آن گه شود صاف/ که در شیشه برآرد اربعینی
ثوابت باشد ای دارای خرمن/ اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
گر انگشت سلیمانی نباشد/ چه خاصیت دهد نقش نگینی
بیابانکی در این جلسه سرودهای را به شهید سلیمانی تقدیم کرد.
آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است
گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است
شانههای مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ
مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟
عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر،
کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟
چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین
آیههای روشن زیتون و تین افتاده است
دستبردامان شاه تشنهکامان یافتند
دستهایش را که دور از آستین افتاده است
زوزۀ کفتارها از هر طرف برخاستهست
شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است
کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر
ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است
محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم
در رگان شهر، شور اربعین افتاده است
کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاینچنین
لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است
سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لالههاست
خاتم مُلک سلیمان بینگین افتاده است
حدادعادل: حاج قاسم را با صدهزار هنر به دنیا معرفی کنید
غلامعلی حداد عادل سخنران پایانی این نشست بود. او گفت: هنر جلوه جمال الهی در عالم هستی و در معرفت انسانی است. زادگاه آن روح انسان است. هر یک از حواس ظاهری 5 گانه ما با هنر ارتباط دارد اما زیباییهایی هم هستند که زیبایی عقلی است و فراتر از حواس ظاهری است. زیباییهایی که با روح و عقل خود آن را درک میکنیم. ادبیات و شعر زیبایی عقل آدمی است.
وی اضافه کرد: شهید سلیمانی همانند همه شهیدان یک حقیقت مجسم و عینی است. درست است که او به ظاهر در میان ما نیست اما جای خالی او در یاد همه ما است. معرفت، ولیشناسی، تواضع و مهربانی، دلسوزی و نوعدوستی، عقلانیت، مدیریت، پاسداری، شجاعت، نگهبانی از استقلال میهنی و ... بخشی از ویژگی های شهید سلیمانی است. همه دیدید که وقتی خبر شهادت او پیچید یک ملتی به خروش آمد و آن مراسم تشییع بینظیر را رقم زد.
حدادعادل تأکید کرد: بنده امروز میخواهم به همه نویسندگان و شاعران ایرانی بگویم که شهید سلیمانی با صد هزار جلوه در برابر چشمان شماست و او را با صدهزار دیده تماشا کنید. او را با صدهزار هنر به جهان معرفی کنید و بدانید که اگر دیگر کشورها چنین شخصیتی با یک دهم ارزشهای او را داشتند از او اسطورهها و افسانهها میساختند و جاودانش می کردند.
او در پایان شعر خود با عنوان «ماه آسمانی» را خواند
ماه آسمانی شد قاسم سلیمانی
شد ز پرتو رویش آسمان چراغانی
مرد فاتح میدان در نبرد با دشمن
مرد روزهای سخت ورطههای طوفانی
دشمن ستمکاران دوستدار مظلومان
بندبند رفتارش آیههای قرآنی
پارهی تن ایران پارهی تن اسلام
قهرمان ایرانی اسوهی مسلمانی
افتخار امت بود سرو راست قامت بود
کوه استقامت بود شیرمرد کرمانی
آه از آن لب خندان آه از آن دل سوزان
ابروان مردانه چشم های بارانی
زلف و کاکل او را چون به یاد میآرم
مینهم پریشانی بر سر پریشانی
ای امید آینده، ای تو تا ابد زنده
آفتاب تابنده در جهان ظلمانی
ای تو مالک اشتر ای سپاهی حیدر
یاور وفادار سید خراسانی
گرچه ریخت خون تو دشمن زبون تو
بهرهای نخواهد برد بهتر از پشیمانی
ای حقیقت جاری جویبار بیداری
تا همیشه در دلها جاودانه میمانی
موجهای دریاها بادهای صحراها
میبرند نامت را آشکار و پنهانی
میکنند همخوانی در هوای بارانی
قاسم سلیمانی قاسم سلیمانی
در پایان این مراسم از خانواده شهید ابومهدی المهندس و خانواده شهید پورجعفری تقدیر شد. همچنین از 4 هنرمند که آثاری را با مضمون شهید سلیمانی داشتند تقدیر به عمل آمد. این 4 هنرمند برجسته کشور آقایان رضا بدرالسماء نگارگر، حسن روح الامین نقاش، غلامرضا صنعتگر خواننده و میلاد عرفانپور شاعر بودند. همچنین از دو اثر نقاشی که توسط حسن روحالامین و رضا بدرالسماء کشیده شده است، رونمایی شد.