بازنشر/علامه مصباح(ره):
وجود شهدا نشانه اين است که مکتب اسلام و تشيع چه ظرفيت عظيمي براي پرورش انسانهاي وارسته دارد؛ آن هم در شرايطي که زمينههاي متعددي براي انحراف از تربيت صحيح و رشد چنين افرادي در جامعه بوده است.
سرویس سیاسی شهدای ایران :آنچه می خوانید؛ سخنرانی علامه بصیر حضرت آيتالله مصباح يزدي (ره)در ديدار با گروهي از
خانوادههاي شهداي دفاع مقدس و مدافع حرم و جمعی از خواهران فعال فرهنگي؛ شهر مقدس
قم؛در مورخ 97/4/14می باشد که آن را برای شما عزیزان بازنشر کرده ایم:
وجود شهدا نشانه اين است که مکتب اسلام و تشيع چه ظرفيت عظيمي براي پرورش انسانهاي وارسته دارد؛ آن هم در شرايطي که زمينههاي متعددي براي انحراف از تربيت صحيح و رشد چنين افرادي در جامعه بوده است.
به برکت اسلام مسير افراد زيادي، از افتادن به ورطه فساد و گناه، به سوي جبههها تغيير کرد و حتي برخي از ايشان به درجه شهادت هم رسيدند؛ اين امر نشانه ظرفيت اسلام براي رشد و تعالي انسان است و ما بايد آن را باور کنيم.
نقش زنان در انقلاب اسلامی
به برکت انقلاب اسلامی، خداوند نشان داد که زنان نيز ميتوانند با غيرت ديني خود دوشادوش مردان در انجام وظايف ديني فعاليت کنند.اگر گفته شود عمده حرکتهاي انقلابي با پشتيباني بانوان صورت گرفت، سخناشتباهي نيست،زماني كه خبر دستگيري و ربوده شدن امام(ره) منتشر شد، اين زنان بودند که غيرت مردان را تحريک کردند و با اين كار خود، در واقع آتش انقلاب را شعلهور ساختند؛ در ادامه نهضت نيز اگر حمايتهاي زنان نبود، انقلاب اسلامي به پيروزي نميرسيد.
براي انجام تكاليف ديني و پيمودن مسير رشد انساني و رسيدن به سعادت و قرب الهي، تفاوتي بين زن و مرد نيست.
مادران شهدا كه برخي از ايشان چند شهيد را تقديم انقلاب كردهاند، به شهادت فرزندان خود افتخار ميکنند و اگر گلايهاي دارند، از اين است که چرا برخي مسئولان، انقلاب و اسلام را فراموش کردهاند. اين عزيزان وظيفه خود ميدانند که در برابرغفلتها و خطاهاي مسئولان حساس باشند و نسبت به آنها هشدار بدهند. اين روحيه غيرتمندانه و دلسوزانه جاي شکرگزاري و قدرداني دارد.
احساس مسئوليت، غيرت، شجاعت در بيان حقايق و دلسوزي براي انقلاب، بسيارخوب است؛ اما اگر اين نگرانيها به جايي برسد که انسان را از وضع موجود، نااميد كند و موجب شود كه تلاشها و فداكاريهايش را هدر رفته و بينتيجه احساس کند، ديگر مطلوب نخواهد بود. لذا ضمن تحسين اين شجاعت و دلسوزي، بايد ياد بگيريم در مقابل عوامل منفي چگونه رفتار کنيم.
ضرورت صبر در ناملایمات
خداوند پيامبران زيادي را فرستاد، اما نبايد توقع داشت كه همه انسانها از پيامبران تبعيت كنند و به بهشت بروند.
همچنانکه در قرآن تصريح شده، اگر خدا ميخواست، ميتوانست همه را هدايت کند؛ اما خداوند اراده کرده كه موجودي را بيافريند که بتواند حق و باطل را بشناسد و با اراده و اختيار خودش حق را انتخاب کند و سعادتمند شود؛ لذا انسان دائماً بر سر دو راهي حق و باطل و در حال امتحان شدن براي انتخاب راه صحيح است.
خداوند موجودي را آفريده كه ميتواند با اراده خود، راه حق را برگزيند و سختيها، تهمتها و ملامتها را در اين مسير تحمل کند و سرانجام به مقامي برسد که فرشتگان، خادم او شوند، يا با اختيار خود در مسير باطل قدم بگذارد و تا جايي در اين مسير پيش برود که از حيوانات هم پستتر شود. بر همين اساس خدا ما را بر سر دو راهي حق و باطل قرار داده، تا خودمان مسيرمان را انتخاب کنيم. اين امر مقتضي وجود عالمي است که در آن زمينه امتحان براي همه انسانها فراهم باشد و افراد مختلف بتوانند در آن، در کنار يكديگر زندگي کنند.
فرشتگان مؤمنان را به خاطر صبرشان ستوده و بر آنها درود ميفرستند؛ ما نيز بايد آمادگي تحمل هر سختي براي خدا را داشته باشيم؛ همچنانکه سيدالشهدا (ع) در آخرين لحظات عمر در مناجات با خدا فرمود: همه چيز را وا نهادم و خانواده و فرزندانم را بيسرپرست رها كردم، فقط براي اينکه به تو برسم. چنين رفتاري بايد الگوي ما در صبر باشد.
گاهي مصالح نظام اسلامي ايجاب ميکند که انسان خون دل بخورد، اما صبر پيشه سازد و گلايهاي نكند،اگر ما نتوانيم اين مصالح را بهدرستي بشناسيم، شيطان از همين مسئله به عنوان دامي براي انحراف ما استفاده خواهد کرد.
وجود با بركت رهبر انقلاب اسلامي يكي از بزرگترين نعمتهايي است که خداوند به ما داده، برخي از شخصيتهاي سياسي تراز اول دنيا، بهصراحت گفتهاند تا زماني كه ايران چنين رهبري دارد، دشمنانش نميتوانند کاري از پيش ببرند. ما نيز بايد اطاعت از فرمايشات ايشان را وظيفه خود بدانيم؛ اگر گفت: به پيش، با سر برويم، و اگر فرمود ايست، توقف و سکوت کنيم.
لزوم اطاعت بیچون و چرا از ولی فقیه
گاهي اصرار بر برخي مسائل سبب فوت شدن مصلحت بزرگتري ميشود، بايد مصاديق اين قبيل امور را بشناسيم؛ چه بسا غفلت از چنين موقعيتهايي موجب از دست دادن ايمانمان نسبت به رهبري بشود؛ شايد ما از سر دلسوزي براي نظام و انقلاب انتظار داشته باشيم رهبري رفتار و موضع تندي نسبت به فلان قضيه بگيرد و اگر ايشان چنين موضعي نگرفتند، گمان کنيم کار ايشاناشتباه بوده است!
شيطان چنين دامي را حتي براي بزرگترين اصحاب ائمه عليهمالسلام نيز گسترده بود، مگر نه اينکه برخي از نزديكترين اصحاب امامحسن(ع) سجاده از زير پاي آن حضرت کشيدند و ايشان را «مذل المؤمنين» خطاب کردند؟!
تصور نکنيم رهبري هم بايد مسائل را همانگونه كه ما با اطلاعات ناقص و احاطه محدودمان به امور ميفهميم، فهميده باشند و بر همين اساس توقع داشته باشيم ايشان هم بايد مطابق نظر ما موضعگيري کنند! اين امر سبب ميشود به خودمان حق بدهيم كه به فرمايشات ايشان بيتوجهي كنيم؛ آيا معناي تبعيت از ولايت فقيه اين است که او بايد مثل ما بينديشد و به فرمان ما گوش کند، يا ما بايد گوش به فرمان او باشيم؟
در طول چهل سال از پيروزي انقلاب تجربه ثابت كرده که خداوند مصلحت جامعه را به دست وليفقيه رقم زده، در زمان رياست جمهوري رهبر معظم انقلاب، سيدحسن نصرالله درخصوص انجام يك عمليات نظامي عليه رژيماشغالگر قدس با فرماندهان ارشد نظامي ايران مشورت کشور کرده بود و همه آنها نظر مشترکي داشتند؛ اما حضرت آیتالله خامنهاي نظر ديگري را مطرح كردند كه بعداً در عمل ثابت شد که نظر رهبري صحيح بوده است.
جناب سيدحسن نصرالله به بنده گفت: ما نه فقط اوامر ايشان را عمل ميکنيم، بلکه اگر بدانيم ايشان تمايل به انجام كاري دارند، قبل از اينکه آن را اظهار كنند، با تمام وجود اطاعت ميکنيم. در حالي كه محبوبترين شخصيت روحاني لبنان و جهان عرب چنين ايماني نسبت به رهبري دارد، ما در برابر اين نعمت، که خداوند به سادگي به ما عطا كرده، بايد چگونه باشيم؟! لذا ما بايد مراقب دامهاي شيطان باشيم.
ما بايد رهبري را به ديگران نيز معرفي کنيم تا آنها نيز با شناخت، از ايشان اطاعت کنند؛ بنده به غير از امام راحل(ره)، هيچ يک از علماي گذشته را به روشنبيني، فراست، تدبير، سعه صدر، تحمل سختيها و جامعيت ايشان نديدهام.
انتساب اين کمبودها به عدم اتخاذ مواضع تند از سوي رهبري امري خطاست؛ اگر چنين باشد، بايد بگوييم بسياري از مشکلات صدر اسلام نيز (العياذ بالله) بر عهده پيامبراكرم و معصومين عليهمالسلام بوده است!!
بايد با صبر و تحمل در برابر سختيها و مشكلات موجود در جامعه، به خاطر هراشتباهي که ديگران انجام دادهاند، جنجال به پا نكنيم و در عين توجه به واقعيات، از افراط و تفريط در مواجهه با آنها بپرهيزيم؛ ما بايد اولويتها را بشناسيم و البته نسبت به آنچه قرار است سرنوشت نظام را تغيير دهد، حساس باشيم و در اين قبيل موارد فرمايشات رهبري را نصبالعين خود قرار دهيم.
وجود شهدا نشانه اين است که مکتب اسلام و تشيع چه ظرفيت عظيمي براي پرورش انسانهاي وارسته دارد؛ آن هم در شرايطي که زمينههاي متعددي براي انحراف از تربيت صحيح و رشد چنين افرادي در جامعه بوده است.
به برکت اسلام مسير افراد زيادي، از افتادن به ورطه فساد و گناه، به سوي جبههها تغيير کرد و حتي برخي از ايشان به درجه شهادت هم رسيدند؛ اين امر نشانه ظرفيت اسلام براي رشد و تعالي انسان است و ما بايد آن را باور کنيم.
نقش زنان در انقلاب اسلامی
به برکت انقلاب اسلامی، خداوند نشان داد که زنان نيز ميتوانند با غيرت ديني خود دوشادوش مردان در انجام وظايف ديني فعاليت کنند.اگر گفته شود عمده حرکتهاي انقلابي با پشتيباني بانوان صورت گرفت، سخناشتباهي نيست،زماني كه خبر دستگيري و ربوده شدن امام(ره) منتشر شد، اين زنان بودند که غيرت مردان را تحريک کردند و با اين كار خود، در واقع آتش انقلاب را شعلهور ساختند؛ در ادامه نهضت نيز اگر حمايتهاي زنان نبود، انقلاب اسلامي به پيروزي نميرسيد.
براي انجام تكاليف ديني و پيمودن مسير رشد انساني و رسيدن به سعادت و قرب الهي، تفاوتي بين زن و مرد نيست.
مادران شهدا كه برخي از ايشان چند شهيد را تقديم انقلاب كردهاند، به شهادت فرزندان خود افتخار ميکنند و اگر گلايهاي دارند، از اين است که چرا برخي مسئولان، انقلاب و اسلام را فراموش کردهاند. اين عزيزان وظيفه خود ميدانند که در برابرغفلتها و خطاهاي مسئولان حساس باشند و نسبت به آنها هشدار بدهند. اين روحيه غيرتمندانه و دلسوزانه جاي شکرگزاري و قدرداني دارد.
احساس مسئوليت، غيرت، شجاعت در بيان حقايق و دلسوزي براي انقلاب، بسيارخوب است؛ اما اگر اين نگرانيها به جايي برسد که انسان را از وضع موجود، نااميد كند و موجب شود كه تلاشها و فداكاريهايش را هدر رفته و بينتيجه احساس کند، ديگر مطلوب نخواهد بود. لذا ضمن تحسين اين شجاعت و دلسوزي، بايد ياد بگيريم در مقابل عوامل منفي چگونه رفتار کنيم.
ضرورت صبر در ناملایمات
خداوند پيامبران زيادي را فرستاد، اما نبايد توقع داشت كه همه انسانها از پيامبران تبعيت كنند و به بهشت بروند.
همچنانکه در قرآن تصريح شده، اگر خدا ميخواست، ميتوانست همه را هدايت کند؛ اما خداوند اراده کرده كه موجودي را بيافريند که بتواند حق و باطل را بشناسد و با اراده و اختيار خودش حق را انتخاب کند و سعادتمند شود؛ لذا انسان دائماً بر سر دو راهي حق و باطل و در حال امتحان شدن براي انتخاب راه صحيح است.
خداوند موجودي را آفريده كه ميتواند با اراده خود، راه حق را برگزيند و سختيها، تهمتها و ملامتها را در اين مسير تحمل کند و سرانجام به مقامي برسد که فرشتگان، خادم او شوند، يا با اختيار خود در مسير باطل قدم بگذارد و تا جايي در اين مسير پيش برود که از حيوانات هم پستتر شود. بر همين اساس خدا ما را بر سر دو راهي حق و باطل قرار داده، تا خودمان مسيرمان را انتخاب کنيم. اين امر مقتضي وجود عالمي است که در آن زمينه امتحان براي همه انسانها فراهم باشد و افراد مختلف بتوانند در آن، در کنار يكديگر زندگي کنند.
فرشتگان مؤمنان را به خاطر صبرشان ستوده و بر آنها درود ميفرستند؛ ما نيز بايد آمادگي تحمل هر سختي براي خدا را داشته باشيم؛ همچنانکه سيدالشهدا (ع) در آخرين لحظات عمر در مناجات با خدا فرمود: همه چيز را وا نهادم و خانواده و فرزندانم را بيسرپرست رها كردم، فقط براي اينکه به تو برسم. چنين رفتاري بايد الگوي ما در صبر باشد.
گاهي مصالح نظام اسلامي ايجاب ميکند که انسان خون دل بخورد، اما صبر پيشه سازد و گلايهاي نكند،اگر ما نتوانيم اين مصالح را بهدرستي بشناسيم، شيطان از همين مسئله به عنوان دامي براي انحراف ما استفاده خواهد کرد.
وجود با بركت رهبر انقلاب اسلامي يكي از بزرگترين نعمتهايي است که خداوند به ما داده، برخي از شخصيتهاي سياسي تراز اول دنيا، بهصراحت گفتهاند تا زماني كه ايران چنين رهبري دارد، دشمنانش نميتوانند کاري از پيش ببرند. ما نيز بايد اطاعت از فرمايشات ايشان را وظيفه خود بدانيم؛ اگر گفت: به پيش، با سر برويم، و اگر فرمود ايست، توقف و سکوت کنيم.
لزوم اطاعت بیچون و چرا از ولی فقیه
گاهي اصرار بر برخي مسائل سبب فوت شدن مصلحت بزرگتري ميشود، بايد مصاديق اين قبيل امور را بشناسيم؛ چه بسا غفلت از چنين موقعيتهايي موجب از دست دادن ايمانمان نسبت به رهبري بشود؛ شايد ما از سر دلسوزي براي نظام و انقلاب انتظار داشته باشيم رهبري رفتار و موضع تندي نسبت به فلان قضيه بگيرد و اگر ايشان چنين موضعي نگرفتند، گمان کنيم کار ايشاناشتباه بوده است!
شيطان چنين دامي را حتي براي بزرگترين اصحاب ائمه عليهمالسلام نيز گسترده بود، مگر نه اينکه برخي از نزديكترين اصحاب امامحسن(ع) سجاده از زير پاي آن حضرت کشيدند و ايشان را «مذل المؤمنين» خطاب کردند؟!
تصور نکنيم رهبري هم بايد مسائل را همانگونه كه ما با اطلاعات ناقص و احاطه محدودمان به امور ميفهميم، فهميده باشند و بر همين اساس توقع داشته باشيم ايشان هم بايد مطابق نظر ما موضعگيري کنند! اين امر سبب ميشود به خودمان حق بدهيم كه به فرمايشات ايشان بيتوجهي كنيم؛ آيا معناي تبعيت از ولايت فقيه اين است که او بايد مثل ما بينديشد و به فرمان ما گوش کند، يا ما بايد گوش به فرمان او باشيم؟
در طول چهل سال از پيروزي انقلاب تجربه ثابت كرده که خداوند مصلحت جامعه را به دست وليفقيه رقم زده، در زمان رياست جمهوري رهبر معظم انقلاب، سيدحسن نصرالله درخصوص انجام يك عمليات نظامي عليه رژيماشغالگر قدس با فرماندهان ارشد نظامي ايران مشورت کشور کرده بود و همه آنها نظر مشترکي داشتند؛ اما حضرت آیتالله خامنهاي نظر ديگري را مطرح كردند كه بعداً در عمل ثابت شد که نظر رهبري صحيح بوده است.
جناب سيدحسن نصرالله به بنده گفت: ما نه فقط اوامر ايشان را عمل ميکنيم، بلکه اگر بدانيم ايشان تمايل به انجام كاري دارند، قبل از اينکه آن را اظهار كنند، با تمام وجود اطاعت ميکنيم. در حالي كه محبوبترين شخصيت روحاني لبنان و جهان عرب چنين ايماني نسبت به رهبري دارد، ما در برابر اين نعمت، که خداوند به سادگي به ما عطا كرده، بايد چگونه باشيم؟! لذا ما بايد مراقب دامهاي شيطان باشيم.
ما بايد رهبري را به ديگران نيز معرفي کنيم تا آنها نيز با شناخت، از ايشان اطاعت کنند؛ بنده به غير از امام راحل(ره)، هيچ يک از علماي گذشته را به روشنبيني، فراست، تدبير، سعه صدر، تحمل سختيها و جامعيت ايشان نديدهام.
انتساب اين کمبودها به عدم اتخاذ مواضع تند از سوي رهبري امري خطاست؛ اگر چنين باشد، بايد بگوييم بسياري از مشکلات صدر اسلام نيز (العياذ بالله) بر عهده پيامبراكرم و معصومين عليهمالسلام بوده است!!
بايد با صبر و تحمل در برابر سختيها و مشكلات موجود در جامعه، به خاطر هراشتباهي که ديگران انجام دادهاند، جنجال به پا نكنيم و در عين توجه به واقعيات، از افراط و تفريط در مواجهه با آنها بپرهيزيم؛ ما بايد اولويتها را بشناسيم و البته نسبت به آنچه قرار است سرنوشت نظام را تغيير دهد، حساس باشيم و در اين قبيل موارد فرمايشات رهبري را نصبالعين خود قرار دهيم.