شهدای ایران shohadayeiran.com

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی معتقد است، حسن روحانی یک زمین سوخته تحویل رئیسی می‌دهد و شرایط سختی پیش روی دولت آینده است.
نبویان: روحانی زمین سوخته تحویل رئیسی می‌دهد
به گزارش شهدای ایران، انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم، از آن جهت متفاوت با رقابت‌های قبلی بوده است که هم نتیجه عملکرد دولت مستقر در میزان مشارکت مردم دیده شد و هم مدل مدیریتی و رفتاری خاص حسن روحانی و دولتش، شرایطی را رقم زده که کار برای دولت سیزدهم هموار و آسان نخواهد بود.

تجربه نشان داده، در چنین مواقعی وقتی دولت جدید سر کار می‌آید، قبل از آنکه با انبوه مشکلات به یادگار مانده مواجه شود، با فرار رو به جلوی «بانیان وضع موجود» روبرو می‌شود که در ژست منتقد وضع موجود و حامی مردم، از دولت تازه‌کار طلبکار می‌شوند.

این واقعیت پیش رو، می‌طلبد که شرایط برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اخیر و عوامل موثر بر آن به طور دقیق بررسی و تحلیل شود و از سوی دیگر، وضعیتی که کشور در آن تحویل دولت جدید می‌شود نیز بازخوانی و تشریح شود.
حجت‌الاسلام سیدمحمود نبویان نماینده مردم تهران در ادوار نهم و یازدهم مجلس شورای اسلامی و نایب رئیس کمیسیون اصل 90، در گفت و گو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، به تشریح شرایط فعلی کشور و الزامات حرکت دولت آینده پرداخته  است.

مشروح گفتگو با حجت الاسلام نبویان را در ادامه می‌خوانید؛
***

در انتخابات دوره سیزدهم شاهد بودیم مشارکت مردم نسبت به ادوار گذشته کاهش داشت، هر چند در مجموع مردم مشارکت قابل قبولی را رقم زدند اما این یک واقعیت است که در این دوره با مشارکت کمی مواجه شدیم؛ به نظر شما، علت این کاهش مشارکت مردم و ریشه های مختلف آن چیست؟
نسبت به سوالی که مطرح کردید باید یک تحلیلی شود، به نظر من، مهمترین عاملی که باعث کاهش حضور مردم در این انتخابات شد، وضعیت اقتصادی مردم است؛ یعنی مردم به حدی تحت فشار بوده‌اند که امید بخش‌هایی از آنها آسیب دیده است.
اگر مقایسه مختصری داشته باشید میان شرایط الان با سال 92 که این دولت اداره کشور و اقتصاد و سیاست خارجی را تحویل گرفته، معنی این حرف را متوجه می‌شوید.

مثلا قیمت خودرو آن زمان چقدر بود و الان چقدر است؟ پراید که حداکثر 20 میلیون بود، الان 120 میلیون است، قیمت دلار کمتر از سه هزار تومان بود و الان به 30 هزار تومان رسیده است. قیمت مسکن چندین برابر شد، دولتی ها می‌دانند که کسی نمی تواند در این دوره مسکن تهیه کند، قیمت اجاره مسکن بسیار زیاد شده است. امروز فشارهای اقتصادی برای تشکیل زندگی مردم را کاملاً ناامید کرده و جوان امیدی به تشکیل زندگی ندارد.

همینطور قیمت کالاهای اساسی مثل مرغ، گوشت و میوه یا قیمت آهن، فولاد، لوازم خانگی و ... دست روی هر چیزی بگذارید همین افزایش شدید قیمت را شاهد هستید. کار به جایی رسیده و خروجی دولت فعلی در آستانه تحویل به دولت آقای رئیسی این شده است که از 80 میلیون مردم، دولت آقای روحانی این افتخار را دارد که 60 میلیون معیشت‌بگیر دارد!

60 میلیون معیشت‌بگیر به این معناست که از 80 میلیون نفر جمعیت کشور، 60 میلیون را نیازمند کرده‌اند! این مسئله مهمی است. وضع زندگی مردم را به جایی رساندند که 60 میلیون نفر از مردم تحت فشار اقتصادی هستند!
 
این دولت در هیچ بعدی در خدمت به مردم موفق نبوده است؛ تنها در یک مورد 100 درصد موفق بوده و هیچ چیزی حتی یک درصد هم کم نگذاشته و آن هم ناامید کردن بخش‌هایی از جامعه نسبت به نظام و انقلاب بوده و این هنر دولت فعلی بوده است
 
این دولت در هیچ بعدی در خدمت به مردم موفق نبوده است؛ تنها در یک مورد 100 درصد موفق بوده و هیچ چیزی حتی یک درصد هم کم نگذاشته و آن هم ناامید کردن بخش‌هایی از جامعه نسبت به نظام و انقلاب بوده و این هنر دولت فعلی بوده است. در این فضا طبیعی است که کاهش مشارکت داشته باشیم. مردم به تعبیر من دل و دماغی ندارند که در انتخابات شرکت کنند، می‌گویند همه یک جور هستند. هر چند آقای روحانی اصلاً بین مردم نیست؛ با نوع مدیریتی که دارد ارتباطی بین مردم و رئیس جمهور وجود نداشته، به بهانه کرونا یک سال و نیم نه تنها در بین مردم نیست که در مجلس هم حضور ندارد و این ارتباط برقرار نمی‌شود. وقتی این ارتباط برقرار نمی‌شود ناامیدی می‌آید. بنابراین، وضع زندگی مردم مهمترین عامل کاهش مشارکت مردم بود.

در واقع دولت آقای روحانی کاری کرد که عده‌ای امروز می‌گویند همه‌شان (همه مسئولان) یکی هستند و شرکت کنیم فایده ای ندارد و ...؛ البته باید وضعیت مشارکت مردم را هم قدری تحلیل کنیم. در انتخابات‌های گذشته هم هیچ موردی که 100 درصد مشارکت شود، وجود نداشته و این در دنیا هم وجود ندارد. در ایران که بیشترین مشارکت را نسبت به دنیا دارد، در انتخابات ریاست جمهوری میانگین مشارکت بین 80-70 درصد است. یعنی همیشه 20 الی 25 درصد مشارکت نمی‌کنند که این به هر دلیلی می‌تواند باشد. در این انتخابات بین 7 تا 10 درصد هم بخاطر کرونا شرکت نکردند.

این نتیجه بررسی های دقیق است؟
بله. معمولاً نظرسنجی‌های صداوسیما شاید دقیق‌ترین باشد و نظرسنجی‌های دیگر هم داریم که در مجموع این‌ها، حداقل 7 درصد مردم به خاطر کرونا و ملاحظات آن مشارکت نکردند. علاوه بر این، 3 تا 5 درصد از عدم مشارکت هم به دلیل کم‌کاری و عدم مدیریت و سوءتدبیر در برگزاری انتخابات را هم اضافه کنید.

من مسئول ستاد بودم و در استان مازندران به صندوق‌ها سر می‌زدم و بعد متوجه شدیم که کل کشور هم همینطور است؛ ساعت 7 صبح زمان شروع انتخابات بود ولی ساعت شروع رای‌گیری بین 7 تا 11 نوسان داشته و در هیچ حوزه ای ساعت 7 انتخابات را شروع نکرده‌اند. من ساعت 10:30 سر یک صندوقی در مرکز استان مازندران رفتم هنوز رای‌گیری شروع نشده بود. استان مازندران یک محیط کشاورزی است و کشاورزان اول صبح که هوا خنک است به دشت می‌روند تا کارهای دشت و مزرعه خود را انجام دهند، معمولا مردم ابتدا برای رای‌گیری می‌روند، اما وقتی کسی را برای گرفتن رای‌شان نمی‌بینند، ظهر بعد از کار کشاورزی با آن خستگی بعید است دوباره مراجعه کنند. چند درصد رأی را با این موارد را از دست دادیم. مواردی هم بود که صندوق سیار نمی‌رفت. در استان ماندران حدود ساعت 8 شب تماس گرفتند که در برخی روستاهای کوهستانی مثل ونبن که حداقل 100 نفر بوده اند که صندوق سیار برای رای‌گیری نرفته بود. به صندوق سیار زنگ زدیم، گفتند مسیر کوهستانی است و ما نمی‌رویم! این موارد یکی دو تا نبوده است.

چند روز پیش در مجلس دوستان از استان‌های زنجان، همدان و چند استان دیگر هم این مسئله را مطرح کردند؛ یعنی این یک امر عمومی بود و منحصر به استان ما هم نبوده است.
 
برخی بهانه‌تراشی می‌کنند و می‌گویند اصلاح‌طلبان کاندیدا نداشتند و مشارکت پایین بود؛  پس آقای همتی که بود؟ آقای خاتمی رئیس اصلاح‌طلبان از چه کسی حمایت کرد؟ 15 - 16 گروه اصلاح طلب از آقای همتی دفاع کردند
 
حالا شما در نظر بگیرید که حداقل 3 درصد مردم به این دلیل مشارکت نداشتند و حداقل 7 درصد هم به دلیل کرونا مشارکت نکردند و در نتیجه 10 درصد مشارکت را از دست داده‌ایم. حدود 50 درصد مشارکت داشتیم که با این 10 درصد مشارکت به حدود 60 درصد می‌رسد. به نظر من اگر این کاهلی‌های گسترده وجود نداشت مشارکت بالای 60 درصد می‌رسید.

برخی هم بهانه‌تراشی می‌کنند و می‌گویند اصلاح‌طلبان کاندیدا نداشتند و مشارکت پایین بود، پس آقای همتی چه کسی بود؟ آقای خاتمی رئیس اصلاح‌طلبان از چه کسی حمایت کرد؟ 15 - 16 گروه اصلاح طلب از آقای همتی دفاع کردند. همین گروه‌ها مگر از لیست شورای شهر تهران دفاع نکردند؟ خب رای آوردند؟ رای این‌ها در انتخابات ریاست جمهوری در کل کشور از آرای باطله کمتر بود. باید این مسائل را خودشان توجه کنند.

این نکته هم جای سوال دارد که جریان اصلاحات چرا با داشتن مهره‌هایی مثل آقای عارف که احتمال تائید صلاحیت آنها خیلی بالا بود،  مهره‌هایی مثل جهانگیری را که احتمال ردصلاحیت آنها می‌رفت، عمداً به میدان فرستادند؟
بله؛ واقعا باید روی این فکر کرد که چرا این‌ها در چنین مواقعی اینطوری تصمیم می‌گیرند.

فکر می‌کنید مهمترین چالش‌های پیش روی دولت جدید کدام است؟
نکته دیگر، چالش‌های پیش روی این دولت است که مردم به آن امید بسته‌اند که ان‌شاالله مشکلات مردم حل شود. نکته اول این است که ما هرچه بدبختی داریم، از این است که از ابتدای انقلاب تاکنون دولت، قدرت، پول و همه چیز دست تفکر غربگرا و لیبرال و ضدمردم بوده است. اولین دولتی که بعد از انقلاب تشکیل می‌شود،  دولت بازرگان و نهضت آزادی است. نهضت آزادی با تفکر انقلابی چه نسبتی دارد؟ مگر نهضت آزادی نبود که بخاطر تسخیر لانه جاسوسی استعفا کرد؟ این برای دولت غربگرا است. اولین رئیس جمهور بنی صدر است که مشخص است چه تفکری دارد. بعد شهید رجائی است که شهید می شود و بعد مقام معظم رهبری است که می‌دانیم آن زمان نخست وزیر و رئیس جمهور داشتیم و همه قدرت دست نخست وزیر بود؛ یعنی آقای میرحسین موسوی. بعد از آن 8 سال هاشمی رفسنجانی و بعد 8 سال خاتمی و بعد 8 سال آقای احمدی‌نژاد می‌آید 4 سال اول آن با تفکر انقلابی می‌گذرد، اما متاسفانه 4 سال دوم به تفکر غربگراها نزدیک می‌شود و دوباره 8 سال روحانی سر کار می‌آید! حالا سوال اینجاست که چه زمانی دولت و حکومت، قدرت و پول و بودجه و نفت و مالیات‌ها دست نیروهای انقلابی بود؟! فقط 4 سال اول احمدی‌نژاد را سراغ داریم. یعنی از 42 سال انقلاب، نزدیک به 38 سال دست تفکر ضدمردمی، اشرافی و غیرانقلابی و غربگرا بود. هر چه بدبختی وجود دارد زیر سر این تفکر است.

هرجا تفکر انقلابی سر کار آمد، به مردم خدمت کرد. یک نمونه را عرض کنم؛ بزرگترین مصداق و شاه‌فرد انقلابی تابع ولی فقیه شهید حاج قاسم سلیمانی است. این فرد موفق بود یا خیر؟ در وظیفه ای که به حاج قاسم سپرده شد موفق بود یا خیر؟ حاج قاسم سرباز مردم بود، سرباز انقلاب و مقام معظم رهبری بود. هر جا فرمایش آقا را گوش ندادیم و اصول انقلاب را کنار گذاشتیم، نتیجه بد شد.

حالا اولین چالشی که می‌خواهم مطرح کنم این است؛ این کسانی که نزدیک به 40 سال همه جای کشور را در دست داشته‌اند و همه جا بوده‌اند، حالا به راحتی خودشان را کنار می‌کشند و عرصه را به آقای رئیسی تقدیم می کنند که به مردم خدمت کند؟! حتماً اولین چالش بزرگ این است که دسیسه های گوناگونی در انتظار این دولت است؛ لذا مردم به این نکته توجه کنند.

یادم هست سال اولی که آقای احمدی‌نژاد آمد یکباره آهن افزایش قیمت داشت و یکباره همه پول ها به سمت مسکن، ارز و ... رفت.

لذا این چالش بزرگی است که منتظر دسیسه های گوناگون تفکری که 40 سال مملکت را در دست داشت باید بود که براحتی ممکلت را از دست نمی دهند.
 
کسانی که نزدیک به 40 سال همه جای کشور را در دست داشته‌اند و همه جا بوده‌اند، حالا به راحتی خودشان را کنار می‌کشند و عرصه را به آقای رئیسی تقدیم می کنند که به مردم خدمت کند؟! حتماً اولین چالش بزرگ این است که دسیسه های گوناگونی در انتظار این دولت است
 
نکته دیگر، بدهکاری های این دولت است؛ حتی اگر عده‌ای سنگ‌اندازی نکنند! بر اساس گزارش‌های مرکز پژوهش ها و سازمان بازرسی و دیوان محاسبات، در سال 98 بدهی دولت به بانک مرکزی و سایر بانک های دولتی و خصوصی - که الان باید 100 هزار میلیارد تومان به این عدد بیفزایید – حدود 223 هزار میلیارد تومان بوده است!
بدهی ناشی از اوراق هم درد دیگر است؛ بودجه دولت از کجا بدست می‌آید؟ یک دولت مقروض و سرزمین سوخته به آقای رئیسی تحویل شده است. بودجه کشور از نفت و مالیات و بخشی هم از فروش اوراق است. سال 92 که آقای روحانی دولت را تحویل گرفت به لحاظ قانونی در بودجه پیش‌بینی شده 10.4 درصد حق فروش اوراق داشته‌اند که 41.7 درصد فروش داشته‌اند! در سال 93 به دولت 9.7 درصد اجازه فروش اوراق داده شده که در عمل 51.6 درصد فروش داشته است! به این بدهکاری‌ها توجه کنید. فروش اوراق یعنی اینکه من و شما سرمایه اندکی داریم و در پروژه‌های دولت سرمایه‌گذاری می‌کنیم، با سود 20-10 درصد، مثلا الان در سال 1400 که سال سررسید اوراق است، دولت آقای رئیسی هرچه درمی‌آورد باید به عنوان بدهی ناشی از اوراق به مردم بدهد.

*چاره‌ای هم ندارد! چون مردم سرمایه‌گذاری کرده‌اند.
بله. حالا در سال 98 فقط 9 درصد مجاز به فروش اوراق بوده‌اند که 332 درصد فروخته‌اند!

این‌ها آمارهای مرکز پژوهش‌های مجلس و سازمان بازرسی و دیوان محاسبات است. بدهکاری دولت فعلی بسیار زیاد است. لذا چالش دوم و بزرگی که دولت آقای رئیسی دارد این است که باید این سررسیدها را پرداخت کند.

آمار سال 99 را ندارم ولی بدهکاری های دیگر را در نظر بگیرید. بدهکاری تا سال 98 در اوراق 125 هزار میلیارد تومان بوده. سال 99 را هم اضافه کنید که حداقل 200-150 هزار میلیارد تومان بدهی اوراق بهادار می‌شود.

بدهکاری دولت به تامین اجتماعی 300 و خرده ای هزار میلیارد تومان است. اینها را چه کسی می خواهد پرداخت کند؟! دولت آقای رئیسی هر چه درمی‌آورد باید به طلبکاران پرداخت کند.
 
 بدهکاری دولت فعلی بسیار زیاد است. چالش دوم و بزرگی که دولت آقای رئیسی دارد این است که باید این سررسیدها را پرداخت کند
 
*فکر می‌کنید در حوزه سیاست خارجی چالش‌های دولت آقای رئیسی چیست؟
در حوزه سیاست خارجی، با دیپلماسی التماسی طرف مقابل کلا طلبکار شده است، با اینکه او تعهدات را انجام نداده و ما اینقدر خسارت دیده‌ایم و عملا تحریمی هم برداشته نشد. خروجی این مدل دیپلماسی این شد که به گفته آقای عراقچی در مجلس، دوره اوباما 700 و خرده ای تحریم داشتیم ولی الان 1600 تحریم داریم!
یکسری مسائل به ظاهر مرتبط با تحریم‌ها را در کمیسیون اصل 90 مورد بررسی قرار داده‌ایم. الان در نهاده های دامی و تامین آن مشکل داریم. مثلا باید کنجاله سویا تامین شود که بخش اعظم آن وارداتی است. حالا چرا واردات نداریم؟ می گویند دلار نداریم. بسیار خب تحریم هستیم و صادرات نفت نداریم و در نتیجه دلار نداریم.

ما با برخی ایرانی های خارج از کشور تماس گرفتیم، گفتند هر چه کشور لازم دارد تامین می کنیم و با دلار خودمان تامین می کنیم و به ایران می‌فرستیم، ولی معادل آن دلار را ریال به ما بدهید؛ این حرف منطقی و حرف درستی است. آقای همتی و معاون ارزی‌اش را به کمیسیون اصل 90 آوردیم، گفتیم چرا این کار را انجام نمی دهید؟ گفتند مخالفیم؛ باید بدانیم منشا این دلار از کجاست!

کشور دارد به نابودی کشیده می شود و قیمت مرغ و گوشت فشار بر مردم وارد کرده است، آقایان دنبال بهانه هستند. در داخل افرادی داریم که مراجعه کردند و گفتند دلار داریم و وارد می‌کنیم، شما اجازه ترخیص بدهید؛ آقایان اجازه نمی دادند چون معتقدند منشا دلار باید مشخص شود و شفاف شود! شفافیتی که اینها مطرح می کنند به چه معناست؟ الان مشکل واردات را حل کنید به جای اینکه کشف کنید منشا دلار کجاست.

حتی در  ترخیص کالا هم مشکل داریم. تا همین چند وقت پیش نزدیک 4.55 میلیون تن ارزاق اساسی مردم در گمرک خوابیده بود، اما دعوای بین روحانی و همتی مانع ترخیص می‌شد! یکی می‌گفت ترخیص شود، آن یکی می‌گفت ترخیص نشود! اینطوری کشور را قفل می‌کنند و با این وضع هم نمی‌شود کشور را پیش برد. برخی ایرانی‌های خارج کشور که سرمایه آنها چند هزار میلیارد دلار است، آماده هستند این کار را انجام دهند ولی دولت اجازه این کار را نمی دهد. چرا اصرار دارند وارد نشود؟! اینها چالش های اساسی است که آقای رئیسی باید در کوتاه‌مدت حل کند.

چالش بزرگ دیگر دولت آینده مربوط به ذخایر استراتژیک مثل گندم و سویا و ... است که وضع آن اصلاً مطلوب نیست. در حالی که طبق قانون باید چند میلیون تن می‌شد، حالا به این وضعیت رسانده‌اند! یعنی یک زمین سوخته ای را به آقای رئیسی تحویل می دهند.

* آقای رئیسی هم قبل از انتخابات و هم بعد از پیروزی در انتخابات اعلام کرد که فراجناحی عمل می‌کند و از همه ظرفیت‌ها برای همکاری نخبگان و اداره کشور استفاده می‌کند؛ به نظر شما الزامات این مدل مدیریتی چه باید باشد؟
این حرف درست است و ایشان تعهدی به هیچ جناحی ندارد، اما جناب آقای رئیسی باید مراقب باشد که در تعیین وزرا و همکاران شرکت سهامی درست نشود. یعنی اینکه چون قول داده‌ایم فراجناحی باشیم، یکی به این حزب بدهیم و یکی به آن حزب، این به درد کشور نمی‌خورد.

ثمره این مدل کار کردن، تشدید مشکلات برای مردم است. بزرگترین مشکل مردم اقتصادی است و یکی از بزرگترین مشکلات در حوزه اقتصاد هم هماهنگ نبودن سه محور اقتصادی دولت یعنی «رئیس کل بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد» است. در دولت آقای روحانی، آقای همتی در مجلس می‌گفت هماهنگی وجود ندارد و در نتیجه وضع اقتصاد را داریم می‌بینیم. اگر تیم هماهنگ سر کار نیاورید، وضع کشور اینطور می‌شود. به اسم فراجناحی بودن، نمی‌توان شرکت سهامی احزاب درست کرد که هیچ هماهنگی هم بین آنها وجود ندارد. آقای رئیسی باید خیلی به این نکته توجه کند. دولت شرکت سهامی نیست. باید یک دولت یک دستی باشد که بتوانند مشکل مردم را حل کنند والا حتماً مشکل خواهیم داشت.

چرا کالاهای اساسی در گمرک ترخیص نمی‌شد؟! بخاطر دعوای بین همتی و روحانی! اختلاف، مشکلات را تشدید می‌کند. کلی کالا در گمرک در حال فاسدشدن است و مردم هم در داخل نیاز دارند، آنوقت آقایان دعوا و اختلاف دارند.

نکته دیگری که در تشکیل کابینه باید مدنظر آقای رئیسی باشد، این است که باید وزرایی را سرکار بیاورند که بتوانند کار کنند، مردمی باشند؛ یعنی سطح زندگی‌شان مثل مردم باشد، نه مثل آقای روحانی که یک سال و خرده ای به مجلس هم نمی آید و از پشت شیشه ماشین نظرسنجی می‌کند. باید مثل حاج قاسم باشند. حاج قاسم مسئولیتش در حوزه داخلی نبود، اما وقتی سیل می‌آید پاچه‌اش را بالا می زند و در آب کنار مردم است. هیچ یک از وزرای آقای روحانی اینطور نبوده‌اند. مردمی بودن و زندگی هم سطح مردم داشتن، جهادی بودن، پاکدست بودن، انقلابی بودن، اهل اختلاس نبودن و ... خیلی مهم است.

نکته مهم بعدی این است که باید وزرا و مسئولانی سر کار باشند که معتقد به توان داخلی باشند. یادتان هست که ماسک و مواد شوینده در اوایل کرونا کم بود، ما اگر می‌خواستیم وارد کنیم باید مذاکره می کردیم. بچه‌های همین کشور وسط آمدند و نیاز کشور را تامین کردند. هر وقت نیاز داشتیم آنها ظلم کردند. لذا معتقد به توان داخلی بودن مهم است.

واردات تا جایی که نیاز باشد باید انجام شود ولی وقتی می‌توانید تولید داخل داشته باشید باید جلوی واردات را گرفت.

به نظر من، مهمترین اولویت برای این دولت این است که باید برنامه کوتاه مدت 6 ماهه تا یک ساله‌ای داشته باشد تا بتواند یک آرامشی به وضع اقتصاد مردم بدهد که این میسر است؛ حداقل جاهایی را که قفل شده باز کند، قفل هایی که زده‌اند که نه واردات صورت بگیرد و نه صادرات، این‌ها را باز کنند. بخشنامه‌های غیرضروری و دست و پا گیر هم نمونه این قفل‌هاست که باید باز شود.
مهمترین اولویت برای دولت جدید این است که باید برنامه کوتاه مدت 6 ماهه تا یک ساله‌ای داشته باشد تا بتواند یک آرامشی به وضع اقتصادی مردم بدهد که این میسر است؛ حداقل جاهایی را که قفل شده باز کند
 
اخیرا با یک صادرکننده نشسته بودم، می‌گفت من همه کالاها را آماده کرده‌ام و مجوز می‌خواهم برای صادرات، می‌گویند ساختمان شما کجاست؟! مگر قرار است به ساختمان مجوز بدهید؟ به کالا مجوز می‌دهید؛ این کالا و این هم تعهدات من!

بنابراین در برنامه کوتاه مدت، باید جلوی این سنگ‌اندازی‌ها و قفل زدن‌ها گرفته شود.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار