شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۱۵۳۱۵
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۰
پس از سخنان رهبری و عتاب ایشان در مورد آنچه محمدجواد ظریف درباره نیروی قدس سپاه و شخص قاسم سلیمانی بیان کرده بود و از شبکه سعودی ایران اینترنشنال پخش شد، مدعیان اصلاحات به جای پرداختن به اشتباهات حرفه‌ای ظریف و تن دادن به اصول سیاست خارجه کشور- که از طرق قانونی حاصل شده- تلاش کردند زمین بازی را تغییر دهند و نقطه ثقل مناقشه را به برجام و اینکه مسئولیتش با ظریف است یا نیست، تقلیل بدهند.
سردار دیپلماسی دارید یا مجری بی‌مسئولیت؟!
به گزارش شهدای ایران، «آنچه قرار بود وزارت خارجه انجام دهد و آنچه انجام داد»، این دوگانه در زیرمجموعه برجام، گرچه امروز به کمک فایل صوتی کذایی محمد جواد ظریف از اذهان دور شده، اما قیاس میان آن دو آن قدر از منطق برخوردار است و تفاوت میان آن‌ها چنان مشهود است که یادآوری آنچه در این هشت سال گذشت، و نگاهی به منطق سیاستگذاری و اجرا در همه جای دنیا، فضا را از غبار ناشی از ادعا‌های وزیر خارجه و هیاهوی پس از آن حامیان دولت بزداید.

پس از سخنان رهبری و عتاب ایشان در مورد آنچه محمدجواد ظریف درباره نیروی قدس سپاه و شخص قاسم سلیمانی بیان کرده بود و از شبکه سعودی ایران اینترنشنال پخش شد، مدعیان اصلاحات به جای پرداختن به اشتباهات حرفه‌ای ظریف و تن دادن به اصول سیاست خارجه کشور- که از طرق قانونی حاصل شده- تلاش کردند زمین بازی را تغییر دهند و نقطه ثقل مناقشه را به برجام و اینکه مسئولیتش با ظریف است یا نیست، تقلیل بدهند. «چقدر از آنچه وزارت خارجه در موضوع مذاکرات هسته‌ای پیش برد، سیاست نظام بود و چقدر اجرای وزارت خارجه؟»، پاسخ به این سؤال بسیار ساده است. ظریف و روحانی از رهبری «دستور» گرفتند که برای مذاکره بروند یا پس از «اصرار»‌های بسیار بر نظرات خود، از ایشان «اجازه» مذاکرات را دریافت کردند؟

سیاست واحد؛ اجرای متفاوت

این موضوع آنقدر بدیهی ا‌ست که به قول اهل منطق، تصورش موجب تصدیق آن است، اما اهل فتنه، پی ایجاد شبهه هستند. این بار آن بخش از سخنان رهبری را بهانه کرده‌اند که فرمود: «این را هم همه بدانند که سیاست خارجی در هیچ جای دنیا در وزارت خارجه تعیین نمی‌شود. سیاست خارجی در همه جای دنیا مربوط به مجامع بالادستی وزارت خارجه است...» آن‌ها می‌گویند حرف ظریف هم همین بوده که من فقط مجری سیاست‌های نظام بودم. اما جملات رهبری ادامه هم دارد: «مجامع بالادستی و مسئولین عالی‌رتبه کشور هستند که سیاست خارجی را [تعیین می‌کنند]؛ البتّه وزارت خارجه هم در این‌ها مشارکت دارد، لکن این جور نیست که تصمیم‌گیری، تابع وزارت خارجه باشد؛ نه، وزارت خارجه مجری است... در شورای عالی امنیت ملی که همه مسئولین در آنجا حضور دارند، تصمیم‌گیری می‌شود و وزارت خارجه با شیوه‌های خودش بایستی آن‌ها را عملی بکند و پیش ببرد.»

آنچه بدیهی است، تفاوت در شیوه‌های اجرای یک سیاست کلی است که از وزیران خارجه مختلف ذیل نظام واحد، عملکرد‌های متفاوت می‌سازد. وگرنه میان وزیر خارجه این دولت و وزیر خارجه آن دولت چه تفاوتی بود اگر همگی فقط و فقط مجریانی دست و پا بسته بودند؟

نه هیچ کاره، نه همه کاره

وزارت خارجه «بخشی» از فرآیند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در مورد سیاست خارجی کشور است. این آن چیزی است که از کلام آیت‌الله خامنه‌ای در مورد وزارت خارجه دانسته می‌شود. در تصمیم‌گیری‌ها نقش دارد، اما سیاستگذار اصلی نیست. تفاوتش هم با آنچه ظریف و حامیانش می‌گویند، روشن است، گرچه عبارات و ظاهر جمله شاید یکسان باشد. ظریف با گلایه و اعتراض سخن گفت؛ اینکه باید به من اختیارات کافی داده می‌شد، اما ندادند. او این سخنان را در چه مقامی می‌گوید، در مقام توجیه ناکامی‌های وزارتخانه‌اش، در شرح آنکه نگذاشتند کار کنم؛ در اعتراض به آنکه اختیارات من کافی نبود. اما رهبری در چه مقامی می‌گویند؟ در این مقام که اختیارات وزارت خارجه کافی بوده و همه جای دنیا هم وزرای خارجه با همین سطح از اختیارات، دیپلماسی را پیش می‌برند. در واقع، ظریف بهانه‌جویی می‌کند و رهبری می‌خواهند بهانه «کمی اختیارات» را از او بگیرند. رهبری این مجری بودن را «عادی» و روال همه کشور‌های جهان می‌دانند و ظریف آن را عامل عدم موفقیت و «غیرعادی» و مشکل ساز. حال تفاوت‌ها در عین اشتراک ظاهری عبارات روشن شد؟

آیا وزیر خارجه شما بی‌مسئولیت بود؟

ماه‌ها تلاش حسن روحانی برای در دست گرفتن دولت و ارائه شعار‌ها و وعده‌های انتخاباتی بر محور سیاست خارجی -مذاکره با غرب و حل مشکلات هسته‌ای و تحریمی- و موفق شدن در این امر، حالا به اینجا رسیده ما در سیاست خارجه کاره‌ای نبودیم. این کار خیانت به افکارعمومی ا‌ست؛ اول از همه خیانت به کسانی که بر مبنای همین شعار‌ها به روحانی اعتماد کردند و به او رأی دادند. برجام ایده چه کسی بود؟ نظام و رهبری یا روحانی و ظریف؟ شعار انتخاباتی چه کسی بستن با کدخدا و حل مشکلات تحریمی و هسته‌ای از طریق مذاکره با غرب بود؟ نظام و رهبری یا روحانی و ظریف؟

اگر وزیر خارجه کاره‌ای نبود، چرا ۱۴ شهریور ۹۲ یعنی تنها یک ماه بعد از روی کار آمدن حسن روحانی، رئیس‌جمهور مسئولیت مذاکرات هسته‌ای را از دبیر شورای عالی امنیت ملی گرفت و به وزارت خارجه واگذار کرد؟ اگر مسئول مذاکرات صرفاً مجری است، پس چه تفاوتی میان جلیلی و ظریف در مذاکرات است و آن همه انتقاد اصلاح‌طلبان و روحانی و ظریف به جلیلی برای چه بود؟!»

از سویی، آیا در جلسات سران نظام و شورای عالی امنیت ملی برای تصمیم‌گیری در مورد سیاست‌های کلان هسته‌ای و مذاکرات، دولتی‌ها در سکوت بودند و هیچ طرح و ایده‌ای نداشتند؟ هیچ گزارشی ارائه نکرده‌اند و هیچ نظرشان بررسی نشده و اصرار روی هیچ برنامه‌ای نداشته‌اند؟!

مسئولیت برجام با چه کسی بود؟ افتخاراتش را در عملکرد چه کسی فهرست کردید؟ حال هم از همان رئیس‌جمهوری که عکس یک روزنامه‌های اصلاح‌طلب کردید و می‌گفت «همه مسئولیت مذاکرات با من است» بخواهید مسئولیت را بپذیرد.

رهبری و برجام

پاییز ۹۲ است و تازه چند ماهی ا‌ست روحانی رئیس‌جمهور شده است. مردم با شعار مذاکره به او رأی داده‌اند؛ رهبری در دیدار دانش آموزان و دانشجویان می‌گویند: «البتّه بنده همچنان که گفتم خوش‌بین نیستم؛ من فکر نمی‌کنم از این مذاکرات آن نتیجه‌ای را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌ای است و پشتوانه تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد.»

این نظر رهبری ا‌ست. در مورد برجام هم ایشان شرط و شروطی گذاشتند که مکتوب و مستند و علنی است. ۹ شرط برای برجام گذاشتند و اجرایی نشد. این اعتراف خود ظریف است که نتوانستند همه خطوط قرمز را عملی کنند. رهبری از قول ظریف گفتند: «وزیر محترم امور خارجه به من گفت: ما نتوانستیم برخی خطوط قرمز را حفظ کنیم.» سه ماه پیش از امضای برجام هم گفته بودند: «بنده در جزئیات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمی‌کنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چارچوب‌های مهم و خطّ قرمز‌ها را به مسئولین کشور همواره گفته‌ام؛ عمدتاً به رئیس‌جمهور محترم، و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار در اختیار آن‌ها است، می‌توانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست...»

این هم فصل الخطاب نظرات رهبری در مورد نقش‌شان در برجام باشد که خرداد ۹۸ در آخرین دیدار دانشجویی قبل کرونا فرمودند: «یکی از دوستان گفتند تصویب برجام را به رهبری نسبت داده‌اند؛ خب بله، امّا شما که چشم دارید، ماشاءالله هوش دارید، همه چیز را می‌فهمید! آن نامه‌ای را که من نوشتم نگاه کنید، ببینید تصویب چه جوری است؛ شرایطی ذکر شده که در این صورت این [توافق]تصویب می‌شود. البتّه اگر چنانچه این شرایط و این خصوصیّات اجرا نشد، اِعمال نشد، وظیفه رهبری این نیست که بیاید وسط و بگوید برجام نباید اجرا بشود. [البتّه]خود این، یک مقوله‌ای است که وظیفه رهبری در این جور مواقع اجرایی چیست. عقیده ما این است که در زمینه‌های اجرایی، رهبری نباید وارد میدان بشود و یک کاری را اجرا کند یا جلوی اجرای یک کاری را بگیرد، مگر آنجایی که به حرکت کلّی انقلاب ارتباط پیدا می‌کند؛ آنجا چرا، وارد می‌شویم، امّا در موارد دیگر نه؛ بنابراین نه، برجام را به آن صورتی که عمل شد و محقّق شد، بنده خیلی اعتقادی نداشتم و بار‌ها هم به خود مسئولینِ این کار -به آقای رئیس‌جمهور، به وزیر محترم خارجه، به دیگران- همین را گفته‌ایم و موارد زیادی را به آن‌ها تذکّر داده‌ایم.»

نشانه شکست برجام

به این تصاویر منتخب از دولت حسن روحانی و محمدجواد ظریف به ترتیب توجه کنید:

تصویر اول؛ تخطئه و تخریب تام و تمام مذاکرات هسته‌ای و سعید جلیلی به عنوان مسئول مذاکرات.

تصویر دوم؛ دادن وعده برای حل مشکلات کشور از طریق رابطه با غرب.

تصویر سوم؛ دادن وعده حل تمامی مشکلات هسته‌ای و تحریمی از طریق مذاکرات هسته‌ای.

تصویر چهارم؛ اصرار به نظام برای گرفتن اجازه مذاکره و نیز تغییر مسئول مذاکره از دبیر شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه ظریف.

تصویر پنجم؛ امضای برجام و دفاع تمام قد و لیست کردن آن جزو افتخارات دولت و شخص ظریف؛ اهدای ده‌ها سکه به اعضای تیم مذاکره‌کننده و بخشیدن لقب سردار دیپلماسی به ظریف.

تصویر ششم؛ تخریب هر منتقد برجام و اتهام به منتقدان پیرامون مانع تراشی برای ثمردهی برجام.

تصویر هفتم؛ عیان شدن تدریجی نشانه‌های ضعف و بی ثمری برجام و در نهایت خروج امریکا از برجام با سوء استفاده از ضعف برجام در بحث ضمانت اجرایی.

تصویر هشتم؛ انداختن مسئولیت کامل برجام روی دوش نظام و رهبری و نمایش یک مجری بی اختیار و بی‌مسئولیت از ظریف که حتی با وجود عدم اعتقاد به کاری که انجام می‌دهد، ناتوان از استعفاست.

این روال، هر نامی که داشته باشد، صادقانه نیست. پیروزی‌ها همیشه هزار و یک مدعی دارد و شکست‌ها یتیم است.

بازی امروزی را هم که ظریف و حامیانش علم کرده‌اند، سرانجام فرو می‌نشیند، گرچه تا همین جا هم با دست خودشان، ظریف را از فراز «سردار دیپلماسی» به فرود «وزیر بی‌مسئولیت» رساندند؛ اما علی‌ای حال، برای تاریخ خواهد ماند که برجامی را که در آغاز فتح‌الفتوح می‌نامیدند، در پایان، چنان مردار متعفنی روی دوش دیگری می‌انداختند و از خود دورش می‌کردند. همین برای اثبات شکست برجام کفایت می‌کند.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار