شهدای ایران shohadayeiran.com

دشمنان این کشور برای رسیدن به اهداف شوم خود دست به حذف فیزیکی شخصیت‌های انقلابی و مؤثر جامعه زده‌اند اما این اقدامات تروریستی و ناجوانمردانه تأثیر چندانی بر روند پیشرفت ملی و اسلامی ایرانیان نداشته است.
اژه‌ای طلبه شدنش را مدیون کدام شهید است؟
به گزارش شهدای ایران،  جوانان و نوجوانان دهه هفتاد و هشتاد که از شهدای انقلاب و دفاع مقدس خاطره‌ای ندارند، عمدتاً پیش از شنیدن نام شهدای مدافع حرم، نام شهدای ترور را شنیده‌اند.

در تمام این چهل و چند سالی که از عمر پربرکت انقلاب اسلامی می‌گذرد دشمنان این کشور برای رسیدن به اهداف شوم خود دست به حذف فیزیکی شخصیت‌های انقلابی و مؤثر جامعه زده‌اند و این موضوع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در دهه ۶۰ نیز به اوج خود رسید اما این اقدامات تروریستی و ناجوانمردانه تأثیر چندانی بر روند پیشرفت ملی و اسلامی ایرانیان نداشته است. 

در این چهار دهه ۱۷ هزار شهید ترور داشته‌ایم؛ ۱۷ هزار شهید یعنی ۱۷ هزار جنگ نابرابری که بدون اعلان جنگ به وقوع پیوسته و تمام گناه شهید آن بی‌گناهی است.
یکی از این ۱۷ هزار شهید ترور، روحانی شهید حجت‌الاسلام سیدحسن بهشتی‌نژاد متولد سال ۱۳۲۴ است که علاوه بر درجات بالای علمی و معنوی به عنوان حاکم شرع دادگاه انقلاب شیراز،‌ امام جمعه موقت اصفهان و کاندیدای مجلس شورای اسلامی فعالیت‌های زیادی داشته است و به دلیل همین فعالیت‌ها و تلاش‌هایش در تاریخ ۳ مرداد ۱۳۶۰،‌ مصادف با ۲۱ رمضان ۱۴۰۰ هجری قمری، توسط تروریست‌های گروهک منافقین در خانه‌اش ترور شد و به شهادت رسید.

شهید بهشتی‌نژاد در خانواده‌ای روحانی متولد شد که به همراه چهار برادر خود در محضر پدرشان مرحوم آیت‌الله سید مصطفی بهشتی‌نژاد تلمذ نموده و به کسوت روحانیت در آمدند؛ البته شهید سیدحسن تنها شهید این خانواده نیست و برادر ایشان، سیدمهدی نیز در جبهه‌های جنگ تحمیلی به شهادت رسید.
به مناسبت چهلمین سالگرد ترور ناجوانمردانه این شهید بزرگوار به سراغ پسر ایشان،‌ حجت‌الاسلام سیدمحمدرضا بهشتی‌نژاد رفتیم تا بیش‌تر با خصوصیات و زندگینامه این شهید آشنا شویم.
 

حجت‌الاسلام سیدمحمدرضا بهشتی‌نژاد در ابتدا در خصوص زندگینامه پدر شهیدش اظهار داشت: شهید سیدحسن بهشتی‌نژاد‌ از نظر خانوادگی در یک خانواده مذهبی و علمی در اصفهان به دنیا آمدند؛ پدر ایشان مرحوم آیت‌الله سید مصطفی بهشتی‌نژاد از شاگردان خوب حاج آقا رحیم ارباب بوده و در تقوا زبانزد بودند، عمده تحصیلات‌ شهید در نزد پدرشان در اصفهان بود و زمانی که به قم مشرف می‌شوند به تربیت علمایی مثل مرحوم شیخ مرتضی حائری فرزند شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم می‌پردازند.

این فرزند شهید ادامه داد:‌ پدرم از جهت علمی بسیار قوی بودند و چون از همان اول درس‌ها را تحت تربیت پدرشان آموخته بودند در امتحانی که در قم برگزار شد بین همه طلاب نفر دوم شدند و در عین حال سعی می‌کردند بحث‌های تبلیغی‌شان در غیر وقت‌های درسی باشد؛ ایشان در کنار درس به سیاست و  تبلیغ هم اهمیت می‌دادند اما حاضر نبودند بحث‌های درسی‌شان تحت‌الشعاع قرار بگیرد.

وی افزود: از همان زمان با اینکه امکانات تفسیر و سایر درس‌ها در حوزه ضعیف بوده اما ایشان گروه‌ها‌ و لجنه‌های تحقیقی با طلبه‌های اصفهانی تشکیل می‌دادند و با محوریت خودشان درس‌های تفسیری و بحث‌هایی که مربوط به شبهات آن زمان بوده مثل مارکسیست‌ها و توده‌ای‌ها، گروه‌هایی را با طلبه‌های همفکر و خوش‌فکر تحت نظر شهید بهشتی و مطهری برگزار می‌کردند در تلاش بودند خلأ حوزه‌ را با همفکری‌ها و مباحثات این‌چنینی رفع کنند.
 

رأفت در عین صلابت
بهشتی‌نژاد در خصوص ارتباطات خانوادگی شهید توضیح داد: ایشان انسان پرجاذبه‌ای بودند و در عین قاطعیت، خوش‌اخلاق و در عین حال هم رأفت داشتند و هم با صلابت بودند؛ در بین خانواده و خویشان هر شخصی در هر زمینه‌ای که مشکلی داشت به ایشان مراجعه می‌کرد و پناه همه خویشان بودند و هم محله‌ای‌ها و افراد مختلفی که با ایشان در ارتباط بودند خیلی زود جذب‌شان می‌شدند.
 
فرزند شهید بهشتی‌نژاد خاطرنشان کرد: در  زمان شهادت ایشان ۱۰ ساله بودم اما تا جایی که به یاد دارم نسبت به درس من اهمیت زیادی قائل بودند و به مدرسه‌ام می‌آمدند و پیگیر بودند؛ در خصوص تربیت دینی‌ام با اینکه حدود ۷ سال داشتم اما پدرم به نماز اول وقت مقیدمان کرده بودند، نسبت به رفقایم حساسیت ویژه‌ای داشتند و فردی فعال، پرجاذبه، خوش‌اخلاق و دارای صلابت بودند.

بوسه مجرم بر دستان قاضی
وی بیان کرد: از نکات دیگری که راجع به رابطه و جذابیت ایشان می‌توانم بگویم این است که حتی بعد از ورودشان به قوه قضائیه اخلاق‌شان برای مجرمین هم جذابیت داشت؛ خودشان بیان می‌کردند که دستور داده‌اند به شخصی شلاق زده شود و همین کار هم صورت گرفت و پس از این اتفاق شخص مجرم دست ایشان را بوسیده و گفته این‌ شلاق من را آدم کرد.

شهید بهشتی‌نژاد، عامل تغییر اوضاع فرهنگی شهر شیراز بودند
بهشتی‌نژاد گفت: در مدتی که ایشان شیراز بودند، با اینکه سال‌های اول انقلاب بود و جشن‌های زمان شاه در شیراز برگزار می‌شد و در زمان طاغوت شهر آلوده‌ای بود، اوایل انقلاب ایشان مدت کوتاهی که آنجا بودند به قدری کار فرهنگی انجام دادند، ندامتگاه برای مجرمین ایجاد کردند، با آن‌ها صحبت کردند و مشکلات را حل می‌کردند که اوضاع شیراز را در مدت کوتاهی سامان دادند به‌طوری که شهید محراب، آیت‌الله دستغیب در نماز جمعه از ایشان به اسم تشکر می‌کنند که اوضاع شهر را تغییر دادند.

این فرزند شهید ادامه داد: خودشان تعریف کرده بودند که با یک کمونیستی در تاکسی بحث می‌کردند و به مقصد رسیدند و بحث را ادامه دادند و زمانی که می‌خواستند جدا شوند، شخص گفته بود قبل از اینکه عاشق مکتب شما بشوم عاشق اخلاق شما شدم؛ چنین اخلاقی را در خانواده و دوستان داشتند و نسبت به مجرمین و حتی افرادی که خدا را قبول نداشتند طوری رفتار می‌کردند که آن‌ها را شیفته خودشان می‌کردند.

شهید بهشتی‌نژاد، همگام و هم‌مسیر با شهید مظلوم دکتر بهشتی
وی پیرامون ارتباط شهید سید حسن بهشتی‌نژاد و شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی تصریح کرد: از جهت خانوادگی نسبت خانوادگی با شهید مظلوم دکتر بهشتی داشتیم یعنی از یک طایفه هستیم و شهید بهشتی هم از محله لنبان و چهارسو اصفهان بودند و ما هم از همان محله هستیم و از پسرعموهای با واسطه محسوب می‌شویم.
بهشتی‌نژاد خاطرنشان کرد: نکته دیگر اینکه مرحوم شهید دکتر بهشتی از شاگردان پدربزرگم بودند و برخی از درس‌هایشان را در اصفهان با مرحوم آیت‌الله مصطفی بهشتی می‌گذراندند و این ارتباط را قوی‌تر می‌کرد؛ همچنین پدربزرگم ۲ عیال اختیار کرده بودند.

فرزند شهید بهشتی‌نژاد افزود: پدرم علاقه وافری به شهید مظلوم دکتر بهشتی داشتند و در کارهای علمی، مبارزاتی و سیاسی‌شان چه قبل و چه بعد از انقلاب از ایشان مشورت می‌گرفتند؛ شهید بهشتی به پدرم پیشنهاد می‌دهند که به قوه قضائیه بروند و ایشان علی‌رغم اینکه به درس علاقه‌مند بودند به دلیل احساس تکلیفی که می‌کنند و اصرار شهید مظلوم این مسؤولیت را قبول می‌کنند.
 

تغییر مسیر زندگی رئیس کنونی قوه قضائیه به وسیله شهید بهشتی‌نژاد
وی در خصوص مبارزات سیاسی پدر شهیدش بیان کرد: ایشان از قبل از انقلاب در عین حال که طلبه خوش‌فکر قم بودند اما تلاش می‌کردند ایام تبلیغ را مکان‌های مختلفی بروند و حجت‌الاسلام محسنی‌اژه‌ای هم که رئیس قوه قضائیه هستند در زندگی‌نامه‌شان اشاره کردند که مرحوم پدرم قبل از انقلاب برای تبلیغ به اژه رفته بودند و به منزل پدر آقای اژه‌ای که فردی عالم‌دوست بودند رفتند.

محسنی اژه‌ای: طلبگی‌ام را مدیون شهید بهشتی‌نژاد هستم
بهشتی‌نژاد ادامه داد: وقتی پدرم وارد منزل ایشان می‌شوند، آقای محسنی‌اژه‌ای نوجوان بودند و زمانی که پدرم با ایشان مواجه شده و متوجه می‌شود فرد با استعدادی است به پدرشان پیشنهاد می‌دهد که به درد طلبگی می‌خورند و به دلیل جذابیتی که پدرم داشتند، پدر آقای اژه‌ای همان موقع موافقت می‌کنند و ایشان را همراه پدرم به قم می‌فرستند و در قم به مرحوم شهید دکتر بهشتی معرفی می‌شوند و طلبه می‌شوند و خود آقای اژه‌ای به من گفتند که طلبگی‌ام را مدیون پدر شما هستم.

این فرزند شهید افزود:‌ پدرم در ضمن تبلیغات، بحث‌های سیاسی و مبارزه با شاه را مطرح می‌کردند؛ قبل از انقلاب سخنرانی ایشان در بیت آیت‌الله خادمی بود که محور مبارزات قبل از انقلاب در اصفهان بودند، ایشان در یکی از جلسات‌شان سخنران بودند و بلافاصله پس از آن تحت تعقیب ساواک قرار می‌گیرند و مدتی مخفیانه زندگی می‌کردند.

وی بیان کرد: ایشان پس از انقلاب مسؤولیت‌های مختلفی داشتند؛ از جمله اینکه آیت‌الله طاهری ایشان را به مرحوم امام معرفی می‌کنند که به عنوان امام جمعه موقت اصفهان باشند و زمانی که از شیراز آمدند برخی اوقات خطبه‌های نماز جمعه را بیان می‌کردند و پس آن بحث کاندیداتوری‌شان برای مجلس مطرح می‌شود که قبول می‌کنند و حدود ۲ روز قبل از برگزاری انتخابات ایشان را ترور می‌کنند.

بهشتی‌نژاد تصریح کرد: مدتی بعد تیمی که ایشان را ترور می‌کند دستگیر کردند و زمانی که با مجرمین مصاحبه‌هایی صورت گرفت، در چند جلسه از جلسات دادگاه خودم حضور داشتم و سؤال که می‌کردیم شهادت ایشان عمدتاً از اقداماتی که در شیراز انجام داده بودند نشأت گرفت و معتقد بودند ایشان نباید به هیچ صورتی وارد مجلس شود.

فرزند شهید پیرامون شهادت پدرش توضیح داد: ددمنشی و وحشیانه بودن منافقین باعث شد در روز ۲۱ ماه رمضان، روزی که حتی افرادی که مذهبی و اهل روضه هم نیستند به احترام امیرالمؤمنین حرمتی قائل باشند، منافقین این حرمت‌ها را رعایت نکردند؛ پدرم آن شب احیایی در مسجد برای مردم و احیایی برای اهل خانه می‌گیرند، بعد از خوردن سحری نماز صبح می‌خوانند و استراحت می‌کنند و اوایل صبح که مردم خواب بودند آن زمان را برای شهادت انتخاب می‌کنند و تحت عنوان اینکه نامه‌ای را از دادگاه شیراز آورده‌ایم درب خانه را می‌زنند و با اینکه ۲ پاسدار داشتند اما چون این‌طور گفتند خودشان پشت در می‌روند.

وی ادامه داد: برادرزاده ایشان هم به اسم سید حمید که ۲ سال و نیم داشت در حیاط کنار پدرم بودند و آن منافق طبق اعتراف‌هایی که خودش در دادگاه کرد اول بچه را هدف قرار می‌دهد زیرا احتمال می‌دادند پدرم مسلح باشد و قصد پرت کردن حواس ایشان را داشتند.
 
بهشتی‌نژاد یادآور شد: در همان جلسه دادگاه منافقین اعتراف کردند که برنامه‌مان این بود که وارد خانه شویم و همه اعضا را بکشیم چون باور نمی‌کردند خودشان پشت در بیایند؛ در جلسه دادگاه وقتی از قاتل سؤال می‌کنند که چرا بچه را به قتل رساندی، جواب می‌دهد اگر این بچه هم بزرگ می‌شد مانند بقیه می‌شد و نمی‌خواستیم به کوچک و بزرگ آن‌ها رحم کنیم.

فرزند شهید بهشتی‌نژاد در پایان اظهار کرد:‌ اگر خداوند بر سر ما منت نمی‌گذاشت و این افراد وحشی پیروز می‌شدند همان رفتارهای وحشیانه‌ای که داعشی‌ها انجام می‌دهند آن‌ها هم انجام می‌دادند، همان‌طور که در همان سال ترور، سال ۱۳۶۰ این وحشی‌گری‌ها را به طور کامل انجام دادند و به کوچک و بزرگ رحم نکردند و هر شخصی را فکر می‌کردند در راه آنان کوچک‌ترین مانعی ایجاد می‌کند حذف فیزیکی می‌کردند.

شهید سیدحسن بهشتی‌نژاد، سیدی جلیل‌القدر از فرزندان فاطمه(س) صبح روز بیست و یکم ماه رمضان و روز شهادت مولایش امیر مؤمنان(ع) روزه‌دار و محزون در سوگ نشسته است که ناگهان آتشی از دهانه سلاح نفاق و تزویر گشوده می‌شود و این شهید بزرگوار به همراه سید حمید، برادرزاده ۲ سال و نیمه‌اش در خون می‌غلتند.

آری، همانند تمام این چهل سال کوری دل منافقین آن‌ها را به لئامتی رساند که کودک خردسال  ۲ سال و نیمه‌ بی‌گناه و پاک را هم قربانی رذالت خود کردند و امروز در کمال تعجب می‌بینیم که این ماشین‌های کشتار مدعی حمایت از مردم ایران شده‌اند و اینجاست که اهمیت مطالعه تاریخ بیش از پیش هویدا می‌شود.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار