حتی اگر بخشهای حاشیه سازهای این اظهارات درست بود - که نیست- پای آقای ظریف در حوزه رازداری میلنگید و این، جرم کوچکی نیست.
به گزارش شهدای ایران، درز فایل صوتی آقای ظریف(مصاحبه مثلا محرمانه! با «مرکز بررسیهای
استراتژیک ریاستجمهوری») اعتراضهای بسیاری را موجب شد. او در این مصاحبه،
عملکرد شهید سلیمانی را زیر سؤال برده و به دروغ، این عملکرد و عملکرد
نیروهای نظامی را موجب ناکامی برجام معرفی میکند.
نفسِ این سخنان ناروا و خلافواقع، به خودیخود جفا در حق شهید سلیمانی و نظام است، چه رسد به اینکه «گاندو»ها، پس از گرفتن مصاحبه مسموم، آن را درز داده و برای انتشار به شبکه انگلیسی- سعودی «ایراناینترنشنال» سپرده باشند. آقای ظریف در حالی مرتکب این جفا شده که اولا، شهید سلیمانی در دار دنیا نیست، تا جواب او را بدهد؛ و اگر بود هم پاسخ نمیداد.
چنانکه در طول یک دهه ترور شخصیت، یکبار هم جواب تهمتهای سازمان یافته را نداد. ثانیا آقای ظریف حتی در پیشبرد همان برجام هم، سر تا پا مدیون سلیمانی است. دولت اوباما به موازات پیشبرد مذاکرات، سرطان شوم داعش را تا پشت مرزهای ایران کشانده بود و اگر سردار سلیمانی با هوشیاری و شجاعت، سر افعی را نمیزد، زهر قاتل آن میتوانست تیم مذاکرهکننده را پای میز مذاکره فلج کند.
ظریف در این مصاحبه که اسفند ۱۳۹۹ در قالب «تاریخ شفاهی دولت تدبیر و امید» ضبط شده، ادعا میکند «من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم، تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان [نظامی] بگویم کاری را بکن، چون در دیپلماسی نیاز دارم. تقریبا هربار که من برای مذاکره رفتم، این سلیمانی بود که میگفت میخواهم تو این خاصیت یا نکته را بگیری. من برای موفقیت میدان، مذاکره میکردم». او در پاسخ به سؤالی درباره چرایی دخالت نظامی در تصمیمات دولت میگوید: «وقتی میدان [نظامی] تصمیمگیر باشد، این میشود. وقتی که میدان بخواهد بر استراتژی کشور حاکم شود، این میشود که میتوانند با ما بازی کنند.»
ظریف سپس مدعی کارشکنی روسها در مذاکرات برجام میشود. «روسیه در هفته آخر امضای برجام حداکثر تلاشش را کرد که برجام به نتیجه نرسد». و نیز ادعا میکند «بین ۲۳ تیر ۹۴ که برجام نهایی شد تا ۲۶ دی ۹۴ که برجام به مرحله اجرا درآمد، پشتسر هم اتفاقاتی افتاد که به توافق ضربه زد (از جمله)، سفر سلیمانی به روسیه، گرفتن دو قایق جنگی آمریکایی (۲۲ دی ۹۴)، نوشتن مرگ بر اسرائیل روی موشک و...». ظریف همچنین میگوید: «سفر آقای سلیمانی به روسیه، به اراده مسکو شکل گرفت، نه به اراده ما. ادعا میکنیم که آقای سلیمانی، پوتین را به جنگ کشید. اما پوتین تصمیمش را گرفته بود. پوتین وارد جنگ شد، اما با نیروی هوایی، اما نیروی زمینی ایران را هم به جنگ کشید».
سخنان ظریف درباره برجام و اخلال در آن، بهگونهای است که انگار ایران طبق برجام، قرار بوده گروگان آمریکا شود، سیاست و دیپلماسی مستقل را تعطیل کند، رو به قبله آمریکا دراز بکشد و پاسخ دستدرازی و تهدید را ندهد! او در حالی ادعا میکند روسیه نمیخواست برجام پا بگیرد، که به اعتراف جان کری در خاطراتش، لاوروف در آخرین مرحله از مذاکرات در حضور کری به ظریف میگوید «اگر اراده و اختیار توافق را نداری، به ما بگو؟ داری وقت تلف میکنی». جان کری ادامه میدهد: ساعتهای سخت و طولانی برای این توافق زحمت کشیده بودیم. قابل درک بود که استرس زیاد باشد. گفتم «ما فکر نمیکنیم کار دیگری هست که بتوانیم انجام دهیم. لحظه حقیقت فرا رسیده است، آن را میپذیری یا رهایش میکنی؟». بعد از لحظاتی، ظریف اعتراف کرد که آمده توافق را بپذیرد.
اما درباره این ادعا هم که پوتین، ایران را به جنگ سوریه کشاند و نه بر عکس، کافی است دقت شود که ایران در چه سالی وارد جنگ سوریه شده و حتی سرداران بزرگی مانند حاج حسین همدانی را تقدیم دفاع از حرم (و حریم ملت ایران) کرده بود، و روسیه چند سال بعد پذیرفت که وارد این میدان پُرریسک شود؟ نقشآفرینی موثر روسیه در جنگ سوریه، دقیقاً پس از مذاکرات موثر و قانعکننده سردار سلیمانی در مسکو اتفاق افتاد و نقش مهمی در راهبرد ایران، برای زدن سر افعی تروریسم و تثبیت موقعیت متحدان و تامین امنیت منطقهای داشت.
این واقعیت چنان روشن و غیرقابل انکار است که خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس نوشت: «دیدار مهم ژنرال سلیمانی با پوتین، نقشی مؤثر در نقشآفرینی روسیه در جنگ سوریه داشت. یکی از قدرتمندترین مقامات نظامی ایران، نشستی سه ساعته را با پوتین روسیه داشت تا او را متقاعد کند. فرمانده نیروی قدس سپاه، ماه اوت (مردادماه ۹۴) به مسکو رفت. سلیمانی و پوتین، نقشهها و عکسها را بررسی کردند و به تبادل اطلاعات پرداختند. بررسیها نشان داد گروههای تروریستی، در صورتی که مسکو وارد عمل نشود، فعالیتشان را به نزدیکی روسیه در منطقه قفقاز گسترش خواهند داد. در این نشست درباره برنامه تشکیل یک مرکز مشترک تبادل اطلاعات میان عراق، سوریه، ایران و روسیه توافق شد. این نقشآفرینی، حاکی از نفوذ شدید ایران در منطقه است».
کدام شبکه نفوذ،فایل صوتی محرمانه را درز داد؟
سخنگوی وزارت خارجه گفته، فایل صوتی ظریف، مربوط به یک مصاحبه محرمانه است که صرفا برای حافظه سازمانی دولت ضبط شده بود. اما فایل متعلق به مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری (تحت مدیری آقای آشنا مشاور امنیتی رئیسجمهور)، چگونه از بدنامترین شبکه ضدایرانی در لندن سر درآورده است؟ چه کسانی جز آقایان آشنا و ظریف و لیلاز، به فایل دسترسی داشتهاند؟
حتی اگر بخشهای حاشیه سازهای این اظهارات درست بود - که نیست- پای آقای ظریف در حوزه رازداری میلنگید و این، جرم کوچکی نیست. چنان اظهاراتی، دادن گرا و رساندن مهمات به شبکه عملیات روانی دشمن است تا کجاها را بزنند، روی کدام منافذ و شکافهای محتمل متمرکز شوند و چگونه به جنگ افکار عمومی بیایند! مصاحبهکننده کیست؟
سعید لیلاز از عناصر بازداشتی در آشوب نیابتی 88. حسین رسام، از رابطان سفارت انگلیس که در آشوب دستگیر شد، در دادگاه فاش کرد «ظرف پنج سال، با 130 نفر، از جمله عطریانفر، لیلاز و شمسالواعظین ارتباط کاری برقرار کرده بود. لیلاز همان کسی است که در گفتوگو با یورونیوز اذعان کرد «با اختیاراتی که آقای روحانی دارد، اگر چوب خشک به جای او بود، اقتصاد را بهتر مدیریت میکرد». بهنظر میرسد درز عمدی فایل صوتی، ارتباط جدی با سناریوی فرار از کارنامه مدیریت چوب خشکی در آستانه انتخابات داشته باشد.
اما هویت «شبکه ایراناینترنشنال» که فایل صوتی را در لندن منتشر کرد: اردیبشهت 1396 توسط زیر دستان بنسلمان راهاندازی شده و سهامدار اصلی شبکه، عادل عبدالکریم سعودی است. این شبکه، عمدتاً گروههای تجزیهطلب، تروریستی و منافقین را پوشش میدهد. و همان شبکهای است که بلافاصله پس از اقدام تروریستی گروهک الاحوازیه در اهواز و به خاک و خون کشیدن مردم، مصاحبهای جانبدارانه با رئیس گروهک ترتیب داد. لیلی بازرگان همکار سابق این تلویزیون، چندی پیش فاش کرد: «ایراناینترنشنال، بالاخره ویترین وطنپرستی را که خیلی ادعایش را میکند، کنار گذاشت. پخش گردهمایی سازمان مجاهدین، با دستور کار سرمایهگذاران سعودی آن همخوانی کامل دارد».
اما نام سردبیر وطنفروش این شبکه، احتمالا بتواند از حلقه تدارک و انتقال فایل صوتی تهیه شده در زیرمجموعه ریاستجمهوری رازگشایی کند: «علیاصغر رمضانپور»، معاون وزیر ارشاد در دولت خاتمی و سردبیر روزنامه زنجیرهای آفتاب امروز.
رسواییهای ناشی از ائتلاف «فراریان اصلاحطلب» با «سلطنتطلبان و تروریستها» در شبکه انگلیسی- سعودی به حدی بود که روزنامه زنجیرهای اعتماد (یکی از تامینکنندگان کادر رسانههای ضدانقلاب در خارج) چند ماه قبل مجبور شد برای ردگمکنی، گزارشی را درباره ایراناینترنشنال، با عنوان «روزگار سیاه مزدوری» منتشر کند.
حالا در اتفاقی مشکوک، فایل پخت و پز شده زیر نظر یک مهره امنیتی، برای انتشار به شبکهای سپرده شده بود، که برچسب «مزدوری» بر پیشانی داشت. بهراستی آشنا و ظریف را با شبکه انگلیسی سعودی بدنام چه مناسبت؟!
ظریف وادار به انتحار شد اماسلیمانی «مرد محبوب میدان» میماند
هدف از انتشار مصاحبه بهظاهر محرمانه ظریف چه بوده؟ تشکیک در عقلانیت سیاست خارجی نظام؟ زدن سردار سلیمانی و منطق مقاومت؟ دادن تنفس مصنوعی به مدیریت غربگرا که بهخاطر بیکفایتی، مورد اعتراض افکار عمومی است؟ انحراف اذهان از عملکرد خسارتبار این جماعت در دو حوزه دیپلماسی و مدیریت اقتصادی؟ شوک دادن به افکار عمومی و تغییر زمین بازی به نفع طیف نشان شده غرب، در آستانه انتخابات؟ عمق بخشیدن به شکافهای سیاسی و دامنزدن به دو قطبی انحرافی «مذاکره- مقاومت» و «دیپلماسی- میدان» برای تضعیف «ایران قدرتمند»؟
آنچه مسلم است، آقای ظریف در این بازی شوم در آستانه انتخابات، مثل یک مُهره پیاده، قربانی بازی مشترک «اتاق عملیات رسانهای دشمن» و «مدیریت اشرافی نگران از قضاوت افکار عمومی» شده است؛ ماههاست در توهم او مبنی بر اینکه بازیگری مستقل و موثر است، میدمند و با او بازی میکنند. البته انتحار، آخرین نقشی است که به مهره سوخته تحمیل میشود، ولو نخواهد.
آقای ظریف مشخصا در این مصاحبه به شهید سلیمانی و نظام جفا کرده و به همین علت، سوژه دست دشمنان برای تولید شوک و انحراف افکار عمومی شده است. او اما نخواسته و ندانسته، با چند جمله، تیر خلاص به پروژه ایجاد دوگانه «مذاکره- مقاومت» زده است؛ آنجا که اعتراف میکند همین «مرد میدان»ی که او را برنمیتابد، بهخاطر رزمندگی و مقاومتش، قهرمان ملت ایران شده است.
این جملات ظریف را که اعتراف به قضاوت نهایی مردم است، باید بارها و با دقت خواند: «قبل از شهادت شهید سلیمانی در تمامی نظرسنجیهایی که ما داشتیم، از سال ۹۶ تا ۹۹؛ محبوبیت من از ۹۰ آمد روی ۶۰ درصد و محبوبیت شهید سلیمانی رفت روی ۹۰ درصد. مردم ما قهرمان بودن در منطقه را میپسندند. ما هم نوکر مردم و هم نوکر آنچه میپسندند هستیم. من برای شهید سلیمانی گریه کردم».
اگر زنجیره درزدهنده فایل صوتی، با استفاده از ادبیات مسموم آقای ظریف قصد داشته منطق مقاومت را پیش چشم مردم لکهدار کند، این اعتراف ظریف، تار تنیده توسط شبکه عنکبوتی را از هم میدرد. سردار سلیمانی با وجود همه تهمتها و جفاهایی که نثارش شد، بهخاطر مرد میدان بودن، حتی قبل از شهادتش، محبوب ۹۰ درصد ملت ایران بود؛ تا چه رسد به پس از شهادتش. آیا حسادت موجب شد آقای ظریف، به سیمای تابناک آن قهرمان ملی که پشتوانه او در بسیاری از مصافهای دیپلماتیک بود، خاک بپاشد و پنجه بکشد؟ یا بهخاطر مشورت مسموم گاندوها مرتکب این خودزنی بیسابقه شد. ظریف کاش تا دیر نشده، از روح بلند شهید و ملت نجیب ایران بهخاطر جفایی که مرتکب شد، عذرخواهی کند بلکه از بار جفایش کاسته شود.
نفسِ این سخنان ناروا و خلافواقع، به خودیخود جفا در حق شهید سلیمانی و نظام است، چه رسد به اینکه «گاندو»ها، پس از گرفتن مصاحبه مسموم، آن را درز داده و برای انتشار به شبکه انگلیسی- سعودی «ایراناینترنشنال» سپرده باشند. آقای ظریف در حالی مرتکب این جفا شده که اولا، شهید سلیمانی در دار دنیا نیست، تا جواب او را بدهد؛ و اگر بود هم پاسخ نمیداد.
چنانکه در طول یک دهه ترور شخصیت، یکبار هم جواب تهمتهای سازمان یافته را نداد. ثانیا آقای ظریف حتی در پیشبرد همان برجام هم، سر تا پا مدیون سلیمانی است. دولت اوباما به موازات پیشبرد مذاکرات، سرطان شوم داعش را تا پشت مرزهای ایران کشانده بود و اگر سردار سلیمانی با هوشیاری و شجاعت، سر افعی را نمیزد، زهر قاتل آن میتوانست تیم مذاکرهکننده را پای میز مذاکره فلج کند.
ظریف در این مصاحبه که اسفند ۱۳۹۹ در قالب «تاریخ شفاهی دولت تدبیر و امید» ضبط شده، ادعا میکند «من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم، تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان [نظامی] بگویم کاری را بکن، چون در دیپلماسی نیاز دارم. تقریبا هربار که من برای مذاکره رفتم، این سلیمانی بود که میگفت میخواهم تو این خاصیت یا نکته را بگیری. من برای موفقیت میدان، مذاکره میکردم». او در پاسخ به سؤالی درباره چرایی دخالت نظامی در تصمیمات دولت میگوید: «وقتی میدان [نظامی] تصمیمگیر باشد، این میشود. وقتی که میدان بخواهد بر استراتژی کشور حاکم شود، این میشود که میتوانند با ما بازی کنند.»
ظریف سپس مدعی کارشکنی روسها در مذاکرات برجام میشود. «روسیه در هفته آخر امضای برجام حداکثر تلاشش را کرد که برجام به نتیجه نرسد». و نیز ادعا میکند «بین ۲۳ تیر ۹۴ که برجام نهایی شد تا ۲۶ دی ۹۴ که برجام به مرحله اجرا درآمد، پشتسر هم اتفاقاتی افتاد که به توافق ضربه زد (از جمله)، سفر سلیمانی به روسیه، گرفتن دو قایق جنگی آمریکایی (۲۲ دی ۹۴)، نوشتن مرگ بر اسرائیل روی موشک و...». ظریف همچنین میگوید: «سفر آقای سلیمانی به روسیه، به اراده مسکو شکل گرفت، نه به اراده ما. ادعا میکنیم که آقای سلیمانی، پوتین را به جنگ کشید. اما پوتین تصمیمش را گرفته بود. پوتین وارد جنگ شد، اما با نیروی هوایی، اما نیروی زمینی ایران را هم به جنگ کشید».
سخنان ظریف درباره برجام و اخلال در آن، بهگونهای است که انگار ایران طبق برجام، قرار بوده گروگان آمریکا شود، سیاست و دیپلماسی مستقل را تعطیل کند، رو به قبله آمریکا دراز بکشد و پاسخ دستدرازی و تهدید را ندهد! او در حالی ادعا میکند روسیه نمیخواست برجام پا بگیرد، که به اعتراف جان کری در خاطراتش، لاوروف در آخرین مرحله از مذاکرات در حضور کری به ظریف میگوید «اگر اراده و اختیار توافق را نداری، به ما بگو؟ داری وقت تلف میکنی». جان کری ادامه میدهد: ساعتهای سخت و طولانی برای این توافق زحمت کشیده بودیم. قابل درک بود که استرس زیاد باشد. گفتم «ما فکر نمیکنیم کار دیگری هست که بتوانیم انجام دهیم. لحظه حقیقت فرا رسیده است، آن را میپذیری یا رهایش میکنی؟». بعد از لحظاتی، ظریف اعتراف کرد که آمده توافق را بپذیرد.
اما درباره این ادعا هم که پوتین، ایران را به جنگ سوریه کشاند و نه بر عکس، کافی است دقت شود که ایران در چه سالی وارد جنگ سوریه شده و حتی سرداران بزرگی مانند حاج حسین همدانی را تقدیم دفاع از حرم (و حریم ملت ایران) کرده بود، و روسیه چند سال بعد پذیرفت که وارد این میدان پُرریسک شود؟ نقشآفرینی موثر روسیه در جنگ سوریه، دقیقاً پس از مذاکرات موثر و قانعکننده سردار سلیمانی در مسکو اتفاق افتاد و نقش مهمی در راهبرد ایران، برای زدن سر افعی تروریسم و تثبیت موقعیت متحدان و تامین امنیت منطقهای داشت.
این واقعیت چنان روشن و غیرقابل انکار است که خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس نوشت: «دیدار مهم ژنرال سلیمانی با پوتین، نقشی مؤثر در نقشآفرینی روسیه در جنگ سوریه داشت. یکی از قدرتمندترین مقامات نظامی ایران، نشستی سه ساعته را با پوتین روسیه داشت تا او را متقاعد کند. فرمانده نیروی قدس سپاه، ماه اوت (مردادماه ۹۴) به مسکو رفت. سلیمانی و پوتین، نقشهها و عکسها را بررسی کردند و به تبادل اطلاعات پرداختند. بررسیها نشان داد گروههای تروریستی، در صورتی که مسکو وارد عمل نشود، فعالیتشان را به نزدیکی روسیه در منطقه قفقاز گسترش خواهند داد. در این نشست درباره برنامه تشکیل یک مرکز مشترک تبادل اطلاعات میان عراق، سوریه، ایران و روسیه توافق شد. این نقشآفرینی، حاکی از نفوذ شدید ایران در منطقه است».
کدام شبکه نفوذ،فایل صوتی محرمانه را درز داد؟
سخنگوی وزارت خارجه گفته، فایل صوتی ظریف، مربوط به یک مصاحبه محرمانه است که صرفا برای حافظه سازمانی دولت ضبط شده بود. اما فایل متعلق به مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری (تحت مدیری آقای آشنا مشاور امنیتی رئیسجمهور)، چگونه از بدنامترین شبکه ضدایرانی در لندن سر درآورده است؟ چه کسانی جز آقایان آشنا و ظریف و لیلاز، به فایل دسترسی داشتهاند؟
حتی اگر بخشهای حاشیه سازهای این اظهارات درست بود - که نیست- پای آقای ظریف در حوزه رازداری میلنگید و این، جرم کوچکی نیست. چنان اظهاراتی، دادن گرا و رساندن مهمات به شبکه عملیات روانی دشمن است تا کجاها را بزنند، روی کدام منافذ و شکافهای محتمل متمرکز شوند و چگونه به جنگ افکار عمومی بیایند! مصاحبهکننده کیست؟
سعید لیلاز از عناصر بازداشتی در آشوب نیابتی 88. حسین رسام، از رابطان سفارت انگلیس که در آشوب دستگیر شد، در دادگاه فاش کرد «ظرف پنج سال، با 130 نفر، از جمله عطریانفر، لیلاز و شمسالواعظین ارتباط کاری برقرار کرده بود. لیلاز همان کسی است که در گفتوگو با یورونیوز اذعان کرد «با اختیاراتی که آقای روحانی دارد، اگر چوب خشک به جای او بود، اقتصاد را بهتر مدیریت میکرد». بهنظر میرسد درز عمدی فایل صوتی، ارتباط جدی با سناریوی فرار از کارنامه مدیریت چوب خشکی در آستانه انتخابات داشته باشد.
اما هویت «شبکه ایراناینترنشنال» که فایل صوتی را در لندن منتشر کرد: اردیبشهت 1396 توسط زیر دستان بنسلمان راهاندازی شده و سهامدار اصلی شبکه، عادل عبدالکریم سعودی است. این شبکه، عمدتاً گروههای تجزیهطلب، تروریستی و منافقین را پوشش میدهد. و همان شبکهای است که بلافاصله پس از اقدام تروریستی گروهک الاحوازیه در اهواز و به خاک و خون کشیدن مردم، مصاحبهای جانبدارانه با رئیس گروهک ترتیب داد. لیلی بازرگان همکار سابق این تلویزیون، چندی پیش فاش کرد: «ایراناینترنشنال، بالاخره ویترین وطنپرستی را که خیلی ادعایش را میکند، کنار گذاشت. پخش گردهمایی سازمان مجاهدین، با دستور کار سرمایهگذاران سعودی آن همخوانی کامل دارد».
اما نام سردبیر وطنفروش این شبکه، احتمالا بتواند از حلقه تدارک و انتقال فایل صوتی تهیه شده در زیرمجموعه ریاستجمهوری رازگشایی کند: «علیاصغر رمضانپور»، معاون وزیر ارشاد در دولت خاتمی و سردبیر روزنامه زنجیرهای آفتاب امروز.
رسواییهای ناشی از ائتلاف «فراریان اصلاحطلب» با «سلطنتطلبان و تروریستها» در شبکه انگلیسی- سعودی به حدی بود که روزنامه زنجیرهای اعتماد (یکی از تامینکنندگان کادر رسانههای ضدانقلاب در خارج) چند ماه قبل مجبور شد برای ردگمکنی، گزارشی را درباره ایراناینترنشنال، با عنوان «روزگار سیاه مزدوری» منتشر کند.
حالا در اتفاقی مشکوک، فایل پخت و پز شده زیر نظر یک مهره امنیتی، برای انتشار به شبکهای سپرده شده بود، که برچسب «مزدوری» بر پیشانی داشت. بهراستی آشنا و ظریف را با شبکه انگلیسی سعودی بدنام چه مناسبت؟!
ظریف وادار به انتحار شد اماسلیمانی «مرد محبوب میدان» میماند
هدف از انتشار مصاحبه بهظاهر محرمانه ظریف چه بوده؟ تشکیک در عقلانیت سیاست خارجی نظام؟ زدن سردار سلیمانی و منطق مقاومت؟ دادن تنفس مصنوعی به مدیریت غربگرا که بهخاطر بیکفایتی، مورد اعتراض افکار عمومی است؟ انحراف اذهان از عملکرد خسارتبار این جماعت در دو حوزه دیپلماسی و مدیریت اقتصادی؟ شوک دادن به افکار عمومی و تغییر زمین بازی به نفع طیف نشان شده غرب، در آستانه انتخابات؟ عمق بخشیدن به شکافهای سیاسی و دامنزدن به دو قطبی انحرافی «مذاکره- مقاومت» و «دیپلماسی- میدان» برای تضعیف «ایران قدرتمند»؟
آنچه مسلم است، آقای ظریف در این بازی شوم در آستانه انتخابات، مثل یک مُهره پیاده، قربانی بازی مشترک «اتاق عملیات رسانهای دشمن» و «مدیریت اشرافی نگران از قضاوت افکار عمومی» شده است؛ ماههاست در توهم او مبنی بر اینکه بازیگری مستقل و موثر است، میدمند و با او بازی میکنند. البته انتحار، آخرین نقشی است که به مهره سوخته تحمیل میشود، ولو نخواهد.
آقای ظریف مشخصا در این مصاحبه به شهید سلیمانی و نظام جفا کرده و به همین علت، سوژه دست دشمنان برای تولید شوک و انحراف افکار عمومی شده است. او اما نخواسته و ندانسته، با چند جمله، تیر خلاص به پروژه ایجاد دوگانه «مذاکره- مقاومت» زده است؛ آنجا که اعتراف میکند همین «مرد میدان»ی که او را برنمیتابد، بهخاطر رزمندگی و مقاومتش، قهرمان ملت ایران شده است.
این جملات ظریف را که اعتراف به قضاوت نهایی مردم است، باید بارها و با دقت خواند: «قبل از شهادت شهید سلیمانی در تمامی نظرسنجیهایی که ما داشتیم، از سال ۹۶ تا ۹۹؛ محبوبیت من از ۹۰ آمد روی ۶۰ درصد و محبوبیت شهید سلیمانی رفت روی ۹۰ درصد. مردم ما قهرمان بودن در منطقه را میپسندند. ما هم نوکر مردم و هم نوکر آنچه میپسندند هستیم. من برای شهید سلیمانی گریه کردم».
اگر زنجیره درزدهنده فایل صوتی، با استفاده از ادبیات مسموم آقای ظریف قصد داشته منطق مقاومت را پیش چشم مردم لکهدار کند، این اعتراف ظریف، تار تنیده توسط شبکه عنکبوتی را از هم میدرد. سردار سلیمانی با وجود همه تهمتها و جفاهایی که نثارش شد، بهخاطر مرد میدان بودن، حتی قبل از شهادتش، محبوب ۹۰ درصد ملت ایران بود؛ تا چه رسد به پس از شهادتش. آیا حسادت موجب شد آقای ظریف، به سیمای تابناک آن قهرمان ملی که پشتوانه او در بسیاری از مصافهای دیپلماتیک بود، خاک بپاشد و پنجه بکشد؟ یا بهخاطر مشورت مسموم گاندوها مرتکب این خودزنی بیسابقه شد. ظریف کاش تا دیر نشده، از روح بلند شهید و ملت نجیب ایران بهخاطر جفایی که مرتکب شد، عذرخواهی کند بلکه از بار جفایش کاسته شود.