شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۱۴۲۹۹
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۴
در دولت هم همان یکسالی که بودم اعتراض کردم. بعدها هم نوشتم که آقا شما می‌خواهید مذاکره کنید از سر اقتدار حرف بزن. هر وقت خواستند مذاکره کنند چهارتا حرف زدند و دریوزگی ما را نشان دادند.
روحانی خیلی کشور را عقب نگه داشت
به گزارش شهدای ایران، عزت الله ضرغامی، رئیس پیشین سازمان صداوسیما در گفتگوی که داشته گفته است: «من الان خودم را گرم می‌کنم و هرچه هم جلوتر می‌رویم و فضای انتخابات و معادلات را که می‌بینم، می‌بینم که حضور من در رقابت‌های انتخاباتی ضروری‌تر است».

ضرغامی همچنین گفته است: «دیگر با من بمیرم تو بمیری کار جلو نمی‌رود. چیزی که آقا اسمش را آتش به اختیار گذاشته‌اند با این روش‌های محافظه‌کارانه بسیاری از اصول‌گراها جلو نمی‌روند. والله نمی‌رود».

بخش های مهم اظهارات ضرغامی را در ادامه خواهید خواند:

*شما بروید ببینید مافیای مدارس غیرانتفاعی که آموزش کشور را طبقاتی کرده است چه کسانی هستند؟ الان آموزش دارد طبقاتی می‌شود و بعد از مدتی، مگر هر کسی می‌تواند به دانشگاه‌های طراز اول بیاید. همه باید در یک مسیر آموزش پولی با رقم‌های بالا قدم بردارند. دوستان هم با هم هستند؛ چه اصلاح‌طلبش چه اصول‌گرایش. افتخار می‌کند که مدرسه‌ای که داریم ده پانزده نفر از دانش‌آموزانش رتبه برتر کنکور را کسب کرده‌اند. وقتی نگاه می‌کنید می‌بینید پول و امکانات است. نوه من که الان کلاس سوم است و در میدان خراسان در مدرسه دولتی درس می خواند، هم خودم کمکش می‌کنم هم مادرش. امّا می‌بینیم که این نسبت به آن‌هایی که پول‌دار هستند دارد عقب می‌افتد.

*شما امروز اگر از ضرغامی بپرسید که چنانچه رئیس‌جمهور بشوید جدی‌ترین کار فرهنگی که انجام می‌دهید چیست من می‌گویم اولین کارهایی که باید بکنیم معیشت حداقلی مردم، امنیت غذایی و اجاره بها برای جوانان است. اصلاً بحث خرید مسکن منتفی شده؛ اجاره‌بها، مسئله جوانان شده است. هرچه شما بگویید می‌بینید طرف توی حداقل زندگی مانده است. شما اگر این را حل کنید، من به‌عنوان مسئول فرهنگی فکر می‌کنم بخش زیادی از مسائل فرهنگی حل می‌شود. اینکه گاهی آخوندها بالای منبر به ما می‌گویند که اگر از دری فقر بیاید از در دیگر ایمان می‌رود، والله درست می‌گویند. شما زندگی مردم را درست کنید، مردم دین دارند، بهتر از ما دارند. مردم فرهنگ دارند و هزار خصلت دینی و انسانی دارند.

*این دولت پیرمردترین دولت تاریخ است. درست در شرایطی که ما به جوان‌گرایی نیاز داریم پیرترین دولت تاریخ این کشور شکل گرفته است. از زمان شاه پیرتر بودند. دولت آقای روحانی در سال ۹۶ پیرترین دولت در تاریخ این کشور بوده است...

*من یک بار گفتم شرایط جنگی کشور مدیریت جنگی هم می‌خواهد. گفتم  آن طور که من مطلع هستم سازوکار وزارت نفت متناسب با شرایط جنگی نیست. آقای زنگنه آمدند جواب دادند و من تشکر می‌کنم. در سخنرانی اسم بردند از من و گفتند ضرغامی اشتباه می‌کند و آرایش ما اتفاقاً جنگی است. من هم گفتم خدا را شکر، ‌ولی من که می‌دانم وقتی به‌ ایشان می‌گویند برو تحریم را دور بزن، هزارتا بهانه می‌آورند و می‌گویند فردا دستگاه قضایی می‌آید پدر ما را در می‌آورد، چرا که مثلاً غیرقانونی دور می‌زنیم و خب چون خیلی از موارد را زیر پا می‌گذاریم به همین خاطر ‌بعداً اذیت می‌شویم.

*تیم سینمایی خاتمی یک اصطلاحی داشتند با عنوان «پول خون». این پول خون چه بود؟ اصلاً شما می‌‌توانید برخی جاها که نمی‌خواهید حرف‌تان مفصل شود، از هشتگ پول خون استفاده کنید. قضیه از این قرار بود که مثلاً‌ بچه‌ حزب‌‌اللهی‌‌ها می‌آمدند اعتراض می‌کردند که «اجازه نمی‌دهند ما فیلم بسازیم، سینما همه‌اش روشنفکری و جشنواره‌ای و ویترینی شده است». این‌ها می‌گفتند «خیلی خب، بیا بگو ببینم چه می‌خواهی بسازی». می‌رفتند فیلمی که از اول معلوم بود یک چیز بیخودی از آب درمی‌آید را می‌گفتند بسازید. مثال هم دارم امّا نمی‌خواهم صحبت من کلاً به حاشیه آن فیلم برود. می‌آمدند پول و امکانات به او می‌دادند و همه‌جور شارژش می‌کردند و همه جا هم می‌گفتند از حزب‌اللهی‌‌ها کمک کردیم. راهنمایی فکری‌اش نمی‌کردند. آخر راهنمایی فکری هم مهم است. وقتی یک جوان حزب‌اللهی‌ با یک ایده خوب می‌خواهد کار کنم، چهارتا بزرگ‌تر هم باید کمکش کنند دیگر. کمک فکری نمی‌کردند، ای بسا عکسش عمل می‌کردند. البته من یک مقدار دارم غلو می‌کنم در این تعبیر. طرف می‌رفت با عنوان بچه حزب‌اللهی این فیلم را می‌ساخت و خراب می‌کرد. بعد آن مدیرانی که به او پول داده بودند می‌گفتند «دیدید؟ ما می‌گفتیم نمی‌توانید فیلم بسازید.» بعد اسم این پولی که به آن جوان می‌دادند را پول خون می‌گذاشتند! یعنی ما این پول را دادیم و نابودش کردیم و حواسش نیست که این پول، پول خونش است و دیگر نابود می‌شود. دیگر آن جوان هرجا حرف بزند می‌گویند «تو همانی هستی که آن پول را گرفتی و خراب کردی، ‌برو اصلاً پیدایت نشود.»

*مدیر نباید پول خون به جوانان بدهد. اتفاقاً آن مدیر اگر خدا و پیغمبر را ناظر می‌داند باید به آن جوانی که نیاز به کمک دارد پول بدهد حتی به قیمت اینکه آن جوان کاری کند که مدیریت آن ژنرال زیر سوال برود. لذا من هشتگی راه انداختم با عنوان اشتباهات من. می‌گویم در فلان مقطع اشتباه کرده‌ام. واقعاً‌ اشتباه کرده‌ام. برخی می‌گویند بنویس تجربیات من. می‌گویم آقاجان! تجربیات یعنی چه، اشتباهات من، واقعاً غلط بوده برخی تصمیمات. برخی هم می‌گویند اتفاقاً آن زمان خوب تصمیم گرفتی و الان اشتباه می‌کنی.

*قبلاً این را گفته‌ام که من خودم را روی نیمکت جمهوری اسلامی می‌بینم و هر زمان که لازم باشد از روی نیمکت بلند می‌شوم و وارد زمین می‌شوم. به شوخی هم گفته‌ام که با کت و شلوار روی نیمکت نمی‌نشینند. باید شما لباس گرمکن داشته باشی، سالم باشی و آماده. من الان خودم را گرم می‌کنم و هرچه هم جلوتر می‌رویم و فضای انتخابات و معادلات را که می‌بینم، می‌بینم که حضور من در رقابت‌های انتخاباتی ضروری‌تر است.

*بخشی از این ضرورت به دلیل توانمندی‌هایی است که من در خودم می‌بینم و هرچه جلوتر می‌رویم و با گروه‌های مختلف کارشناسی در حوزه‌های مختلف بویژه اقتصادی جلساتی که داریم به جمع‌بندی‌های خیلی خوبی می‌رسیم که اولویت‌های مردم را چطور می‌شود زودتر رفع و رجوع کرد. از این مهم‌تر آن بخش اولی که من توضیح دادم راجع به ساختارهای ناکارآمد، ‌معتقدم کسانی باید جرأت داشته باشند زیر میز این ساختارهای ناکارآمد بزنند. اصلاً یکی از شعارهای من زیر میز زدن است. با رفرم‌های معمولی کار پیش نمی‌رود...

*در رویه‌ها و روش‌ها. دیگر با من بمیرم تو بمیری کار جلو نمی‌رود. چیزی که آقا اسمش را آتش به اختیار گذاشته‌اند با این روش‌های محافظه‌کارانه بسیاری از اصول‌گراها جلو نمی‌روند. والله نمی‌رود. خیلی وقت‌ها بچه‌های انقلاب به چیزی می‌رسند، یقین می‌کنند که باید انجام دهند، بعد می‌گویند «نه! شما باید بروید اجازه بگیرید». اصلاً قدرت تصمیم‌گیری را از نیروهای انقلاب سلب کرده‌اند...

*تابلوی من «زیر میز زدن» است. زدن زیر میز ساختارها و روابط ناکارآمد. ببینید؛ من چندتا شعار دارم؛ یکی فرصت زندگی است. هرچه هم جلو می‌رویم دارم این را تئوریزه می‌کنم. آقا! به حضرت عباس مردم می‌خواهند مقداری زندگی کنند. می‌خواهند مزه این انقلاب را یک خرده بچشند. پا را باید از گردن برخی برداشت، بگذاریم نفس بکشند.

*من می‌گویم آقای روحانی، وقتی شما می‌خواهید بروید مذاکره کنید به چه اجازه‌ای قبلش در دانشگاه تهران می‌گویید خزانه ما خالی است و هیچی نداریم؟ که البته خزانه خالی نبود، من تحقیق کردم و وضع‌مان هم اجمالاً خوب بود. به چه مجوزی در آستانه مذاکرات سرنوشت‌ساز کشور می‌گویید خزانه ما خالی است؟ ببخشید آن‌ها که خر نیستند، می‌گویند خودشان دارند می‌گویند خزانه خالی است و می‌خواهد بیاید پیش ما گدایی کند. در دولت هم همان یکسالی که بودم اعتراض کردم. بعدها هم نوشتم که آقا شما می‌خواهید مذاکره کنید از سر اقتدار حرف بزن. هر وقت خواستند مذاکره کنند چهارتا حرف زدند و دریوزگی ما را نشان دادند. اصلاً رفتارشان برای اداره کشور شرطی شد. خب دشمن هم بیکار نشسته می‌گوید این‌ها نیاز دارند. این مذاکره است و نتایجش را هم می‌بینید. شما اگر در مناظرات با آقای ظریف مواجهه شوید باید با مردم حرف بزنید. بگویید «مردم! هشت سال این‌ها مذاکره کردند، من از شما سؤال می‌پرسم؛ قیمت گوشت، روغن، نان، اجاره بها، دلار، ارز و سکه آیا نسبت به گذشته بهتر شده یا نه؟ آن وقت مردمِ پای تلویزیون به شما می‌گویند چه حالی دارند.
 
*من می‌خواستم راجع به محیط زیست و این موضوع درختکاری توئیت بزنم، نتوانستم. صبح که می‌آمدم، چون من پیاده می‌آیم و می‌روم. یکساعت هم طول می‌کشد، از مسیرهای مختلف هم می‌روم. منت هم سر کسی نمی‌گذارم،‌ عشقم پیاده‌روی است. گاهی سر و صورتم را هم می‌پوشانم که کسی نفهمد من هستم تا فکر نکنند دارم تبلیغ می‌کنم. صف‌های مردم گرفتار جلوی فروشگاه‌های بزرگ را برای مرغ و روغن دیدم، واقعاً خجالت کشیدم. بابا! چهل سال گذشته، همه چیز هست، عُرضه‌ی یک توزیع ندارید که عزّت و کرامت مردم زیر سؤال نرود؟ آن هم برای مرغ یخ‌زده دوبرابر قیمت. این را که دیدم توییتم را تغییر دادم و نوشتم واقعاً دولت بگوید چه کسی باید کمکش کند؟ کدام نهادها؟ همه چیز که داخل هست فقط نمی‌توانند توزیع کنند. حالا شما صبح تا شب بگویید مذاکره کردیم. این دردی از مردم دوا کرد؟

*من بیش از ۱۰۰ موضوع مهم کشور را که امروز چالش کشور است از مدت‌ها قبل یعنی حدود دو سال قبل که به‌طور جدّی وارد بحث‌های اقتصادی شدم احصاء‌کردم. ۹ مجموعه کارشناسی اقتصادی که اکثراً هم جوان هستند، فعالیت می‌کنند.

*در یک سال گذشته با آقای احمدی‌نژاد جلسه‌ای نداشته‌ام. همواره نگاه واقع بینانه و منصفانه من نسبت به عملکرد و کارنامه روسای جمهور باعث سوء استفاده برخی فرصت‌طلبان و یا دوستان ناآگاه می‌شود.

* آقای خاتمی با حمایت از روحانی، به جایگاه اصلاح‌طلبان لطمه زد، چرا که معتقدم چهره‌های سیاسی که عقبه اجتماعی دارند نباید سرمایه خودشان را خرج نامزدهای انتخاباتی کنند.
 
*من یک فرقی با بقیه سیاستمدارها دارم و از خدا هم می‌خواهم که این ویژگی‌ را از من نگیرد، آن ویژگی این است که درباره آدم‌ها منصفانه صحبت می‌کنم. وقتی درباره آقای کروبی صحبت می‌کنم منصفانه سخن می‌گویم. یعنی من که پرچمدار مبارزه با فتنه بودم درسال ۸۸، چون می‌دانید که یکی از قلّه‌های موفقیت ما سال ۸۸ است و صداوسیما کارهای بزرگ کرد. یکی‌ از این اقدامات منجر به ۹ دی شد، حتماً در جریان هستید. حماسه ۹ دی اول خدا، بعد رهبری بعد مردم؛ بدون تردید. ولی اگر خواستید بحث‌های ۹ دی و جریان‌ها را بررسی کنید آن وقت قابل بررسی است که چه اتفاقی افتاد. من الان هم راجع به مهندس موسوی صحبت می‌کنم منصفانه صحبت می‌کنم. الان هم راجع به کروبی صحبت می‌کنم منصفانه صحبت می‌کنم. خدمات‌شان را نادیده نمی‌گیرم. الان هم راجع به خاتمی صحبت می‌کنم خدماتش را نادیده نمی‌گیرم. اگر ما می‌گوییم ۴۰ سال نظام پیشرفت کرده، چه کسانی در رأس امور بوده‌اند؟ مهندس موسوی بوده، خاتمی بوده، هاشمی بوده. آقا هم که رئیس‌جمهور بود کشور را نخست وزیر اداره می‌کرد. خیلی جاها هم با امام هماهنگ می‌کرد. برای همین در دوره دوم، رهبری می‌خواستند مهندس موسوی را تغییر دهند. امام نگذاشتند، در واقع توصیه کردند و آقا پذیرفتند. خیلی کار بزرگی کردند. یعنی اطاعت محض از ولایت.

*نسبت من هم با احمدی‌نژاد هم معلوم است. به هیچ وجه نه کاندیدای پوششی هستم نه برای کسی می‌آیم نه با توصیه کسی می‌آیم نه نیابتی هستم. اصلاً من معتقدم رجل سیاسی کسی است که اول باید خودش باشد. آدم‌های آویزان رجل سیاسی نیستند.

*من در زدنِ زیر میز، خودم را به هیچ کسی نزدیک نمی‌بینم، به همین خاطر است که می‌خواهم بیایم. شاید اگر کسی را به خودم نزدیک بدانم بروم بگویم حاضر هستی زیر میز این چیزها بزنی؟ ولی چون پیدا نمی‌کنم انگیزه‌ام دارد بیشتر می‌شود برای آمدن...

*شما وقتی آمدنت به عرصه، منوط به توصیه هیچ کسی نبوده، منوط به معادله هیچ جریان سیاسی نبوده، تکلیفت با خودت روشن است و اگر بیایی وظیفه‌ات را به خوبی انجام داده‌ای. اصلاً ائتلاف و این چیزها را درباره من کاملاً کنار بگذارید.

*اصلاح‌طلبان را دست کم نگیرید. آن‌ها در هر شرایطی قدرت مهندسی خوبی دارند. یک کار آن‌ها این است که می‌نشینند و دعواهای اصول‌گراها را نگاه می‌کنند. ببینید؛ یک موقع هست شما چند کاندیدای انقلابی دارید- چون من عنوان اصول‌گرا را قبول ندارم- که این‌ها همدیگر را تخریب می‌کنند. بارها هم به این‌ها گفته‌ام، سایت‌ها و هواداران‌شان شروع می‌کنند به تخریب همدیگر. آن را باید مراقبت کنیم.

*اصلاح‌طلبان مهندسان خوبی هستند. می‌گویند دعواهای این‌ها تمامی ندارد. من اینطور می‌گویم که برخی آنقدر توی این دعوا جدی‌ هستند که حاضر هستند اصلاح‌طلبان رأی بیاورد امّا رقیب‌شان در جناح اصول‌گرایی رأی نیاورد. قبول ندارید این را؟ من خیلی‌هایشان را می‌شناسم. حالا اگر اصلاح‌طلب رأی نیاورد و رقیب این‌ها رأی بیاورد می‌گویند حال ما گرفته شد. برخی‌هایشان اینطوری است.
 
*دلیلی برای عدم احراز صلاحیت نمی‌بینم، ولی یک مسئولیتی برای خودم احساس می‌کنم که اگر تأیید شوم بار بسیار سنگینی روی دوش من خواهد بود، امّا اگر تأیید نشوم هم دعای خیر خانواده‌ام شدیداً همراه شورای نگهبان خواهد بود هم دعای خیر خود من که مسئولیتی از دوشم برداشته شده است. من اهل اینکه رایزنی کنم، لابی‌گری کنم، آدم بفرستم- برخی این کارها را می‌کنند و شروع کرده‌اند- نیستم. ضرغامی آدم شناخته‌شده‌ای است در این کشور. یادتان باشد درباره من، عدم احراز صلاحیت هیچ‌وقت معنا ندارد. عدم احراز برای کسانی است که آن‌ها را نمی‌شناسند. ضرغامی مثل گاو پیشانی سفید است، در همه ابعاد؛ در  سیاست، اجرا،‌ مدیریت، در ارتباط با رهبری، در حرف‌ شاذ زدن، در زیر میز زدن؛ هر دو طرف را با هم می‌گویم. همه چیزِ ضرغامی روشن است. پس اگر تأیید نشوم یعنی ردصلاحیت شده‌ام.

*من در مورد آقای روحانی هم آنجایی که پایش افتاده منصفانه صحبت کرده‌ام. ولی خداوکیلی هرچه فکر می‌کنم می‌بینم روحانی توفیقاتش خیلی کم بوده است. یعنی حضرت عباسی‌اش را می‌گویم. روحانی نه رفتار خوبی داشت نه اخلاق خوبی، نه مشکلات مردم را حل کرد نه مذاکره خوب انجام داد. اگر وزیری در طول یکسال یکبار با رئیس‌جمهور تلفنی صحبت کند می‌تواند این را جزء سوابق مبارزاتی و انقلابی‌اش بگذارد.

*روحانی خیلی کشور را عقب نگه داشت،‌ تولید را زمین زد، مذاکرات شکست خورد، هسته‌ای را زمین زد، توزیع هم نتوانست انجام دهد. چند وقت پیش به آقای نوبخت گفتم شما توزیع هم نمی‌توانید بکنید. می‌دانید که سال اول یک سبد کالا دادند که خیلی افتضاح شد، نمی‌دانم شما به یاد دارید یا نه. من آن زمان فیلم را پخش نکردم. ولی فیلم‌ها را به دولت بردم. این در حمایت ما از دولت. فیلم‌ها را پخش کردم گفتم در فلان شهر فیلم‌ها خیلی بد است و در فلان استان قطر صف، ده متر است و انتهای صف اصلاً معلوم نیست. دوربین ما هم به داخل مغازه رفت و مشخص شد که اصلاً جنسی در مغازه نیست. ما پخش نکردیم. از ما تشکر کردند. گفتم فقط کرامت مردم را نابود کردید.

*برخلاف بقیه رؤسای جمهور که به نوعی بعد از خودشان یک جریان سیاسی را نمایندگی کردند، به نظر من آقای روحانی هرگز چنین جایگاهی نخواهند داشت.

*یعنی حتی در همان دوره اوباما می‌گفتند از نظر ما مشکلی ندارد امّا فلان شرکت بزرگ نمی‌خواهد با شما معامله کند، مشکل خودش است. می‌گفتند ما مشکلی نداریم. یا مثلاً عکسی که آخوندی با هواپیما گرفت واقعاً افتضاح بود. خیلی بد بود. آبرویمان رفت. وقتی وزیر ما چنین کاری می‌کند آن‌ها می‌گویند «خیلی خوش‌تان آمده؟ آن هواپیما را ندهید مثل اینکه خیلی خوششان آمده». ما این‌ها را هم رعایت نکردیم.

*زمانی که پیام‌رسان‌های داخلی در حال اوج گرفتن بودند، باید کمک‌شان می‌کردیم. یک دفعه دیدند که این‌ها دارند از خط عبور می‌کنند و اگر از ده میلیون کاربر عبور کنند دیگر کسی کاری به تلگرام ندارد و کارشان راه می‌افتد. یکدفعه آمدند داخلی‌ها را گول زدند و گفتند چیزی به نام تلگرام طلایی راه انداخته‌ایم. به حضرت عباس تلگرام طلایی همان تلگرام بود و فقط پوسته آن را عوض کرده بودند. وزیر اطلاعات هم اعلام کرد که یک خبر خوش داریم و ۲۵ میلیون عضو این پیام‌رسان داخلی شده‌اند. من گفتم شوخی نکنید این داخلی نیست، این مال همان‌هاست. منتها خارجی‌ها چیزی نگفتند. تلگرام چیزی نگفت. یکسال صبر کرد. بعد از یکسال از داخل گوشی‌های من و شما اپلیکیشنش را برداشت. من فکر نمی‌کردم این قدرت را داشته باشند. گفتند بیخود کردید تلگرام ما را برداشته‌اید دارید به‌نام خودتان استفاده می‌کنید. بعد از یکسال این کار را کرد. چرا؟ جایی به شوخی گفتم آن‌ها خر نبودند که یکسال دیر متوجه شوند. چون دیدند که باید انگیزه‌ای ایجاد شود که تمام بنیه داخلی نابود شود. وقتی تلگرام طلایی آمد دیگر کسی حاضر نبود کار با سروشی که یک مقدار گیر داشت و هنگ می‌کرد را ادامه دهد. این توطئه و خیانت بود؛ این‌ها را دست کم نگیرید. یک دفعه ضرغامی هم که در گوشی‌اش سروش داشت و داشت عادت می‌کرد، به خودش گفت این موبوگرام آمده، همین را نصب می‌کنم. الان سروش از اکثر گوشی‌های ما حذف شده. من البته هنوز دارم و پست می‌گذارم، آن هم برای خالی نبودن عریضه و برای اینکه همه ببینند که ضرغامی به داخلی‌ها توجه می‌کند. ولی ارتباطاتم با واتس‌آپ می‌گردد.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار