به رغم گذشت هفت ماه از تصویب قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» توسط مجلس شورای اسلامی یازدهم، همچنان اجرای کامل بعضی از مفاد قانون به امید به ثمر نشستن مذاکرات وین ابتر مانده است!
به گزارش شهدای ایران، مجلس شورای اسلامی یازدهم در 12 آذرماه قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» را با هدف برقراری موازنه راهبردی با غرب تصویب نمود و در این قانون، دولت ملزم به کنار گذاشتن تعهدات برجامی از طریق جدی کردن سطح غنیسازی، بازگشت ماهیت اصلی تاسیسات فردو، تدارک برای ساخت راکتور آب سنگین (در شرایطی که اقدامات صورت گرفته در راکتور اراک قابل بازگشت نیست) و مهمتر، توقف نظارتهای فراپادمانی شد. از نظر طرف غربی، سازوکارهای بازرسی در برجام بسیار مهم و حیاتی است .
بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، دکترین سازگاری یکجانبه با غرب پیش گرفته شد که نتیجهای جز آغاز روند تضعیف موقعیت راهبردی ایران در مقابل غرب نداشت. اولین نقطه عطف در این روند، توافق برجام بود. در توافق برجام امتیازات هستهای گسترده به طرف مقابل داده شد و در مقابل، امتیازات محدود و موقت تحریمی گرفته شد.
ضعفهای ذاتی برجام ناشی از دکترین سازگاری یکجانبه با غرب موجب شد آمریکا در همان ابتدای اجرای برجام نقض عهد نماید و با تصویب قوانین تحریمی جدید نظیر ایسا و کاتسا، مانع انتفاع ایران از توافق هستهای شود. از طرف دولت و شورای عالی امنیت ملی به این نقض عهدها پاسخی داده نشد و این عدم پاسخ باعث شد که دولت بعدی آمریکا (ترامپ) به این نتیجه برسد در صورت خروج از برجام، ایران از آن خارج نخواهد شد .
عدم اقدام متقابل دولت ایران نسبت به خروج آمریکا برجام و ادامه اجرای یکطرف تعهدات، موازنه راهبردی را بیش از پیش به نفع غربیها تغییر این داد و این عدم موزانه راهبردی عواقب سنگین تحریمی، سیاسی و امنیتی به دنبال داشت.
ادامهی دکترین سازگاری یکجانبه
دولت در برابر مصوبه مجلس که رهبر انقلاب آن را قانون خوبی میدانست، مقاومت کرد و در اجرای بندهای آن تعلل به خرج داد. از طرف دیگر، به رغم گذشت 7 ماه از تصویب قانون مجلس، هنوز اجرای کامل برخی بندهای ابتر مانده است.
در بخشی از بند 42 گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در 19 خردادماه منتشر شده، گفته شده است: «ایران به آژانس اطلاع داده است که برنامهای جهت ساخت تاسیسات هستهای در آینده نزدیک ندارد». در صورتی که طبق ماده 5 قانون مجلس، سازمان انرژی اتمی مکلف شده است که یک راکتور آب سنگین جدید با هدف تولید ایزوتوپهای ناپایدار طراحی کند و جدول زمانبندی آن را نیز به اطلاع مجلس برساند. با توجه به گزارش آژانس به نظر میرسد که سازمان انرژی اتمی در این رابطه کاری انجام نداده است.
علاوه بر این، به نظر میرسد کیفیت حضور بازرسان در ایران به سطح پادمانی بازنگشته؛ چرا که در بند 40 گزارش آژانس آمده است: «ایران طبق درخواست آژانس، ویزاهای بلندمدت برای بازرسهای آژانس صادر کرده است و محل کار مناسب در سایتهای هستهای فراهم نموده و استفاده از محل کار در مکانهای نزدیک سایتهای هستهای را تسهیل کرده است». موارد مذکور در گزارش آژانس فراتر از مفاد توافق پادمان و متناسب با بند 67 ضمیمهی یک برجام مبنی بر تدارک حضور بلندمدت آژانس است.
همچنین فعال بودن سامانههای نظارتی آژانس در تاسیسات هستهای نیز فراتر از چارچوب پادمان است. هر چند آژانس در گزارش خود اعلام کرده است که به دادههای سامانههای نظارتی دسترسی نداشته است، اما سامانههای نظارتی و اندازهگیری آژانس هنوز فعال و در حال ضبط داده هستند. به رغم اینکه مقامات ذیربط و عالیرتبه از جمله رئیس مجلس شورای اسلامی اعلام کردهاند فیلمهای ضبط شده توسط سامانههای نظارتی آژانس را به آژانس تحویل نمیدهند ، اما مسئله اینجاست که حضور سامانههای نظارتی آژانس طبق مفاد برجام صورت گرفته و تا زمانی که برجام احیا نشده است، این سامانهها نباید در تاسیسات هستهای حضور داشته باشند.
لزوم پایان دادن به اقدامات فراپادمانی
به دلیل چشمداشت به مذاکرات جاری در وین، هنوز برخی شرایط در چارچوب برجام و فراتر از پادمان ادامه پیدا کرده و این در واقع ادامه همان دکترین سازگاری یکجانبه با غرب است که نتیجهای برای ایران نداشته است. مجید تخت روانچی سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل روز چهارشنبه 9 تیرماه طی سخنرانی خود در نشست شورای امنیت اظهار داشت : «بر خلاف برخی اعضای باقیمانده در برجام که در سالهای گذشته صرفاً به حمایت زبانی از برجام بسنده کردند، کشوری که هزینه هنگفتی برای این توافق پرداخت، ایران بود. بنابراین، الآن نوبت آمریکا و البته اتحادیه اروپایی و سه کشور اروپائی است که تصمیمات سختی برای بازگشت به پایبندی کامل به برجام اتخاذ کنند».
ایران برای رفع تحریمها باید موازنه راهبردی خود با غرب را تغییر بدهد و اولین گام در این راستا، کنار گذاشتن محدودیتهای فراپادمانی و شتاب دادن به برنامهی هستهای است. هر چند گامهای مورد نیاز در حوزهی هستهای، تنها یک بخشی از مسئله ایران را برطرف میکند و نیاز به مقاومسازی ضعف و نقاط آسیبپذیر در ساختارهای اقتصادی وجود دارد؛ اما تا زمانی که برنامهی هستهای ایران از قیدهای فراتر از چارچوب پادمان رها نشود، طرف مقابل به این نتیجه نخواهد رسید که استفاده از ابزار تحریم علیه ایران نه تنها دستاوری ندارد؛ بلکه اثر معکوس دارد.
پیشرفتهایی که تاکنون در برنامهی هستهای ایران صورت گرفته است، اقداماتی بوده که در واقع به راحتی برگشتپذیر هستند؛ به عنوان مثال غنیسازی 60 درصد یا استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدید همگی اقداماتی میباشند که قابل بازگشت به چارچوب برجام هستند. این مسائل برای طرف غربی به این معناست که ایران حاضر است به چارچوب برجام برگردد و طرف غربی بابت خروج از برجام، اعمال شدیدترین نظام تحریمی و حتی بالا بردن سطح تنش در حوزههای سیاسی و امنیتی، ضرر قابل توجهی نکرده است.
بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، دکترین سازگاری یکجانبه با غرب پیش گرفته شد که نتیجهای جز آغاز روند تضعیف موقعیت راهبردی ایران در مقابل غرب نداشت. اولین نقطه عطف در این روند، توافق برجام بود. در توافق برجام امتیازات هستهای گسترده به طرف مقابل داده شد و در مقابل، امتیازات محدود و موقت تحریمی گرفته شد.
ضعفهای ذاتی برجام ناشی از دکترین سازگاری یکجانبه با غرب موجب شد آمریکا در همان ابتدای اجرای برجام نقض عهد نماید و با تصویب قوانین تحریمی جدید نظیر ایسا و کاتسا، مانع انتفاع ایران از توافق هستهای شود. از طرف دولت و شورای عالی امنیت ملی به این نقض عهدها پاسخی داده نشد و این عدم پاسخ باعث شد که دولت بعدی آمریکا (ترامپ) به این نتیجه برسد در صورت خروج از برجام، ایران از آن خارج نخواهد شد .
عدم اقدام متقابل دولت ایران نسبت به خروج آمریکا برجام و ادامه اجرای یکطرف تعهدات، موازنه راهبردی را بیش از پیش به نفع غربیها تغییر این داد و این عدم موزانه راهبردی عواقب سنگین تحریمی، سیاسی و امنیتی به دنبال داشت.
ادامهی دکترین سازگاری یکجانبه
دولت در برابر مصوبه مجلس که رهبر انقلاب آن را قانون خوبی میدانست، مقاومت کرد و در اجرای بندهای آن تعلل به خرج داد. از طرف دیگر، به رغم گذشت 7 ماه از تصویب قانون مجلس، هنوز اجرای کامل برخی بندهای ابتر مانده است.
در بخشی از بند 42 گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در 19 خردادماه منتشر شده، گفته شده است: «ایران به آژانس اطلاع داده است که برنامهای جهت ساخت تاسیسات هستهای در آینده نزدیک ندارد». در صورتی که طبق ماده 5 قانون مجلس، سازمان انرژی اتمی مکلف شده است که یک راکتور آب سنگین جدید با هدف تولید ایزوتوپهای ناپایدار طراحی کند و جدول زمانبندی آن را نیز به اطلاع مجلس برساند. با توجه به گزارش آژانس به نظر میرسد که سازمان انرژی اتمی در این رابطه کاری انجام نداده است.
علاوه بر این، به نظر میرسد کیفیت حضور بازرسان در ایران به سطح پادمانی بازنگشته؛ چرا که در بند 40 گزارش آژانس آمده است: «ایران طبق درخواست آژانس، ویزاهای بلندمدت برای بازرسهای آژانس صادر کرده است و محل کار مناسب در سایتهای هستهای فراهم نموده و استفاده از محل کار در مکانهای نزدیک سایتهای هستهای را تسهیل کرده است». موارد مذکور در گزارش آژانس فراتر از مفاد توافق پادمان و متناسب با بند 67 ضمیمهی یک برجام مبنی بر تدارک حضور بلندمدت آژانس است.
همچنین فعال بودن سامانههای نظارتی آژانس در تاسیسات هستهای نیز فراتر از چارچوب پادمان است. هر چند آژانس در گزارش خود اعلام کرده است که به دادههای سامانههای نظارتی دسترسی نداشته است، اما سامانههای نظارتی و اندازهگیری آژانس هنوز فعال و در حال ضبط داده هستند. به رغم اینکه مقامات ذیربط و عالیرتبه از جمله رئیس مجلس شورای اسلامی اعلام کردهاند فیلمهای ضبط شده توسط سامانههای نظارتی آژانس را به آژانس تحویل نمیدهند ، اما مسئله اینجاست که حضور سامانههای نظارتی آژانس طبق مفاد برجام صورت گرفته و تا زمانی که برجام احیا نشده است، این سامانهها نباید در تاسیسات هستهای حضور داشته باشند.
لزوم پایان دادن به اقدامات فراپادمانی
به دلیل چشمداشت به مذاکرات جاری در وین، هنوز برخی شرایط در چارچوب برجام و فراتر از پادمان ادامه پیدا کرده و این در واقع ادامه همان دکترین سازگاری یکجانبه با غرب است که نتیجهای برای ایران نداشته است. مجید تخت روانچی سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل روز چهارشنبه 9 تیرماه طی سخنرانی خود در نشست شورای امنیت اظهار داشت : «بر خلاف برخی اعضای باقیمانده در برجام که در سالهای گذشته صرفاً به حمایت زبانی از برجام بسنده کردند، کشوری که هزینه هنگفتی برای این توافق پرداخت، ایران بود. بنابراین، الآن نوبت آمریکا و البته اتحادیه اروپایی و سه کشور اروپائی است که تصمیمات سختی برای بازگشت به پایبندی کامل به برجام اتخاذ کنند».
ایران برای رفع تحریمها باید موازنه راهبردی خود با غرب را تغییر بدهد و اولین گام در این راستا، کنار گذاشتن محدودیتهای فراپادمانی و شتاب دادن به برنامهی هستهای است. هر چند گامهای مورد نیاز در حوزهی هستهای، تنها یک بخشی از مسئله ایران را برطرف میکند و نیاز به مقاومسازی ضعف و نقاط آسیبپذیر در ساختارهای اقتصادی وجود دارد؛ اما تا زمانی که برنامهی هستهای ایران از قیدهای فراتر از چارچوب پادمان رها نشود، طرف مقابل به این نتیجه نخواهد رسید که استفاده از ابزار تحریم علیه ایران نه تنها دستاوری ندارد؛ بلکه اثر معکوس دارد.
پیشرفتهایی که تاکنون در برنامهی هستهای ایران صورت گرفته است، اقداماتی بوده که در واقع به راحتی برگشتپذیر هستند؛ به عنوان مثال غنیسازی 60 درصد یا استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدید همگی اقداماتی میباشند که قابل بازگشت به چارچوب برجام هستند. این مسائل برای طرف غربی به این معناست که ایران حاضر است به چارچوب برجام برگردد و طرف غربی بابت خروج از برجام، اعمال شدیدترین نظام تحریمی و حتی بالا بردن سطح تنش در حوزههای سیاسی و امنیتی، ضرر قابل توجهی نکرده است.