سروری اعلام کرد:
منتخب دوره ششم شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه تلاش میکنیم تا قبل از استقرار شورای ششم، شهردار و هیأت رئیسه شورا تعیین شوند، مهدی چمران را بهترین گزینه برای ریاست شورا برشمرد و گفت: شهردار تهران باید چهرهای ملی باشد.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران، برنامه تلویزیونی دستخط این هفته میزبان پرویز سروری عضو دوره ششم شورای اسلامی شهر تهران بود.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح این برنامه است:
مهمان این برنامه دستخط، متولد 1337 در همدان و از چهره های شناخته شده سیاسی کشور است. در دوران دفاع مقدس در جبهههای حق علیه باطل و در لباس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بعد از آن هم مدتی در لباس سپاه و در عرصه سیاسی، دو نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در مجالس هفتم و هشتم فعالیت کرده است. نماینده مردم تهران در شورای شهر چهارم است و در همین انتخابات شورای شهر اخیر هم نفر دوم تهران شد.
خیلی از تحولاتی که الان در تهران اتفاق خواهد افتاد، حول و حوش ایشان می چرخد، خبرهایی که دارد، جلساتی که می رود، شهرداری که قرار است انتخاب شود و همچنین ائتلافی که هم مجلس یازدهم را بدست گرفت و هم شورای شهر ششم را به دست میگیرد، باید ببینیم آینده این ائتلاف که ایشان از نفرات شاخص این ائتلاف هستند چه خواهد شد.
در خدمت آقای پرویز سروری نماینده منتخب مردم در شورای شهر ششم هستیم. دومین نماینده مردم تهران در انتخابات شورای شهر ششم شدند و برخی از سوابق ایشان را بیان کردم.
*سلام و خیلی خوش آمدید.
من هم خدمت شما و بینندگان محترم سلام عرض می کنم.
*چه خبر از شورای شهر؟ جلسات متعدد و فشرده ای دارید و خیلی ها گمان می کردند شهریور ماه مستقر می شوید ولی بر اساس قانون جدی یک ماه جلوتر مستقر خواهید شد.
بله. ما هم این استنباط را داشتیم که در حدود 12 شهریور شورای شهر را تحویل می گیریم ولی با هماهنگی که با وزارت کشور داشتیم 14 مرداد را تعیین کردند، بر اساس قانون جدید. تلاش شورای ششم به این است که ما تا قبل از شروع کار رسمی همه اقدامات اولیه را برای شکلگیری انجام بدهیم، یعنی هر چند قانون می گوید بعد از شکل گیری شورا، شهردار و هیئت رئیسه و کمیسیون ها تعیین شوند ولی ما می خواهیم همه این کارها را قبل از این انجام دهیم و تعیین کنیم و با شروع کار شورای ششم از همان روز بتوانیم ساختاربندی و شکلگیری کار را انجام دهیم. یعنی شهردار سریعاً سر صندلیاش بنشیند و کار را شروع کند و همینطور شورای شهر، رئیس، هیئت رئیسه و کمیسیون ها شکل گیرد.
*اعضای هیئت رئیسه شورای شهر تقریباً مشخص شده اند؟خیلی ها می گویند شما رئیس شورای شهر می شوید و برخی می گویند اقای چمران می شوند. وضعیت به چه صورت است؟
برداشت من این است که با ظرفیتی که آقای چمران دارد و با شناخت و اشرافی که به موضوعات دارد گزینه بسیار خوبی برای ریاست شورای شهر هستند.
*الان گزینه های مختلفی را برای شهرداری تهران عنوان می کنند. افرادی همچون آقایان پیرهادی، مازیار حسینی، پشمچی زاده، رستم قاسمی و ایینها مطرح می شوند. گزینه ها بین این افراد میچرخد یا گزینه های دیگری هم مطرح است؟
این اسامی است که بصورت جدی توسط گمانهزنی هایی که صورت می گیرد مطرح می شود، اما روال این است که ابتدا شاخص ها را مشخص کنیم و یک مدل علمی خوبی طراحی شده که این مدل الان در دستور کار است که چه شهرداری را نیاز داریم. ابتدا می خواهیم بگوییم چه ویژگی هایی را می خواهیم و بعد بگوییم پیشنهاد شما چیست و بعد این را با هم تطبیق دهیم و در فرایندی به نتیجه برسیم و رزومه این افراد اخذ میشود، مصاحبه میشوند و نهایتاً بر اساس آن فرایند به گزینه مطلوب برای شهرداری تهران خواهیم رسید.
*گفته بودید شهردار باید تجربه ملی داشته باشد تا از همه ظرفیت ها برای کشور استفاده کند.
طبیعی است که این نظر شخصی من است که فکر می کنم شهرداری تهران در تراز بالاترین سطوح مسئولیت کشور است. از بیاناتی که از مقام معظم رهبری داریم دقیقاً همین برمی آید که شهردار تهران اگر وزن چند وزارتخانه را نداشته باشد، وزن یک وزارتخانه را دارد. اشکالاتی که در دوره های گذشته وجود داشته نباید وجود داشته باشد، الان جریان انقلاب در قوه مقننه، قوه مجریه، قوه قضائیه و در مجمع تشخیص مصلحت، الحمدلله جریان انقلابی است که معتقد هستیم فرصت بزرگی را ایجاد کرده است.
در این دوره تلاش ما به این است شخصیتی شهردار باشد که هم با دولت، هم با مجلس و هم با دستگاه های موثر در ارتقای سطح خدمت رسانی در تهران بتوان انجام داد. به طور طبیعی من فکر می کنم یک شخصیت تاثیرگذار، باسابقه می تواند این کار را انجام دهد. شخصیتی که انقلابی باشد، در مدیریتش جهادی فکر کند. وقتی می گوییم انقلابی و جهادی باشد یعنی بتواند همه ظرفیت ها را با هم هم افزا کند.
*برخی میگویند لیست ائتلاف با نظر آقای قالیباف تقریباً شکل گرفت و آقای قالیباف نظر ویژه ای دارد تا شهردار تهران چه کسی باشد. این امر چقدر صحت دارد؟
در اینکه آقای قالیباف حمایت موثری در شورای ائتلاف داشت هیچ شکی نیست. دستخطی که ایشان در روزهای آخر در حمایت از لیست شورای ائتلاف داد، حتماً تاثیر قابل ملاحظه ای در معتبر کردن لیست و از همه مهمتر در وضعیت آشفته ای که در فهرست های متعدد داشتیم، داشت و توانست این فهرست را یک فهرست مجزا و معتبر کند؛ این امر قطعاً وجود داشته است.
اما این که آقای قالیباف بعنوان رئیس قوه مقننه به ما تاکنون مطلبی را گفته باشد که ایشان نظری دارد که آن در شورای ائتلاف انجام شود، بصورت جدی وجود نداشته است، البته حتماً تمایل ما این است شخصیتی شهردار تهران باشد که به اندازه قدرتمند و مقبول و محبوب باشد که دولت و قوه مقننه و قوه قضائیه همافزا با او در تقویت تهران حرکت کنند و همینطور شهردار تهران بتواند به این قوا برای پیشبرد اهداف خود کمک کند.
*خود شما مستحضر هستید دوره طولانی شهرداری آقای قالیباف فراز و فرودهای زیادی داشت و فرازها بیشتر بود و موفقیت ها غیرقابل انکار است. البته یکسری نگرانی ها هم در طیف های مختلف فکری بوجود می آید که در چند سال آخر برخی تخلفات اتفاق افتاد که هنوز پرونده هایش جاری است، اتفاق نیفتاد، یعنی به این لحاظ فقط تخصص گرایی صرف نباشد. از لحاظ پاکدستی و تعهد و توجه به قانون مورد توجه باشد. آیا این دغدغه در شورا وجود دارد؟
این دغدغه به طور جدی در شورا هست. صرفاً یک مدیر متخصص نمیتواند همه مطالبات و توقعات شورای شهر ششم را محقق کند. قطعاً باید این شخصیت باید شخصیت تمامعیار انقلابی باشد، مدیریت جهادی را با گوشت و پوستش لمس کرده باشد و بداند قرار است خودش را وقف شهر کند، نه شهر را وقف خودش کند. شعار ما «دوباره خدمت» است. معتقد هستیم 14 سال فرمانداری کسانی که مسئولیت خدمت در شهرداری را داشتند، کارنامه بسیار موفق و موجهی بوده است. شما میپذیرید هر شهرداری در هر نقطه ای از عالم، چون از تولد تا مرگ با همه موضوعات شهروندان برخورد دارد و یک طیف وسیعی از مدیران و کارمندانی هستند که این طیف خدمات را باید انجام بدهند، طبیعی است که ممکن است تخلفاتی صورت گرفته باشد اما معتقد هستم باید سیستم نظارتی را به گونه ای تنظیم کنیم که این اگر به صفر نرسد، به حداقل برسد.
*این نظارت بسیار اهمیت دارد. برای تقویت نظارت چه کاری انجام خواهید داد؟
من فکر می کنم مهمترین موضوع بحث شفافیت است. اقداماتی را که شورای پنجم در بحث شفافیت انجام داد. اقدامات خوبی بود، اما بارگزاری نشد؛ یعنی سامانه خوبی تقریباً طراحی شده و فرایند نسبتاً خوبی وجود دارد...
*یعنی همان شورای شهر فعلی؟
بله، به نوعی همان جریان سوتزن را در شهرداری راه بیندازیم. یعنی به مردم اجازه بدهیم هر جا تخلف دیدند بتوانند براحتی بدون این که احساس نگرانی و دغدغه کنند به شورای شهر منتقل کنند و من معتقدم شورای شهر در اینجا بسیار قاطع و جدی و بدون ملاحظه باید برخورد کند. اینکه هر کسی به قدرت می رسد، قدرت را وسیله خدمت به خودش قرار می داده و مجاز می دانسته به هر سیستمی از بیت المال برداشت کند، خارج از قاعده و با دور زدن قواعد و مصوبات و قوانین، ای باید جلوگیری شود.
نکته دیگر این است که فکر می کنم ما باید با تصویب مصوباتی که بازدارندگی ایجاد کند و هزینه تخلف را آنقدر بالا ببرد که متخلف بداند دست زدن به این تخلف بسیار مشکل خواهد بود، البته اینجا واقعاً به کارمندان شهرداری ظلم شده؛ چهره های خدوم در شهرداری بسیار زیاد است. اما عده ای قلیل و متخلف و به نظر من ظالم به این طیف خدمتگذار در شهرداری، باعث شدند ذهنیت غلطی در جامعه ایجاد شود.
*دغدغه دیگری که وجود دارد، با احترام به همه منتخبین مردم در شورای شهر، ممکن است خطا سراغ اعضای شورای شهر هم بیاید؛ کما اینکه قبلاً هم داشته ایم. برای خودنظارتی، نظارت شورا بر اعضای شورا همانند مجلس که جایگاهی برای نظارت بر نمایندگان مجلس دارد، هر چند آن هم خیلی قوی نیست ولی به هر حال جایی وجود دارد، در شورا اقدامی صورت گرفته است؟
سیستم های نظارتی بالاسر داریم که آنها مثل وزارت کشور، فرمانداری ها، استانداری ها و هیئت های بررسی تخلفات که در استانداری عموماً تشکیل می شود، ظرفیت های نظارتی است که وجود دارد. پیشنهاد شما به نظر من پیشنهاد بدی نیست؛ مشکل نظارت در کشور ما این است که نظارت در کشور صفر و صد است؛ صفر تا صد نیست.
ما اجازه می دهیم یک فرد تخلف کند تا به مرحله انفجار برسد و آنجا طرف را دستگیر می کنیم. هم طرف را از بین بردهایم و هم ظرفیت جدی که اعتماد مردم است، از بین رفته است و شاهد تخلفات بوده اند. باید نظارت را از صفر و صد دربیاوریم و از صفر تا صد کنیم، یعنی به محض اینکه کوچک ترین تخلفی دیدیم آن را مورد محاکمه قرار دهیم و متنبه کنیم، متذکر شویم و پیشگیری کنیم و او بداند نظارت جدی وجود دارد.
*آقای سروری انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم را چطور دید؟
من فکر می کنم یک انتخاباتی بود که خارج از تصور خیلی از نخبگان بود. همه نظرسنجی ها نشان می داد شرایط مشارکت مردم بسیار پائین است و این دغدغه بزرگ همه دلسوزان انقلاب بود، اما سوال اصلی این است چرا مشارکت کاهش یافته است؟ این جواب را هیچ زمان ما کالبدشکافی نکردهایم. هر کس از منظر خود این را تفسیر کرده است؛ مثلاً دوستان ما که همیشه در قدرت هستند، اپوزیسیون هستند، این تحلیل را دارند که شورای نگهبان باعث کاهش مشارکت شده است، ولی من می خواهم بیان کنم قبل از این که شورای نگهبان بخواهد وارد موضوع بررسی شود که بخواهد احدی را ردصلاحیت کند یا برخی را احراز صلاحیت کند، سوال این این نظرسنجی ها در تطبیق با زمان همسان موقع انجام نظرسنجی با انتخابات گذشته، نمایانگر کاهش شدید مشارکت در کشور ما در این دوره بوده است.
یعنی حتی روند افزایش مشارکت در برخی جاها معکوس شده بود. یعنی ما همیشه اسفند نسبت به فروردین رشد در مشارکت داشتیم. همه انتخابات ها را بررسی کنید. اسفند نسبت به بهمن کاهش داشتیم چرا که موضوع مرغ و تخم مرغ و افزایش قیمت مطرح شد و مردم به شدت عصبانی بودند. یعنی می خواهم بگویم مهمترین عامل کاهش مشارکت، ناکارآمدی هایی بوده که هر زمان از ما سر زده، تجلی در انتخابات داشته است.
پائین ترین سطح مشارکت در انتخابات شورای دوم بود که 12 درصد بود. چرا این اتفاق افتاد؟ وقتی کالبدشکافی میکنید عملکرد غلظ شورای اول باعث شد مردم به شدت نسبت به انتخابات واکنش نشان دهند.
*همه آن زمان تائید صلاحیت شدند. نظارت در مجلس بود و همه تائید شدند. فراموش نمی کنم که آقای محسن سازگارا که الان اپوزیسیون شد آن زمان نامزد شده بود و رای نیاورد.
حتی شعار ایشان را به یاد دارم. همه آمدند و هیچ کسی ردصلاحیت نشد. چرا مشارکت افزایش نیافت؟ به دلیل ناکارآمدی! چرا این دوره به اینجا رسیده است؟ باز هم ناکارآمدی. یعنی چرا مردم رویگردان از مشارکت در این دوره شدند؟ هر جا را نگاه میکردند جیب آنها خالی می شود، سفره مردم کوچک می شود و دولت هم پاسخگو نیست. حرف من را الان داشته باشید، 4 سال دیگر هم در شورای شهر و هم در انتخابات چهاردهم ببینید چه اتفاقی می افتد.
* سال 84 اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران است که دو مرحله ای می شود و آن زمان مشارکت اولیه و دومی مشارکت بالایی نبود و مردم دغدغهمند و ناراحت از برخی تنش های سیاسی، ناکارآمدی ها بودند و فقط جنگ و دعواهای سیاسی شده بود. از 84 تا 88 که دولت اول آقای احمدی نژاد بود دولت کاری بود و مشارکت ما در سال 88 به 85 درصد رسید.
این خیلی نکته ظریفی است. چرا مشارکت در آن سال این میزان افزایش یافت؟ یعنی مردم مسکن مهر را دیدند، مردم یکسری اقدامات مختلف را دیده بودند.
*به یاد دارم از 13 میلیون رای روستایی در آن سال 11 میلیون به آقای احمدی نژاد رای دادند. این اختلاف 11 میلیونی از همین روستاها و کارهایی که در روستاها انجام شد، نشات می گیرد.
این امرنشان می دهد مردم سیاسی نیستند. ما تحلیل خودمان را روی مردم تفسیر می کنیم. مردم دنبال زندگی خوب هستند. می گویند به ما زندگی خوب بدهید، به ما آرامش و خدمت و رفاه بدهید، امنیت بدهید. ما کاری به بقیه مسائل نداریم. کاری که آقای رئیسی کرد قلباً احساس آرامش کردم که یکبار بعد از انتخابات رئیس جمهور به جای دندانقروچه کند، دندان روی دندان فشار دهد و خشم خودش را نشان دهد که بدترین اهانت ها را در طول انتخابات در این دوره به آقای رئیسی کردند، به ایشان بیسواد گفتند و هر چه خواستند گفتند، این مناعت طبع است که ایشان همگی را دعوت کرده و گفته به من کمک کنید. طرح هایی داشتید و برخی ممکن است به نفع کشور باشد، من طرح های شما را اجرا میکنم، ارتباط ما قطع نشود. چقدر فضای هم افزایی این رفتار ایجاد کرده است.
ما حتماً رقابت سیاسی داریم و خواهیم داشت. هیچ امکانی نیست که ما رقابت سیاسی نداشته باشیم اما در کشور ما رقابت سیاسی قاعده ندارد یعنی ما حاضر هستیم امنیت کشور، منافع ملی کشور را بخاطر نگرش های جناحی و سیاسی خودمان از بین ببریم! ما نگاه جناحی داشته باشیم، نگاه سیاسی داشته باشیم، تحلیل سیاسی داشته باشیم خوب است ولی این را در چارچوب منافع و امنیت ملی کشور ببینیم. در آمریکا ترامپ را که رئیس جمهور مستقربود، محدودش کردند؛ توئیتر و اینستاگرام و همه چیزش را بستند.
تعارف نداشتند، رئیس جمهور کشور است ولی قرار است منافع ملی کشور را تامین کند.
اگر بخواهد در جایگاه ریاست جمهوری حرف اپوزیسیون بزند با او برخورد می شود.
*نه فقط توئیتر و اینستاگرام که شبکه اختصاصی وی را بستند.
این خیلی عجیب است. در سال 88 چه اتفاقی افتاد؟ انتخاباتی برگزار شد و خیلی جالب است که آقای خاتمی خودش به ما گفت من 8 سال رئیس جمهور بودم و می دانم امکان تقلب در کشور ما نیست، تخلف ممکن است در یک صندوقی انجام شود ولی تقلبی که نتیجه انتخابات جابجا شود، انجام نمی شود. گفتیم همین حرف هایی که به ما میزنید را به رسانه بزنید تا مردم بدانند تقلبی نشده است؛ حالا اگر تخلف است باید رسیدگی شود. ایشان این حرف را در رسانه ها بیان نکرد! گفتند اگر این حرف را بزنم سبد رای من می ریزد. سبد رای اصلاح طلبان می ریزد! من نباید این حرف را بزنم!
در جلسات خصوصی این حرف را بیان می کرد و از خود اصلاح طلبان این را می شنوید. اسم نمی برم چه کسی گفته است که شاید راضی نباشد ولی بیان کرد آقای خاتمی در جلسه داخلی ما اصلاح طلبان هم این مطلب را بیان کرده است.
*آقای رئیسی کار خیلی سختی دارد. بخاطر این نیست که بگوییم زمینه برای کاهش مطالبه ایجاد می کنیم. ایشان در زمان تبلیغات حرف هایی که بیان کرده را پیگیری می کنند و رسانه نیز مطالبه می کند، اما شرایط سختی است و به عبارتی در یکی از سخت ترین شرایط کشور را تحویل می گیرد. به نظر شما ایشان کابینه را چطور می چیند؟
آقای رئیسی یکی از ویژگی های بسیار مثبتی که دارند این است که بسیار مشورتپذیر است. این که یک رئیس جمهوری الان به طیف مخالف خودش زنگ می زند و می گوید نظرتان را بدهید، این اتفاق مبارکی است. این در کشور ما کم بوده است و با روحیاتی که سراغ دارم من بسیار امیدوار هستم.
*فکر می کنید از مجلس کسی به دولت اضافه شود؟ چون حضرت آقا توصیه ای هم کردند که بیشتر به مجلس برسید و اینجا جای مهمی است. الان زمزمه های این شده است. فکر می کنید چه اتفاقی بیفتد؟ حداقل هایی به دولت می روند؟
به نظر من، حداقل هایی میروند؛ مثلاً برخی افراد ممکن است در مجلس باشند که اینها توان اجرایی دارند. به ذهنم می رسد خیلی از نمایندگان استفاده نشود و استفاده حداقلی شاید صورت گیرد.
*سخت ترین کار آقای رئیسی را تشکیل دولت یا اداره دولت می دانید؟
به نظر من اداره دولت سختتر است. دولت کار بزرگ و سختی در پیش دارد. وضعیت کشور را الان ببینید. آقای رئیسی الان کشور را در چه شرایطی تحویل می گیرد؟ یعنی سطح نارضایتی در اوج است. وضعیت ابزارهای مورد نیاز برای اداره کشور با اختلالاتی مواجه است. من معتقد هستم شبانهروز باید کار کنند و دولت با آغازین روزهای کار خودش، نظام دولت شکل بگیرد، وزرا به وزارتخانهها بروند و مستقر شوند، استانداران سریعاً در استانداری ها مستقر شوند و آنها فرمانداران را تعیین کنند. یک زمانبندی بسیار جدی برای این امر نیاز است. سرعت را در دولت سیزدهم و دقت را با هم می خواهیم.
*بحث ناشیرین شورای ائتلاف و شورای وحدت یکی از بحث های این دوره از انتخابات بود بخصوص در قصه شورای شهر چون در گزینه ریاست جمهوری تقریباً یکی بود. این درست بود که شورای ائتلاف برای ریاست جمهوری هم دنبال گزینهای غیر از آقای رئیسی بود؟
مطلقاً چنین چیزی نبود؛ اینها بداخلاقی های سیاسی است که در کشور ما وجود دارد. بالاخره کسانی که این ادعا را کردند باید بگویند چرا آقای قالیباف اصلاً ثبتنام نکرد؟ ما در کل کشور می توان گفت اکثر شوراها را بردیم. هر جا اسم شورای ائتلاف بوده و در این آشفتگی لیست ها، بیش از 80 لیست، لیست ما را سوراخ کردند و با برند و اسم و لوگو و شعار و رنگ ما و ترکیب پوستر ما چند آدم را در آوردند و در لیست ما کردند. سرلیست ما را دزدیدند، با اینکه به آن گروه هم گفته بودیم که آقای چمران و بنده در هیچ لیست دیگری نخواهیم بود. این اتفاقات بداخلاقی سیاسی رخ داد.
از روز اول از اعضای شورای ائتلاف ما که دارای سلائق متفاوتی هستند - شورای ائتلاف به همین معناست - بپرسید در کدام جلسه ای ما موضوع آقای قالیباف را مطرح کردیم که برای ریاست جمهوری بیاید؟ در تحلیل اولیه ما این بود که اگر آقای رئیسی تشریف بیاورند گزینه های مطرح ما مثل آقای قالیباف و دیگران به احترام ایشان و برای ایجاد همبستگی جریانی در انتخابات شرکت نکنند. در جلسات خصوصی هم بسیاری از کاندیداها همین را بیان کرده بودند و این نگاه ها به نظر من نظریه های تاریکخانه ای است. برخی در تاریکخانه می نشینند و یک تحلیلی را می کنند و بعد این را به فضای مجازی می آورند و بیجهت گسترش می دهند. آقایی به نام آقای حامد سروری کاندید شده بود ... هر کاری خواستند کردند.
*درباره شورای شهر به جمع بندی نرسیدید.
بله، در شورای شهر یک مشکلات جدی داشتیم. متاسفانه اتفاق بدی که افتاد این بود که برخی از دوستان ما در شورای ائتلاف در دوره قبل بودند و گفتند می خواهیم یک فرایندی را ادامه بدهیم. بیش از 20 جلسه با دوستان عزیز داشتیم، چون اصلاً تمایل به رقابت درون گفتمانی نداشتیم اما دوستان متاسفانه گفتند 3-2 نماینده در مجموعه ما داشته باشید. گفتیم شما یک برند پیروز را نباید از خط خارج کنید و آزمون و خطا با برند دیگری کنید. ما گفتیم تا یک هفته دیگر می خواهیم انتخابات مجمع را برگزار کنیم و یک جلسه ای در حضور برادر عزیزم آقای متکی و آقای موسیپور داشتیم که من و آقای چمران هم بودیم. با هم به این مطلب رسیدیم که هر چقدر نیرو دارید در سایت ما ثبتنام کنید و هرچه نامزد دارید بیاورید و حاضر هستیم در فرایند شورای انتخاب چند نفری را از افرادی که دارید، در آنجا وارد کنیم. دوستان یک مدل دیگری را پیشنهاد دادند و گفتند فرایندتان را 21 نفر درآورید و ما در فرایند خود 21 نفر را دربیاوریم و دوباره با هم بنشینیم.
گفتیم نمی شود و ما با مجمع این کار را کردیم و چطور بدنه اجتماعی را بگویم. می گوید شما از ما رای گرفته اید. علیرغم میل باطنی ما این اتفاق افتاد و خیلی نگرانی وجود داشت که اگر این اتفاق میافتاد مشکل می شد. دغدغه ای داشتیم، ممکن است سوال بعدی شما اشتراک صفر باشد، چون یک امر جدیدی در ادبیات سیاسی کشور است. ما گفتیم آقا در گام دوم خواسته به طرف جوانگرایی برویم، اما جوانگرایی منطقی! نه جوانگرایی هیجانی. در مجلس این کار را کردیم.
ما گفتیم اگر این اشتراک صفر را نداریم چند اتفاق می افتد. یک این که نیروهای مشهور دو طرف رای می آورند. جوان ها که غیرمشهور هستند همه می روند؛ ما می خواهیم جوانان بیایند. اینطوری که نمی شود. همچنین چون آشفته بازار می شود مردم به حالت سردرگمی می رسند. بهمین دلیل گفتیم اشتراک صفر را می گذاریم که مردم بدانند لیست آقای چمران، مثلا لیست سروری و چمران ...
*دوستان هم طیف شما می گویند مجلس یازدهم با یکسری دلخوری ها را گذشتیم، گزینه ریاست جمهوری مشترک شد و شوراها هم در این آشفته بازاری که بیان می کنید یک دوست هم طیف ما درآمد ولی اگر این مسیر ادامه یابد معلوم نیست همیشه بتوانیم بجهیم.
اتفاقاً آن مسیر جواب نمی دهد. چرا که یک طرف بر اساس فرایند مجمع می آید و طرف دیگر بر اساس فرایند سنتی می آید و این مشکل ایجاد می کند. الان نفر 21 با نفر 22 بیش از 200 هزار رای فاصله دارد. یعنی مردم فهرست معتبر را شناسایی کردهاند و بدان رای دادند. وحدت و ائتلاف را قبول داریم البته تا قبل از فرایند! اما زمانی که فرایند انجام شد یا باید فرایند را کنار بگذاریم، شما تصور کنید این اتفاق می افتاد 21 نفر را قاطی می کردیم و آنجا می گذاشتیم. مدلی که به ما دادند این بود که 9 نفر شما بگذارید و 11 نفر فلانی بگذارد و چند نفر هم فلان جریان بگذارد. این دل و جگر زلیخا میشد! چطور می توان این را جمع کرد. فردا در شورای ائتلاف می گوید من از آن جریان آمدم و یکی می گوید من از فلان جریان آمدم و شهردار بخواهیم انتخاب کنیم دعوا می شود. چرا باید این کار را انجام دهیم؟ اما حتما باید با دوستان بنشینیم و به توافق برسیم که با وحدت و همافزایی حرکت کنیم. خواسته ما این است که یکی هستیم و می خواهیم جریان انقلاب پیروز شود ولی سلیقه ها متفاوت است و روش ها فرق می کند. همه تلاش را داریم که این دغدغه برطرف شود.
(بخش دوم برنامه)
*آقای پرویز سروری متولد 1337 در همدان است.
بله.
پدر چه کاره بودند؟
پدر من سمسار بودند.
در قید حیات هستند؟
نخیر.
*خدا ایشان را رحمت کند. شما هم سررشته ای از سمساری دارید؟
بله. تابستان ها روزی که درسم تمام می شد برای فوتبال برنامه ریزی می کردم، پدرم شب می گفت فردا به مغازه بیایید. ما عزا می گرفتیم که اجازه دهید ده روزی استراحت کنیم. مغازه هم صبح می رفتیم تا 11-10 شب در مغازه بودیم.
*چند برادر و خواهر هستید؟
4 برادر و 3 خواهر هستیم.
*برادرهای دیگر مثل شما به درجه شهرت در فعالیت های اجتماعی رسیده اند؟
نه. همه عزیز من هستند و سهم بسیار زیادی در رشد و پیشرفت من داشتند ولی به تعبیری خود را فدایی من کردند.
چه سالی ازدواج کردید؟
من سال 59 ازدواج کردم.
چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
من سپاه بودم، هماهنگی فرهنگی فعالیت می کردم. خانم من اهل میاندواب بود، خیلی مشکلاتی ایجاد شده و برای پیگری موضوعات آمده بودند و کتاب ببرند و یکسری مشکلات را حل کنند، خانم ها فعال اجتماعی بودند، الان هم خانم من این چنین است. آنجا ما شناخت پیدا کردیم و دوستان پیشنهاد دادند و نهایتاً ازدواج کردیم.
مهریه چقدر بود؟
آن زمان با الان متفاوت بود. ایشان زیربار نمی رفت و نهایت مادر من 5 سکه تعیین کرد.
*در کار خانه چقدر کمک می کنید؟
من بیشتر در خانه ظرف ها را می شویم. ظرف شستم من خوب است.
یعنی ماشین ظرفشویی ندارید؟
داریم ولی زیاد استفاده نمیکنند. خانه باشم به طور طبیعی ظرف شستن با من است.
*اهل غذا درست کردن هستید؟
نخیر. فقط تخم مرغ بلد هستم درست کنم.
چند فرزند دارید؟
من 4فرزند دارم که دو پسر و دو دختر هستند.
*فرزندان چه می کنند؟چه تحصیلی کردند؟
پسر بزرگم در فعالیت های اقتصادی و فعالیت های مختلف کار می کند هر چند رشته حقوق خوانده و با مشکلاتی که الان وجود دارد در کارهای ساختمانسازی است. حامد دکترای تاریخ دارد و در کارهای پژوهشی و این مسائل فعال است. همه افرادی که کارهای پژوهشی دارند تقریباً شناختی از ایشان دارند. دخترانم هر دو الان خانهدار هستند ولی کارهای اجتماعی دارند و همینطور فعالیت های فرهنگی نیز انجام می دهند.
*حاج خانم هنوز فعالیت فرهنگی دارند؟
خانم من معلم بود که الان بازنشسته شده است.
*چند نوه دارید؟
الان 5 نوه دارم.
*بحث های سیاسی می کنید؟
بسیار زیاد!
*به تفکرات شما نزدیک هستند؟
بله، نزدیک هستیم. از ابتدا در خانه خیلی مباحث چالشی سیاسی داشتیم. یعنی بچه های ما این طور تربیت نشدند که بگویند پدرم این اعتقاد را ندارد. حتی در لیست ها یک نفر که نظر آنها نباشد من خودم را بکشم هم رای نمی دهند.
*تفریح آقای سروری چیست؟
ما سنت خوبی داریم که با کرونا متوقف شده است و آسیب روحی زیادی به ما رسانده است. ما ماهی یکبار با تمام بستگان اعم ازخواهران و برادران، مراسمی تحت عنوان آبگوشتپارتی داریم. همه جمع می شویم و مطالب سیاسی و طنز و موضوعات مختلف را داریم. بچه ها حفظ قرآن و سرود و این چیزا دارند و جایزه می دهیم. در تابستان ها هم سفرهای جمعی داریم، یعنی یکباره 20 ماشین به سفر میرویم.
یک خاطره تعریف کنم که ما همینطور که می رفتیم یکی از نمایندگان برای شهرهای شمالی اصرار کرد که شمال آمدید، به من زنگ بزنید. من هم زنگ زدم که ما نزدیک شهر شما هستیم و ایشان گفت حتما بیایید، تعارف کردند. اصرار کردند و گفتم تعداد ما زیاد است. گفت هر چقدر هستید تشریف بیاورید. آدرس دادند و ما رفتیم. دم در ایستاده بود و من سلام و احوالپرسی کردم و اخوی بعدی امد، اخوی دوم آمد، اخوی سوم، دامادها به ترتیب آمدند. این بنده خدا خسته شد. مانده بود که این تعداد را کجا جا بدهم! گفتم من گفته بودم زیاد هستیم. ما هم سفرهای جمعی داریم و هم جلسات خانوادگی خیلی گرمی داریم.
*قبل از انقلاب فعالیت انقلابی داشتید؟
بله.
*دستگیر هم شدید؟
من دستگیر شدم ولی خیلی طولانی نبود یعنی آن زمان که حکومت نظامی بود، کتاب های شریعتی و استاد مطهری را میفروختیم؛ اینها کتاب های انقلابی بود. ارتشی هایی که آن زمان حکومت نظامی را برقرار میکردند ما را دستگیر کردند و میدان بهارستان یک شبانهروز در بازداشت بودیم. چون زندان ها پر شده بود ما را نواختند و رها کردند. کتاب های ما را هم ندادند.
*روز پیروزی انقلاب کجا بودید؟
ما بچه میدان امام حسین (ع) هستیم و آنجا کانون درگیری ها بود. در اطراف میدان امام حسین بودیم. آنجا دیوار نیروی هوایی ارتش است. نیروی هوایی ارتش از شب قبل روی دیوار می آمدند و از آنجا می پریدند و پای برخی صدمه می دید. مردم محله پیراهن و کت و شلوار آماده کرده بودند و اینها می آمدند لباس ها را درمی آورند و لباس شخصی می پوشیدند و مهمان یکی از خانه ها می شدند و غذایی می خوردند و نگه می داشتند تا آب ها از آسیاب بیفتد یا همان موقع می رفتند. یک همبستگی غیرقابل توصیفی در آن زمان وجود داشت.
*بعد به سپاه رفتید.
بله، یکم شهریور 58 یک آقایی به من گفت شما را شناسایی کردیم و عضو سپاه بشوید. ما جوان 19 ساله بودیم. روز بعد پرونده ای دست من دادند و برای تحقیقات محلی فرستادند. به یاد دارم با یکی از عزیزانی که الان سردار است، با موتور رفتیم و وقتی پرونده ها را دیدم پرونده خودم است!. تحقیقات محلی خودم را به من داده بودند. تا این اندازه اطمینان وجود داشت البته من را می شناختند.
*جنگ شروع شد و 8 سال درگیر جنگ بودید.
بله. جنگ شد، ناحیه مقداد در غرب تهران را تاسیس کردم. آن زمان منطقه دو بود.
*فکر می کردید جنگ 8 سال طول بکشد؟
ما اصلاً آن زمان به این مسائل فکر نمی کردیم. می دانستیم الان جنگی هست و باید آن را اداره کنیم.
*به این که چه زمانی تمام می شود فکر نمی کردید.
نه، اصلاً در ذهن ما نبود. یک نوعی با جنگ زندگی می کردیم. شاید یکی از خاطراتی که در جنگ جالب بود، زمانی بود که در سوریه و لبنان بودیم. در مقر شهربانی بعلبک بودیم. آقای دهقان آن زمان فرمانده بود و آمد خواست رد شود و سری به ما زد. پیش ما آمد و گفت همین الان همه پرسنل را جمع کنید و به بریتال بروید. ما خسته بودیم و اعتراض کردیم و گفت نه! همین الان باید بروید! من هم همه نیروها را برداشتم و دو نیرو گذاشتم که تا صبح بمانند و بقیه چیزها را بیاورند. صبح هواپیماهای اسرائیلی آمدند و آنجا را توبره کردند. بمب های 500 کیلویی تازه ساخته بودند و روی سر ما اجرا کردند. یکی از خاطراتی بود که داشتم و بعد من اخیراً به ایشان گفتم که به شما اطلاعاتی رسیده بود؟ گفت من احساس کردم اتفاق می افتد.
*دو سال آنجا بودید.
بله. دو سال یعنی 64-62 را آنجا بودیم.
*آنجا هم شرایط سخت بود.
بسیار سخت بود. اتفاقات خیلی عجیبی بود.
*همان زمانی بود که اسرائیل تا بیروت آمدند.
بله. به بیروت آمده بودند و بعد به تدریج حزب الله شکل گرفت. این بحث مفصلی است و باید سر فرصت توضیح داده شود. یکسری عملیات ها را نیروهای انقلابی آن زمان شکل دادند که اسرائیل تلفات داد و فشار آمد و مجبور شدند عقبنشینی کنند.
تا سال 82 سپاه در مسئولیت های مختلف بودم. از سال 82 برای مجلس آمدم.
*یک مدت نیروی هوایی سپاه هم بودید.
بله. من تبلیغات و انتشارات نیروی هوایی بودم و معاون هماهنگ کننده حوزه نمایندگی فقیه در سپاه بودم.
*وارد مجلس هفتم شدید.
بله.
*بعد هم مجلس هشتم شدید. که مجلس هفتم هم مجلس عجیبی بود.
بله. مجلس عجیبی بود.
*تعامل آقای احمدی نژاد با مجلس هفتم را چطور دیدید؟ همین طور تعامل با آقای خاتمی چطور بود؟
در مجلس هفتم بحثی که شد این بود که دولت آقای خاتمی دولتی است که می رود و طبیعتاً نباید زیاد به آن حمله کرد. به یاد دارم در موضوع اتفاقاتی که در آموزش و پرورش افتاد، خیلی بحث شد که وزیر استیضاح شود. موجی در مجلس ایجاد شد اما نهایتاً جمعبندی مجموعه مجلس این شد که در لحظات پایانی کار دولت برداشتن یک وزیر خدمتی به کشور نمی کند.
*نکته جالب از هفتم و هشتم این بود که آقای احمدینژاد در نیویورک اعلام کرد که من حمایت کردم که آقای لاریجانی رئیس مجلس شد.
من معتقد هستم آقای احمدی نژاد مرد تضادهاست. ایشان آقای لاریجانی را از دبیری شورای عالی امنیت ملی برمیدارد و بعد که به مجلس می آید - آقای حداد دوره موفقی را در مجلس هفتم داشت – بعد موضوعاتی پیش امد که یکباره آقای احمدی نژاد یکسری از نمایندگانی که وی نزدیک بودند، تحمیل کرد که به آقای لاریجانی رای بدهید. یک جلسه ای در ریاست جمهوری برگزار شد و این دوستان فراکسیونی داشتند و دوستان خوب ما بودند که این فراکسیون تحت عنوان انقلاب اسلامی بود. اینها در آن جلسه به این جمعبندی رسیدند که به آقای لاریجانی رای دهند و همه حمایت کردند و آقای لاریجانی در فراکسیون رای آورد و آقای حداد در صحن کاندید نشد و آقای لاریجانی رای آورد. برخی از نمایندگان بعدها با اختلافاتی که با آقای لاریجانی پیدا کردند، به خودشان اهانت میکردند که اشتباه کردیم. نوار این صحبت ها موجود است.
*و مجلس هشتم و فتنه 88!
بررسی این بود که وقتی انتخابات انجام می شود این هیجانات فروکش می کند و در ابتدا چنین حالتی بود. مشکلات از زمانی شروع شد که آقای موسوی شب انتخابات در یک اقدام غیرمنتظره پیروزی خود را اعلام کرد. از انجا ملت دو دسته شدند و آن فرصت بزرگ به تهدید تبدیل شد و نتیجه آن شد که متاسفانه این اختلافات تمام ظرفیت های کشور را به حداقل رساند.
*دیدار شما با آقای موسوی چه زمانی انجام شد؟
اولین دیدار ما وقتی که طرف مجلس ماموریت رسیدگی به مشکلات 88 را به کمیسیون امنیت داد و کمیسیون امنیت به کمیته امنیت داخلی داد که ما بودیم. ما گفتیم با همه طرف های درگیر وارد بحث شویم و بپرسیم مسئله و راه حل آنها چیست که منجر به رفع این مشکلات شود. اولین جلسه ما با آقای موسوی بود، با آقای موسوی وارد بحث شدیم و گفتیم مستندات خودتان را بیان کنید. اگر شما توانستید مستندات را ارائه دهید، ما مدافع شما می شویم. دوستان گفتند این جلسه رسمی است که با شما برگزار میکنیم، ایشان گفت برای من محرز شده است. جمله ای که خیلی برای ما سخت بود گفت اگر همه ملت ایران هم بگویند تقلب نشده، من میگویم تقلب شده است! یعنی این حرف همه امیدهای ما را به یاس تبدیل کرد.
حتی به یاد دارم در مورد بحث صداوسیما می گفت باید با مردم صحبت کنم. ما گفتیم ما پیگیری می کنیم که صحبت کنید. گفت من باید زنده صحبت کنم. گفتم این امکانپذیر نیست. شما یک انتخاباتی را به این شکل درآوردید، مشکل ایجاد کردید و اشکالی ندارد در حضور نمایندگان این مصاحبه انجام شود و پخش شود. ایشان قبول نکرد و گفت در مصاحبه زنده حرف های خودم را بیان می کنم. آقای ناطق نوری می گوید من صبح ساعت 8 به موسوی زنگ زدم و گفتم من وزیر کشور و مسئولیت امنیت کشور بودهام، مسائل امنیتی را خوب می دانم و من به شما می گویم مواضع شما از دیشب تا الان بوی خون می دهد؛ مردم را به جان هم می اندازد. بهتر است در فرایند قانونی موضوع را پیگیری کنید. میگفت هر چقدر گفتم، ایشان متاسفانه لجاجت کرد و نپذیرفت.
*دیدار با آقای هاشمی را بودید؟
دیدار با آقای هاشمی را هم بودیم که دیدار عجیبی بود. آقای هاشمی نکته ای بیان کرد که برای من مهم بود، ایشان خیلی برخورد عاطفی در رابطه با آقا داشت یعنی طوری که حالت اشک در چشمان ایشان جمع می شد که من آقا را دوست دارم و سابقه خودش را بیان کرد که چقدر با هم سابقه داشتیم. یک جمله ای بیان کردند و همان جمله را دست گرفتیم که انجام بدهند، این بود که گفت با آقا به جمعبندی رسیدیم، بحث های زیادی با هم داریم و برخی جاها نقطه نظرات ما متفاوت است، چون ایشان یک نظری دارند و من نظر دیگری دارم - این مطالب را آقای هاشمی خودش بیان می کرد و مداخله ای در این بحث نداشتیم - ایشان می گفت روی موضوعی با آقا اختلاف نظر داشتیم با هم بحث می کنیم، حرف ها و منطق و ادله را بیان میکنیم، اما نهایتاً اگر به جمع بندی نرسیم آقا می گوید حالا چه کنیم و می گویم معلوم است شما ولی فقیه هستید و من مثلا رئیس جمهور هستم و طبیعی است باید از شما تبعیت کنم و نظر شما را قبول می کنم ولی بر نظر خودم هستم.
همان زمان این را گرفتیم و گفتیم در ماجرای فتنه یک برداشت و نظری دارید و آقا هم یک نظری دارد، حرف ها را نیز بیان کردید و بحث ها را انجام دادید و همه کارها را انجام دادید و در نماز جمعه هم شما و هم آقا مواضع خودتان را بیان کردید، شما الان بر اساس چیزی که گفتید از منطق آقا حمایت کنید. حرف ها را بیان کردید و به جمعبندی هم نرسیدید. با این مدل شما باید چه کنیم؟ باید بگویید من حرف ها را بیان کردم و منطق خودم را ذکر کردم و نشده و الان منطق آقا را میپذیریم چون ولی فقیه است. گفتیم شما این کار را بگویید مسئله حل می شود و مشکل مردم حل می شود، اما متاسفانه ایشان قبول نکردند و آقا آن جمعه ای که مواضعشان را بیان کردند، به ایشان گفتیم که چرا از آقا حمایت نکردید و بیانیه ای می دادید. همه بیانیه دادند و گفتیم شما هم بیانیه بدهید. ایشان گفت من می خواستم بیانیه بدهم و شب که فائزه را دستگیر کردند، من هم ناراحت شدم و بیانیه ندادم ولی بیانیه خودم را می دهم. ما گفتیم بیانیه را می دهد و خوشحال بودیم که ایشان در حمایت از حضرت آقا بیانیه ای می دهد که متاسفانه چهارشنبه بیانیه نداد و هرگز آن بیانیه صادر نشد.
*نزد مراجع هم رفتید.
بله. من الان چون عین صحبت ها را به یاد ندارم و نمی خواهم خلاف امانت عمل کنم ولی همه به یک شکلی می گفتند که کسی که حرف آخر را می زند رهبری است و باید کشور بر مدار این موضوع تنظیم شود و این اختلافات دامنه پیدا نکند. برخی هم به برخی رفتارها که صورت گرفته بود، مثل داستان کهریزک که آن را ما پیگیری میکنیم، یعنی از طرف شورای امنیت ملی پیگیری می کردیم.
*کوتاه نمی توانید داستان کهریزک را بیان کنید؟
این نکته مهمی دارد. ظلم بزرگ به نظام بود. به نظام ظلم بزرگی شد. اعتبار نظام، قداست نظام، مشارکت بالا خدشه دار شد و ظلم بزرگی به نظام شد اما آقا فرمودند من از مامورینی که مامور نظام هستم، نمی پذیرم ظلم کوچکی حتی به دیگران کرده باشند. فرمانده آن بازداشتگاه کهریزک را عزل کردند. بعدها یکی دو نفر از افرادی که در این موضوعات دست داشتند، در دادگاه محکوم به اعدام شدند یعنی می توان گفت از بالا تا پائین، از دادستان که احکامی را صادر کرد، از فرمانده و موضوعات مختلفی که نقش در آن جا داشتند، برخورد شد. یک نمونه دیگری در جایی سراغ دارید نظامی که درگیر اغتشاشات است و پلیس آن در خیابان درگیر است در آن حال با کسی که تخلف کرده برخورد می کند!
به زندان ها می رفتیم و برخی مواقع تا یک دو نصفه شب طول می کشید. برای دادن گزارش یکبار به آقای جلیلی که آن زمان دبیر شورای امنیت ملی بود، گفتیم گزارش را صبح بنویسیم و خسته هستیم. گفت آقا بیدار نشسته و منتظر گزارش است! شما گزارش بدهید! ما تا نیمه شب نشستیم و گزارش نوشیتم و گزارش را برای آقا فرستادند. ایشان با قاطعیت موضوع را تعقیب و پیگیری می کردند و گزارش ها را می گرفتند. در عین حال که با کسانی که این وقایع را متاسفانه بوجود آوردند به شدت پیگیری میشد، این موضوعات به شدت پیگیری می شد. خود آقا به با خانواده سه قربانی (کهریزک) دیدار داشت و با یکی از آنها آقا 3-2 بار مستقیم زنگ زده بود و دلجویی کرده بود. چنین موضعی را در دنیا در تاریخ سیاسی دنیا نمیبییند.
*نظر آقای سروری درباره ریاست قوه قضائیه آقای اژه ای چیست؟
من فکر می کنم روشی که آقا از زمان آقای رئیسی اتخاذ کردند، این است که روسای قوه قضائیه را از درون قوه قضائیه انتخاب کنند که اشراف دارند چون قوه قضائیه یک مجموعه بسیار تخصصی و حساسی است و بتوانند این روند را پیش ببرند. الحمدالله از زمان آقای رئیسی یک تحول بزرگی را در قوه قضائیه مشاهده کردیم. من فکر می کنم با اشرافی که حضرت آقای اژه ای روی موضوع قوه و تحول دارند انشاالله شاهد ادامه این روند در قوه قضائیه خواهیم بود.
*یکسری رفتارها را بعد از حکم آقای اژه ای از یک طیفی دیدیم که برخی از طیف هایی که آرم بچه های حزب اللهی دارند، رفتارهای پسندیده ای نبود. رصد میکردید؟
بله متاسفانه. کسانی که مدعی دفاع از ولایت هستند و آقا را بعنوان محور عدالتمحوری و عدالت طلبی می شناسند، چطور بعضاً به خودشان اجازه می دهند که یک چنین مطالبی را عنوان کنند؟! آقا الان می فرمایند باید این روند ادامه یابد بعنوان کسی که به شدت این موضوع را تعقیب می کند، قطعاً مطالبه جدی از آقای اژه ای ادامه روند تحول در قوه قضائیه است. چطور کسانی به خودشان اجازه می دهند با شناختی که از این رهبر دارند و شناختی که از حساسیت های این رهبر نسبت به این موضوعات دارند، اینطور ابتدای کار چاقوی رئیس قوه را کند کنند و او را در حاشیه بیاورند؟
این کاری بود که توقع نمی رفت کسانی که خودشان را مدافع عدالت و ولایت می دانند این روند را ادامه دهند.
*جریان اصیل انقلاب چطور باید مسیر این دوستان را اصلاح کند یا مسیر آنها را متمایز کند؟
من فکر می کنم روند حرکتی که پیش می آید این را نشان می دهد که مردم دارند به یک اقدام عملی توسط خودشان برای این سالمسازی در جریان سیاسی کشور انجام می دهند. وقتی اینجور حرکتی را انجام می دهید در اصل ولایت را تضعیف می کنید و به نظر این به نفع کشور نیست و در توقع مردم از کسانی که خود را عدالت محور و ولایت محور می دانند، نبوده و نیست.
*خداوند عاقبت همه را بخیر کند. من خداحافظی می کنم اما برنامه با دستخطی که آقای سروری به یادگاه برای ما می نویسند به پایان می رسد.
«بسم الله الرحمن الرحیم.
شفافیت، روشنگری، اطلاعرسانی مستمر از وظایف بزرگ رسانه بویژه رسانه ملی است. برنامه دستخط یکی از برنامه ای مفید و موثر رسانه ملی در آگاهی بخشی فراگیر مردمی است. امیدوارم برنامه هایی از این دست که تولید شفافیت را همگام با روشنگری در دستور کار دارند، توسعه یابد. از همه دست اندرکاران و برادر عزیزم آقای رنجبران کمال تشکر را دارم و آرزوی توفیق می کنم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
آنچه در ادامه میخوانید مشروح این برنامه است:
مهمان این برنامه دستخط، متولد 1337 در همدان و از چهره های شناخته شده سیاسی کشور است. در دوران دفاع مقدس در جبهههای حق علیه باطل و در لباس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بعد از آن هم مدتی در لباس سپاه و در عرصه سیاسی، دو نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در مجالس هفتم و هشتم فعالیت کرده است. نماینده مردم تهران در شورای شهر چهارم است و در همین انتخابات شورای شهر اخیر هم نفر دوم تهران شد.
خیلی از تحولاتی که الان در تهران اتفاق خواهد افتاد، حول و حوش ایشان می چرخد، خبرهایی که دارد، جلساتی که می رود، شهرداری که قرار است انتخاب شود و همچنین ائتلافی که هم مجلس یازدهم را بدست گرفت و هم شورای شهر ششم را به دست میگیرد، باید ببینیم آینده این ائتلاف که ایشان از نفرات شاخص این ائتلاف هستند چه خواهد شد.
در خدمت آقای پرویز سروری نماینده منتخب مردم در شورای شهر ششم هستیم. دومین نماینده مردم تهران در انتخابات شورای شهر ششم شدند و برخی از سوابق ایشان را بیان کردم.
*سلام و خیلی خوش آمدید.
من هم خدمت شما و بینندگان محترم سلام عرض می کنم.
*چه خبر از شورای شهر؟ جلسات متعدد و فشرده ای دارید و خیلی ها گمان می کردند شهریور ماه مستقر می شوید ولی بر اساس قانون جدی یک ماه جلوتر مستقر خواهید شد.
بله. ما هم این استنباط را داشتیم که در حدود 12 شهریور شورای شهر را تحویل می گیریم ولی با هماهنگی که با وزارت کشور داشتیم 14 مرداد را تعیین کردند، بر اساس قانون جدید. تلاش شورای ششم به این است که ما تا قبل از شروع کار رسمی همه اقدامات اولیه را برای شکلگیری انجام بدهیم، یعنی هر چند قانون می گوید بعد از شکل گیری شورا، شهردار و هیئت رئیسه و کمیسیون ها تعیین شوند ولی ما می خواهیم همه این کارها را قبل از این انجام دهیم و تعیین کنیم و با شروع کار شورای ششم از همان روز بتوانیم ساختاربندی و شکلگیری کار را انجام دهیم. یعنی شهردار سریعاً سر صندلیاش بنشیند و کار را شروع کند و همینطور شورای شهر، رئیس، هیئت رئیسه و کمیسیون ها شکل گیرد.
*اعضای هیئت رئیسه شورای شهر تقریباً مشخص شده اند؟خیلی ها می گویند شما رئیس شورای شهر می شوید و برخی می گویند اقای چمران می شوند. وضعیت به چه صورت است؟
برداشت من این است که با ظرفیتی که آقای چمران دارد و با شناخت و اشرافی که به موضوعات دارد گزینه بسیار خوبی برای ریاست شورای شهر هستند.
*الان گزینه های مختلفی را برای شهرداری تهران عنوان می کنند. افرادی همچون آقایان پیرهادی، مازیار حسینی، پشمچی زاده، رستم قاسمی و ایینها مطرح می شوند. گزینه ها بین این افراد میچرخد یا گزینه های دیگری هم مطرح است؟
این اسامی است که بصورت جدی توسط گمانهزنی هایی که صورت می گیرد مطرح می شود، اما روال این است که ابتدا شاخص ها را مشخص کنیم و یک مدل علمی خوبی طراحی شده که این مدل الان در دستور کار است که چه شهرداری را نیاز داریم. ابتدا می خواهیم بگوییم چه ویژگی هایی را می خواهیم و بعد بگوییم پیشنهاد شما چیست و بعد این را با هم تطبیق دهیم و در فرایندی به نتیجه برسیم و رزومه این افراد اخذ میشود، مصاحبه میشوند و نهایتاً بر اساس آن فرایند به گزینه مطلوب برای شهرداری تهران خواهیم رسید.
*گفته بودید شهردار باید تجربه ملی داشته باشد تا از همه ظرفیت ها برای کشور استفاده کند.
طبیعی است که این نظر شخصی من است که فکر می کنم شهرداری تهران در تراز بالاترین سطوح مسئولیت کشور است. از بیاناتی که از مقام معظم رهبری داریم دقیقاً همین برمی آید که شهردار تهران اگر وزن چند وزارتخانه را نداشته باشد، وزن یک وزارتخانه را دارد. اشکالاتی که در دوره های گذشته وجود داشته نباید وجود داشته باشد، الان جریان انقلاب در قوه مقننه، قوه مجریه، قوه قضائیه و در مجمع تشخیص مصلحت، الحمدلله جریان انقلابی است که معتقد هستیم فرصت بزرگی را ایجاد کرده است.
در این دوره تلاش ما به این است شخصیتی شهردار باشد که هم با دولت، هم با مجلس و هم با دستگاه های موثر در ارتقای سطح خدمت رسانی در تهران بتوان انجام داد. به طور طبیعی من فکر می کنم یک شخصیت تاثیرگذار، باسابقه می تواند این کار را انجام دهد. شخصیتی که انقلابی باشد، در مدیریتش جهادی فکر کند. وقتی می گوییم انقلابی و جهادی باشد یعنی بتواند همه ظرفیت ها را با هم هم افزا کند.
*برخی میگویند لیست ائتلاف با نظر آقای قالیباف تقریباً شکل گرفت و آقای قالیباف نظر ویژه ای دارد تا شهردار تهران چه کسی باشد. این امر چقدر صحت دارد؟
در اینکه آقای قالیباف حمایت موثری در شورای ائتلاف داشت هیچ شکی نیست. دستخطی که ایشان در روزهای آخر در حمایت از لیست شورای ائتلاف داد، حتماً تاثیر قابل ملاحظه ای در معتبر کردن لیست و از همه مهمتر در وضعیت آشفته ای که در فهرست های متعدد داشتیم، داشت و توانست این فهرست را یک فهرست مجزا و معتبر کند؛ این امر قطعاً وجود داشته است.
اما این که آقای قالیباف بعنوان رئیس قوه مقننه به ما تاکنون مطلبی را گفته باشد که ایشان نظری دارد که آن در شورای ائتلاف انجام شود، بصورت جدی وجود نداشته است، البته حتماً تمایل ما این است شخصیتی شهردار تهران باشد که به اندازه قدرتمند و مقبول و محبوب باشد که دولت و قوه مقننه و قوه قضائیه همافزا با او در تقویت تهران حرکت کنند و همینطور شهردار تهران بتواند به این قوا برای پیشبرد اهداف خود کمک کند.
*خود شما مستحضر هستید دوره طولانی شهرداری آقای قالیباف فراز و فرودهای زیادی داشت و فرازها بیشتر بود و موفقیت ها غیرقابل انکار است. البته یکسری نگرانی ها هم در طیف های مختلف فکری بوجود می آید که در چند سال آخر برخی تخلفات اتفاق افتاد که هنوز پرونده هایش جاری است، اتفاق نیفتاد، یعنی به این لحاظ فقط تخصص گرایی صرف نباشد. از لحاظ پاکدستی و تعهد و توجه به قانون مورد توجه باشد. آیا این دغدغه در شورا وجود دارد؟
این دغدغه به طور جدی در شورا هست. صرفاً یک مدیر متخصص نمیتواند همه مطالبات و توقعات شورای شهر ششم را محقق کند. قطعاً باید این شخصیت باید شخصیت تمامعیار انقلابی باشد، مدیریت جهادی را با گوشت و پوستش لمس کرده باشد و بداند قرار است خودش را وقف شهر کند، نه شهر را وقف خودش کند. شعار ما «دوباره خدمت» است. معتقد هستیم 14 سال فرمانداری کسانی که مسئولیت خدمت در شهرداری را داشتند، کارنامه بسیار موفق و موجهی بوده است. شما میپذیرید هر شهرداری در هر نقطه ای از عالم، چون از تولد تا مرگ با همه موضوعات شهروندان برخورد دارد و یک طیف وسیعی از مدیران و کارمندانی هستند که این طیف خدمات را باید انجام بدهند، طبیعی است که ممکن است تخلفاتی صورت گرفته باشد اما معتقد هستم باید سیستم نظارتی را به گونه ای تنظیم کنیم که این اگر به صفر نرسد، به حداقل برسد.
*این نظارت بسیار اهمیت دارد. برای تقویت نظارت چه کاری انجام خواهید داد؟
من فکر می کنم مهمترین موضوع بحث شفافیت است. اقداماتی را که شورای پنجم در بحث شفافیت انجام داد. اقدامات خوبی بود، اما بارگزاری نشد؛ یعنی سامانه خوبی تقریباً طراحی شده و فرایند نسبتاً خوبی وجود دارد...
*یعنی همان شورای شهر فعلی؟
بله، به نوعی همان جریان سوتزن را در شهرداری راه بیندازیم. یعنی به مردم اجازه بدهیم هر جا تخلف دیدند بتوانند براحتی بدون این که احساس نگرانی و دغدغه کنند به شورای شهر منتقل کنند و من معتقدم شورای شهر در اینجا بسیار قاطع و جدی و بدون ملاحظه باید برخورد کند. اینکه هر کسی به قدرت می رسد، قدرت را وسیله خدمت به خودش قرار می داده و مجاز می دانسته به هر سیستمی از بیت المال برداشت کند، خارج از قاعده و با دور زدن قواعد و مصوبات و قوانین، ای باید جلوگیری شود.
نکته دیگر این است که فکر می کنم ما باید با تصویب مصوباتی که بازدارندگی ایجاد کند و هزینه تخلف را آنقدر بالا ببرد که متخلف بداند دست زدن به این تخلف بسیار مشکل خواهد بود، البته اینجا واقعاً به کارمندان شهرداری ظلم شده؛ چهره های خدوم در شهرداری بسیار زیاد است. اما عده ای قلیل و متخلف و به نظر من ظالم به این طیف خدمتگذار در شهرداری، باعث شدند ذهنیت غلطی در جامعه ایجاد شود.
*دغدغه دیگری که وجود دارد، با احترام به همه منتخبین مردم در شورای شهر، ممکن است خطا سراغ اعضای شورای شهر هم بیاید؛ کما اینکه قبلاً هم داشته ایم. برای خودنظارتی، نظارت شورا بر اعضای شورا همانند مجلس که جایگاهی برای نظارت بر نمایندگان مجلس دارد، هر چند آن هم خیلی قوی نیست ولی به هر حال جایی وجود دارد، در شورا اقدامی صورت گرفته است؟
سیستم های نظارتی بالاسر داریم که آنها مثل وزارت کشور، فرمانداری ها، استانداری ها و هیئت های بررسی تخلفات که در استانداری عموماً تشکیل می شود، ظرفیت های نظارتی است که وجود دارد. پیشنهاد شما به نظر من پیشنهاد بدی نیست؛ مشکل نظارت در کشور ما این است که نظارت در کشور صفر و صد است؛ صفر تا صد نیست.
ما اجازه می دهیم یک فرد تخلف کند تا به مرحله انفجار برسد و آنجا طرف را دستگیر می کنیم. هم طرف را از بین بردهایم و هم ظرفیت جدی که اعتماد مردم است، از بین رفته است و شاهد تخلفات بوده اند. باید نظارت را از صفر و صد دربیاوریم و از صفر تا صد کنیم، یعنی به محض اینکه کوچک ترین تخلفی دیدیم آن را مورد محاکمه قرار دهیم و متنبه کنیم، متذکر شویم و پیشگیری کنیم و او بداند نظارت جدی وجود دارد.
*آقای سروری انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم را چطور دید؟
من فکر می کنم یک انتخاباتی بود که خارج از تصور خیلی از نخبگان بود. همه نظرسنجی ها نشان می داد شرایط مشارکت مردم بسیار پائین است و این دغدغه بزرگ همه دلسوزان انقلاب بود، اما سوال اصلی این است چرا مشارکت کاهش یافته است؟ این جواب را هیچ زمان ما کالبدشکافی نکردهایم. هر کس از منظر خود این را تفسیر کرده است؛ مثلاً دوستان ما که همیشه در قدرت هستند، اپوزیسیون هستند، این تحلیل را دارند که شورای نگهبان باعث کاهش مشارکت شده است، ولی من می خواهم بیان کنم قبل از این که شورای نگهبان بخواهد وارد موضوع بررسی شود که بخواهد احدی را ردصلاحیت کند یا برخی را احراز صلاحیت کند، سوال این این نظرسنجی ها در تطبیق با زمان همسان موقع انجام نظرسنجی با انتخابات گذشته، نمایانگر کاهش شدید مشارکت در کشور ما در این دوره بوده است.
یعنی حتی روند افزایش مشارکت در برخی جاها معکوس شده بود. یعنی ما همیشه اسفند نسبت به فروردین رشد در مشارکت داشتیم. همه انتخابات ها را بررسی کنید. اسفند نسبت به بهمن کاهش داشتیم چرا که موضوع مرغ و تخم مرغ و افزایش قیمت مطرح شد و مردم به شدت عصبانی بودند. یعنی می خواهم بگویم مهمترین عامل کاهش مشارکت، ناکارآمدی هایی بوده که هر زمان از ما سر زده، تجلی در انتخابات داشته است.
پائین ترین سطح مشارکت در انتخابات شورای دوم بود که 12 درصد بود. چرا این اتفاق افتاد؟ وقتی کالبدشکافی میکنید عملکرد غلظ شورای اول باعث شد مردم به شدت نسبت به انتخابات واکنش نشان دهند.
*همه آن زمان تائید صلاحیت شدند. نظارت در مجلس بود و همه تائید شدند. فراموش نمی کنم که آقای محسن سازگارا که الان اپوزیسیون شد آن زمان نامزد شده بود و رای نیاورد.
حتی شعار ایشان را به یاد دارم. همه آمدند و هیچ کسی ردصلاحیت نشد. چرا مشارکت افزایش نیافت؟ به دلیل ناکارآمدی! چرا این دوره به اینجا رسیده است؟ باز هم ناکارآمدی. یعنی چرا مردم رویگردان از مشارکت در این دوره شدند؟ هر جا را نگاه میکردند جیب آنها خالی می شود، سفره مردم کوچک می شود و دولت هم پاسخگو نیست. حرف من را الان داشته باشید، 4 سال دیگر هم در شورای شهر و هم در انتخابات چهاردهم ببینید چه اتفاقی می افتد.
* سال 84 اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران است که دو مرحله ای می شود و آن زمان مشارکت اولیه و دومی مشارکت بالایی نبود و مردم دغدغهمند و ناراحت از برخی تنش های سیاسی، ناکارآمدی ها بودند و فقط جنگ و دعواهای سیاسی شده بود. از 84 تا 88 که دولت اول آقای احمدی نژاد بود دولت کاری بود و مشارکت ما در سال 88 به 85 درصد رسید.
این خیلی نکته ظریفی است. چرا مشارکت در آن سال این میزان افزایش یافت؟ یعنی مردم مسکن مهر را دیدند، مردم یکسری اقدامات مختلف را دیده بودند.
*به یاد دارم از 13 میلیون رای روستایی در آن سال 11 میلیون به آقای احمدی نژاد رای دادند. این اختلاف 11 میلیونی از همین روستاها و کارهایی که در روستاها انجام شد، نشات می گیرد.
این امرنشان می دهد مردم سیاسی نیستند. ما تحلیل خودمان را روی مردم تفسیر می کنیم. مردم دنبال زندگی خوب هستند. می گویند به ما زندگی خوب بدهید، به ما آرامش و خدمت و رفاه بدهید، امنیت بدهید. ما کاری به بقیه مسائل نداریم. کاری که آقای رئیسی کرد قلباً احساس آرامش کردم که یکبار بعد از انتخابات رئیس جمهور به جای دندانقروچه کند، دندان روی دندان فشار دهد و خشم خودش را نشان دهد که بدترین اهانت ها را در طول انتخابات در این دوره به آقای رئیسی کردند، به ایشان بیسواد گفتند و هر چه خواستند گفتند، این مناعت طبع است که ایشان همگی را دعوت کرده و گفته به من کمک کنید. طرح هایی داشتید و برخی ممکن است به نفع کشور باشد، من طرح های شما را اجرا میکنم، ارتباط ما قطع نشود. چقدر فضای هم افزایی این رفتار ایجاد کرده است.
ما حتماً رقابت سیاسی داریم و خواهیم داشت. هیچ امکانی نیست که ما رقابت سیاسی نداشته باشیم اما در کشور ما رقابت سیاسی قاعده ندارد یعنی ما حاضر هستیم امنیت کشور، منافع ملی کشور را بخاطر نگرش های جناحی و سیاسی خودمان از بین ببریم! ما نگاه جناحی داشته باشیم، نگاه سیاسی داشته باشیم، تحلیل سیاسی داشته باشیم خوب است ولی این را در چارچوب منافع و امنیت ملی کشور ببینیم. در آمریکا ترامپ را که رئیس جمهور مستقربود، محدودش کردند؛ توئیتر و اینستاگرام و همه چیزش را بستند.
تعارف نداشتند، رئیس جمهور کشور است ولی قرار است منافع ملی کشور را تامین کند.
اگر بخواهد در جایگاه ریاست جمهوری حرف اپوزیسیون بزند با او برخورد می شود.
*نه فقط توئیتر و اینستاگرام که شبکه اختصاصی وی را بستند.
این خیلی عجیب است. در سال 88 چه اتفاقی افتاد؟ انتخاباتی برگزار شد و خیلی جالب است که آقای خاتمی خودش به ما گفت من 8 سال رئیس جمهور بودم و می دانم امکان تقلب در کشور ما نیست، تخلف ممکن است در یک صندوقی انجام شود ولی تقلبی که نتیجه انتخابات جابجا شود، انجام نمی شود. گفتیم همین حرف هایی که به ما میزنید را به رسانه بزنید تا مردم بدانند تقلبی نشده است؛ حالا اگر تخلف است باید رسیدگی شود. ایشان این حرف را در رسانه ها بیان نکرد! گفتند اگر این حرف را بزنم سبد رای من می ریزد. سبد رای اصلاح طلبان می ریزد! من نباید این حرف را بزنم!
در جلسات خصوصی این حرف را بیان می کرد و از خود اصلاح طلبان این را می شنوید. اسم نمی برم چه کسی گفته است که شاید راضی نباشد ولی بیان کرد آقای خاتمی در جلسه داخلی ما اصلاح طلبان هم این مطلب را بیان کرده است.
*آقای رئیسی کار خیلی سختی دارد. بخاطر این نیست که بگوییم زمینه برای کاهش مطالبه ایجاد می کنیم. ایشان در زمان تبلیغات حرف هایی که بیان کرده را پیگیری می کنند و رسانه نیز مطالبه می کند، اما شرایط سختی است و به عبارتی در یکی از سخت ترین شرایط کشور را تحویل می گیرد. به نظر شما ایشان کابینه را چطور می چیند؟
آقای رئیسی یکی از ویژگی های بسیار مثبتی که دارند این است که بسیار مشورتپذیر است. این که یک رئیس جمهوری الان به طیف مخالف خودش زنگ می زند و می گوید نظرتان را بدهید، این اتفاق مبارکی است. این در کشور ما کم بوده است و با روحیاتی که سراغ دارم من بسیار امیدوار هستم.
*فکر می کنید از مجلس کسی به دولت اضافه شود؟ چون حضرت آقا توصیه ای هم کردند که بیشتر به مجلس برسید و اینجا جای مهمی است. الان زمزمه های این شده است. فکر می کنید چه اتفاقی بیفتد؟ حداقل هایی به دولت می روند؟
به نظر من، حداقل هایی میروند؛ مثلاً برخی افراد ممکن است در مجلس باشند که اینها توان اجرایی دارند. به ذهنم می رسد خیلی از نمایندگان استفاده نشود و استفاده حداقلی شاید صورت گیرد.
*سخت ترین کار آقای رئیسی را تشکیل دولت یا اداره دولت می دانید؟
به نظر من اداره دولت سختتر است. دولت کار بزرگ و سختی در پیش دارد. وضعیت کشور را الان ببینید. آقای رئیسی الان کشور را در چه شرایطی تحویل می گیرد؟ یعنی سطح نارضایتی در اوج است. وضعیت ابزارهای مورد نیاز برای اداره کشور با اختلالاتی مواجه است. من معتقد هستم شبانهروز باید کار کنند و دولت با آغازین روزهای کار خودش، نظام دولت شکل بگیرد، وزرا به وزارتخانهها بروند و مستقر شوند، استانداران سریعاً در استانداری ها مستقر شوند و آنها فرمانداران را تعیین کنند. یک زمانبندی بسیار جدی برای این امر نیاز است. سرعت را در دولت سیزدهم و دقت را با هم می خواهیم.
*بحث ناشیرین شورای ائتلاف و شورای وحدت یکی از بحث های این دوره از انتخابات بود بخصوص در قصه شورای شهر چون در گزینه ریاست جمهوری تقریباً یکی بود. این درست بود که شورای ائتلاف برای ریاست جمهوری هم دنبال گزینهای غیر از آقای رئیسی بود؟
مطلقاً چنین چیزی نبود؛ اینها بداخلاقی های سیاسی است که در کشور ما وجود دارد. بالاخره کسانی که این ادعا را کردند باید بگویند چرا آقای قالیباف اصلاً ثبتنام نکرد؟ ما در کل کشور می توان گفت اکثر شوراها را بردیم. هر جا اسم شورای ائتلاف بوده و در این آشفتگی لیست ها، بیش از 80 لیست، لیست ما را سوراخ کردند و با برند و اسم و لوگو و شعار و رنگ ما و ترکیب پوستر ما چند آدم را در آوردند و در لیست ما کردند. سرلیست ما را دزدیدند، با اینکه به آن گروه هم گفته بودیم که آقای چمران و بنده در هیچ لیست دیگری نخواهیم بود. این اتفاقات بداخلاقی سیاسی رخ داد.
از روز اول از اعضای شورای ائتلاف ما که دارای سلائق متفاوتی هستند - شورای ائتلاف به همین معناست - بپرسید در کدام جلسه ای ما موضوع آقای قالیباف را مطرح کردیم که برای ریاست جمهوری بیاید؟ در تحلیل اولیه ما این بود که اگر آقای رئیسی تشریف بیاورند گزینه های مطرح ما مثل آقای قالیباف و دیگران به احترام ایشان و برای ایجاد همبستگی جریانی در انتخابات شرکت نکنند. در جلسات خصوصی هم بسیاری از کاندیداها همین را بیان کرده بودند و این نگاه ها به نظر من نظریه های تاریکخانه ای است. برخی در تاریکخانه می نشینند و یک تحلیلی را می کنند و بعد این را به فضای مجازی می آورند و بیجهت گسترش می دهند. آقایی به نام آقای حامد سروری کاندید شده بود ... هر کاری خواستند کردند.
*درباره شورای شهر به جمع بندی نرسیدید.
بله، در شورای شهر یک مشکلات جدی داشتیم. متاسفانه اتفاق بدی که افتاد این بود که برخی از دوستان ما در شورای ائتلاف در دوره قبل بودند و گفتند می خواهیم یک فرایندی را ادامه بدهیم. بیش از 20 جلسه با دوستان عزیز داشتیم، چون اصلاً تمایل به رقابت درون گفتمانی نداشتیم اما دوستان متاسفانه گفتند 3-2 نماینده در مجموعه ما داشته باشید. گفتیم شما یک برند پیروز را نباید از خط خارج کنید و آزمون و خطا با برند دیگری کنید. ما گفتیم تا یک هفته دیگر می خواهیم انتخابات مجمع را برگزار کنیم و یک جلسه ای در حضور برادر عزیزم آقای متکی و آقای موسیپور داشتیم که من و آقای چمران هم بودیم. با هم به این مطلب رسیدیم که هر چقدر نیرو دارید در سایت ما ثبتنام کنید و هرچه نامزد دارید بیاورید و حاضر هستیم در فرایند شورای انتخاب چند نفری را از افرادی که دارید، در آنجا وارد کنیم. دوستان یک مدل دیگری را پیشنهاد دادند و گفتند فرایندتان را 21 نفر درآورید و ما در فرایند خود 21 نفر را دربیاوریم و دوباره با هم بنشینیم.
گفتیم نمی شود و ما با مجمع این کار را کردیم و چطور بدنه اجتماعی را بگویم. می گوید شما از ما رای گرفته اید. علیرغم میل باطنی ما این اتفاق افتاد و خیلی نگرانی وجود داشت که اگر این اتفاق میافتاد مشکل می شد. دغدغه ای داشتیم، ممکن است سوال بعدی شما اشتراک صفر باشد، چون یک امر جدیدی در ادبیات سیاسی کشور است. ما گفتیم آقا در گام دوم خواسته به طرف جوانگرایی برویم، اما جوانگرایی منطقی! نه جوانگرایی هیجانی. در مجلس این کار را کردیم.
ما گفتیم اگر این اشتراک صفر را نداریم چند اتفاق می افتد. یک این که نیروهای مشهور دو طرف رای می آورند. جوان ها که غیرمشهور هستند همه می روند؛ ما می خواهیم جوانان بیایند. اینطوری که نمی شود. همچنین چون آشفته بازار می شود مردم به حالت سردرگمی می رسند. بهمین دلیل گفتیم اشتراک صفر را می گذاریم که مردم بدانند لیست آقای چمران، مثلا لیست سروری و چمران ...
*دوستان هم طیف شما می گویند مجلس یازدهم با یکسری دلخوری ها را گذشتیم، گزینه ریاست جمهوری مشترک شد و شوراها هم در این آشفته بازاری که بیان می کنید یک دوست هم طیف ما درآمد ولی اگر این مسیر ادامه یابد معلوم نیست همیشه بتوانیم بجهیم.
اتفاقاً آن مسیر جواب نمی دهد. چرا که یک طرف بر اساس فرایند مجمع می آید و طرف دیگر بر اساس فرایند سنتی می آید و این مشکل ایجاد می کند. الان نفر 21 با نفر 22 بیش از 200 هزار رای فاصله دارد. یعنی مردم فهرست معتبر را شناسایی کردهاند و بدان رای دادند. وحدت و ائتلاف را قبول داریم البته تا قبل از فرایند! اما زمانی که فرایند انجام شد یا باید فرایند را کنار بگذاریم، شما تصور کنید این اتفاق می افتاد 21 نفر را قاطی می کردیم و آنجا می گذاشتیم. مدلی که به ما دادند این بود که 9 نفر شما بگذارید و 11 نفر فلانی بگذارد و چند نفر هم فلان جریان بگذارد. این دل و جگر زلیخا میشد! چطور می توان این را جمع کرد. فردا در شورای ائتلاف می گوید من از آن جریان آمدم و یکی می گوید من از فلان جریان آمدم و شهردار بخواهیم انتخاب کنیم دعوا می شود. چرا باید این کار را انجام دهیم؟ اما حتما باید با دوستان بنشینیم و به توافق برسیم که با وحدت و همافزایی حرکت کنیم. خواسته ما این است که یکی هستیم و می خواهیم جریان انقلاب پیروز شود ولی سلیقه ها متفاوت است و روش ها فرق می کند. همه تلاش را داریم که این دغدغه برطرف شود.
(بخش دوم برنامه)
*آقای پرویز سروری متولد 1337 در همدان است.
بله.
پدر چه کاره بودند؟
پدر من سمسار بودند.
در قید حیات هستند؟
نخیر.
*خدا ایشان را رحمت کند. شما هم سررشته ای از سمساری دارید؟
بله. تابستان ها روزی که درسم تمام می شد برای فوتبال برنامه ریزی می کردم، پدرم شب می گفت فردا به مغازه بیایید. ما عزا می گرفتیم که اجازه دهید ده روزی استراحت کنیم. مغازه هم صبح می رفتیم تا 11-10 شب در مغازه بودیم.
*چند برادر و خواهر هستید؟
4 برادر و 3 خواهر هستیم.
*برادرهای دیگر مثل شما به درجه شهرت در فعالیت های اجتماعی رسیده اند؟
نه. همه عزیز من هستند و سهم بسیار زیادی در رشد و پیشرفت من داشتند ولی به تعبیری خود را فدایی من کردند.
چه سالی ازدواج کردید؟
من سال 59 ازدواج کردم.
چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
من سپاه بودم، هماهنگی فرهنگی فعالیت می کردم. خانم من اهل میاندواب بود، خیلی مشکلاتی ایجاد شده و برای پیگری موضوعات آمده بودند و کتاب ببرند و یکسری مشکلات را حل کنند، خانم ها فعال اجتماعی بودند، الان هم خانم من این چنین است. آنجا ما شناخت پیدا کردیم و دوستان پیشنهاد دادند و نهایتاً ازدواج کردیم.
مهریه چقدر بود؟
آن زمان با الان متفاوت بود. ایشان زیربار نمی رفت و نهایت مادر من 5 سکه تعیین کرد.
*در کار خانه چقدر کمک می کنید؟
من بیشتر در خانه ظرف ها را می شویم. ظرف شستم من خوب است.
یعنی ماشین ظرفشویی ندارید؟
داریم ولی زیاد استفاده نمیکنند. خانه باشم به طور طبیعی ظرف شستن با من است.
*اهل غذا درست کردن هستید؟
نخیر. فقط تخم مرغ بلد هستم درست کنم.
چند فرزند دارید؟
من 4فرزند دارم که دو پسر و دو دختر هستند.
*فرزندان چه می کنند؟چه تحصیلی کردند؟
پسر بزرگم در فعالیت های اقتصادی و فعالیت های مختلف کار می کند هر چند رشته حقوق خوانده و با مشکلاتی که الان وجود دارد در کارهای ساختمانسازی است. حامد دکترای تاریخ دارد و در کارهای پژوهشی و این مسائل فعال است. همه افرادی که کارهای پژوهشی دارند تقریباً شناختی از ایشان دارند. دخترانم هر دو الان خانهدار هستند ولی کارهای اجتماعی دارند و همینطور فعالیت های فرهنگی نیز انجام می دهند.
*حاج خانم هنوز فعالیت فرهنگی دارند؟
خانم من معلم بود که الان بازنشسته شده است.
*چند نوه دارید؟
الان 5 نوه دارم.
*بحث های سیاسی می کنید؟
بسیار زیاد!
*به تفکرات شما نزدیک هستند؟
بله، نزدیک هستیم. از ابتدا در خانه خیلی مباحث چالشی سیاسی داشتیم. یعنی بچه های ما این طور تربیت نشدند که بگویند پدرم این اعتقاد را ندارد. حتی در لیست ها یک نفر که نظر آنها نباشد من خودم را بکشم هم رای نمی دهند.
*تفریح آقای سروری چیست؟
ما سنت خوبی داریم که با کرونا متوقف شده است و آسیب روحی زیادی به ما رسانده است. ما ماهی یکبار با تمام بستگان اعم ازخواهران و برادران، مراسمی تحت عنوان آبگوشتپارتی داریم. همه جمع می شویم و مطالب سیاسی و طنز و موضوعات مختلف را داریم. بچه ها حفظ قرآن و سرود و این چیزا دارند و جایزه می دهیم. در تابستان ها هم سفرهای جمعی داریم، یعنی یکباره 20 ماشین به سفر میرویم.
یک خاطره تعریف کنم که ما همینطور که می رفتیم یکی از نمایندگان برای شهرهای شمالی اصرار کرد که شمال آمدید، به من زنگ بزنید. من هم زنگ زدم که ما نزدیک شهر شما هستیم و ایشان گفت حتما بیایید، تعارف کردند. اصرار کردند و گفتم تعداد ما زیاد است. گفت هر چقدر هستید تشریف بیاورید. آدرس دادند و ما رفتیم. دم در ایستاده بود و من سلام و احوالپرسی کردم و اخوی بعدی امد، اخوی دوم آمد، اخوی سوم، دامادها به ترتیب آمدند. این بنده خدا خسته شد. مانده بود که این تعداد را کجا جا بدهم! گفتم من گفته بودم زیاد هستیم. ما هم سفرهای جمعی داریم و هم جلسات خانوادگی خیلی گرمی داریم.
*قبل از انقلاب فعالیت انقلابی داشتید؟
بله.
*دستگیر هم شدید؟
من دستگیر شدم ولی خیلی طولانی نبود یعنی آن زمان که حکومت نظامی بود، کتاب های شریعتی و استاد مطهری را میفروختیم؛ اینها کتاب های انقلابی بود. ارتشی هایی که آن زمان حکومت نظامی را برقرار میکردند ما را دستگیر کردند و میدان بهارستان یک شبانهروز در بازداشت بودیم. چون زندان ها پر شده بود ما را نواختند و رها کردند. کتاب های ما را هم ندادند.
*روز پیروزی انقلاب کجا بودید؟
ما بچه میدان امام حسین (ع) هستیم و آنجا کانون درگیری ها بود. در اطراف میدان امام حسین بودیم. آنجا دیوار نیروی هوایی ارتش است. نیروی هوایی ارتش از شب قبل روی دیوار می آمدند و از آنجا می پریدند و پای برخی صدمه می دید. مردم محله پیراهن و کت و شلوار آماده کرده بودند و اینها می آمدند لباس ها را درمی آورند و لباس شخصی می پوشیدند و مهمان یکی از خانه ها می شدند و غذایی می خوردند و نگه می داشتند تا آب ها از آسیاب بیفتد یا همان موقع می رفتند. یک همبستگی غیرقابل توصیفی در آن زمان وجود داشت.
*بعد به سپاه رفتید.
بله، یکم شهریور 58 یک آقایی به من گفت شما را شناسایی کردیم و عضو سپاه بشوید. ما جوان 19 ساله بودیم. روز بعد پرونده ای دست من دادند و برای تحقیقات محلی فرستادند. به یاد دارم با یکی از عزیزانی که الان سردار است، با موتور رفتیم و وقتی پرونده ها را دیدم پرونده خودم است!. تحقیقات محلی خودم را به من داده بودند. تا این اندازه اطمینان وجود داشت البته من را می شناختند.
*جنگ شروع شد و 8 سال درگیر جنگ بودید.
بله. جنگ شد، ناحیه مقداد در غرب تهران را تاسیس کردم. آن زمان منطقه دو بود.
*فکر می کردید جنگ 8 سال طول بکشد؟
ما اصلاً آن زمان به این مسائل فکر نمی کردیم. می دانستیم الان جنگی هست و باید آن را اداره کنیم.
*به این که چه زمانی تمام می شود فکر نمی کردید.
نه، اصلاً در ذهن ما نبود. یک نوعی با جنگ زندگی می کردیم. شاید یکی از خاطراتی که در جنگ جالب بود، زمانی بود که در سوریه و لبنان بودیم. در مقر شهربانی بعلبک بودیم. آقای دهقان آن زمان فرمانده بود و آمد خواست رد شود و سری به ما زد. پیش ما آمد و گفت همین الان همه پرسنل را جمع کنید و به بریتال بروید. ما خسته بودیم و اعتراض کردیم و گفت نه! همین الان باید بروید! من هم همه نیروها را برداشتم و دو نیرو گذاشتم که تا صبح بمانند و بقیه چیزها را بیاورند. صبح هواپیماهای اسرائیلی آمدند و آنجا را توبره کردند. بمب های 500 کیلویی تازه ساخته بودند و روی سر ما اجرا کردند. یکی از خاطراتی بود که داشتم و بعد من اخیراً به ایشان گفتم که به شما اطلاعاتی رسیده بود؟ گفت من احساس کردم اتفاق می افتد.
*دو سال آنجا بودید.
بله. دو سال یعنی 64-62 را آنجا بودیم.
*آنجا هم شرایط سخت بود.
بسیار سخت بود. اتفاقات خیلی عجیبی بود.
*همان زمانی بود که اسرائیل تا بیروت آمدند.
بله. به بیروت آمده بودند و بعد به تدریج حزب الله شکل گرفت. این بحث مفصلی است و باید سر فرصت توضیح داده شود. یکسری عملیات ها را نیروهای انقلابی آن زمان شکل دادند که اسرائیل تلفات داد و فشار آمد و مجبور شدند عقبنشینی کنند.
تا سال 82 سپاه در مسئولیت های مختلف بودم. از سال 82 برای مجلس آمدم.
*یک مدت نیروی هوایی سپاه هم بودید.
بله. من تبلیغات و انتشارات نیروی هوایی بودم و معاون هماهنگ کننده حوزه نمایندگی فقیه در سپاه بودم.
*وارد مجلس هفتم شدید.
بله.
*بعد هم مجلس هشتم شدید. که مجلس هفتم هم مجلس عجیبی بود.
بله. مجلس عجیبی بود.
*تعامل آقای احمدی نژاد با مجلس هفتم را چطور دیدید؟ همین طور تعامل با آقای خاتمی چطور بود؟
در مجلس هفتم بحثی که شد این بود که دولت آقای خاتمی دولتی است که می رود و طبیعتاً نباید زیاد به آن حمله کرد. به یاد دارم در موضوع اتفاقاتی که در آموزش و پرورش افتاد، خیلی بحث شد که وزیر استیضاح شود. موجی در مجلس ایجاد شد اما نهایتاً جمعبندی مجموعه مجلس این شد که در لحظات پایانی کار دولت برداشتن یک وزیر خدمتی به کشور نمی کند.
*نکته جالب از هفتم و هشتم این بود که آقای احمدینژاد در نیویورک اعلام کرد که من حمایت کردم که آقای لاریجانی رئیس مجلس شد.
من معتقد هستم آقای احمدی نژاد مرد تضادهاست. ایشان آقای لاریجانی را از دبیری شورای عالی امنیت ملی برمیدارد و بعد که به مجلس می آید - آقای حداد دوره موفقی را در مجلس هفتم داشت – بعد موضوعاتی پیش امد که یکباره آقای احمدی نژاد یکسری از نمایندگانی که وی نزدیک بودند، تحمیل کرد که به آقای لاریجانی رای بدهید. یک جلسه ای در ریاست جمهوری برگزار شد و این دوستان فراکسیونی داشتند و دوستان خوب ما بودند که این فراکسیون تحت عنوان انقلاب اسلامی بود. اینها در آن جلسه به این جمعبندی رسیدند که به آقای لاریجانی رای دهند و همه حمایت کردند و آقای لاریجانی در فراکسیون رای آورد و آقای حداد در صحن کاندید نشد و آقای لاریجانی رای آورد. برخی از نمایندگان بعدها با اختلافاتی که با آقای لاریجانی پیدا کردند، به خودشان اهانت میکردند که اشتباه کردیم. نوار این صحبت ها موجود است.
*و مجلس هشتم و فتنه 88!
بررسی این بود که وقتی انتخابات انجام می شود این هیجانات فروکش می کند و در ابتدا چنین حالتی بود. مشکلات از زمانی شروع شد که آقای موسوی شب انتخابات در یک اقدام غیرمنتظره پیروزی خود را اعلام کرد. از انجا ملت دو دسته شدند و آن فرصت بزرگ به تهدید تبدیل شد و نتیجه آن شد که متاسفانه این اختلافات تمام ظرفیت های کشور را به حداقل رساند.
*دیدار شما با آقای موسوی چه زمانی انجام شد؟
اولین دیدار ما وقتی که طرف مجلس ماموریت رسیدگی به مشکلات 88 را به کمیسیون امنیت داد و کمیسیون امنیت به کمیته امنیت داخلی داد که ما بودیم. ما گفتیم با همه طرف های درگیر وارد بحث شویم و بپرسیم مسئله و راه حل آنها چیست که منجر به رفع این مشکلات شود. اولین جلسه ما با آقای موسوی بود، با آقای موسوی وارد بحث شدیم و گفتیم مستندات خودتان را بیان کنید. اگر شما توانستید مستندات را ارائه دهید، ما مدافع شما می شویم. دوستان گفتند این جلسه رسمی است که با شما برگزار میکنیم، ایشان گفت برای من محرز شده است. جمله ای که خیلی برای ما سخت بود گفت اگر همه ملت ایران هم بگویند تقلب نشده، من میگویم تقلب شده است! یعنی این حرف همه امیدهای ما را به یاس تبدیل کرد.
حتی به یاد دارم در مورد بحث صداوسیما می گفت باید با مردم صحبت کنم. ما گفتیم ما پیگیری می کنیم که صحبت کنید. گفت من باید زنده صحبت کنم. گفتم این امکانپذیر نیست. شما یک انتخاباتی را به این شکل درآوردید، مشکل ایجاد کردید و اشکالی ندارد در حضور نمایندگان این مصاحبه انجام شود و پخش شود. ایشان قبول نکرد و گفت در مصاحبه زنده حرف های خودم را بیان می کنم. آقای ناطق نوری می گوید من صبح ساعت 8 به موسوی زنگ زدم و گفتم من وزیر کشور و مسئولیت امنیت کشور بودهام، مسائل امنیتی را خوب می دانم و من به شما می گویم مواضع شما از دیشب تا الان بوی خون می دهد؛ مردم را به جان هم می اندازد. بهتر است در فرایند قانونی موضوع را پیگیری کنید. میگفت هر چقدر گفتم، ایشان متاسفانه لجاجت کرد و نپذیرفت.
*دیدار با آقای هاشمی را بودید؟
دیدار با آقای هاشمی را هم بودیم که دیدار عجیبی بود. آقای هاشمی نکته ای بیان کرد که برای من مهم بود، ایشان خیلی برخورد عاطفی در رابطه با آقا داشت یعنی طوری که حالت اشک در چشمان ایشان جمع می شد که من آقا را دوست دارم و سابقه خودش را بیان کرد که چقدر با هم سابقه داشتیم. یک جمله ای بیان کردند و همان جمله را دست گرفتیم که انجام بدهند، این بود که گفت با آقا به جمعبندی رسیدیم، بحث های زیادی با هم داریم و برخی جاها نقطه نظرات ما متفاوت است، چون ایشان یک نظری دارند و من نظر دیگری دارم - این مطالب را آقای هاشمی خودش بیان می کرد و مداخله ای در این بحث نداشتیم - ایشان می گفت روی موضوعی با آقا اختلاف نظر داشتیم با هم بحث می کنیم، حرف ها و منطق و ادله را بیان میکنیم، اما نهایتاً اگر به جمع بندی نرسیم آقا می گوید حالا چه کنیم و می گویم معلوم است شما ولی فقیه هستید و من مثلا رئیس جمهور هستم و طبیعی است باید از شما تبعیت کنم و نظر شما را قبول می کنم ولی بر نظر خودم هستم.
همان زمان این را گرفتیم و گفتیم در ماجرای فتنه یک برداشت و نظری دارید و آقا هم یک نظری دارد، حرف ها را نیز بیان کردید و بحث ها را انجام دادید و همه کارها را انجام دادید و در نماز جمعه هم شما و هم آقا مواضع خودتان را بیان کردید، شما الان بر اساس چیزی که گفتید از منطق آقا حمایت کنید. حرف ها را بیان کردید و به جمعبندی هم نرسیدید. با این مدل شما باید چه کنیم؟ باید بگویید من حرف ها را بیان کردم و منطق خودم را ذکر کردم و نشده و الان منطق آقا را میپذیریم چون ولی فقیه است. گفتیم شما این کار را بگویید مسئله حل می شود و مشکل مردم حل می شود، اما متاسفانه ایشان قبول نکردند و آقا آن جمعه ای که مواضعشان را بیان کردند، به ایشان گفتیم که چرا از آقا حمایت نکردید و بیانیه ای می دادید. همه بیانیه دادند و گفتیم شما هم بیانیه بدهید. ایشان گفت من می خواستم بیانیه بدهم و شب که فائزه را دستگیر کردند، من هم ناراحت شدم و بیانیه ندادم ولی بیانیه خودم را می دهم. ما گفتیم بیانیه را می دهد و خوشحال بودیم که ایشان در حمایت از حضرت آقا بیانیه ای می دهد که متاسفانه چهارشنبه بیانیه نداد و هرگز آن بیانیه صادر نشد.
*نزد مراجع هم رفتید.
بله. من الان چون عین صحبت ها را به یاد ندارم و نمی خواهم خلاف امانت عمل کنم ولی همه به یک شکلی می گفتند که کسی که حرف آخر را می زند رهبری است و باید کشور بر مدار این موضوع تنظیم شود و این اختلافات دامنه پیدا نکند. برخی هم به برخی رفتارها که صورت گرفته بود، مثل داستان کهریزک که آن را ما پیگیری میکنیم، یعنی از طرف شورای امنیت ملی پیگیری می کردیم.
*کوتاه نمی توانید داستان کهریزک را بیان کنید؟
این نکته مهمی دارد. ظلم بزرگ به نظام بود. به نظام ظلم بزرگی شد. اعتبار نظام، قداست نظام، مشارکت بالا خدشه دار شد و ظلم بزرگی به نظام شد اما آقا فرمودند من از مامورینی که مامور نظام هستم، نمی پذیرم ظلم کوچکی حتی به دیگران کرده باشند. فرمانده آن بازداشتگاه کهریزک را عزل کردند. بعدها یکی دو نفر از افرادی که در این موضوعات دست داشتند، در دادگاه محکوم به اعدام شدند یعنی می توان گفت از بالا تا پائین، از دادستان که احکامی را صادر کرد، از فرمانده و موضوعات مختلفی که نقش در آن جا داشتند، برخورد شد. یک نمونه دیگری در جایی سراغ دارید نظامی که درگیر اغتشاشات است و پلیس آن در خیابان درگیر است در آن حال با کسی که تخلف کرده برخورد می کند!
به زندان ها می رفتیم و برخی مواقع تا یک دو نصفه شب طول می کشید. برای دادن گزارش یکبار به آقای جلیلی که آن زمان دبیر شورای امنیت ملی بود، گفتیم گزارش را صبح بنویسیم و خسته هستیم. گفت آقا بیدار نشسته و منتظر گزارش است! شما گزارش بدهید! ما تا نیمه شب نشستیم و گزارش نوشیتم و گزارش را برای آقا فرستادند. ایشان با قاطعیت موضوع را تعقیب و پیگیری می کردند و گزارش ها را می گرفتند. در عین حال که با کسانی که این وقایع را متاسفانه بوجود آوردند به شدت پیگیری میشد، این موضوعات به شدت پیگیری می شد. خود آقا به با خانواده سه قربانی (کهریزک) دیدار داشت و با یکی از آنها آقا 3-2 بار مستقیم زنگ زده بود و دلجویی کرده بود. چنین موضعی را در دنیا در تاریخ سیاسی دنیا نمیبییند.
*نظر آقای سروری درباره ریاست قوه قضائیه آقای اژه ای چیست؟
من فکر می کنم روشی که آقا از زمان آقای رئیسی اتخاذ کردند، این است که روسای قوه قضائیه را از درون قوه قضائیه انتخاب کنند که اشراف دارند چون قوه قضائیه یک مجموعه بسیار تخصصی و حساسی است و بتوانند این روند را پیش ببرند. الحمدالله از زمان آقای رئیسی یک تحول بزرگی را در قوه قضائیه مشاهده کردیم. من فکر می کنم با اشرافی که حضرت آقای اژه ای روی موضوع قوه و تحول دارند انشاالله شاهد ادامه این روند در قوه قضائیه خواهیم بود.
*یکسری رفتارها را بعد از حکم آقای اژه ای از یک طیفی دیدیم که برخی از طیف هایی که آرم بچه های حزب اللهی دارند، رفتارهای پسندیده ای نبود. رصد میکردید؟
بله متاسفانه. کسانی که مدعی دفاع از ولایت هستند و آقا را بعنوان محور عدالتمحوری و عدالت طلبی می شناسند، چطور بعضاً به خودشان اجازه می دهند که یک چنین مطالبی را عنوان کنند؟! آقا الان می فرمایند باید این روند ادامه یابد بعنوان کسی که به شدت این موضوع را تعقیب می کند، قطعاً مطالبه جدی از آقای اژه ای ادامه روند تحول در قوه قضائیه است. چطور کسانی به خودشان اجازه می دهند با شناختی که از این رهبر دارند و شناختی که از حساسیت های این رهبر نسبت به این موضوعات دارند، اینطور ابتدای کار چاقوی رئیس قوه را کند کنند و او را در حاشیه بیاورند؟
این کاری بود که توقع نمی رفت کسانی که خودشان را مدافع عدالت و ولایت می دانند این روند را ادامه دهند.
*جریان اصیل انقلاب چطور باید مسیر این دوستان را اصلاح کند یا مسیر آنها را متمایز کند؟
من فکر می کنم روند حرکتی که پیش می آید این را نشان می دهد که مردم دارند به یک اقدام عملی توسط خودشان برای این سالمسازی در جریان سیاسی کشور انجام می دهند. وقتی اینجور حرکتی را انجام می دهید در اصل ولایت را تضعیف می کنید و به نظر این به نفع کشور نیست و در توقع مردم از کسانی که خود را عدالت محور و ولایت محور می دانند، نبوده و نیست.
*خداوند عاقبت همه را بخیر کند. من خداحافظی می کنم اما برنامه با دستخطی که آقای سروری به یادگاه برای ما می نویسند به پایان می رسد.
«بسم الله الرحمن الرحیم.
شفافیت، روشنگری، اطلاعرسانی مستمر از وظایف بزرگ رسانه بویژه رسانه ملی است. برنامه دستخط یکی از برنامه ای مفید و موثر رسانه ملی در آگاهی بخشی فراگیر مردمی است. امیدوارم برنامه هایی از این دست که تولید شفافیت را همگام با روشنگری در دستور کار دارند، توسعه یابد. از همه دست اندرکاران و برادر عزیزم آقای رنجبران کمال تشکر را دارم و آرزوی توفیق می کنم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»